نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: خیانت همسر

1083
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20896
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیانت همسر

    متن زیر توسط یکی از آشناهام نوشته شده؛ممنون میشم پاسخش رو بدید:

    سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما
    زنی هستم 44 ساله در طول 24 سالی که با همسرم زندگی کردم بارها ازش خیانت دیدم ولی با خواهش و تمناهاش بخشیدمش و البته بخاطر بچه هام و با خودم فکر کردم که حتما پشیمون میشه و از کاراش دست ورمیداره،
    ولی چند ماه پیش متوجه شدم در خونه باغ با زنی که بش شک داشتم هست ..
    برای طلاق عجله نکردم ولی حالا احساس کردم دیگه راه حلی جز طلاق برام نمونده و چند روز پیش درخواست طلاق کردم ولی هنوز هم تو این امر تردید دارم..
    به شوهرم علاقه ای ندارم و بیشتر این سالها بخاطر بچه هام طلاق نگرفتم. 3تا دختر دارم که دوتای انها ازدواج کردن و سومیش مجرد و 19 سالشه..یک ماه قبل از این که شوهرم رو تو خونه باغ ببینم بچه چهارمم بدنیا اومد که پسره..فکر میکردم با بدنیا اوردن پسر ،شوهرم به کاراش پایان میده و دلیل ارتباطش با زنهای دیگه پسردار نبودن ماست ولی اینطور نبود.. اون تنوع طلبه ... از زندگی با اون خسته شدم .. همش دروغ ..خیانت..اصلا پای حرفاش نیست.. یه روز بهم گفت ازت بدم میاد و دوست ندارم تو جذابیت نداری و .. ولی الان میگه دروغه.. رفته پیش شوهر خواهرم و با بی شرمی به شوهر خواهر محترمم گفته که مشکل پروستات دارم باید با زنای دیگه ارتباط داشته باشم بعد میاد بهم میگه من نگفتم..
    کارمند هستم و شوهرم معلم .
    شوهرم 48 سالشه،
    مشکل جسمی هم ندارم،اندام زیبا با چهره ای مناسب دارم ،درآمدم کم نیست و قادر به زندگی بعد از طلاق هم هستم،
    من واسه این زندگی خیلی زحمت کشیدم دل کندن از این زندگی برام سخته ولی واقعا شوهرمو دوست ندارم و هر وقت میبینمش یاد کاراش میفتم و حالم ازش بهم میخوره.. بچه هام هم راضی هستن که طلاق بگیرم.
    به دختر نامزدم که 21 سالشه هفته پیش بهش گفته که من نمیتونم از اون زن(زنی که تو خونه باغ دیدیم) جدا بشم تنها دلخوشیمه خیلی بهم احترام میداره ،لباسامو میشوره تمیزکاری میکنه.. واقعا متاسفم برای شوهرم .. این همه سال زحمت کشیدم بهش احترام گذاشتم همه کارهاش رو کردم با وجود این که کارمندم هیچ کاری تو خونه نیمه تموم نمیموند حتی موقع زایمان بهم گفت پول احتیاج داره برا باغ، النگوهامو دادم بهش .. تو این سن که خیلی برام خطرناکه جونمو گذاشتم براش واسه پسردار شدن حامله شدم و درطول این 9 ماه هیچ وقت بهم محبت نکردو بیشتر موقع هام خونه نبود،
    مثل نوکر براش زحمت کشیدم ..هیچ کدوم از خوبی های منو نمیبینه .. با این که به دخترام هم حتی گفته زن دیگه رو ترک نمیکنم و دو زنه بودن هیچ اشکالی نداره.. ولی میاد به من میگه من همچین حرفی نزدم ..
    تمام وسایل خونه رو من گرفتم.. 90%خرج بچه هام با من بودن ..
    زنه یه کثافته با چند نفر دیگه ارتباط داره فامیلشو میشناسم عموش تو محل کارم کار میکنه و میگه اون زن خرابه با چند مرد دیگه ارتباط داره..
    شوهرم فیلم های قدیمی بد میبینه .. از خدا دور شده .. نماز نمیخونه ..
    اون اسیر هوس هاش شده و اصلا جلوشو نمیگیره میخوام ترکش کنم ولی دودلم .. از چند ماه پیش که با چشمام دیدم بهم خیانت کرده اصلا اروم قرار ندارم و مدام به خیانتاش فکر میکنم .. اگه اینطور پیش بره دیوونه میشم.. اعصابم بخم میریزه قلبم درد میکنه ولی شوهرم عین خیالش نیست.. میترسم بخاطر این رابطه هایی که با زنها داشته به منم بیماری انتقال بده .. این روزا هم که پر شده از بیماری های عجیب غریب ... خوف دارم از بودن باهاش ..
    مشاور شهر ما چندان خوب نیست.. جای دور هم نمیتونم برم.. ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید که ایا طلاق راه حل مناسبیه؟آیا مشکلات بعد از طلاق بیشتر از مشکلات زندگی با همچین مردی برامه؟

  2. کاربران زیر از zahra.st بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت همسر

    شوهرتون شمارو دوست داره؟از کارش پشیمونه؟شما چه حسی دارید؟میتونید باهاش کنار بیاید؟

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسر

    ببینید، حقیقت اینه شما یه بار به دنیا میاین، و در حال حاضر این تنها فرصتی که برای زندگی
    در اختیارتون قرار گرفته داره به بدترین شکل ممکن می گذره.
    تا الان به برای رضایت بچه ها و همسرتون زندگی کردین و نتیجه ش شده این، همش اضطراب
    و افسوس و غصه خوردن. حداقل از این جا به بعدش رو برای خودتون زندگی کنید. به قول معروف
    یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه

  5. 2 کاربران زیر از Blue Way بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20896
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسر

    ایشون میگن دوستش نداره فقط بخاطر ابرو و زندگی مرفهی که واسش درست کرده و عین مادر براش همه کاراشو میکنه ولش نمیکنه
    میگه درست عین مادر یه بچه لات شدم و شوهرم بچه لات که میره دنبال لات بازی منم منتظرش..مثل یه پشتیبان میدونه منو .. نه زن زندگی ..
    ادم بدی نیست فقط تو مسئله زن گیره وگرنه خصوصیات خوب هم داره ..
    ولی همین مسئله آبرو ایشونو بین همه حتی همکاراشون و دوستاشون و فامیلاشون برده ..
    واقعا خیلی سخته این همه سال ابرو جمع کنی ولی همسرت با کاراش همشو بده به فنا و بعد بیاد بگه : من که کاری نکردم .. پیامبر هم چند تا زن داشته !!!

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14614
    نوشته ها
    43
    تشکـر
    182
    تشکر شده 65 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسر

    سلام
    من مشاور نیستم و فقط برداشت خودم رو از این زندگی میگم،قصدم قضاوت نیس بلکه میخوام این خانوم دوباره از اول زندگی دو طرف ترازو رو ببینه
    ب نظر من حتما این خانوم هم اشتباهاتی داشتن که زندگیشون ب این سمت رفته،بزرگترین اشتباهشون که باید مسئولیتشو قبول کنن
    پسر دار شدن واسه سر ب راه کردن مردیه که عمرشو ب روش خودش زندگی کرده،ایشون میگن بچه هاشون ب طلاق راضی ان،آیا از بچه کوچیکشون هم نظر خواستن؟؟؟
    این خانوم سختیای زیادی تو زندگی کشیده و من خودم از اون دسته آدمایی هستم ک ب قول blue way یه بار زندگی میکنیم پس باید ب بهترین نحو زندگی کرد
    ولی با وجود یه بچه کوچیک ک نقش طعمه رو داشته طلاق راه خوبی نیست
    این پسر پدر میخواد
    یکی دیگه از اشتباهات این خانوم هم این طور که من حدس زدم این بوده که با فهمیدن خیانت شوهرش این خیانت رو ب خانواده ها بسط داده و یه جورایی علنی
    کرده البته واقعا معذرت میخوام اگه حدسم اشتباهه،من فقط از تاپیک این برداشت رو کردم

    حالا با این وجود باید واقع بین هم بود که وضعیت خانوما بعد از طلاق ب هیچ وجه تو جامعه ما مناسب نیست
    شما سالها با زندگی با مردی که دوستش نداشتین ب خودتون خیانت کردین و اسمش رو گذاشتین فداکاری واسه بچه هام،من منکر این همه تحمل و
    گذشت شما نمیشم ولی فقط تحمل کردین و ب فکر پیدا کردن منشأ اصلی مشکل نبودین
    ب هر حال زندگیتونو گذروندین تا حالا
    بیاین قبل از طلاق یه بار دیگه یه تلاشی واسه زندگیتون بکنین اگه واقعا نشد اونوقت ب طلاق جدی فکر کنید
    ی
    معمولا اینگونه مردا که زنشون نقش حامی رو واسشون داره خیلی وابستن ولی خودشون نمیدونن
    با شوهرتون صحبت کنین و چند ماه دور از هم زندگی کنین،اگه وضعیت مالی خوبی داره شوهرتون ازش بخواین که چندماه بره با همون زنی که
    خیلی میخوادش زندگی کنه،اونوقت هم نقش شما براش تو زندگی مشخص میشه هم خیلی از رفتار ای اون خانوم رو میبینه که و حتی عیبهاش ک
    قبلا ندیده،نترسید زندگیتون بدتر از اینی که هست نخواهد شد این ریسک رو بکنید و نتیجه اش رو ببینید
    توی این چندماه هیچ تماسی با هم نداشته باشید و اینطوری ب خودتون هم ثابت میشه که چقدر وجود همسرتون تو زندگیتون حس میشه یعنی
    یه جور زندگی بعد طلاق رو تجربه میکنین و میبینین ک شوهرتون وجودش نیازه یا نه
    من معذرت میخوام که پا توی کفش بزرگان کردم،
    و معذرت میخوام اگه حرف اشتباه رو زدم من فقط نظرمو گفتم
    امیدوارم مشاورین خوب سایت بیان و راه حل خوبی واسه این خانوم عزیز ارائه بدن
    امضای ایشان
    امید یعنی آرزو کنیم چیزی اتفاق بیفتد
    ایمان یعنی یقین داریم چیزی اتفاق خواهد افتاد
    شجاعت یعنی اینکه باعث شویم چیزی اتفاق بیفتد . .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد