نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: مشکل دیر ازدواج نکردن

1366
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21823
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry مشکل دیر ازدواج نکردن

    سلام اسمم فرزانه هست. ۲۳سالمه میدونم میگین سنت برای ازدواج کمه ولی بخدا دیگه خسته شدم بریدم از تنهایی ازینکه همش دیگران دونفره ببینم و خودمو تک. من اهل دوستیه باجنس مخالف نیستم و سنگینم و همه روم قسم میخورن و ازم تعریف میکنن لیسانس حقوق دارم و دارم برای ارشد میخونم و نقاشم خلاصه موقعیت خودمو خانوادم خوبه و از نظر ظاهری هم خوبم،ولی نمیدونمچرا نمیتونم ازدواج کنم هرکس میاد از طریق واسطه هست و ب دلم نمیشینه و پسرای بیرون هم که اصلا اعتمادی بهشون نیست و دنبال ازدواج نیستن.بخدا دیگه طاقت ندارم کاره هرشبم گریه شده .خد تاکی میخواد تنها نگم داره، به قران دیگه نمیتونم بی همدم و یار باشم. نیمه گمشدمو میخوام .تکیه گاه میخوام . خسته شدم بخدا تنهام.نمیخوام دوست پسر بگیرم .من همسرمیخوام. واقعا تاکی. بخدا دیگه غذا رو هم بالامیارم از بس حالم بد هستش . خدایا یه نگاه بهم کن دیگه بسه.بین این همه ادم کسی یار من نیست������

  2. کاربران زیر از farzane.f بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21724
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    21
    تشکر شده 38 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    عزیزم ناراحت نباشایشالا به زودی با کسی که باب میلته ازدواج میکنی

  4. کاربران زیر از دخترک F بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21172
    نوشته ها
    125
    تشکـر
    13
    تشکر شده 203 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzane.f نمایش پست ها
    سلام اسمم فرزانه هست. ۲۳سالمه میدونم میگین سنت برای ازدواج کمه ولی بخدا دیگه خسته شدم بریدم از تنهایی ازینکه همش دیگران دونفره ببینم و خودمو تک. من اهل دوستیه باجنس مخالف نیستم و سنگینم و همه روم قسم میخورن و ازم تعریف میکنن لیسانس حقوق دارم و دارم برای ارشد میخونم و نقاشم خلاصه موقعیت خودمو خانوادم خوبه و از نظر ظاهری هم خوبم،ولی نمیدونمچرا نمیتونم ازدواج کنم هرکس میاد از طریق واسطه هست و ب دلم نمیشینه و پسرای بیرون هم که اصلا اعتمادی بهشون نیست و دنبال ازدواج نیستن.بخدا دیگه طاقت ندارم کاره هرشبم گریه شده .خد تاکی میخواد تنها نگم داره، به قران دیگه نمیتونم بی همدم و یار باشم. نیمه گمشدمو میخوام .تکیه گاه میخوام . خسته شدم بخدا تنهام.نمیخوام دوست پسر بگیرم .من همسرمیخوام. واقعا تاکی. بخدا دیگه غذا رو هم بالامیارم از بس حالم بد هستش . خدایا یه نگاه بهم کن دیگه بسه.بین این همه ادم کسی یار من نیست������
    سلام دوست عزیز
    بنظر میرسد شرایط تنها بودن برای شما سخت است. اما ازدواج برای فرار از تنهایی نیست اگر انگیزه شما برای ازدواج پر کردن خلا عاطفی باشد انتخاب شما ممکن است با اشتباه همراه شود.
    ضمن انکه این جمله
    بخدا دیگه غذا رو هم بالامیارم از بس حالم بد هستش
    نشاندهنده افسردگی اساسی است.
    یکی از فاکتورهایی که در مشاوره ازدواج بررسی میشود سلامت روان است. اگر علایم افسردگی را در خودتان میبینید لطفا در قدم اول به فکر درمان ان باشید .
    افسردگی از جمله مسایلی است است که حتی اگر فرد مورذ علاقه تان را هم پیدا کنید در رابطه زناشویی برای شما مشکلاتی را بوجود خواهد اورد.
    جهت مشاوره حضوری و ترجیحا مراجعه به روانپزشک از طریق همین سایت اقدام نمایید
    موفق باشید
    امضای ایشان
    نیازی نیست انسانها را امتحان کنید کمی صبر کنید خودشان امتحانشان را پس میدهند.

  6. 5 کاربران زیر از Dr.Psychologist بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    اينكه شما اينگونه اعلام مي كنيد به اين دليله كه منتظر هستيد تا فردي بيايد...
    بايد در احوالات خود كنكاش كنيد
    بايد ببينيد انچه در روزمره انجام مي دهيد به گونه ي مناسبي هست كه شما رو در جريان ازدواج و اشنايي با فردي مدنظر خودتون قرار بده؟
    همونطوري كه خودتون ميدونيد تعهد به نكاح ايجاد علقه ي زوجيت نمي كند
    پس بايد با چشماني باز تصميم و انتخاب كنيد
    بهتر است در پوشش و رفتار خود بهتر بنگريد
    مثلا اگر باحجاب هستيد و چادر و حجاب كامل داريد اين موضوع بسيار داراي اهميت هست كه داراي حجابي زيبا داشته باشيد
    يا اينكه اگه در روابط اجتماعي با مردان سروكار داريد حال چه در اجتماع مثلا دانشگاه چه در فاميل ، بهتر است با اشنايي نسبي نسبت به رفتار يك فرد مذكر پيش برويد
    با توجه به افكارتان كه قصد اخذ دوست پسر ندارين بايد گفت اين بسيار عالي هست و همين رويه را ادامه دهيد
    اما مقيد بودن چيزي جدا از اداب و رفتار اجتماعي است
    بهتر است در اين 2 مورد قايل به مرز شويد

    دلتان هميشه سبز
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  8. 2 کاربران زیر از سهيل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12274
    نوشته ها
    380
    تشکـر
    444
    تشکر شده 347 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzane.f نمایش پست ها
    سلام اسمم فرزانه هست. ۲۳سالمه میدونم میگین سنت برای ازدواج کمه ولی بخدا دیگه خسته شدم بریدم از تنهایی ازینکه همش دیگران دونفره ببینم و خودمو تک. من اهل دوستیه باجنس مخالف نیستم و سنگینم و همه روم قسم میخورن و ازم تعریف میکنن لیسانس حقوق دارم و دارم برای ارشد میخونم و نقاشم خلاصه موقعیت خودمو خانوادم خوبه و از نظر ظاهری هم خوبم،ولی نمیدونمچرا نمیتونم ازدواج کنم هرکس میاد از طریق واسطه هست و ب دلم نمیشینه و پسرای بیرون هم که اصلا اعتمادی بهشون نیست و دنبال ازدواج نیستن.بخدا دیگه طاقت ندارم کاره هرشبم گریه شده .خد تاکی میخواد تنها نگم داره، به قران دیگه نمیتونم بی همدم و یار باشم. نیمه گمشدمو میخوام .تکیه گاه میخوام . خسته شدم بخدا تنهام.نمیخوام دوست پسر بگیرم .من همسرمیخوام. واقعا تاکی. بخدا دیگه غذا رو هم بالامیارم از بس حالم بد هستش . خدایا یه نگاه بهم کن دیگه بسه.بین این همه ادم کسی یار من نیست������
    سلام چرا خواستگارهاي واسطه اي به دلتون نميشينه؟ دليلش چيه؟
    امضای ایشان
    هدف های محدود زندگی را محدود می کنند!

  10. کاربران زیر از عباس 95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    اصصصصلا این کارو نکن
    اصلا برای فرار از تنهایی ازدواج نکن
    فکرتو از موضوع تنها بودنت منحرف کن
    سر خودتو با همون نقاشی یا کلی سرگرمی های دیگه گرم کن
    برو سر کار استخر برو با دوستات برو بیرون
    اصن روش زوم نکن خودش به موقعی که اصلا بهش فکر نمیکنی پیش میاد

  12. کاربران زیر از دختر شاد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20605
    نوشته ها
    431
    تشکـر
    132
    تشکر شده 251 بار در 163 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل دیر ازدواج نکردن

    عزیزم منم نزدیک 23 سالمه...یه مدت روی این موضوعات زوم بودم ولی واقعا یه جایی یه وقتی که اصلا انتظارشو نداری این اتفاق میفته...فقط کافیه اعتماد به نفس داشته باشیم و خوشرو و خوش برخورد باشیم ....درسته که زندگی مشترک هم خیلی مهمه ولی یه جنبه دیگه زندگی خودمون هستیم... ما الان توی بهترین سن و موقعیت هستیم تا آینده خودمون رو بسازیم...نباید خودمونو فراموش کنیم...چون خودم یه مدت این حس رو تجربه کردم البته نه به شدت شما...ولی زندگی خیلی پربارتر از این حرفاست...این خیلی مهمه یه دختر به خودش اهمیت بده...ایشالا که بهترین ها برای همه باشه و شما هم به خواسته دلت برسی فقط خودتو فراموش نکن

  14. 4 کاربران زیر از delaram1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21823
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    مرس عزیزم

  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل دیر ازدواج نکردن

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzane.f نمایش پست ها
    سلام اسمم فرزانه هست. ۲۳سالمه میدونم میگین سنت برای ازدواج کمه ولی بخدا دیگه خسته شدم بریدم از تنهایی ازینکه همش دیگران دونفره ببینم و خودمو تک. من اهل دوستیه باجنس مخالف نیستم و سنگینم و همه روم قسم میخورن و ازم تعریف میکنن لیسانس حقوق دارم و دارم برای ارشد میخونم و نقاشم خلاصه موقعیت خودمو خانوادم خوبه و از نظر ظاهری هم خوبم،ولی نمیدونمچرا نمیتونم ازدواج کنم هرکس میاد از طریق واسطه هست و ب دلم نمیشینه و پسرای بیرون هم که اصلا اعتمادی بهشون نیست و دنبال ازدواج نیستن.بخدا دیگه طاقت ندارم کاره هرشبم گریه شده .خد تاکی میخواد تنها نگم داره، به قران دیگه نمیتونم بی همدم و یار باشم. نیمه گمشدمو میخوام .تکیه گاه میخوام . خسته شدم بخدا تنهام.نمیخوام دو
    ست پسر بگیرم .من همسرمیخوام. واقعا تاکی. بخدا دیگه غذا رو هم بالامیارم از بس حالم بد هستش . خدایا یه نگاه بهم کن دیگه بسه.بین این همه ادم کسی یار من نیست������
    فاصله باید یه نفس باشه ..یه نفر واست همه کس باشه
    یه نفر باید باشه نزدیکت ..رو لبش باشه اسم کوچیکت

  17. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل دیر ازدواج نکردن

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzane.f نمایش پست ها
    سلام اسمم فرزانه هست. ۲۳سالمه میدونم میگین سنت برای ازدواج کمه ولی بخدا دیگه خسته شدم بریدم از تنهایی ازینکه همش دیگران دونفره ببینم و خودمو تک. من اهل دوستیه باجنس مخالف نیستم و سنگینم و همه روم قسم میخورن و ازم تعریف میکنن لیسانس حقوق دارم و دارم برای ارشد میخونم و نقاشم خلاصه موقعیت خودمو خانوادم خوبه و از نظر ظاهری هم خوبم،ولی نمیدونمچرا نمیتونم ازدواج کنم هرکس میاد از طریق واسطه هست و ب دلم نمیشینه و پسرای بیرون هم که اصلا اعتمادی بهشون نیست و دنبال ازدواج نیستن.بخدا دیگه طاقت ندارم کاره هرشبم گریه شده .خد تاکی میخواد تنها نگم داره، به قران دیگه نمیتونم بی همدم و یار باشم. نیمه گمشدمو میخوام .تکیه گاه میخوام . خسته شدم بخدا تنهام.نمیخوام دوست پسر بگیرم .من همسرمیخوام. واقعا تاکی. بخدا دیگه غذا رو هم بالامیارم از بس حالم بد هستش . خدایا یه نگاه بهم کن دیگه بسه.بین این همه ادم کسی یار من نیست������
    [replacer_a]

    از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت.

    فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟

    خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟

    او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.

    باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.

    باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

    باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.

    بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.

    و شش جفت دست داشته باشد.

    فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد…

    گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟

    خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.

    -این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.

    خداوند سری تکان داد و فرمود : بله.

    یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید

    از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.

    یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!

    و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،

    بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.

    فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.

    این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .

    خداوند فرمود : نمی شود !!

    چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.

    از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،

    یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

    فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.

    اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .

    بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام.

    تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

    فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟

    خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .

    آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

    ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید.

    خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است.

    فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟

    خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.

    فرشته متاثر شد.

    شما نابغه‌اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا” حیرت انگیزند.

    زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.

    همواره بچه ها را به دندان می کشند.

    سختی ها را بهتر تحمل می کنند.

    بار زندگی را به دوش می کشند،

    ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.

    وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.

    وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.

    وقتی خوشحالند گریه می کنند.

    و وقتی عصبانی اند می خندند.

    برای آنچه باور دارند می جنگند.

    در مقابل بی عدالتی می ایستند.

    وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.

    بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.

    برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.

    بدون قید و شرط دوست می دارند.

    وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند

    و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.

    در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.

    در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،

    با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.

    آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.

    قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد

    زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن

    و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد

    کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،

    آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند

    زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

    خداوند گفت : این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد

    فرشته پرسید : چه عیبی ؟

    خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند!

  19. 2 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6383
    نوشته ها
    1,127
    تشکـر
    5,296
    تشکر شده 3,316 بار در 981 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل دیر ازدواج نکردن

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzane.f نمایش پست ها
    سلام اسمم فرزانه هست. ۲۳سالمه میدونم میگین سنت برای ازدواج کمه ولی بخدا دیگه خسته شدم بریدم از تنهایی ازینکه همش دیگران دونفره ببینم و خودمو تک. من اهل دوستیه باجنس مخالف نیستم و سنگینم و همه روم قسم میخورن و ازم تعریف میکنن لیسانس حقوق دارم و دارم برای ارشد میخونم و نقاشم خلاصه موقعیت خودمو خانوادم خوبه و از نظر ظاهری هم خوبم،ولی نمیدونمچرا نمیتونم ازدواج کنم هرکس میاد از طریق واسطه هست و ب دلم نمیشینه و پسرای بیرون هم که اصلا اعتمادی بهشون نیست و دنبال ازدواج نیستن.بخدا دیگه طاقت ندارم کاره هرشبم گریه شده .خد تاکی میخواد تنها نگم داره، به قران دیگه نمیتونم بی همدم و یار باشم. نیمه گمشدمو میخوام .تکیه گاه میخوام . خسته شدم بخدا تنهام.نمیخوام دوست پسر بگیرم .من همسرمیخوام. واقعا تاکی. بخدا دیگه غذا رو هم بالامیارم از بس حالم بد هستش . خدایا یه نگاه بهم کن دیگه بسه.بین این همه ادم کسی یار من نیست������
    دوستان کاملا راهنمایی کردن.از اونجایی که رشتتون هم رشته منه بهتون پیشنهاد میکنم وارد فضای کار بشید اونجا قطعا موقعیتهای مناسبی سراغتون میاد.عجله نکنید

  21. کاربران زیر از sr1494 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21823
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    12
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    سلام .اخه سنشون زیاده و با اکثرا مادرشون میاد انتخاب کنه نه خودشون و یا اینکه دنبال یه دخت ر ارایش کرده و نمیدونم همه جوره به روز هستن واصلا نجابت نمیخوان

  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دیگه خستم خواهش میکنم کمکم کنین با نظراتتون

    نقل قول نوشته اصلی توسط farzane.f نمایش پست ها
    سلام .اخه سنشون زیاده و با اکثرا مادرشون میاد انتخاب کنه نه خودشون و یا اینکه دنبال یه دخت ر ارایش کرده و نمیدونم همه جوره به روز هستن واصلا نجابت نمیخوان

    با اين تفكر شما مخالفم كه مادران پسرها دنبال افراد ارايش كرده هستند، نيستم
    بسياري از افراد دنبال افراد معقول هستند
    البته اينكه پدر و مادر اون فرد انتخاب ميكنه كه البته موافقم با حرفتون هرچند كاري بسيار اشتباه هست

    دلتون هميشه سبز
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد