سلام
این تاپیک از طرف یکی از دوستان میذارم
لطفا راهنمایی کنید
علی هستم..30 سالمه..کارمند اداره هستم با ماهی 800 تومن حقوق..تهران شاغل هستم
دوسال پیش با یکی از اقوام ازدواج کردم و هنوز عقد هستیم
در جلسه خواستگاری از من پرسید ایا بیماری داری؟
گفتم نه هیچی...شما چطور؟بیماری؟
گفت نه فقط گاهی در مکان های شلوغ خیلی عصبی میشم
یک هفته بعد از ازدواج ک ب مسافرت رفتیم...متوجه شدم صرع داره...
و خودش گفت قرصاش تموم شده..روش نشده ب من بگه تا بخرم
ینی اگه ب اون سفر نمیرفتیم.من حالا حالاها متوجه بیماریش نمیشدم
احساس خیانت و دروغ داشتم و هنوز هم دارم
بعد از این اتفاق دیگه دلم باهاش صاف نشد
رفتم تهران
و ایشون منزل پدری در شهرستان بودن
دیر ب دیر ب دیدنش میومدم...شاید در تمام این دوسال فقط 4بار ایشونو دیدم
و همیشه هم سرد بودم...ازش فراری بودم
از همان روزای اول حرف نفقه میزد
درحالی ک من هزینه داروهاشو میدادم
تمام خریدش بامن بود
طلاهم خریدم
(رسم ما اینجوریه که تا زمانی ک دختر خونه پدرشه,تمام مخارجش با پدرشه)
بارها تصمیم ب طلاق گرفتم ولی هربار ب خاطر اطرافیان منصرف شدم
یک ماه پیش خیلی جدی درخواست طلاق دادم
و حالا این خانوم ...درخاست مهریه..نفقه...طلا...و حتی اجاره خونه کرده
نمیدونم چ کنم؟
ایا باید همه اینارو بدم؟؟؟
گاهی با خودم میگم همه اینارو بپردازم ولی طلاقش ندم تا بفهمه با زندگی من بازی کرده و ....
کمکم کنید