نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: ضربه به سر و تغییر شخصیت

1777
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5451
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question ضربه به سر و تغییر شخصیت

    سلام دوستان و استادان گرامی
    من یازده سال پیش در اثر یک تصادف ضربه مغزی شدم، به همین علت بعدش دچار بیماری اسکیزوفرنی شدم. الان به خاطر مصرف دارو تحت نظر روانپزشک بعضی از عوارض این بیماری از بین رفته(مثل توهم و هذیان) و بعضی عوارض(مثل عصبانیت و خشونت) خفیف شده. اما بیشتر عوارض این بیماری پابرجاست. مثل تنبلی و بی ارادگی، از دست دادن علایق، کم شدن شعور، کاهش هوش، ضعف حافظه، عدم تمرکز، ضعف در سخن گفتن، چاقی خصوصآ چاقی شکم و برخی موارد دیگه. متاسفانه دارویی وجود نداره که این بیماری رو کاملآ درمان کنه. اما من سعی میکنم امیدوار باشم و به خودم تلقین مثبت میکنم که این بیماری از بین میره. اما از تنبلی از دنبال کردن ساده ترین کارها ناتوانم. هر ساعت سراغ چیز جدیدی میرم و نمیتونم رو عملی پایداری کنم. لطفآ اگه راهی هست که خوب بشم به من بگید و منو راهنمایی کنید. من کتابهای روانشناسی و موفقیت رو دوست دارم و هر چند وقت یکبار میخرم اما حوصله تا آخر خوندن کتاب و انجام تمرینهاشو ندارم.
    من پسرم و 27 سال سنمه.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بی ارادگی بخاطر اسکیزوفرنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط iSaad نمایش پست ها
    سلام دوستان و استادان گرامی
    من یازده سال پیش در اثر یک تصادف ضربه مغزی شدم، به همین علت بعدش دچار بیماری اسکیزوفرنی شدم. الان به خاطر مصرف دارو تحت نظر روانپزشک بعضی از عوارض این بیماری از بین رفته(مثل توهم و هذیان) و بعضی عوارض(مثل عصبانیت و خشونت) خفیف شده. اما بیشتر عوارض این بیماری پابرجاست. مثل تنبلی و بی ارادگی، از دست دادن علایق، کم شدن شعور، کاهش هوش، ضعف حافظه، عدم تمرکز، ضعف در سخن گفتن، چاقی خصوصآ چاقی شکم و برخی موارد دیگه. متاسفانه دارویی وجود نداره که این بیماری رو کاملآ درمان کنه. اما من سعی میکنم امیدوار باشم و به خودم تلقین مثبت میکنم که این بیماری از بین میره. اما از تنبلی از دنبال کردن ساده ترین کارها ناتوانم. هر ساعت سراغ چیز جدیدی میرم و نمیتونم رو عملی پایداری کنم. لطفآ اگه راهی هست که خوب بشم به من بگید و منو راهنمایی کنید. من کتابهای روانشناسی و موفقیت رو دوست دارم و هر چند وقت یکبار میخرم اما حوصله تا آخر خوندن کتاب و انجام تمرینهاشو ندارم.
    من پسرم و 27 سال سنمه.

    دوست عزیز اولا" در این مورد باید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرید چون ممکنه این بی ارادگی و تنبلی چیزی جدای اون بیماری شما در گذشته باشه

    چون شما بیماری داشتید که امروز تونستید کنترلش کنید ...

    در این مورد میتونید با مشاوران کانون، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864


    راه کارهای تقویت اراده
    برای این که بتوانید ارادة قوی داشته باشید و برنامه هائی را که مد نظر دارید به اجرا در آورید، برنامه ای که در ذیل معرفی می شود اجرا نمایید:


    1. تواناییهای بالفعل و بالقوة خود را بشناسید؛ موقعیت خانوادگی، اجتماعی، شغلی، وضعیت جسمانی و حالات روانی و به طور کلی شرایط زندگی و شخصیت خویش را به دقت مورد ارزیابی و مطالعه قرار دهید.


    2. هدف های دراز مدت خود را مشخص کنید؛ از خود بپرسید: می خواهم چه نوع زندگی داشته باشم؟ دوست دارید زندگی شما در ده سال آینده چگونه باشد؟ زندگی خانوادگی، اجتماعی، هدف های شغلی و علاقه مندی های خود را مورد توجه قرار دهید.


    3. هدف های فرعی و کوتاه مدت را نیز تعیین کنید؛ اگر هدف دراز مدت را بدون هدف های فرعی یا جزیی تر انتخاب کنید، نمی توانید تصمیم بگیرید و لذا ناامید می شوید. وقتی اهداف جزیی و فرعی شما مشخص شد، به ترتیب اولویت به آن ها بپردازید، پس از مدتی وقتی شاهد پیشرفت خود بودید، انگیزه در شما ایجاد می شود که برنامة خویش را ادامه دهید، و با این روش می توانید هم ارادة قوی داشته باشید و هم ارادة خویش را تقویت کنید. اگر اهداف جزیی را در نظر نگیرید، نمی دانید که کار را از کجا شروع کنید، لذا هیچ وقت نمی توانید تصمیم بگیرید که آن کار را شروع کنید و به مرور زمان ارادة شما نسبت به آن کار از بین می رود.


    4. تصمیم گیری؛ پس از آن که اهداف و توانمندی های خویش را مورد مقایسه و ارزیابی قرار دادید، و برنامه ای را در نظر گرفتید که شما را به اهدافتان نزدیک می کند، در اجرای آن تصمیم و قاطعیت داشته باشید. برخی از افراد، در اتخاذ تصمیم، دچار وسواس و تردید می گردند، در نتیجه این گونه افراد دچار وسوسه و خیالات واهی شده از گرفتن تصمیم که یکی از مقدمات اراده است، باز می مانند. در برابر این عده، گروه دیگری وجود دارند که دچار شتابزدگی در تصمیم هستند، این اشخاص در اتخاذ هر نوع تصمیمی بی مطالعه و دقت و بدون تعیین اهداف و شناخت توانمندی های خود، فوراً تصمیم می گیرند، زود اراده کرده و زود هم پشیمان می شوند، عیب این عده این است که گیج و بی فکر بوده هیچ نوع تفکر و تأملی در کارشان وجود ندارد.
    علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «به فکر و تأمل خو کن، زیرا تو را از گمراهی نجات داده، کردار و رفتارت را سامان می بخشد.»[3] در مورد دیگر می فرماید: «شتاب کنندة در کارها خطا می کند، گرچه زمام آن کار به دست او باشد.»


    پس یکی از گام های اساسی در داشتن ارادة قوی و موقعیت در زندگی این است که انسان در ابتدای هر کار تفکر و تأمل کند، اهداف خویش را معین کند، توانایی هایش را با دید واقع بینانه شناسایی نماید و آن گاه بدون تردید و وسواس بیش از حدّ، تصمیم گیری کند.
    البته باید توجه داشت که: چه بسا خود فرد به تنهایی نتواند اهداف و توانایی های خود را بشناسد، در این صورت می بایست از پدر و مادر، افراد با تجربه و متخصص مشورت بگیرید.


    5. استواری و پایداری در تصمیم؛ یکی از مراحل اساسی دست یابی به ارادة قوی، استواری و پایداری در تصمیم است، سعی کنید در هر کاری که تصمیم می گیرید پایدار باشید؛ البته این نیاز به تمرین دارد. ابتدا از کارهای کوچک و جزیی شروع نمایید، مثلاً تصمیم بگیرید در طول یک هفته هر روز مسیری را که چندان طولانی هم نیست، پیاده بروید.


    6. تمرکز بخشیدن به کارها؛ یکی از اموری که در تقویت ارادة مؤثر است؛ تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون زندگی است، باید از پراکنده کاری هایی که موجب به هدر رفتن نیروهای شما می شود جداً بپرهیزید.


    7. تلقین؛ شیوه دیگری که در تقویت و استحکام اراده مؤثر است؛ تلقین به نفس است، به خود تلقین نمایید که اراده و توان این کار را دارید، در این صورت شکست مفهومی ندارد.


    8. توجه به فوائد همّت و ارادة بالا (در دنیا و آخرت)و توجه به ضررهای دنیوی و اخروی قدرت اراده.


    9. مطالعه احادیثی که همّت بالا را ستوده اند؛ و مطالعه زندگی افراد موفقی که با همّت بالا به مراتب والائی رسیده اند. و دیگر این که بدانیم که همّت بالا از هوش و عقل قوی کارآمد تر است. کما این که این امر در زندگی بیشتر افراد برجسته مشخص است.


    10. آگاهی و شناخت؛ بین همّت و یادگیری و آگاهی همبستگی بالایی وجود دارد. مثلاً فردی که می داند که سعادت او در انجام دستورات الهی است، بیشتر از کسی که کورکورانه اعمال عبادی انجام می هد. در مقابل مشقات و سختی های آن ایستادگی می کند. یا بچه ای که نمی داند که چرا در زمین کشاورزی باید کار کند، کمتر از پدرش برای امرار معاش و ... زحمت می کشد. پس با یادگیری و آگاهی باید انگیزه را بالا برد که موتور پیشرفت و حرکت در کارهاست.


    11. تمرین و پرورش روح و روان؛ همان گونه که تمرین باعث رشد و تقویت اندام جسمانی می شود. با پرورش روح و تمرین اراده می توانیم آن را تقویت نمائیم. البته ناگفته نماند که پرورش جسم و روح با هم بسیار مفید و کارآمدتر است، چرا که این دو بر هم اثر می گذارند.


    12. تنظیم جسم:
    الف. اهمیت تغذیه، حذف خوراکی های مسموم که باعث کار پر مشقت درونی بدن می شوند که مستلزم صرف نیروی عصبی زیادی است. چون اکثر شکست های اراده ناشی از کمی تولید نیروی عصبی است. (غذای مسموم مثل سیراب و شیردان، کله پاچه، گوشت های پرچرب، کنسروها، شیرینی های خامه دار و شکلات زیاد. مواد غذایی توصیه شده مثل: سبزی تازه، پنیر سفید، خیار، کاهو، شلغم، هویج، برنج، سیب زمینی، اسفناج، میوه های خام و پخته.)
    ب. اهمیت ورزش: با ارتباطی که روح و جسم با هم دارند و اثراتی که در هم دارند، با تقویت جسم و ورزیدگی آن، روح و روان آدمی نیز تقویت می یابد. ورزش باعث پاکسازی خون و اکسیژن دهی کافی به آن است. برای تقویت اراده ورزش هایی که به تمرکز بیشتر نیازمندند مثل ورزش یوگا و .... سودمندترند.
    ج. دوش آب نسبتاً سرد (اگر حساس هستید، این امر باید تدریجی صورت گیرد یعنی آهسته آهسته دمای آب کمتر شود) این دوش باعث تحریک محرک های محیطی و تنظیم کارکرد عروق می شود.


    13. تنظیم خواب: با خواب مناسب توانائی برای اندیشیدن، احساس و عمل کردن به حداکثر میرسد و فقدان برنامه صحیح خواب سبب فرسوده شدن انسان می شود. افراط و تفریط در میزان خواب هردو مضر است.


    14. تغییر ارادی افکار: تمرکز روی یک شیء که کمتر به آن انس داریم، هرگاه فکر از آن شیء فرار کرد، دوباره با تمرکز به آن شیء فکر را مهار کنیم، این کار باید طوری صورت گیرد که فکر تنها به آن مشغول شود، هرگاه احساس خستگی کردید، کمی استراحت کنید، بعد دوباره شروع کنید. این تمرین بهتر است، هر روز و در ساعت مخصوص و جای کم سر و صدا صورت گیرد، و مدت آن ده دقیقه باشد بهتر است صبح و شب قبل از خواب صورت گیرد.


    15. تمرین تنش زدائی: تنشزدائی به معنی استراحت تنها نیست. مثلاً صبح ها یک ساعت زودتر از خواب برخاستن، در بوستانی نشستن یا به راهپیمایی در جاده ای خلوت پرداختن و به مغز خود استراحت دادن.


    16. بررسی وضع خود به طور گاه به گاه: اصلاح خطاهای گذشته، توجه به عواقب ناراحت کنندة اشتباهات و عواقب تکرار آن.


    17. پرهیز از عادات بد: چرا که کسب آن آسان است، ولی نجات از آن بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است.
    پس باید از ابتدای راهی که به آن ختم می شود، مسیر خودمان را عوض کنیم، مواد مخدر، دوستان ناباب.


    18. کسب آرامش: خشم، عصبانیت، پریشانی تأثیرات زیان بخشی دارند و در واقع زالوهای حقیقی نیروی عصبی ما هستند که بستر شکست و سستی اراده می باشند.
    با آرامش می توانیم از این زیانها مصون باشیم، برخی از راه های آرامش:


    18ـ 1. تنفس عمیق: باعث تضعیف هیجان های نامطلوب می شود.


    18ـ 2. تأکید مثبت: استفاده از جملات مثبت تأکیدی، مثل من آرام و آسوده ام، ارادة من قوی است و تکرار این جملات چون مغز این جملات را می گیرد و در ناخودآگاه تبدیل به باور می کند.


    18ـ 3. عادت به مقاومت؛ همیشه توجه داشته باشیم که قطرات پی در پی آب می تواند سنگ محکم را سوراخ کند.


    19. تأثیر دوستان: از افراد و دوستانی که افکار منفی القاء می کنند، دوری کنید و با افراد بلند همّت ارتباط نزدیک داشته باشید.


    20. استعانت از عبادات و تزکیه نفس: مهم ترین راه تقویت و همّت و اراده، عبادات هستند، عباداتی که از طرف خداوند حکیم و بی نیاز و دلسوز برای ما واجب شده است و هدفی والاتر از تقویت همّت و اراده دارند و انسان با انجام آن به مقام قرب الهی می رسد. اگر در نماز، روزه و .... دقت کنیم لحظه لحظة آن را یک تمرین اراده و همّت می یابیم و این هوسبازها و افراد ضعیف النفس و اراده هستندکه نمی توانند مثلاً روزه بگیرند و بهانه های واهی و مختلف می گیرند. در واقع با تقوا و تزکیه نفس قدرت تسلط بر نفس و مالکیت نفس بالا می رود و این یعنی همان اراده و بر عکس گناهان مثل اسب چموش صاحب خود را به هر طرف می برد.


    21. ریشه یابی ضعف اراده خود: مهم ترین راه تقویت همّت و اراده این است که ضعف و اراده خود را ریشه یابی کنیم. گاهی مواقع این بی ارادگی نوعی بیماری است (مثل وسواس هایی که با دارو درمان می پذیرد) گاهی بی ارادگی به خاطر غرق شدن در لذت نامشروع و حتی مشروع دنیایی است، گاهی از محیط به انسان سرایت می کند (در محیطی زندگی می کند که افراد آن اراده و همّت پایینی دارند) و گاهی منشأ ارثی دارد؛ مثل برخی از بیماران روانی و گاهی دو یا چند عامل باعث این امر شده اند که مشاوره های اخلاقی روان شناسی و پزشکی می تواند راه گشا باشد.


    22. اعتماد به نفس داشته باشید. خود را بشناسید و به توانایی های خود ایمان بیاورید.


    23. پرهیز از بلند پروازی: برای تمرین همّت بالا و ارادة قوی حتماً از مراحل پایین شروع کنید. بلند پروازی در ابتدا می تواند باعث دلسردی و یأس شود.


    24. استفاده از قرارداد مشروط با خود: برای تقویت اراده می توان از قرارداد مشروط مثل نذر، عهد و پیمان، استفاده کنید.
    مثلاً با کسی که برای شما خیلی محترم است، مطرح کنید که من باید این کار را انجام دهم و شما چون میدانید که نمی توانید از سخن خودتان نزد او برگردید، مجبور به انجام آن کار می شوید یا نذر کنید که اگر من فلان کار را انجام ندادم، باید این قدر پول به فلان فقیر یا مکان مقدس بدهم و یا مبغلی پول نزد کسی بگذارید. (پول یا چیزی که برای شما با ارزش است) بگوئید اگر این کار را نکردم این چیز برای شما.


    25. حتماً از کلمه بعداً، بعداً این کار را می کنم، پرهیز کنید. مطمئن باشید بعداً به این زودی نمی آید. از همین حالای حالا استفاده کنید چون بعداً واقعاً دیر است.
    نکته 1. توجه داشته باشید که امروزه بحث قدرت اراده بر خویش جزء ابتدائی ترین بحث های اراده است. از بحث های مهم اراده، بحث قدرت اراده فرد بر دیگری است که در این رابطه بحث های زیادی هم مطرح شده است (تلقین ذهنی، تله پاتی، هیپنوتیزم.... ) یعنی به فرد القاء می کنند که چنین کاری را انجام دهند مثلاً پزشک بیمار هیپنوتیزم شده خود را برای انجام عمل جراحی آرام می کند.

    نکته 2. گفته روان شناسان: روان شناسان شناختی اعتقاد دارند که هر اندیشه گرایش دارد که به عمل تبدیل شود و ضرب المثل قدیمی ها می گوید: هر چه از راه روح وارد شود از عضله ها خارج می شود، پس راه اندیشه با افکار بلند و همّت بالا را باز بگذارید.

    نکته3: ایجاد انگیزه و علاقه قسمت عمدة موفقیت در هر کاری است، بولوم در مثلثی بیان داشته که در هر کاری برای موفقیت نیاز به سه ضلع:
    «1. شناخت، 2. محبت وعاطفه، 3. عمل و کار» دارد که نیمی از موفقیت در هر کاری مرهون علاقه و محبت است، محبت به خود کار، محبت به صاحب کار (شخصی، عمومی و ...) محبت به همکاران و ... دیگر این که باید متوجه باشیم که برای تقویت اراده، ما باید از مجموع راه کارها استفاده کنیم و کلی نگر باشیم و از سوئی باید دقت داشته باشیم که ظرفیت و استعداد و ذوق فرد در هر کاری مهم است، مثلاً همت بالا داشتن در آموزش ریاضی، برای کسی که استعداد ریاضی ندارد، نتیجة خوبی ندارد و چه بسا باعث افسردگی، یأس و.... شود. ولی ممکن است همین فرد با همّت بالا در رشته مورد علاقة خود به درجة بالائی از آن رشته نائل آید. امّا چیزی که همه ظرفیت آن را دارند و از همة ما خواسته شده دوری از گناه و تزکیه و انجام واجبات الهی است، به وجهی که خداوند فرمود بندة من مرا اطاعت کن تا تو را مثل خودم گردانم؛ بخواهی بیافرینی.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21172
    نوشته ها
    125
    تشکـر
    13
    تشکر شده 203 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بی ارادگی بخاطر اسکیزوفرنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط iSaad نمایش پست ها
    سلام دوستان و استادان گرامی
    من یازده سال پیش در اثر یک تصادف ضربه مغزی شدم، به همین علت بعدش دچار بیماری اسکیزوفرنی شدم. الان به خاطر مصرف دارو تحت نظر روانپزشک بعضی از عوارض این بیماری از بین رفته(مثل توهم و هذیان) و بعضی عوارض(مثل عصبانیت و خشونت) خفیف شده. اما بیشتر عوارض این بیماری پابرجاست. مثل تنبلی و بی ارادگی، از دست دادن علایق، کم شدن شعور، کاهش هوش، ضعف حافظه، عدم تمرکز، ضعف در سخن گفتن، چاقی خصوصآ چاقی شکم و برخی موارد دیگه. متاسفانه دارویی وجود نداره که این بیماری رو کاملآ درمان کنه. اما من سعی میکنم امیدوار باشم و به خودم تلقین مثبت میکنم که این بیماری از بین میره. اما از تنبلی از دنبال کردن ساده ترین کارها ناتوانم. هر ساعت سراغ چیز جدیدی میرم و نمیتونم رو عملی پایداری کنم. لطفآ اگه راهی هست که خوب بشم به من بگید و منو راهنمایی کنید. من کتابهای روانشناسی و موفقیت رو دوست دارم و هر چند وقت یکبار میخرم اما حوصله تا آخر خوندن کتاب و انجام تمرینهاشو ندارم.
    من پسرم و 27 سال سنمه.


    سلام دوست عزیز
    این باور که بیماری اسکیزوفرنی یک بیماری خطرناک میباشد و پایان خوشیهای زندگی است یک باور غلط میباشد
    این بیماری یک سری علایم مثبت دارد مثل هذیان و توهم و یک سری علایم منفی مثل بی حوصلگی ،تنبلی و بی ارادگی.
    با مصرف دارو اغلب علایم مثبت از بین میروند و این علایم منفی است که برای بیمار ازار دهنده میباشد.
    عکسی که در بالا برای شما گذاشته ام مربوط به " پروفسور جان نش" میباشد برنده جایزه نوبل ریاضی
    شخصی که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا شد اما نه تنها از زندگی اجتماعی دور نشد بلکه به فردی موفق نیز تبدیل شد
    پیشنهاد میکنم فیلم ذهن زیبا زندگی نامه این بیمار اسکیزوفرن اما برنده جایزه نوبل را حتما ببینید
    موفق باشید
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست 225pxjohn_f_nash_20061102_3.jpg  
    امضای ایشان
    نیازی نیست انسانها را امتحان کنید کمی صبر کنید خودشان امتحانشان را پس میدهند.

  5. 2 کاربران زیر از Dr.Psychologist بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5451
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی ارادگی بخاطر اسکیزوفرنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    دوست عزیز اولا" در این مورد باید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرید چون ممکنه این بی ارادگی و تنبلی چیزی جدای اون بیماری شما در گذشته باشه

    چون شما بیماری داشتید که امروز تونستید کنترلش کنید ...

    من قبل از بیماری اراده ام تا این حد ضعیف نبود. اسکیزوفرنی درمان نداره اما با دارو بعضی از عوارض اسکیزوفرنی از بین میره یا خفیف میشه. من اوایل که میدیدم تنبلم پیش مشاور رفتم اما فایده نداشت. رفتم شیراز پیش یک روانشناس خوب، اما بازم فایده نداشت. بعدش میگفتم حتمآ از آسیب مغزی هست. و نمیفهمیدم که بیماری من اسکیزوفرنی هست. تا اینکه دکترم بهم گفت. و فهمیدم بخشی از بیماری اسکیزو افسردگی است. از پارسال که فهمیدم مشکل بیحوصلگیم میتونه به خاطر افسردگی باشه دارم تحت نظر دکتر داروی ضدافسردگی هم مصرف میکنم. تا قبلش من وقتی میخواستم کاری بکنم یا کتابی بخونم حوصله نداشتم، اما از زمان مصرف داروی ضدافسردگی احساس بی حوصلگی ندارم اما دیگه دلم مثلآ کتابی رو که خریدم و میدونم خوبه، رو نمیخواد بخونم، البته اولش رو با علاقه میخونم اما بعدش یه جوری میشه که ناخودآگاهم دلش نمیخواد بخونم. نمیدونم چجوریه. شاید تو این سالها از بس گفتم حوصله ندارم، بهم تلقین شده.
    من دو سه ماه پیش بود که با مدیتیشن آشنا شدم و یک صبح تا ظهر 2 مرتبه انجام دادم و لذت بردم. اما بعدش دیگه از بیحوصلگی یا انجام ندادم یا اگه انجام دادم، وارد فاز عمیق نشدم و فوری دست از این کار کشیدم.
    ویرایش توسط iSaad : 09-16-2015 در ساعت 04:35 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تغییر رشته؟!
    توسط Anonymous در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 06-06-2016, 06:40 PM
  2. تغییر شخصیت
    توسط shaghayegh_r68 در انجمن سایر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-22-2015, 11:11 PM
  3. تغییر شخصیت
    توسط shaghayegh_r68 در انجمن مشاوره های فردی
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 09-21-2015, 09:34 AM
  4. چطور شخصیت درونگرای خود را تغییر دهم؟
    توسط mohammadrs در انجمن سایر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 07-26-2015, 06:23 AM
  5. تغییر شخصیت
    توسط ati70 در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-16-2014, 01:06 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد