باسلام خونه پدرشوهرم 180 کیلومتری شهرمونه مادرشوهرم بااینکه همیشه شوهرم باهاش درتماسه اصرارداره ماهرهفته بریم بزور دوهفته یکبار شوهرم میگه حداقل یکشب بایدبمونم بچه کوچیکم اونجااصلاخواب نداره شب تاصبح منم خواب نمیرم چون یکم باهاشونم مشکل دارم فکرمیکنه میخام ازاونهاجداش کنم دیگه خسته شدم چون وقتی میایم اندازه یه سفر خسته میشم شمابگیدمن چکارکنم
نوشته اصلی توسط kkk
دوست خوبم حساسیت زیاد چیزی رو نه تنها حل نمیکنه بلکه بیشتر شرایط رو برای شما سخت تر خواهد کرد
شما باید بپذیرید عروس این خانواده شدید و ارتباط شما تا آخر عمر وجود داره و اگر سازگاری به خرج ندید نمیتونید زندگی ارامی داشته باشید
شما یک شب رو نمیتونید تحمل کنید در صورتی که افرادی هستند مجبورن در کنارشون زندگی کنن
پس قدر بدونید و در این موارد همیشه همراه همسرتون باشید تا ایشون نسبت به شما دلگرم تر باشه
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟