نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: برای ایجاد انگیزه و عشق در زندگی چه کنم؟

1363
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    616
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    برای ایجاد انگیزه و عشق در زندگی چه کنم؟

    با سلام
    جنسیت: مرد
    سن: 25
    مطلقه
    وضعیت تحصیلات: کارشناسی ارشد بیوتکنولوژی و بورسیه شده بعنوان استعداد درخشان
    وضعیت بیماری: میوپاتی(بیماری ژنتیکی)
    این بیماری باعث تحلیل عضلات موجود در سراسر بدن از جمله عضلات قلب، ریه و عضلات دست ها و پاها می شود و این بیماری بدلیل نقص در مسیرهای سوخت و ساز بدن باعث ضعف شدید، بروز علایم سوء تغذیه، درد شدید و دائمی در عضلات اسکلتی ،ضعف در عملکرد قلب و ریه و کاهش انرژی می شود
    بطور خلاصه می توان گفت که در طول شبانه روز فقط چند ساعت(3تا5 ساعت) هوشیاری داشته و غالبا بدلیل ضعف و کمبود انرژی از هشیاری پائینی برخوردار بوده و یا در خواب به سر می برم ضما بدلیل دردی که بطور دائمی در تمام بدنم دارم و بدلیل ضعف در انجام امور جاری روزانه معمولا بصورت تحریک پذیر و عصبی و در حالت استرس می باشم.
    اینجانب در سن 21 سالگی با دختر خاله خود در حالیکه هیچ اندوخته مالی و شغل مناسب نداشتم بدلیل اصرار خانواده خانم ازدواج کردم البته میل شدید اینجانب به مسایل جنسی و شهوت بالا نیز مزید بر علت شد و در سن 23 سالگی متوجه بیماری خود شدم و موضوع بیماری و البته عدم تفاهم و ضمنا توصیه پزشک مبنی بر عدم بچه دار شدن منجر به طلاق توافقی گردید
    در تمام سال های بعد از ازدواج با تلاش فروان درس های مربوط به کارشناسی را با جدیت دنبال کرده و حتی چندین طرح و ایده نیز ارائه دادم که منجر به اخذ بورسیه از یک پژوهشگاخ تراز اول شد و همچنین در طول تحصیل بصورت پاره وقت هم در مراکز محتلف مشغول کار بودم و در زمینه ی کارآفرینی و ایجاد شرکت و شغل آزاد نیز فعالیت جدی داشتم
    ولی بروز بیماری و شدت یافتن آن منجر به از دست رفتن تمام برنامه ها و اهدافم شد
    اکنون که در منزل پدری به سر می برم تنها فعالیت بنده نوشتن پایان نامه می باشد و در هفته یکبار به پژوهشگاه آن هم با وسیله شخصی یا آژانس مراجعه می کنم
    اخیرا متوجه شدم که دیگر هیچ علاقه ای به درس و تلاش ندارم و دیگر آن جوان شیفته درس و پیشرفت نیستم
    هیچ علاقه ای به ارتباط با دوستان و فامیل ندارم و حتی به تماس هیشان هم پاسخ نمی دهم
    بسیار بد اخلاق و بی انگیزه شده ام و حتی حاضر نیستم برای غذا خوردن هم از اتاق خارج شوم
    علاقه ای به کار،تلاش و صرف انرژی ندارم و اصلا انرژی ندارم و فقط می خواهم بخوابم
    همیشه سعی دارم با خواندن نماز ،نماز شب و قرآن به خود آرامش دهم ولی تاثیر چندانی ندارم
    از طرفی همیشه برای پیشرفت و ترقی فکر می کنم و وارد عمل که می شوم و در نیمه راه احساس ضعف شدید شده و با بی هدفی و فقدان انگیزه کافی مواجه می شوم
    بعنوان مثال تمام رفرنس های مورد نیاز برای شرکت در آزمون دکتری رشته مورد علاقه خود در دانشگاه تهران را از سال گذشته تهیه کرده و حتی برای مطالعه آنها برنامه ریزی هم کرده ام ولی تا حال حاضر حتی 10 درصد آن را هم مطالعه نکرده ام و دلیل آن نداشتن انگیزه کافی است و یا برای اخذ بورسیه از کشورهای خارجی ایمیل ارسال می کنم ولی وقتی کار جدی شد بهانه می آورم و مثلا می گویم که خب فرض کنیم که بورسیه هم در بهترین دانشگاه دنیا گرفتم و در نهایت حتی دانشمند هم شدم در نهایت چه می شود و اصلا به چه دردی می خورد؟
    در حال فعلی شب و روز برایم تیره شده و حتی تا چندین روز و هفته هم از خانه و اتاق خود خارج نمی شوم.
    هیچ علاقه ای به زندگی و بخصوص شرایط فعلی زندگی خود ندارم و اکثر اوقات برای مرگ خود دعا می کنم و یا انتظار آن را می کشم.
    و حتی با وجود اینکه رشته تحصیلی ام مرتبط با ژنتیک می باشد و با وجود اینکه راههای درمان بیماری را می شنایم و می دانم که اگر در مقطع دکتری وارد رشته بیوتکنولوژی پزشکی شوم می توانم برای بیماری و دیگران درمان پیدا کنم هیچ رغبتی به این کار ندام
    من قهرمان کاراته نیز بوده ام و اکنون حتی برای سلامتی ام هم حاضر به انجام چند نرمش ساده هم نیستم
    چندین ماه به توصیه پزشک داروی ضد افسرگی سیتالوپرام مصرف کردم که هیچ تاثیری نداشت
    به هر حال اینجانب تنها راه بازگشت خود از این وضعیت به حالت عادی را فقط ازدواج با یک دختر زیبا،سالم،شاد،تحصیلکرده و... می دانم که مونس و همدم من بوده و در کنار آن آرامش بیابم بعبارت دیگر به نظر اینجانب تنها انگیزه من برای زندگی امید ازدواج با شرایط ذکر شده می باشد که البته با شرایط موجود بنده احتمال آن صفر و یا بسیار ضعیف می باشد
    و خواسته بنده در مراحل بعدی داشتن پول زیاد و همچنین تحصیل در رشته مورد علاقه ام در بهترین دانشگاه ها می باشد که همگی تحت تاثیر ازدواج می باشد و تا زمانیکه به خواسته اول خود نرسم تمایلی به چیزهای دیگر هم ندارم.
    اکنون تقاضا دارم که مرا برای رهایی از این وضعیت بطور کامل راهنمایی کنید و اینکه بفرمایید که اصلا تفکر من در رابطه با ازدواج و امکان آن منطقی است یا خیر؟
    و در صورت امکان یک فرد حاذق (روانشناس-روانپزشک)جهت مشاوره حضوری معرفی فرمایید.
    لطفا مطالب خود را برایم ایمیل کنید
    با تشکر

  2. کاربران زیر از hnoor بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    46
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    391
    تشکر شده 145 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : برای ایجاد انگیزه و عشق در زندگی چه کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط hnoor نمایش پست ها
    با سلام
    جنسیت: مرد
    سن: 25
    مطلقه
    وضعیت تحصیلات: کارشناسی ارشد بیوتکنولوژی و بورسیه شده بعنوان استعداد درخشان
    وضعیت بیماری: میوپاتی(بیماری ژنتیکی)
    این بیماری باعث تحلیل عضلات موجود در سراسر بدن از جمله عضلات قلب، ریه و عضلات دست ها و پاها می شود و این بیماری بدلیل نقص در مسیرهای سوخت و ساز بدن باعث ضعف شدید، بروز علایم سوء تغذیه، درد شدید و دائمی در عضلات اسکلتی ،ضعف در عملکرد قلب و ریه و کاهش انرژی می شود
    بطور خلاصه می توان گفت که در طول شبانه روز فقط چند ساعت(3تا5 ساعت) هوشیاری داشته و غالبا بدلیل ضعف و کمبود انرژی از هشیاری پائینی برخوردار بوده و یا در خواب به سر می برم ضما بدلیل دردی که بطور دائمی در تمام بدنم دارم و بدلیل ضعف در انجام امور جاری روزانه معمولا بصورت تحریک پذیر و عصبی و در حالت استرس می باشم.
    اینجانب در سن 21 سالگی با دختر خاله خود در حالیکه هیچ اندوخته مالی و شغل مناسب نداشتم بدلیل اصرار خانواده خانم ازدواج کردم البته میل شدید اینجانب به مسایل جنسی و شهوت بالا نیز مزید بر علت شد و در سن 23 سالگی متوجه بیماری خود شدم و موضوع بیماری و البته عدم تفاهم و ضمنا توصیه پزشک مبنی بر عدم بچه دار شدن منجر به طلاق توافقی گردید
    در تمام سال های بعد از ازدواج با تلاش فروان درس های مربوط به کارشناسی را با جدیت دنبال کرده و حتی چندین طرح و ایده نیز ارائه دادم که منجر به اخذ بورسیه از یک پژوهشگاخ تراز اول شد و همچنین در طول تحصیل بصورت پاره وقت هم در مراکز محتلف مشغول کار بودم و در زمینه ی کارآفرینی و ایجاد شرکت و شغل آزاد نیز فعالیت جدی داشتم
    ولی بروز بیماری و شدت یافتن آن منجر به از دست رفتن تمام برنامه ها و اهدافم شد
    اکنون که در منزل پدری به سر می برم تنها فعالیت بنده نوشتن پایان نامه می باشد و در هفته یکبار به پژوهشگاه آن هم با وسیله شخصی یا آژانس مراجعه می کنم
    اخیرا متوجه شدم که دیگر هیچ علاقه ای به درس و تلاش ندارم و دیگر آن جوان شیفته درس و پیشرفت نیستم
    هیچ علاقه ای به ارتباط با دوستان و فامیل ندارم و حتی به تماس هیشان هم پاسخ نمی دهم
    بسیار بد اخلاق و بی انگیزه شده ام و حتی حاضر نیستم برای غذا خوردن هم از اتاق خارج شوم
    علاقه ای به کار،تلاش و صرف انرژی ندارم و اصلا انرژی ندارم و فقط می خواهم بخوابم
    همیشه سعی دارم با خواندن نماز ،نماز شب و قرآن به خود آرامش دهم ولی تاثیر چندانی ندارم
    از طرفی همیشه برای پیشرفت و ترقی فکر می کنم و وارد عمل که می شوم و در نیمه راه احساس ضعف شدید شده و با بی هدفی و فقدان انگیزه کافی مواجه می شوم
    بعنوان مثال تمام رفرنس های مورد نیاز برای شرکت در آزمون دکتری رشته مورد علاقه خود در دانشگاه تهران را از سال گذشته تهیه کرده و حتی برای مطالعه آنها برنامه ریزی هم کرده ام ولی تا حال حاضر حتی 10 درصد آن را هم مطالعه نکرده ام و دلیل آن نداشتن انگیزه کافی است و یا برای اخذ بورسیه از کشورهای خارجی ایمیل ارسال می کنم ولی وقتی کار جدی شد بهانه می آورم و مثلا می گویم که خب فرض کنیم که بورسیه هم در بهترین دانشگاه دنیا گرفتم و در نهایت حتی دانشمند هم شدم در نهایت چه می شود و اصلا به چه دردی می خورد؟
    در حال فعلی شب و روز برایم تیره شده و حتی تا چندین روز و هفته هم از خانه و اتاق خود خارج نمی شوم.
    هیچ علاقه ای به زندگی و بخصوص شرایط فعلی زندگی خود ندارم و اکثر اوقات برای مرگ خود دعا می کنم و یا انتظار آن را می کشم.
    و حتی با وجود اینکه رشته تحصیلی ام مرتبط با ژنتیک می باشد و با وجود اینکه راههای درمان بیماری را می شنایم و می دانم که اگر در مقطع دکتری وارد رشته بیوتکنولوژی پزشکی شوم می توانم برای بیماری و دیگران درمان پیدا کنم هیچ رغبتی به این کار ندام
    من قهرمان کاراته نیز بوده ام و اکنون حتی برای سلامتی ام هم حاضر به انجام چند نرمش ساده هم نیستم
    چندین ماه به توصیه پزشک داروی ضد افسرگی سیتالوپرام مصرف کردم که هیچ تاثیری نداشت
    به هر حال اینجانب تنها راه بازگشت خود از این وضعیت به حالت عادی را فقط ازدواج با یک دختر زیبا،سالم،شاد،تحصیلکرده و... می دانم که مونس و همدم من بوده و در کنار آن آرامش بیابم بعبارت دیگر به نظر اینجانب تنها انگیزه من برای زندگی امید ازدواج با شرایط ذکر شده می باشد که البته با شرایط موجود بنده احتمال آن صفر و یا بسیار ضعیف می باشد
    و خواسته بنده در مراحل بعدی داشتن پول زیاد و همچنین تحصیل در رشته مورد علاقه ام در بهترین دانشگاه ها می باشد که همگی تحت تاثیر ازدواج می باشد و تا زمانیکه به خواسته اول خود نرسم تمایلی به چیزهای دیگر هم ندارم.
    اکنون تقاضا دارم که مرا برای رهایی از این وضعیت بطور کامل راهنمایی کنید و اینکه بفرمایید که اصلا تفکر من در رابطه با ازدواج و امکان آن منطقی است یا خیر؟
    و در صورت امکان یک فرد حاذق (روانشناس-روانپزشک)جهت مشاوره حضوری معرفی فرمایید.
    لطفا مطالب خود را برایم ایمیل کنید
    با تشکر
    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    مطلبتونو خوندم و بايد بگم که شما در وهله ى اول بايد بدنبال درمان افسردگيتون باشيد, چرا که با بى توجهى به شرايطتون داريد اوضاع رو از اين که هست بدتر مى کنيد و بدين ترتيب آسيبهايى به خودتون وارد مى کنيد و به مرور مشکلات روى هم سوار ميشن
    پس اول از همه اراده کنيد و براى درمان افسردگى تون اقدام کنيد تا بعد بتونيد براى زندگيتون برنامه ريزى کرده و اهداف کوتاه مدت و بلندمدتون رو مشخص کنيد و براى دستيابى بهش تلاش کنيد, چرا که شما از تواناييها و استعدادهايى برخورداريد که بسيارى از آن بى بهره اند و حسرتش رو ميخورن

    و اما درباره ى ازدواج لازمه اين واقعيت رو بهتون يادآورى کنم که ازدواجتون کار اشتباهى نيست و مطمئنا ازدواج خواهيد کرد اما نه در حال حاضر , چرا که افراد ازدواج مى کنند تا به طرف مقابلشون عشق بورزند و بهش تکيه کنند و طرف مقابلشون هم بهشون محبت و ابراز علاقه کنه و درواقع انگيزه ى اکثر افراد از تشکيل زندگى مشترک ايجاد تغييراتى مثبت در زندگى است , و اين انتظار شما از طرف مقابلتون در حال حاضر بيجا بوده چرا که گويى شما با اين انتظارتون از طرف مقابل براى ازدواج در حال حاضر صرفا بدنبال يک پرستار و يا ناجى هستيد...

    پس از موارد فوق پيشنهادم اينه که باانگيزه و تلاش قبلى تون و چه بسا بيشتر به ادامه تحصيلتون بپردازيد و زندگى روزمره تون رو داشته باشيد چرا که بدين ترتيب احتمال پيداکردن موارد مناسب براى ازدواج در اين شرايط بسيار بيشتر از شرايط فعليتون يعنى بى تحرکى و عدم انجام فعاليتها و توى خونه موندنه

    باز هم درخدمتيم

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    616
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : برای ایجاد انگیزه و عشق در زندگی چه کنم؟

    باسلام
    و با تشکر از پاسخ دقیق و موشکافانه اتان
    لطفا مراکز یا کلینیک های معتبر و مرتبط با درمان افسردگی و هر گونه روان درمانی را نیز در صورت امکان معرفی کنید
    با تشکر

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی انگیزگی، سوغات افسردگی پاییزی
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-21-2014, 03:48 PM
  2. هانس یورگن آیزنک
    توسط R e z a در انجمن روانشناسان ایران و جهان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-28-2013, 12:50 AM
  3. چگونه درباره ی چیزهای عجیب بیندیشیم
    توسط R e z a در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-27-2013, 09:38 PM
  4. چرا دیگران پشت سرتان حرف میزنند؟
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-17-2013, 01:15 AM
  5. شیوه های رفتاری افراد کاریزماتیک
    توسط R e z a در انجمن بیماریهای اعصاب و روان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-05-2013, 07:39 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد