با سلام و روز بخیر
همسرم استاد دانشگاه دارای مدرک دکتری 40 ساله بسیار بددهن ،پرخاشگر ،زود رنج و در برخی موارد فریاد های بسیار بلند و ترسناک و حتی کتک کاری می کنه
همیشه از طرف من و حتی کسانی که می شناسنش این نگرانی مطرح است حرفی نزنند که به ایشان بر بخوره و قهر بکنه
در دوران نوجوانی مادرش رو از دست داده و تجربه ازدواج و طلاق پدرش بعد از مرگ مادرش را داشته.ظاهرا در زمان حیات مادرش پدر و مادرش اصلا رابطه خوبی نداشتند .من هیچ کدام از این مطالب رو نمی دونستم تا 2 سال بعد از ازدواج ،همسرم در ظاهر بسیار انسان منطقی ماخوذ به حیا و مثبتی و هیچکس به ویژه غریبه تر ها فکر می کنند که ایشان بسیار انسان عالی و ایده الی است .ما 13 ساله ازدواج کردیم در این مدت ایشان رفتار کاملا سینوسی داشتند و من فقط به خاطر پدر و مادرم تمام تلاشم رو کردم همه چیز مخفی باشه ولی ظاهرا خانواده من متوجه رفتار دوگانه ایشان شده اند .ولی همه موارد را تحمل کردم الان فرزندی 4 ساله دارم که تمام مدت شاهد رفتار کاملا متغیر پدرش هست و چند بار شاهد مشاجره ما بوده و به من می گه بابا اذیت می کنه ما بریم از خونه .من فقط سعی می کنم توضیح بدم بهش .
سوال:
1.من هیچ نیاز مالی به همسرم ندارم و تنها سد و مانع جدا شدن من از همسرم فرزندمه (در گذشته بیماری پدر و مادرم وتاثیرات جدایی من بر اونها...).آیا جدا بشم؟
2.اگر قرار بر زندگی با همسرم باشه چه کمکی به فرزندم می تونم بکنم این رفتارها روی اون اثر نذاره.؟
3.من می تونم تحمل کنم البته به قیمت ایجاد شدن تن خستگی روحی و جسمی ،آیا فرزندم هم باید تحمل کنه؟آیندش چی می شه؟اینکه دور تسلسل ،همسر من تحت تاثر خانوادش و فرزند من هم همینطور و فرزندان اون در آینده...؟
بسیار ممنون و سپاسگزارم
لطفا من را راهنمایی فرمایید