با سلام
حدود سه سال پیش با دختری آشنا شدم که اوایل قرار شد ازدواج کنیم ولی بعد از مدتی بنا به دلایل مادی به من جواب رد دادند.
حالا بعد از این مدت خود اون دختر ابراز تمایل نشان داده و بخاطر علاقه قبلی که داشتم قبول کردم تا بیشتر در این مورد تلفنی صحبت کنیم. ایشون دلایل مطرح کردن این موضوع پس از سه سال رو ، تغییر اولویتهاشون، با تجربه تر شدن ، و این که هیچ کدوم از خواستگارهایی که در این مدت داشتن به اندازه من با این خانوم همفکر نبوده را عنوان میکنن.
البته خانواده دو طرف در جریان بوده و راضی به وصلت هستند. سوال اصلی من اینه که این خانوم از روز سوم به بعد تقریبا بیشتر مطالبشون در مورد مسایل جنسی هستش و گاهی تا جایی وارد جزییات میشه که من خودم شرم دارم و موضوع اینه هر زمانی که فکر میکنه من تمایلم برا ازدواج کم شده صحبت در این مورد رو بیشتر و جزیی تر میکنه ، که این موضوع نه تنها خوش آیند من نیست بلکه بشدت نگران میکنه من رو. به عنوان مثال
من ازشون در مورد علاقه ایشون برا
بچه دار شدن سوال کردم ولی ایشون در مورد رابطه جنسی در
زمان بارداری صحبت میکنن
من در مورد خود رابطه جنسی و نظر خودش، بجز وظیفه و انتظاری که از ایشون به عنوان یک زن وجود داره، سوال کردم ، ایشون در مورد ترس از رابطه و بلاهایی که سر دوستاشون بعد اولین رابطه اومده که چند روز خونریزی داشتن و بعدش کلا سرد شدن از رابطه و، خیلی عذر میخوام، اندازه و سایز من سوال کردن.
خودشون تمایل دارن در مورد بدن خودشون، که چقدر مو داره یا نداره، رنگ
پوستشون و اندازه سینه که به نظرش برا من وآقایون مهمه صحبت میکنن
این اواخر هم شب قبل از خواب و صبح قبل از بیداری در مورد مراحل شروع و پایان رابطه و جزییات اون صحبت میکردن که من مخالفت کردم.
سوال من اینه که این مسایل عادی هستند و من زیادی حساس شده ام و یا این خانوم مشکل دارن. لازم به ذکره که این خانم تمام معیارهای من رو اعم از اعتقاد شخصی و مذهبی، زیبایی و استیل بدن، نحوه پوشش، تحصیلات ، اصالات خانوادگی رو دارن و تمام شرایط من رو قبول کردن.
فاصله دو شهر ما حدود 200 کیلومتر هستش و از سه سال پیش تاکنون از ایشون کاملا بیخبر بوده ام ولی خانواده ها و آن دختر خانوم تقریبا کار رو تمام شده تلقی کرده و حتی زمان عقد و عروسی رو مشخص کردن.