نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: نیاز به ازدواج و بی توجهی خانواده

1713
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21915
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    نیاز به ازدواج و بی توجهی خانواده

    سلام . من پسری 32 ساله هستم . در حدود 8 سال هست که به عنوان مهندس کار میکنم . وضع مالیم بد نیست . خونه و ماشین دارم . وضعیت شغلیم هم نسبتا خوبه . مشکلم در رابطه با ازدواج هست . متاسفانه برخلاف سایر خانواده ها خانواده من هیچ توجهی به ازدواج من ندارن و حتی مطرح هم نمی کنند . متاسفانه من اصلا روم نمیشه که بهشون بگم چون رابطه عاطفی من با پدر و مادرم در این موارد اصلا صمیمی و راحت نیست. من با خانوادم هیچ مشکلی ندارم و بسیار راضی هم هستم ولی در زمینه مسایل عاطفی و ازدواج یک کم رویی و جو سنگین وجود داره که بیشتر هم از سوی من حس میشه . ولی از سوی آنها هم هیچ حرفی دراین مورد زده نمیشه . محیط کاری و زندگی من هم طوری هست که نمیتونم خودم کسی رو پیدا و انتخاب کنم . حس میکنم از سوی خانواده ام در این مورد داره کم کاری میشه و این بهم حس بدی میده . لطفا راهنمایی کنید

  2. کاربران زیر از ali_xantia بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    سلام علي جان
    به سايت مشاوره خوش امديد
    از شما به عنوان يك مهندس كمي دور از ذهن هست كه در ارتباطات اجتماعي اينگونه عمل كنيد.بهتره كمي در مورد خانمها اول مطالعه كنيد.به نظر من بهترين راه انتخاب همسر اينه خود فرد بره دنبال هم سرش...
    اين خيلي مهمه كه شما فردي روكه با شما مچ بشه پيدا كنيد
    دوستان مشاور رو دعوت ميكنم به اين صفحه جهت راهنمايي
    بهتر به نظراتشون توجه خاص داشته باشيد

    دلتون هميشه سبز
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  4. 2 کاربران زیر از سهيل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    فقط تا دوستان بيان مي فرماييد ايا برادر و خواهري داريد؟آيا در ازدواج آنها نيز همين موضوع مطرح بود؟(اگر ازدواج كردند)
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21915
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهيل نمایش پست ها
    سلام علي جان
    به سايت مشاوره خوش امديد
    از شما به عنوان يك مهندس كمي دور از ذهن هست كه در ارتباطات اجتماعي اينگونه عمل كنيد.بهتره كمي در مورد خانمها اول مطالعه كنيد.به نظر من بهترين راه انتخاب همسر اينه خود فرد بره دنبال هم سرش...
    اين خيلي مهمه كه شما فردي روكه با شما مچ بشه پيدا كنيد
    دوستان مشاور رو دعوت ميكنم به اين صفحه جهت راهنمايي
    بهتر به نظراتشون توجه خاص داشته باشيد



    دلتون هميشه سبز

    سلام . با تشکر از شما . من در مورد خانم ها اطلاعاتم کم نیست ولی متاسفانه در اطرافم اصلا خانمی وجود نداره و همچنین روابط خانوادگی و دوستان ما هم چندان زیاد نیست . یعنی اصلا فرصت آشنا شدن و برقرای ارتباط تقریبا پیش نمیاد قبلا که دانشجو بودم وضعیت بهتر بود و روابط بیشتری با خانم ها داشتم ولی اکنون تقریبا هیچ . از طرفی به هر حال در امر ازدواج یک طرف قضیه هم خانواده ها هستن و من از خانوادم انتظار دارم حداقل از من بپرسن قصد ازدواج داری یا خیر ؟ خانواده ام اصلا این موضوع رو فراموش کرده اند و اصلا به نظر میاد که حتی فکر هم نمیکنند که شاید من روزی باید ازدواج کنم . خانواده ام تحصیل کرده و آگاه هستند ولی دراین یک مورد اصلا هیچ توجهی ندارند . بیشتر انتظار دارند خودم همه کارها رو انجام بدم ولی در امر ازدواج کمک فکری و پشتیبانی فکری خانواده نقش مهمی داره که متاسفانه اصلا به فکر نیستند و من هم به خاطر کم رویی شدید در این زمینه و همچنین رابطه خاصم با خانواده در این یک مورد، توانایی مطرح کردنش رو هم ندارم . من فقط یک خواهر دارم که از خودم چند سالی کوچکتر هست

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    سلام. شما الان با کم روی که خودتون می فرمایید به خودتون ظلم می کنید خب اگه در مورد روحیات و اخلاق خانوم ها ودخترا اطلاع دارین .پس جای هیچ گونه صبر و کم رویی نیست.چون سن شما الان 32 هست و اگه هر چه خودتون کم رو نشون بدین سن تون بالاتر رفته و ازدواج شما با مشکل برخورد میکنه.مطمینا شما الان ازدواج کنین و فرزند شما که نتیجه زندگی تون میشه موقع بلوغ با دوران میان سالی و حتی پیری شما همراه میشه ودر تربیت فرزندتون هم جفا میشه.
    پس بهترین راه این است که حیا کاذب که مانع از بازگو کردن مسله میشه رو بزارید کنار وبا خانوادتون صحبت کنید.خب سخته ولی می تونین از کتاب های که در مورد اینجور مسایل هست استفاده کنین.

    شما اول میتونین به طور سربسته یا شوخی با مادر گرامی تون بازگو کنید ومطمین باشید از نوع حرف زدن شما جریان تحویل می گیرند.

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21915
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    سلام. شما الان با کم روی که خودتون می فرمایید به خودتون ظلم می کنید خب اگه در مورد روحیات و اخلاق خانوم ها ودخترا اطلاع دارین .پس جای هیچ گونه صبر و کم رویی نیست.چون سن شما الان 32 هست و اگه هر چه خودتون کم رو نشون بدین سن تون بالاتر رفته و ازدواج شما با مشکل برخورد میکنه.مطمینا شما الان ازدواج کنین و فرزند شما که نتیجه زندگی تون میشه موقع بلوغ با دوران میان سالی و حتی پیری شما همراه میشه ودر تربیت فرزندتون هم جفا میشه.
    پس بهترین راه این است که حیا کاذب که مانع از بازگو کردن مسله میشه رو بزارید کنار وبا خانوادتون صحبت کنید.خب سخته ولی می تونین از کتاب های که در مورد اینجور مسایل هست استفاده کنین.

    شما اول میتونین به طور سربسته یا شوخی با مادر گرامی تون بازگو کنید ومطمین باشید از نوع حرف زدن شما جریان تحویل می گیرند.
    متاسفانه همانطور که عرض کردم علیرغم تمام روابط خوبم با خانواده ام در زمینه مسایل عاطفی اصلا باهاشون راحت نیستم . یعنی برایمن صحبت کردن از عشق و احساسات و عواطف و ازدواج خودم برای خانواده ام تقریبا غیر ممکن هست و متاسفانه آنها هم هیچ تلاشی در جهت بهبود این وضعیت نمیکنند

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali_xantia نمایش پست ها
    سلام . با تشکر از شما . من در مورد خانم ها اطلاعاتم کم نیست ولی متاسفانه در اطرافم اصلا خانمی وجود نداره و همچنین روابط خانوادگی و دوستان ما هم چندان زیاد نیست . یعنی اصلا فرصت آشنا شدن و برقرای ارتباط تقریبا پیش نمیاد قبلا که دانشجو بودم وضعیت بهتر بود و روابط بیشتری با خانم ها داشتم ولی اکنون تقریبا هیچ . از طرفی به هر حال در امر ازدواج یک طرف قضیه هم خانواده ها هستن و من از خانوادم انتظار دارم حداقل از من بپرسن قصد ازدواج داری یا خیر ؟ خانواده ام اصلا این موضوع رو فراموش کرده اند و اصلا به نظر میاد که حتی فکر هم نمیکنند که شاید من روزی باید ازدواج کنم . خانواده ام تحصیل کرده و آگاه هستند ولی دراین یک مورد اصلا هیچ توجهی ندارند . بیشتر انتظار دارند خودم همه کارها رو انجام بدم ولی در امر ازدواج کمک فکری و پشتیبانی فکری خانواده نقش مهمی داره که متاسفانه اصلا به فکر نیستند و من هم به خاطر کم رویی شدید در این زمینه و همچنین رابطه خاصم با خانواده در این یک مورد، توانایی مطرح کردنش رو هم ندارم . من فقط یک خواهر دارم که از خودم چند سالی کوچکتر هست

    اينكه با توجه به اين سنت هنوز منتظري كسي برات استين بالا بزنه يكم نامعقوله
    خواهرتون چقدر از شما كوچيكتره و اينكه فكر ميكنيد ميتونيد موضوع رو با ايشان مطرح كنيد تا به مادرتون انتقال بدن؟
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21915
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهيل نمایش پست ها
    اينكه با توجه به اين سنت هنوز منتظري كسي برات استين بالا بزنه يكم نامعقوله
    خواهرتون چقدر از شما كوچيكتره و اينكه فكر ميكنيد ميتونيد موضوع رو با ايشان مطرح كنيد تا به مادرتون انتقال بدن؟
    قبول دارم تا حد زیادی نامعقول هست . من هم انتظار ندارم که آستین بالا بزنند من انتظار دارم حداقل موضوع رو مطرح کنند و از نظر فکری پشتیبانی کنند . بنده در تقریبا تمام روز در محیط خشن صنعتی سرکار هستم و فرصت زیادی هم برای پیگیری ندارم ولی باز هم اگر حداقل پشتیبانی فکری خانواده را داشتم حاضر هستم خودم نفر مورد نظرم رو پیدا کنم و اصلا من تا خودم کسی رو نپسندم حاضر نیستم ازدواج کنم . حرف من این هست که انتظار دارم این موضوع از سوی خانواده ام مطرح بشه و اون ها قبول کنند که من هم باید ازدواج کنم . بقیه موارد قابل حل هست . خواهر من حدود 25 ساله است که البته نمیتونم حساب کنم روش .

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    سلام خوش امدید

    چقدر بده که خانواده ها در اینجور مسائل باهم رودربایستی دارند
    شما اگر با بزرگی در فامبلتون راحت هستید به اونها بگید که با خانوادتون درمیون بگذارند
    یا اگر اینطور هم نیست میتونید به پسرخاله ای دختر خاله ای کسی که باهاش صمیمی هستید بگید تا اونها به بزرگترها بگن و
    بعد بزرگترها با خاانوادتون صحبت کنن و بگن که برای شما استین بالا بزنن
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21915
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    سلام خوش امدید

    چقدر بده که خانواده ها در اینجور مسائل باهم رودربایستی دارند
    شما اگر با بزرگی در فامبلتون راحت هستید به اونها بگید که با خانوادتون درمیون بگذارند
    یا اگر اینطور هم نیست میتونید به پسرخاله ای دختر خاله ای کسی که باهاش صمیمی هستید بگید تا اونها به بزرگترها بگن و
    بعد بزرگترها با خاانوادتون صحبت کنن و بگن که برای شما استین بالا بزنن
    متاسفانه من نوه بزرگ خانواده هستم و تمامی نوه ها از من کوچکتر هستن . این مورد من کمی بغرنج هست خودم در این موارد بسیار فکر کردم ولی متاسفانه به نتیجه ای نرسیدم . به طور کلی من از نظر عاطفی با دوستان و افراد غریبه تر راحتتر هستم تا با خانواده و فامیل خودم . از طرفی خانواده ام هم هیچ تلاشی در این جهت نمیکنند و این اوضاع رو بدتر میکند

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    سلام.
    دوست عزیز من پیشنهاد میکنم شما اول فرد مورد علاقه تون رو پیدا کنید و اگر مطمئن شدید از طرف مقابل برای ازدواج قطعا و هر طور شده این موضوع رو بیان میکنید و اصلا خود خانواده از رفتار و تغییر رویه شما مثلا در لباس پوشیدن کادو خریدن برای خانوم مورد علاقه تون و وقتی که خانواده ببینه قطعا از شما پرس و جو میشه و شما میتونید فرد مورد علاقه تون و معرفی کنید.
    اگر تا الان اقدامی نشده قطعا برای اینه که خود شما هنوز فرد مناسب خودتون و پیدا نکردید.
    موفق باشید
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  14. کاربران زیر از (تبسم) بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درخواست راهنمایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali_xantia نمایش پست ها
    متاسفانه من نوه بزرگ خانواده هستم و تمامی نوه ها از من کوچکتر هستن . این مورد من کمی بغرنج هست خودم در این موارد بسیار فکر کردم ولی متاسفانه به نتیجه ای نرسیدم . به طور کلی من از نظر عاطفی با دوستان و افراد غریبه تر راحتتر هستم تا با خانواده و فامیل خودم . از طرفی خانواده ام هم هیچ تلاشی در این جهت نمیکنند و این اوضاع رو بدتر میکند

    خب پس این سختتر شد
    دوست خانوادگی ندارید که بهشون بگید تا با خانوادتون درمیون بزارن ؟
    اگر این مورد اخر هم بی نتیجه بود
    باید خودتون وارد عمل بشید
    برای اولین بار خیلی سخت هست
    ما هممون تو زندگیمون یه اولین بارهای سختی رو گذروندیم من هم این دوران رو گذروندم
    واقعا برای من هم سخت بود اولین بار که به مادرم بگم شخصی رو که دوست دارم قراره بیاد خاستگاریم
    اما با تمام سختیش و حجب و حیام با مادرم درمیون گذاشتم
    یعنی فقط جمله اولش سخت بود ولی بعدش راحت شد
    باید ببینید با مادرتون راحترید یا پدرتون
    یا حتی میتونید اگه خیلی خجالت میکشید وقتی خونه نیستید تلفن بزنید و بهشون بگید
    یا حتی اس مس بدید
    لازم نیست توضیح زیاد بدید
    فقط بگید من شرایط ازدواج دارم و سنم داره میره بالا دوست دارم دخترخوبی اگر می شناسید بهم معرفی کنید
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نیاز به ازدواج و بی توجهی خانواده

    ببین قضیه شما خیلی گستردست الان نمیدونم از کجا شروع کنم و چیو بگم.
    اما بذار اینو اول بگم که واقعا چرا انقد مهم براتون که خانواده اون دخترو پیدا کنن؟
    یعنی مدل ازدواج سنتی می پسندین؟ خواستگاری و این حرفا؟
    تازه همون خواهر 25 ساله ام میتونه خیلی کمک کنه. شک نداشته باشید که از بین دوستاش می تونه موردی که فکر کنه مناسبه برای شما بهتون معرفی کنه
    منم الان داداشم بخواد تو دوستام دارم موردایی که بهش معرفی کنم اگه خودش بیاد بهم بگه و بخواد معرفی می کنم بهش اما خودم نمیگم چونکه نمیدونم شاید خودش دوست دختر داشته باشه یا کسیو دوست داشته باشه من اگه بگم مشکل درست بشه.

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21915
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نیاز به ازدواج و بی توجهی خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر شاد نمایش پست ها
    ببین قضیه شما خیلی گستردست الان نمیدونم از کجا شروع کنم و چیو بگم.
    اما بذار اینو اول بگم که واقعا چرا انقد مهم براتون که خانواده اون دخترو پیدا کنن؟
    یعنی مدل ازدواج سنتی می پسندین؟ خواستگاری و این حرفا؟
    تازه همون خواهر 25 ساله ام میتونه خیلی کمک کنه. شک نداشته باشید که از بین دوستاش می تونه موردی که فکر کنه مناسبه برای شما بهتون معرفی کنه
    منم الان داداشم بخواد تو دوستام دارم موردایی که بهش معرفی کنم اگه خودش بیاد بهم بگه و بخواد معرفی می کنم بهش اما خودم نمیگم چونکه نمیدونم شاید خودش دوست دختر داشته باشه یا کسیو دوست داشته باشه من اگه بگم مشکل درست بشه.
    من اصلا دنبال بحث سنتی بودن قضیه نیستم . من فقط میگم برای من که روزی 12 ساعت سرکارم و تقریب همه زندگیم شده درگیری با کار ، فرصت ندارم زیاد جستجو کنم . یعنی نه وقتش رو دارم نه انرژیش رو . محل کارم هم کاملا مردونه است . خودم هم در یک شهر دیگه و جدا از خانواده دارم تنها زندگی میکنم . برای این هست که از خانواده ام حداقل انتظار هم فکری و پیگیری برخی مسایل رو دارم . تنها چیزی که ناراحتم میکنه این هست که خانواده شریط من رو درک نمیکنه . یک نفر که تنها زندگی میکنه دریک شهر دیگه و کل وقتش صرف کار و بعدش هم رسیدگی به امور خونه میشه کی فرصت داره جستجو کنه . ضمنا من اصلا کسی اطرافم نیست که بخوام بپسندمش یا نپسندمش
    ویرایش توسط ali_xantia : 09-18-2015 در ساعت 08:22 AM

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نیاز به ازدواج و بی توجهی خانواده

    سلام
    من فقط میتونم بگم که اگه امکانش هست از یه دوست کمک بگیرین

    و این نشانه ی خوبی نیس واسه ازدواج که میگین با فامیل و اعضای خونواده از نظر عاطفی راحت نیستید
    چون همسر شما هم بعدا عضوی از خانواده میشه و چیز عجیب غریبی نیست

    پس اول رو خودتون کار کنید که از نظر عاطفی ابتدا با خونوادتون صمیمی تر بشین

    در واقع با یه تیر دو نشون زدین

    هم واسه ازدواج آماده تر میشین، هم از کمک و حمایت اونا بهره مند میشین

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نیاز به ازدواج و بی توجهی خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali_xantia نمایش پست ها
    من اصلا دنبال بحث سنتی بودن قضیه نیستم . من فقط میگم برای من که روزی 12 ساعت سرکارم و تقریب همه زندگیم شده درگیری با کار ، فرصت ندارم زیاد جستجو کنم . یعنی نه وقتش رو دارم نه انرژیش رو . محل کارم هم کاملا مردونه است . خودم هم در یک شهر دیگه و جدا از خانواده دارم تنها زندگی میکنم . برای این هست که از خانواده ام حداقل انتظار هم فکری و پیگیری برخی مسایل رو دارم . تنها چیزی که ناراحتم میکنه این هست که خانواده شریط من رو درک نمیکنه . یک نفر که تنها زندگی میکنه دریک شهر دیگه و کل وقتش صرف کار و بعدش هم رسیدگی به امور خونه میشه کی فرصت داره جستجو کنه . ضمنا من اصلا کسی اطرافم نیست که بخوام بپسندمش یا نپسندمش
    ببین بهت حق میدم
    کاملا درکت می کنم
    این واقعا شده مشکل جوونای امروز ما
    من خودم چنتا از همکلاسی ها و بچه های اکیپمون بهم سپردن که براشون از توی دوستام مورد معرفی کنم. چونکه واقعا آَشنایی سخت شده. از دانشگاه که میان بیرون دیگه میرن تو محیط کار و انقده مشغول کار می شن که سریع مالی رو اوکی بشن بعدش یهو به خودشون میان میبینن سنشون داره میره بالا.
    ببین من چنتا راهکار می گم هرکدومشو راحت بودی
    یکیش اینه که حسابی دیدتو عوض کنی با هردید نیگا می کردی تاحالا عوضش کنی با دقت نیگا کنی موردای اطرافتو ببینی این موردا می تونه از دخترای فامیل باشه یا از آشناها و همسایه ها و دوستای خواهرت و اینا...
    اینی ام که میگی تو یه شهر دیگه ای کارتو سخت می کنه خب
    ولی کلا راهش اینه که بری تو یه اکیپی که یه تعداد دختر پسر هستن دوست بشی و وقت آزادتو با اونا بگذرونی با چنتاشون که صمیمی شدی اونوقت بسپری برات مورد مناسب معرفی کنن که شخصیتش بهت بخوره و ....

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی اینترنتی
    توسط omid_pj75 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: 10-01-2020, 11:52 AM
  2. علت بی توجهی کودکان چیست؟
    توسط سوگل1 در انجمن مشکلات فرزندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-04-2015, 11:27 AM
  3. توبه و خواندن نماز
    توسط oxima در انجمن مشاوره فقهی و دینی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-05-2015, 11:00 AM
  4. سرما نمی تواند عامل درد کلیه باشد!
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-30-2014, 11:08 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد