من رفته‌رفته به یک نتیجه‌گیری بدبینانه و منفی دربارة «زندگی خوب» رسیده‌ام. به نظرم می‌آید که زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

* ویلیام جیمز (۱۸۴۲-۱۹۱۰)


  • بسیاری از مردم فکر می‌کنند در حال فکر کردن هستند، در حالی‌که مشغول بازآرایی و تنظیم پیشداوری‌ها و تعصباتشان هستند.
  • پذیرش آن‌چه اتفاق افتاده است، نخستین گام در غلبه بر پیامدهای هر بدشانسی است.
  • فلسفه، والاترین و بدیهی‌ترین خواستة بشر است.
  • عقل‌سلیم و شوخ‌طبعی، هر دو یک چیزند که با سرعت‌های متفاوت حرکت می‌کنند. شوخ‌طبعی، همان عقل‌سلیم با دور تند است!
  • هرکس باید برای تمرین، هر روز حداقل دو کاری که از آن‌ها نفرت دارد را انجام دهد.
  • انگیزة نهانی تمام کارهایی که اغلب مردم می‌کنند این است که چگونه شادی به‌دست آورند، چگونه آن را نگه دارند و چگونه آن را بهبود بخشند.
  • هنر «عاقل بودن» عبارت است از هنر آگاهی از این‌که از چه چیزهایی چشم‌پوشی کنید.
  • تنها یک دلیل برای شکست انسان وجود دارد و آن کمبود ایمان فرد به خودِ واقعی‌اش است.
  • همة ما آمادگی داریم تا به دلایلی کارهای وحشیانه و غیرمتمدنانه انجام دهیم. فرق بین یک آدم خوب و یک آدم بد در انتخاب آن دلیل است.
  • عمیق‌ترین اصل طبیعت انسان، اشتیاق و میل شدید او به قدردانی شدن است.

*****************************
[replacer_img]* آلبرت بندورا (۱۹۲۵-اكنون)


  • اعتمادبه‌نفس ضرورتاً تضمین‌کنندة موفقیت نیست، ولی عدم اعتمادبه‌نفس مطمئناً باعث شکست می‌شود.
  • مردم نه تنها با تعمق کردن، درک بهتری به دست می‌آورند، بلکه می‌توانند تفکر خود را نیز ارزیابی کرده و تغییر دهند.
  • آدم مؤثر و اثربخش کسی است که آینده‌اش را می‌سازد، نه این‌که آن را پیش‌بینی کند.
  • کسانی که به توانايی‌های خود اعتقاد و اطمینان دارند، به کارهای دشوار به‌صورت چالش‌هایی می‌نگرند که باید بر آن‌ها پیروز شوند، نه به‌صورت تهدیدهایی که باید از آن‌ها اجتناب کند.
  • ما آدم‌ها بیشتر روی نظریه‌های شکست سرمایه‌گذاری می‌کنیم تا نظریه‌های پیروزی.

*****************************
[replacer_img]* کارل راجرز (۱۹۰۲-۱۹۸۷)


  • وقتی به دنیا نگاه می‌کنم، بدبینم ولی وقتی به مردم نگاه می‌کنم، خوش‌بینم.
  • تنها آدم فرهیخته کسی است که یاد گرفته باشد چگونه یاد بگیرد و تغییر کند.
  • جوهر و ذات خلاقیت، تازگی و نو بودن آن است و در نتیجه، ما استانداردی برای قضاوت دربارة آن نداریم.
  • تجربه برای من بالاترین اولویت را دارد. معیار صحّت و اعتبار هر چیز، تجربة خود من است. نظرات افراد دیگر، و حتّی ایده‌های خودم نیز به اندازة تجربیاتم اعتبار ندارند.
  • برای کسی که کاملاً در برابر تجربیات جدید راحت (باز) است و حالت تدافعی نمی‌گیرد، هر لحظه، می‌تواند سرشار از تازگی باشد.
  • در ابتدای کارم این سؤال را از خود می‌پرسیدم که: «چگونه می‌توانم این فرد را درمان کنم یا تغییر دهم؟» اکنون این سؤال را بدین صورت تغییر داده‌ام که: «چگونه می‌توانم رابطه‌ای با این فرد برقرار کنم که او بتواند از این رابطه برای رشد شخصی خودش استفاده کند؟»
  • من رفته‌رفته به یک نتیجه‌گیری بدبینانه و منفی دربارة «زندگی خوب» رسیده‌ام. به نظرم می‌آید که زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

*****************************
[replacer_img]* زیگموند فروید (۱۸۵۶-۱۹۳۹)


  • سؤالی که هرگز بدان پاسخ داده نشده است و خود من نیز علی‌رغم سی سال تحقیق و مطالعه برای آن پاسخی نیافته‌ام این است که «خواستة زنان چیست؟»
  • رابطة بین خود (ego) و نهاد (id) را می‌توان با رابطة بین سوار و اسب مقایسه کرد. اسب، تأمین‌کنندة انرژی و سوار، هدف‌گذار و راهنماست.
  • خود (ego)، ارباب خانة خودش نیست.
  • آدم اکراه دارد که بگوید نیّت «شاد بودن انسان» در برنامة «خلقت» جایی نداشته است.

*****************************
[replacer_img]* کرت لوین (۱۸۹۰-۱۹۴۷)


  • هیچ‌چیز عملی‌تر از یک نظریة خوب نیست.
  • اگر واقعاً می‌خواهید چیزی را درک کنید، سعی کنید آن را تغییر دهید.
  • تجربه به تنهایی تولید دانش نمی‌کند.
  • فعالیت اجتماعی نیز مثل فعالیت جسمی توسط درک و احساس، راهبری می‌شود.
  • یک آدم موفق معمولاً هدف بعدیش را خیلی بالاتر از آخرین دستآوردش قرار نمی‌دهد.