نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: شکست عاطفی از رابطه ده ساله

4544
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10915
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    شکست عاطفی از رابطه ده ساله

    با سلام و درود. دختر ۳۱ ساله ای هستم که ده سال پیش با هم کلاسی دانشگاهم رابطه ای خوب و سالم را آغاز کردم.که بعد از ۶ سال انتظار تازه به خواستگاری رسید. و در این مرحله به دلیل اختلاف نظر پیرامون مسائلی از قبیل مهریه و مسکن و ... کشمکش ها شروع شد. ما کمی کوتاه اومدیم ولی اونها انعطافی نشون نمیدادن خلاصه ۲-۳ سال کش و قوس و قهر و آشتی داشتیم تا اینکه آخر سر من که به این نتیجه رسیدم که بدون این آقا نمی تونم و علاقه زیادی بهش داشتم همه شرایطشونو پذیرفتم ولی در آخر خوانوادش به شدت مخالفت کردن و این آقا هم گفت که طبق معمول توان متقاعد کردن خوانوادشو نداره و منو دیگه نمی خواد و رابطه را ترک کرد. الان ۸ ماه از ترکش میگذره که این مدت خیلی سخت گذشته برام.ولی مساله اینجاست که چند روزیست با خبر شدم که آقا ۴ ماه نامزد کرده. یعنی اصلا دوره سوگواری پس از جدایی نداشته و انگار که خیلی سریع وارد رابطه ای شده که منجر به ازدواج شده یعنی مادرش گویا براش انتخاب کرده کلا مادرش فرد خاص و سلطه گری بود. با شنیدن این خبر من بسییییییار به هم ریختم و از خواب و خوراک افتادم. خیلی ناراحت و بی قرارم و نا امید.دائما گریه میکنم و خلاصه زندگیم مختل شده. حس پشیمانی و سرزنش خود به خاطر برخی اشتباهاتم و حس از دست دادن اعتماد به نفس و حس تنهایی و نا امیدی نسبت به عشق و ازدواج اذیتم میکنه. لطفا در این شرایط نا بسامان راهنماییم کنید که چه بکنم؟ با تشکر

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18214
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    32
    تشکر شده 55 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شکست عاطفی از رابطه ده ساله

    نگران نباش عزیزم اون کسی که ضرر خواهد کرد اونه.شما در نهایت تا یکسال دیگه سختی خواهی داشت.سعی کن تو این مدت تمام وسایل و خاطرات و ترانه ها و مکانهایی که شما رو یاد ایشون میندازه رو از بین ببری و به خودت کمک کنی. اوقاتت رو با آدمها یا تفریحاتی که دوست داری بگذرون.سعی کن اصلا دنبال جایگزین نباشی.به فکرت و ذهنت و قلبت استراحت کامل بده.در کنار خانوادت خودت رو به آرامش نزدیک کن.
    به تو خیانت شده و تو دل شکسته ای پس مطمئن باش خدا با توست.
    یه روزی کسی سر راهت قرار میگیره که با به خاطر آوردن این روزها تنها لبخند سردی روی لبات میاد و به خوشبختی اون لحظت فکر میکنی و اینکه خدا چقدر بزرگ و تواناست....
    من کسی هستم که خودم بعد از 5 سال ارتباط به شکل یک زندگر در اوج رابطه کنار گذاشته شدم و الان که از اون روزها 1 سال و نیم میگذره خدا رو شکر میکنم که اون آدم رفت و عشق واقعیم رو الان کنارم دارم.
    امیدورام تو هم به زودی به آرامش و زندگی ای که لیاقتشو داری برسی

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18372
    نوشته ها
    72
    تشکـر
    182
    تشکر شده 55 بار در 38 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شکست عاطفی از رابطه ده ساله

    باسلام فراوان وقتتون بخیر. اولا گله از خودتون که این همه ادامه دادی وندونستی اقاچجوریه. دوما ولش کن ونگران نباش اونی که همش کارش رفتن بود بزار بره چون نمیشه هم خونه شد با کسی که کولبارش رو دوششه. الانم شما کار اشتباهب نکردی به هیچ وجه و دیگه ولش کن فرض کن دیگه مرده مث ابن همه زن که شوهراشون مردن ودارن زندگی میکنن البته دور ازجون شما،باید خودتوتقویت کنی وبری سرکارو درس یاهرچی که مشغولت کنه وازفکرای الکی جدابشو.امیدوارم همیشه سلامت باشیدمعلومه ادم خوبی هستید

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : شکست عاطفی از رابطه ده ساله

    نقل قول نوشته اصلی توسط shayly نمایش پست ها
    با سلام و درود. دختر ۳۱ ساله ای هستم که ده سال پیش با هم کلاسی دانشگاهم رابطه ای خوب و سالم را آغاز کردم.که بعد از ۶ سال انتظار تازه به خواستگاری رسید. و در این مرحله به دلیل اختلاف نظر پیرامون مسائلی از قبیل مهریه و مسکن و ... کشمکش ها شروع شد. ما کمی کوتاه اومدیم ولی اونها انعطافی نشون نمیدادن خلاصه ۲-۳ سال کش و قوس و قهر و آشتی داشتیم تا اینکه آخر سر من که به این نتیجه رسیدم که بدون این آقا نمی تونم و علاقه زیادی بهش داشتم همه شرایطشونو پذیرفتم ولی در آخر خوانوادش به شدت مخالفت کردن و این آقا هم گفت که طبق معمول توان متقاعد کردن خوانوادشو نداره و منو دیگه نمی خواد و رابطه را ترک کرد. الان ۸ ماه از ترکش میگذره که این مدت خیلی سخت گذشته برام.ولی مساله اینجاست که چند روزیست با خبر شدم که آقا ۴ ماه نامزد کرده. یعنی اصلا دوره سوگواری پس از جدایی نداشته و انگار که خیلی سریع وارد رابطه ای شده که منجر به ازدواج شده یعنی مادرش گویا براش انتخاب کرده کلا مادرش فرد خاص و سلطه گری بود. با شنیدن این خبر من بسییییییار به هم ریختم و از خواب و خوراک افتادم. خیلی ناراحت و بی قرارم و نا امید.دائما گریه میکنم و خلاصه زندگیم مختل شده. حس پشیمانی و سرزنش خود به خاطر برخی اشتباهاتم و حس از دست دادن اعتماد به نفس و حس تنهایی و نا امیدی نسبت به عشق و ازدواج اذیتم میکنه. لطفا در این شرایط نا بسامان راهنماییم کنید که چه بکنم؟ با تشکر

    دوست عزیز این روابط همیشه به نتیجه ختم نمیشه و شما باید بدونید نظر و موافقت شما فقط 50 درصد موضوع رو شامل میشه

    50 درصد توافق مربوط به رضایت خانواده است که در ایران بسیار مهمه و نقش تعیین کننده داره

    به هر حال اگر این ازدواج هم سر میگرفت نمیتونستید ازش انتظار آرامش داشته باشید پس بهتره راضی به رضای خدا باشید

    و برای آینده بتونید از این تجربه نهایت استفاده رو ببرید پس بهتره بیشتر از این وقتتون رو با گذشته تاریخ مصرف گذشته هدر ندید

    و مثل این اقا خیلی سریع بازسازی کنید هر چند ایشون اصلا" به ازدواج با شما فکر نمیکرده به همین خاطر باید از این تجربه خوب استفاده کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2022
    شماره عضویت
    48520
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شکست عاطفی از رابطه ده ساله

    ﷼﷼﷼﷼
    ویرایش توسط Rezaei87 : 09-22-2022 در ساعت 08:38 PM

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2022
    شماره عضویت
    48521
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شکست عاطفی از رابطه ده ساله

    نقل قول نوشته اصلی توسط shayly نمایش پست ها
    با سلام و درود. دختر ۳۱ ساله ای هستم که ده سال پیش با هم کلاسی دانشگاهم رابطه ای خوب و سالم را آغاز کردم.که بعد از ۶ سال انتظار تازه به خواستگاری رسید. و در این مرحله به دلیل اختلاف نظر پیرامون مسائلی از قبیل مهریه و مسکن و ... کشمکش ها شروع شد. ما کمی کوتاه اومدیم ولی اونها انعطافی نشون نمیدادن خلاصه ۲-۳ سال کش و قوس و قهر و آشتی داشتیم تا اینکه آخر سر من که به این نتیجه رسیدم که بدون این آقا نمی تونم و علاقه زیادی بهش داشتم همه شرایطشونو پذیرفتم ولی در آخر خوانوادش به شدت مخالفت کردن و این آقا هم گفت که طبق معمول توان متقاعد کردن خوانوادشو نداره و منو دیگه نمی خواد و رابطه را ترک کرد. الان ۸ ماه از ترکش میگذره که این مدت خیلی سخت گذشته برام.ولی مساله اینجاست که چند روزیست با خبر شدم که آقا ۴ ماه نامزد کرده. یعنی اصلا دوره سوگواری پس از جدایی نداشته و انگار که خیلی سریع وارد رابطه ای شده که منجر به ازدواج شده یعنی مادرش گویا براش انتخاب کرده کلا مادرش فرد خاص و سلطه گری بود. با شنیدن این خبر من بسییییییار به هم ریختم و از خواب و خوراک افتادم. خیلی ناراحت و بی قرارم و نا امید.دائما گریه میکنم و خلاصه زندگیم مختل شده. حس پشیمانی و سرزنش خود به خاطر برخی اشتباهاتم و حس از دست دادن اعتماد به نفس و حس تنهایی و نا امیدی نسبت به عشق و ازدواج اذیتم میکنه. لطفا در این شرایط نا بسامان راهنماییم کنید که چه بکنم؟ با تشکر
    رابطه دوستی با رابطه برای شناخت و ازدواج متفاوته.
    رابطه اگه با هدف ازدواج باشه نباید زیاد طولانی بشه و حداکثر دوسال طول رابطه نباید بیشتر بشه...
    برخلاف تصور عام رابطه های خیلی طولانی به ازدواج نمیرسه .
    حالا اگر توی ذهنتون هر روز و هرشب نشینید بررسی و تحلیل کنید که چرا اینطور شد اونطور شد میتونید بهش غلبه کنید
    تا زمانی ذهنتون آزاد نشه پلی بک میزنه و مجدد احساسات و داغتون تازه میکنه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شکست پُلی است برای پیروزی؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-06-2022, 02:15 AM
  2. مقایسه هاست لینوکس با هاست ویندوز
    توسط bety10 در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-11-2015, 12:38 PM
  3. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
    توسط prv در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2015, 12:14 AM
  4. یک آزمایش روانشاسی/ تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!
    توسط farokh در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2014, 09:11 AM
  5. چگونگی حمایت از کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-30-2013, 01:13 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد