مشکل شوهرم با خانوادم

[صدف26]

سلام من تازه اومدم امیدوارم بتونین راهنماییم کنین
من نزدیک 3ساله ازدواج کردم تو این مدت هر وقت تو خونه با شوهرم دعوا میکردم فوری قهر میکردم و خانوادمو در جریان میزاشتم قبول دارم خیلی کار بدی میکردم ولی خو من هیچ تجربه ای نداشتم وحتی خانوادم نمیگفتن چقد کارم بده وحتی تشویقمم میکردن که بهشون بگم واین نتیجه ای نداشت جز اینکه خانواده خودمو با شوهرم بد کنم و الان نتیجه شو میبینم شوهرمم دیگه الان اونا رو دشمن خودش میدونه و حتی منو از رفتن به خونه مامانم منع میکنه دیگه نمیزاره برم اونجا میگه اونا زندگیمونو بهم ریختن ولی این من بودم که اشتباه کردم دیگه هم شوهرم گفته پاشو خونه ما نمیزاره نمیدونم چیکار کنم من متوجه اشتباهم شدم ولی دیگه راه بازگشت نیس کمکم کنید دارم افسردگی میگیرم

[شکیب]

سلام اصلا ناراحت نباشید. به راحتی می توانید اوضاع را کنترل کنید. اینکه این نکته را فهمیده اید که اگر همسرتان زیر سوال برود خودتان اولین قربانی هستید موضوع مهمی است که به تجربه تلخش می ارزد چون تا آخر عمر می توانید استفاده کنید. احترام شما تابع احترام همسرتان است پس تصمیم بگیرید که پشت سر او همیشه خوبیهایش را تعریف کنید. در این صورت دیگران بیشتر به او احترام گذاشته و شما هم به تبع آن فرد خوشبخت و قابل احترامی قلمدادمی شوید. اولین قدم این است که بر خلاف اقدامات گذشته عمل نمایید انتظار نداشته باشید که اوضاع خیلی زود عوض شود. زمان لازم است. مثلا در مکالمات تلفنی اعلام کنید که از امروز رفتارش خیلی بهتر شده و رفتار قبلیش بخاطر ناراحتی از یک موضوع خاض بوده. علت نرفتن به خانه پدر تان را هم اینگونه عنوان کنید که لازم است چند روزی خانه باشم یا بهانه دیگر... از طرف دیگر به همسرتان پیامهای ساختگی از پدر و مادرتان برسانید نظیر اینکه برایش دلمان تنگ شده و از داشتن چنین دامادی خوشحالیم و ...حتی از طرف آنها در تولد یا روزهای خاص هدیه بخرید و تقدیم کنید.

[absh]

سلام
تا حدودی با حرفای آقای مشاور موافقم. ولی به نظرم دروغ تو زندگی نباشه.
خوبیهای همسرت را به خانواده ات بگو و درضمن به خانواده ات بگو که اشتباه از من بوده که قهر کردم و موجب بد بودن همسرم با شما شدم. تا پیش اونا رفتارای همسرت را توجیه کرده باشی.
بیش همسرت از خوبیهای خانواده ات بگو. و همسرت را هم توجیه کن که من تجربه ای نداشتم زودی قهر می کردم و موجبات ناراحتی شما و خانواده را فراهم میکردم.
و البته قبل از هر چیز هم در مقابل همسرت و هم خانواده رفتار درست و سنجیده ای داشته باش و با اخلاق خوب برخورد کن. یاواش یاواش موارد بالا را انجام بده.
به خدا توکل کن و امیدت به خدا باشه.

[absh]

سلام
تا حدودی با حرفای آقای مشاور موافقم. ولی به نظرم دروغ تو زندگی نباشه.
خوبیهای همسرت را به خانواده ات بگو و درضمن به خانواده ات بگو که اشتباه از من بوده که قهر کردم و موجب بد بودن همسرم با شما شدم. تا پیش اونا رفتارای همسرت را توجیه کرده باشی.
بیش همسرت از خوبیهای خانواده ات بگو. و همسرت را هم توجیه کن که من تجربه ای نداشتم زودی قهر می کردم و موجبات ناراحتی شما و خانواده را فراهم میکردم.
و البته قبل از هر چیز هم در مقابل همسرت و هم خانواده رفتار درست و سنجیده ای داشته باش و با اخلاق خوب برخورد کن. یاواش یاواش موارد بالا را انجام بده.
به خدا توکل کن و امیدت به خدا باشه.

[صدف26]

سلام اصلا ناراحت نباشید. به راحتی می توانید اوضاع را کنترل کنید. اینکه این نکته را فهمیده اید که اگر همسرتان زیر سوال برود خودتان اولین قربانی هستید موضوع مهمی است که به تجربه تلخش می ارزد چون تا آخر عمر می توانید استفاده کنید. احترام شما تابع احترام همسرتان است پس تصمیم بگیرید که پشت سر او همیشه خوبیهایش را تعریف کنید. در این صورت دیگران بیشتر به او احترام گذاشته و شما هم به تبع آن فرد خوشبخت و قابل احترامی قلمدادمی شوید. اولین قدم این است که بر خلاف اقدامات گذشته عمل نمایید انتظار نداشته باشید که اوضاع خیلی زود عوض شود. زمان لازم است. مثلا در مکالمات تلفنی اعلام کنید که از امروز رفتارش خیلی بهتر شده و رفتار قبلیش بخاطر ناراحتی از یک موضوع خاض بوده. علت نرفتن به خانه پدر تان را هم اینگونه عنوان کنید که لازم است چند روزی خانه باشم یا بهانه دیگر... از طرف دیگر به همسرتان پیامهای ساختگی از پدر و مادرتان برسانید نظیر اینکه برایش دلمان تنگ شده و از داشتن چنین دامادی خوشحالیم و ...حتی از طرف آنها در تولد یا روزهای خاص هدیه بخرید و تقدیم کنید.

ممنون باشه این کارا رو میکنم ببینم نتیجه اش چی میشه
آخه زیادم که نمیتونم واسه خانوادم بهونه بیارم شوهرم خیلی اتیشش تنده و فک نکنم به این زودیا آروم بشه