نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: بی مسئولیتی همسر

1270
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21378
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy بی مسئولیتی همسر

    سلام
    من ده ساله ازداج کردم و دو یال اول زندگی با خانواده شوهرم بودیم تو یه خونه یکی از اتاقاشون مال ما بود
    بعد خونه رو‌جدا کردیم به مدت پنج سال
    تو دو سال اول خیلی مشکل داشتیم هم با خودمون هم با خانواده اش
    ولی جدا شدیم زندگیمون رو روال افتاد و پیشرفت های زیاذی کردیم تا اینکه بلند پروازیای شوهرم شروع شد و باعث شد که تو‌کارششکست بخوره و زیر بار کلی قرض بره
    مجبور شدیم دوباره برگردیم و با خانواده همسرم زندگی کنیم
    من همیشه سعی کردک قناعت کتم
    وقتی هم همسرم به مشکل بر خورد با اینکه قلبا دویت نداشتم پذیرفتم با ز هم برگردم و با خانواده اش زندگی کنیم
    پدرش هم شرایط ما رو درک کرد و کم************ کرد ولی اللن متوجه شدم همسرم داره ازین قضیه سو استفاذه می کنه و روز به روز بی مسئولیت تر میشه در قبال من و فرزندش
    هر چیزی ازش بخوام میگه بابام میگیره به بابام بگو
    تا قبل از این همه اصلا رفیق باز نبود ولی الان همش دوست داره با دویتاش بره تفریح
    نه با خانواده اش
    اگه هم یه زمانی راصی بشه با هم بذیم جایی از اول تا آخر تو‌خودشه یا سکوته یا اخم
    خسته شدم
    من دارم استرس زیاذی رو از جانب مادرس تحمل می کنم هرچی پدر شوهرم بی منت خرج کنه مادرشوهرم منت میزاره
    به خاطر شوهرم تحمل کردم
    ولی وقتی بی مسئولیتیش رو‌میبینم دل سرد میشم
    تا میام باهاش حرف بزنم صداشو بالا میبره تا خانواده اش متوجه بشن و من ساکت بشم
    بگین من چه کنم
    چجوری بهش بگم که من از اون که همسرمه انتظاراتی دارم نه پدرش

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21399
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی مسئولیتی همسر

    سلام دوست عزیز.شرایط خیلی سختی هست.نمیتونید یه خونه اجاره کنید که مستقل باشید؟نمیتونید با مادرشوهرتون یا پدرشوهرتون درد ودل کنید تا اونا کمکتون کنن و شوهرتون رو راهنمایی کنن؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بی مسئولیتی همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط زن تنها نمایش پست ها
    سلام
    من ده ساله ازداج کردم و دو یال اول زندگی با خانواده شوهرم بودیم تو یه خونه یکی از اتاقاشون مال ما بود
    بعد خونه رو‌جدا کردیم به مدت پنج سال
    تو دو سال اول خیلی مشکل داشتیم هم با خودمون هم با خانواده اش
    ولی جدا شدیم زندگیمون رو روال افتاد و پیشرفت های زیاذی کردیم تا اینکه بلند پروازیای شوهرم شروع شد و باعث شد که تو‌کارششکست بخوره و زیر بار کلی قرض بره
    مجبور شدیم دوباره برگردیم و با خانواده همسرم زندگی کنیم
    من همیشه سعی کردک قناعت کتم
    وقتی هم همسرم به مشکل بر خورد با اینکه قلبا دویت نداشتم پذیرفتم با ز هم برگردم و با خانواده اش زندگی کنیم
    پدرش هم شرایط ما رو درک کرد و کم************ کرد ولی اللن متوجه شدم همسرم داره ازین قضیه سو استفاذه می کنه و روز به روز بی مسئولیت تر میشه در قبال من و فرزندش
    هر چیزی ازش بخوام میگه بابام میگیره به بابام بگو
    تا قبل از این همه اصلا رفیق باز نبود ولی الان همش دوست داره با دویتاش بره تفریح
    نه با خانواده اش
    اگه هم یه زمانی راصی بشه با هم بذیم جایی از اول تا آخر تو‌خودشه یا سکوته یا اخم
    خسته شدم
    من دارم استرس زیاذی رو از جانب مادرس تحمل می کنم هرچی پدر شوهرم بی منت خرج کنه مادرشوهرم منت میزاره
    به خاطر شوهرم تحمل کردم
    ولی وقتی بی مسئولیتیش رو‌میبینم دل سرد میشم
    تا میام باهاش حرف بزنم صداشو بالا میبره تا خانواده اش متوجه بشن و من ساکت بشم
    بگین من چه کنم
    چجوری بهش بگم که من از اون که همسرمه انتظاراتی دارم نه پدرش


    این دسته از افراد عموما خصلت «بی‌مسئولیتی» را از محیط خانواده و در ارتباط مستقیم با آموزش‌های پدر و مادر کسب کرده‌اند و یا در برهه‌ای از زندگی خود از طریق ارتباط با افراد بی‌مسئولیت به این نتیجه رسیده‌اند که چنانچه در مقابل امور مختلف زندگی بی‌مسئولیت باشند، پاداش بهتری دریافت خواهند کرد و زندگی راحت‌تر با دغدغه کمتر را سپری خواهند کرد.
    از آنجا که اطرافیان، به مرور زمان فرد بی‌مسئولیت را با تمام اهمال کاری‌هایش می‌پذیرند و دیگر از او انتظار برآوردن خواسته‌ها و نیاز‌هایشان را ندارند، خصیصه بی‌مسئولیتی در وجود فرد بی‌مسئولیت تشدید می‌شود و در نتیجه فرد بی‌مسئولیت در دنیای امنی که برای خود می‌سازد احساس رضایتمندی می‌کند و پاداش می‌گیرد، زیرا هیچ کسی از او توقعی برای انجام امور ندارد و او می‌تواند با فراغ خاطر به نیاز‌ها و خواسته‌های مورد علاقه خویش رسیدگی کند.
    از این رو فرد بی‌مسئولیت رفته رفته، به خصلت‌هایی نظیر «خودخواهی»، «متوقع بودن» و همچنین «لجبازی» و «منفعت طلبی» در جهت تحقق خواسته‌های شخصی‌اش نیز آلوده می‌شود. بسیاری از زوجین ناآگاهانه و ناخواسته بر مشکل بی‌مسئولیتی همسرشان دامن می‌زنند و آن را تقویت می‌کنند.


    ۴ موضعگیری صحیح و غلط در مواجهه با فرد بی‌مسئولیت
    ۱ – برخی افراد «بی‌مسئولیتی» همسرشان را می‌پذیرند و تلاش می‌کنند تا خودشان آن را جبران کنند (رویکرد غلط).
    ۲ – برخی افراد «بی‌مسئولیتی» طرف مقابل را نمی‌پذیرند، اما تلاش می‌کنند تا نقاط ضعف خود را که به تشدید حس بی‌مسئولیتی در همسرشان منجر شده شناسایی و با اصلاح این نقاط ضعف، به طور غیرمستقیم، همسر را دعوت به پذیرش مسئولیت در ابعاد مختلف زندگی مشترک کنند (رویکرد صحیح).
    ۳ – برخی افراد «بی‌مسئولیتی» طرف مقابل را نمی‌پذیرند، اما معتقدند به جای اصلاح خودشان صرفا باید به دنبال راه حلی باشند که همسر بی‌مسئولیت را اصلاح کنند! این دسته از افراد پیوسته فرد بی‌مسئولیت را تحقیر می‌کنند و با استفاده ازحربه بی‌توجهی و بی‌احترامی به او، در صدد تنبیه و تادیب وی و حصول خواسته‌های بجا یا نابجای خود حرکت می‌کنند (رویکرد غلط).
    ۴ – برخی از افراد در زندگی با همسر بی‌مسئولیت به جدایی قطعی می‌اندیشند (رویکرد غلط).
    راهکار منطقی: شما در برخورد با همسر بی‌مسئولیت نباید به دنبال تغییر او باشید بلکه باید این سوال بزرگ را از خود بپرسید که من چه تغییری بکنم تا او تغییر کند؟




    راهکار‌:
    مقابله به مثل نکنید:
    اگر باهمسرتان قطع رابطه کرده‌اید ابتدا از در آشتی کردن با وی وارد شوید و ارتباطتان را از سر بگیرید؛ زیرا انجام راهکارهایی که در ادامه ارائه می‌شود بدون حضور همسرتان میسر نیست. عده‌ای از افراد لجبازی همسر را با لجبازی پاسخ می‌دهند. بدانید کسی که لجبازی می‌ کند معمولا خودش می‌‌داند که حق با او نیست، اما هیچ وقت نمی‌‌خواهد این را به زبان بیاورد.
    تجربه عموم روان‌شناسان نشان می‌دهد روابط افرادی که در زندگی مشترک دست به مقابله به مثل می‌زنند روزبروز بد‌تر و بد‌تر می‌‌شود تا آنجا که بازگشت به عقب تقریبا غیر ممکن خواهد شد. انسان‌ها هرگز در فضای تحقیر، سرزنش و لجبازی تغییری حاصل نمی‌کنند.


    خانواده‌تان را به قطع فرآیند حمایتگری دعوت کنید:
    متاسفانه دسته‌ای از افراد برای حل هر مشکلی همیشه اولین داوطلب هستند و فرصت همکاری و ایفای نقش را از همسر خود می‌گیرند؛ زیرا معتقدند وقتی که با شخصی غیر قابل اتکا درگیر هستند ناگزیرند تا نقش «والد» را برای او ایفا کنند.

    این کار باعث می‌شود تمام مسئولیت زندگی مشترک به عهده فرد داوطلب واگذار شود و طرف مقابل طبیعتا به نوعی بی‌مسئولیتی برسد
    بسیاری از خانواده‌ها بدون شناخت خصلت‌های فرد بی‌مسئولیت، بسرعت وارد عمل می‌شوند و برای حمایت از فرزند خود در مقابل فرد بی‌مسئولیت اقدام به حمایت‌های مالی و اقتصادی فراوان می‌کنند. حمایت «والدانه» از فرد بی‌مسئولیت به چرخه بی‌مسئولیتی او دامن خواهد زد و در ‌‌نهایت شما حس فریب خوردگی و عصبانیت را تجربه خواهید کرد.



    مصرانه از او انجام وظایفش را تقاضا کنید:
    شما درباره مسئولیت پذیر‌تر کردن همسرتان چقدر تلاش کرده‌اید؟ همسرتان نسبت به قبل چقدر تغییر کرده است؟ مسئولیت‌پذیر‌تر شده یا برعکس؟ شاید انجام راهکارهای گفته شده، در ابتدا سخت و زمانبر به نظر برسد، اما مطمئنا نتیجه‌اش بهتر از روشی است که خودتان تاکنون از آن استفاده می‌کردید.
    فراموش نکنید که برای تقویت صفت مسئولیت پذیری در هر فردی باید اهداف را کوچک و قابل دسترسی انتخاب کنید. برای مثال اگر فرد بی‌مسئولیت، شوهر شماست و بی‌مسئولیتی او بیشتر در کسب درآمد و تامین نیازهای مادی خانواده است باید در گام اول از او خریدهای ارزان قیمت و در عین حال ضروری را تقاضا کنید.
    صبور باشید و فقط روی تقاضایتان محترمانه و بدون پرخاشگری پافشاری کنید. شاید۱۰۰ درصد تقاضای شما برآورده نشود، اما مطمئن باشید ۵۰ درصد آن اجابت خواهد شد و این یعنی موفقیت اولیه در برابر فرد بی‌مسئولیت.



    همسرتان را با عواقب بی‌مسئولیتی آشنا کنید:
    استفاده از عباراتی نظیر «تو اصلا مسئولیت پذیر نیستی» گرهی از مشکلات شما باز نمی‌کند بلکه کاربرد مکرر همین عبارات باعث می‌شود همسرتان بیشتر در این نقش فرو رود و واقعا قبول کند که بی‌مسئولیت است.
    در بسیاری از موارد و در شروع کار مطمئنا همسرتان به‌‌ همان میزانی که شما (به عنوان مثال) انتظار خرید داشته‌اید، هزینه نمی‌کند. مثلا شما فهرستی از ۵ نیاز ضروری منزل را به او داده‌اید، اما او در میان این ۵ نیاز، برخی از اقلام را خریده است و مثلا برنج نخریده است. در اینجا شما برنج را از وعده غذایی خود حذف کنید و یک غذای ساده بپزید. زمانی که او می‌پرسد: «چرا برنج نپخته‌ای؟»، شما فقط پاسخ دهید: «برنجمان تمام شده است».



    از جابجایی نقش‌ها پرهیز کنید:
    پدیده جابجایی نقش‌های زن و مرد در زندگی مشترک چنانچه با ارتقای «ظرفیت روحی» زوجین همراه نباشد براحتی می‌تواند عامل ایجاد اختلاف و تنش شود.
    زمانی که زن نقش شوهر بی‌مسئولیت خود را به عهده می‌گیرد و مثلا بیرون از منزل کار می‌کند یا زمانی که مرد نقش زن بی‌مسئولیت خود را به عهده می‌گیرد و همیشه به شستن لباس‌ها یا جارو زدن منزل مبادرت می‌ورزد، به دلیل بی‌مسئولیتی همسران خود، انجام این کار‌ها را «کمک حمایتگرانه از شریک زندگی» نمی‌دانند و زوجین در این شرایط از یکدیگر طلبکار می‌شوند و انتظار دارند همسرشان هر لحظه به خاطر ایفای نقشی که خلاف جنسیت و یا طبیعتش بوده است، از او قدردانی چند برابر تصور بکند در حالی که طرف مقابل تصور می‌کند همسر من کاری نکرده است، او فقط وظیفه‌اش را انجام داده است. در نتیجه وقتی زنی مسئولیت اصلی تامین مالی را به عهده می‌گیرد، بدیهی است که از نظر شرایط روحی، «خستگی روانی» را تجربه کند.

  4. 3 کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21772
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    12
    تشکر شده 84 بار در 39 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بی مسئولیتی همسر

    همسر شما بعد از اینکه در مسیر کسب و کار شکست خورده احساس کرده که دیگه نمی تونه کاری رو درست انجام بده و اعتماد به نفس خودش رو ازدست داده. در اینگونه مواقع کافیست که تحسین شما رو هم از دست داده باشه یعنی شما بهش چیزی گفته باشید که به معنای بی عرضگی اون در مدیریت خانواده باشه. در اینصورت دیگه نمی تونه با شما احساس خوبی داشته باشه. پیشنهاد میکنم برای اینکه راه بیفته برای کمترین کارهایی که انجام میده تحسینش کنید و به او بقبولانید که ورشکستگی اش یک درس است که برای موفقیت آینده اش لازم بوده. عی کنید او را نزد دیگران تعریف کنید تا اعتماد به نفس خودش رو پیدا کنه و به شما به عنوان یک دوست صمیمی و یک شریک زندگی نگاه کنه. ضمنا هرشب کنارش باشید تا خوابش ببره این مساله خیلی در تجدید روحیه اش و ایجاد وابستگی به شما موثره . کم کم ازش بخواهید یک برنامه ریزی برای یک کسب و کار جدید انجام بده و بهش متذکر بشید که به تواناییهاش ایمان دارید و مطمئن هستید که این دفعه موفق خواهد شد.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود فیلم 800 مگابایتی تنها در 43 ثانیه!
    توسط CÆSAR در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-12-2015, 07:25 AM
  2. مجموعه امنیتی توتال سیکوریتی
    توسط Dr . Security در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-19-2015, 04:36 PM
  3. نا رضایتی از شهر و رشته دانشگاهی
    توسط saba. در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-12-2014, 11:23 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد