نوشته اصلی توسط
ندا60
با سلام
الان به مدت 4 روزه از همسرم خبری ندارم و در حال جدا شدن از هم هستیم همسرم همیشه تو زندگی می گفت که منو و ابن زندگی را نمیخواهد اما من با اصرار زیاد او را نگه داشته بودم ولی هر بار سر کوچکترین مسئله دعوا راه می انداخت و حرف از جدایی میزد تا اینکه بهم خیانت کرد و این خیانتش را بدون هیچ ابایی علنی کرد ما یه بچه 6 ساله هم داریم که اون حتی برای بجه اش هم ارزشی قائل نیست
با وجود تمام بی محبتی و توهینها و تحقیر هایی که از همسرم دیدم به دلیل وابستگی زیادی که بهش داشتم الان حالم خیلی بده با وجود اینکه می دونم بازگشت هیچ سودی نداره اما وسوسه تماس گرفتن و اصرار برای برگشت و دلتنگی خیلی داره بهم فشار میاره میخوام مقاومت کنم اما نمیدونم چطوری فراموش کنم و وابستگی را از خودم دور کنم لطفا کمکم کنید ما 10سال با هم دوست بودیم و 8 سال هم باهم زندگی کردیم این جدایی برام واقعا عذاب آوره مخصوصا که تو این سالها مدام اصرار می کردم که منو و زندگیمونو بخواد اما هر بار بعد از کلی گریه و زاری قبول میکرد الان همسرم بدون هیچ ناراحتی و حتی دلتنگی حتی برای بچه اش به زندگی اش ادامه میده اما من چون واقعا عاشق همسرم بودم در وضیعت بدی به سر میبرم
لطفا راهنمایی ام کنید که چگونه می توانم فراموشش کنم و بهش زنگ نزنم یا اصراری برای برگشتش نکنم