سخن یک روانشناس:


دائما والدین از من میپرسند که با احساسات ترس کودکان چگونه ارتباط برقرار کنیم؟
من جملات زیادی از والدین میشنوم مانند: نترس من اينجام، تا وقتي مامان پيشته نترس، من نيميذارم كسي به تو آسيبي بزنه، الان ديگه تنها نيستي نترس و .... جملاتي نظير اينها.
شما با اينكار اولا به فرزندتان ترسيدن را آموزش مي دهيد يعني تو مي تواني به راحتي از هر چيزي بترسي! دوما به او مي گوييد در كنار شما نترسد و كاملا به او القا مي كنيد هنگامي كه نيستيد دچار ترس و اضطراب شود. بايد مراقب نحوه گفتار و چيدمان كلماتتان باشیم.
من به والدین قدم های چهارگانه در مورد برخورد با احساسات کودکان را پیشنهاد میدهم . که شامل:
انعكاس احساس
تائيد احساس
همراهي با احساس
ارائه راهكار براي مقابله موثر با مشارکت کودک
مثلا
راهكار صحيح هنگامي كه كودكي از صداي بلند ي ترسيده
انگار كمي ترسيدي
خوب طبيعي است كمي بترسي
چون صداي ناگهاني شنيدي. آدم ها عموما در اين مواقع كمي مي ترسند
مي خواهي در موردش با هم حرف بزنيم و به من بگويي دقيقا الان چي شد ؟
خوب به نظرت در اين مواقع چه بايد كرد ؟


بیاید یکبار این مثال را تحلیل کنیم:
انگار کمی ترسیده ای (انعکاس احساسات و کشف آن از طریق واکنش های بدنی کودک)
خوب طبیعی است که کمی بترسی چون صدای ناگهانی را شنیدی و ادم ها عموما در این مواقع کمی می ترسند (تائید احساسات بصورن همگانی جلوه دادن آن، البته این مثال بود و گاها نیازی به تائید احساسات کودک نیست)
میخوای در موردش با هم حرف بزنیم و به من بگویی دقیقا الان چی شد (همراهی با احساسات کودک که باعث برون ریزی هیجانات کودک میشود)
خوب بنظرت در این مواقع چی باید کرد (یافتن راهکار با مشارکت گیری از کودک جهت تقویت توانایی حل مسئله. این باعث توانمندسازی کودک در موقعیت های دیگر میشود)