یه سال گفت دوست دارم عاشقتم عمرمی،تا اخرش باهات هستم،گف باهم ازدواج میکنیم ،اما الان زد زیر همه قولاش و ترکم کرد و من موندم با یه
عالمه چرا؟چرا الکی گفت دوسم داره دلمو به بازی گرفت الان این حق منه ک حال و روزم داغون باشع و افسردگی بگیرم ،و همیشه ترس از حال و ایندم داشته باشم بدون هیچ دلیلی ولم کردم و وقتی بهش گفتم چرا ب بازیم گرفتی فقط یه کلام گف غلط کردم اخه چرآآ رسم دنیا نامردیه مگه گناه من چی بود من ک قرار بود باهاش زندگی کنم الان بیچاره شدمو زندگیم مختل شده نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنید....