نمایش نتایج: از 1 به 42 از 42

موضوع: روحم از ازدواج خسته شده

3257
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    روحم از ازدواج خسته شده

    سلام.نمیدونم از کجا شروع کنم.چی بنویسم.اصلا حتی حوصله نوشتن هم ندارم.فقط دارم مینویسم تا خالی شم.حتی برام مهم نیست کسی بخاد بخونه یا نخونه. 29 سالم هستش..تا حالا چند موقعی تازدواج داشتم که هیچ کدوم قبول نکردن.یکی دو تاش از طریق اینترنت بود که تا عکس نشون دادم گفتن نه.یکی رو خودم حضورا به یک خانم گفتم که گفتن نه.و درا نتها جایی ثبت نام کردم که با توجه به
    ویژگیهای خودم و خواسته هام از طرف مقابلم کسی رو بهم معرفی کنند که دو هفته پیش کسی رو معرفی کردند.اما این بار خواستم متفاوت عمل کنم و چون یکی از شرایط معرفی این بود که خانوداه باید در جریان باشند بعد از کلی خجالت مستقیم به مادرم قضیه رو گفتم.تا قبل از این هر وقت مادرم هم قضیه ازدواج رو مطرح میکرد با خنده ردش میکردم اما این بار خودم بهش گفتم و شرایط رو براش توضیح دادم و قرار شد با منزل دختر خانم تماس بگیرن ..مادرم تماس گرفتند و با مادر دختر خانم صحبت کردند و قرار شد بیرون یک بار همدیگر رو ملاقات کنیم .خلاصه با هماهنگی خانواده ها ما همدیگه رو بیرون دیدیم و یکسری سوالات من پرسیدم و یکسری هم ایشون ..من در جلسه اول خنثی بودم یعنی نه نظرم مثبت بود و نه منفی چون با یک جلسه نمیشد شناخت کسی رو..هنوز توی گیر و دار این بودم که خانم فرداش بهم گفت که در کل مناسب هم نیستیم و برام ارزوی موفقیت کرد.خودم علتشو فهمیدم چیه.علتش اینه لاغرم. نه مریضم.نه تغذیم بده ونه....... اما چاق نمیشم ..این لاغری باعث شده خیلی صدمه ببینم..خیلی جاها..بگذریم..من الان کنار اومدم با ازدواج نکردن..حتی دختر هایی که شرایطشون از من پایینتره نسبت به این موضوع موضع گرفتن...تا الان این موضوع پیش خودم بود که در مورد این اخری هم گند زدم و موضوع اینکه کسی بهم معرفی شده رو به مادرم هم گفتم که کاش اصلا نمیگفتم.اصلا بحث جواب منفی شنیدن نیست.الان دیگه مطمئن شدم اینکه تو ادم سالمی بودی هیچ مزیتی برات نداره،اگر اهل دود و دم نبودی.اهل خانم بازی نبودی.اهل تفریح های ناسالم نبودی و اگر تحصیلاتت خوبه.اگر شغل خوب و در امد داری.اگر نماز و روزت رو میخونی و میگیری.اگر خیلی با احساسات هستی.اگر عشقت و عاطفت رو نگه داشتی برای همسرت و خیلی اگرهای دیگه اینها تنها برای خودت ارزش داره نه دیگران..اینکه تو سالم بودی امتیازش فقط برای خودته وگرنه تاثیر دیگه ای نداره..با تنهایی کنار اومدم.حس اسنکه بخام به کس دیگه ای پیشنهاد بدم رو ندارم و مطمئنم همشون تنها به خاطر لاغری هم جواب منفی دادن و دیگه دوست ندارم به خاطر این موضوع تحقیر شم.به شدت روحم خستست..میخام یکم که حالم بهتر شد از زمین بلند شم و نذارم هیچ کس بهم اسیب برسونه..جلوی هر چیزی که بخاد بهم اسیب بزنه رو میخام بگیرم.اینکه خودم بخام به کسی پیشنهاد ازدواج بدم تقریبا محاله دیگه..حتی از اونجاییکه برای ازدواج ثبت نام هم کرده بودم انصراف دادم..از خدا میخام کمکم کنه و این خستگی روحی ازم گرفته شه...باور ندارم به اینجا رسیدم.خیلی ادم پر انرژی بودم.توی رده های روانشناسی هم ادم جنبشی محسوب مشیم اما الان دقیقا مثل ادم های خموده شدم.شاید بگید نازک نارنجی هستم و با جواب نه شنیدم اینجور شدم اما اینطور نیست.کل دختر های دنیا هم بهم جواب نه بدن الان دیگه برام مهم نیست.خودمم نمیدونم چه چیزیم شده،لطفا اگر کسی چیزی به ذهنش میرسه راهنماییم کنه..

    تصمیم به ازدواج موقت گرفته بودم یک فال حافظ گرفتم این اومد و باز هم سردر گمم کرد :
    از اینکه اگر پیروز نشوی می ترسی و مدام در حال رنجیدن هستی تا رنج نبینی به مقصود نمی رسی. اگر قرار باشد با نبودن درد و مشقت وصل حاصل شود، نتیجه ی کار برایت لذت بخش نخواهد بود و در راه رسیدن به مقصود امکان از دست دادن مال و آبرو نیز می باشد.
    اخه چرا؟؟اینکه مدام تحقیر شی اسمش درد و مشقت هست؟اینکه برای هر دختری پیش قدم میشی همون جلسه اول جواب منفی میده بهت معنیش اینه باید با درد و مشقت بهش برسی.خب من که میدونم علت جواب منفی اینها چیه دیگه رنج و مشقت چه چیزی رو باید بکشم.وقتی همه داشته هات به چشم نمیاد رنج و مشقت چه چیزی رو باید بکشی؟ من تو کار دنیا موندم.حالم خوب شه محاله به کس دیگه ای پیشنهاد بدم.اصلا فکذم داره بیرون میاد از این چیزها

  2. 2 کاربران زیر از captive بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    سلام
    چه زود ناامید و خسته شدی
    ی مدت باشگاه برو همچین بدنت رو فرم میاد ک نگو و نپرس بعد برو جلو همون دخترها فیگور بیا
    حالا جدای از شوخی ارزش خودت را بالا بدون
    همه اینا را به فال نیک بگیر و بگو اونا لایقت نبودن و خدا بهترین را میخواد برات مقدر کنه
    اصلا به فکرش نباش با چیزای ک شما از خودتون گفتین مطمین باشید لیاقت ی همسر عالی را دارید و خداوند برایتان مقدر میکنه به حقانیت خدا شک نکن
    حالا ببین چند وقت دیگه میای همین انجمن به هممون خبرخوب میدی یا نه؟! میگی نه نگاه کن

    تنها خدا،آرام بخش دلها

  4. 3 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    ممنون، من زود نا امید نشدم حداقل ده مورد اینجور بوده ،تصمیمو گرفتم. فکر کنم همین تنهایی بهتره،برا نیازمم ازدواج موقت میکنم چون وقتی پول داشته باشی مرده رو هم میتونی زنده کنی،تازه هزینشم خیلی از ازدواج کمتره.وقتی روحت و خودت برا کسی مهم نیست چرا ادم باید خودشو زجر بده،من به این باور رسیدم که دخترا برا چیز های دیگه میخانت پس دور رابطه عاطفی رو خط میکشم فقط نیاز جنسی میمونه که اونم بالا گفتم از اون طریق حل میشه،خدایا خودت شاهدی که من نمیخام گناه کنم ،برای ازدواج هم قدم برداشتم اما نشد،پس فردا بابت این موضوع بازخواستم نکن

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    به نظر من داری فرافکنی می کنی
    شک ندارم که بخاطر لاغریت ردت نکردن
    حتما یه علت دیگه داره چون سلیقه همه دختر یکی نیست که یکی لاغر دوست داره یکی چاق دوست داره یکی فیت دوست داره.
    حالا اگه دوست داشتی تو همین انجمن بیا در مورد جززیات صحبت کن تا مشاورا بیان با همفکری هم بفهمین که مشکل اصلی کجاست و رفعش کنی.
    نه اینکه صورت مسئله رو پاک کنی.

  7. کاربران زیر از دختر شاد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر شاد نمایش پست ها
    به نظر من داری فرافکنی می کنی
    شک ندارم که بخاطر لاغریت ردت نکردن
    حتما یه علت دیگه داره چون سلیقه همه دختر یکی نیست که یکی لاغر دوست داره یکی چاق دوست داره یکی فیت دوست داره.
    حالا اگه دوست داشتی تو همین انجمن بیا در مورد جززیات صحبت کن تا مشاورا بیان با همفکری هم بفهمین که مشکل اصلی کجاست و رفعش کنی.
    نه اینکه صورت مسئله رو پاک کنی.
    میخاید شرایط بگم تا متوجه شید چی بوده؟؟؟تحصیلات هم من هم خانم برابر،شغل با وجهه اجتماعی خوب،از لحاظ اعتقادی ازم پرسیدن یه جور بودیم،از لحاظ ادامه تحصیل و کار من گفتم مانعی نداره،از لحاظ دود و دم خیلی تاکید داشتن ببینند چه جورم که گفتم حتی از قلیون هم بدم میاد،ازلحاظ اصالت خانوادگی هم که بد نبودیم،خب با همه اینها چی میتونه غیر این باشه که کمتر از 24 ساعت طرف بهت بگه نه؟؟اونم کسی که خودش متقاضی ازدواجه و بر اساس یکسری ویژگیهای شخصیتی که از هر دوتون گرفتن بهم معرفی شدیم.این الان از نظر شما فرافکنی هستش؟
    فکر میکنم کار من از دلداری گذشته دیگه.برام دعا کنید روحیمو به دست بیارم این دفعه با هدفهای خیلی بزرگتر میخام زندگی کنم نه ازدواج
    ویرایش توسط captive : 09-17-2015 در ساعت 02:19 PM

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    میخاید شرایط بگم تا متوجه شید چی بوده؟؟؟تحصیلات هم من هم خانم برابر،شغل با وجهه اجتماعی خوب،از لحاظ اعتقادی ازم پرسیدن یه جور بودیم،از لحاظ ادامه تحصیل و کار من گفتم مانعی نداره،از لحاظ دود و دم خیلی تاکید داشتن ببینند چه جورم که گفتم حتی از قلیون هم بدم میاد،ازلحاظ اصالت خانوادگی هم که بد نبودیم،خب با همه اینها چی میتونه غیر این باشه که کمتر از 24 ساعت طرف بهت بگه نه؟؟اونم کسی که خودش متقاضی ازدواجه و بر اساس یکسری ویژگیهای شخصیتی که از هر دوتون گرفتن بهم معرفی شدیم.این الان از نظر شما فرافکنی هستش؟
    فکر میکنم کار من از دلداری گذشته دیگه.برام دعا کنید روحیمو به دست بیارم این دفعه با هدفهای خیلی بزرگتر میخام زندگی کنم نه ازدواج
    کی گفته فقط لاغری می تونه باعث بشه تو 24 ساعت؟
    اصن شاید نحوه برخوردت نامناسب بوده خوشش نیومده
    یا مثلا اول کاری حرفایی زدی که نباید می زدی
    یا مثلا روحیه ای که از خودت نشون دادی
    یا......
    هزارتا دلیل می تونه داشته باشه.
    ضمنا قد و وزنتو بگو بدونیم واقعا چقد لاغری مگه؟
    اصن اگه این مسئله انقد رو اعتماد به نفست تاثیر گذاشته چرا نرفتی دنبال درمانش؟ کلی دکتر تغذیه می شه رفت باشگاه میشه رفت ....

  10. کاربران زیر از دختر شاد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    حرف نامناسبی فکر نکنم زده باشم. نمیدونم. من عقل به چیزی جز این قد نمیده که دلیلش این بوده وگرنه کسی دوست نداره موقعیت خوب رو از دست بده. در مورد دکتر تغذیه هم قبلا باشگاه رفتم یکم بهتر شد اما تا نرفتم برگشت چون سیستم بدنم همینجوره. قدم 178 وزنم 58.الان به نظرتون چیکار کنم؟؟ آیا از کسی خوشم اومد باز پیش قدم شم؟؟ من واقعا دلم نمیخاد گناه کنم. اصلا فکر کنید از کسی خوشم اومد از کجا بفهمم اونم قصد ازدواج داره. چه جور بهش پیشنهاد بدم؟؟ هر چند غیر ممکنه خودم بخام دوباره به کسی پیشنهاد بدم

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    حرف نامناسبی فکر نکنم زده باشم. نمیدونم. من عقل به چیزی جز این قد نمیده که دلیلش این بوده وگرنه کسی دوست نداره موقعیت خوب رو از دست بده. در مورد دکتر تغذیه هم قبلا باشگاه رفتم یکم بهتر شد اما تا نرفتم برگشت چون سیستم بدنم همینجوره. قدم 178 وزنم 58.الان به نظرتون چیکار کنم؟؟ آیا از کسی خوشم اومد باز پیش قدم شم؟؟ من واقعا دلم نمیخاد گناه کنم. اصلا فکر کنید از کسی خوشم اومد از کجا بفهمم اونم قصد ازدواج داره. چه جور بهش پیشنهاد بدم؟؟ هر چند غیر ممکنه خودم بخام دوباره به کسی پیشنهاد بدم
    اوووووووووو
    حالا گفتم انگار 30 کیلویی
    الان داداش خود من ماشالاش باشه 190 قدشه 70 کیلوئه ماشالا هزار ماشالا خیلی ام خوشتیپه
    نه داداش من
    مشکل شما لاغری نیست
    شاید زشت باشی شاید کچل باشی شاید یه مشکل دیگه تو ظاهرت باشه الکی نچسبونش به لاغری

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر شاد نمایش پست ها
    اوووووووووو
    حالا گفتم انگار 30 کیلویی
    الان داداش خود من ماشالاش باشه 190 قدشه 70 کیلوئه ماشالا هزار ماشالا خیلی ام خوشتیپه
    نه داداش من
    مشکل شما لاغری نیست
    شاید زشت باشی شاید کچل باشی شاید یه مشکل دیگه تو ظاهرت باشه الکی نچسبونش به لاغری
    اگه مشکل دیگه ای هست اونو بیا راست و حسینی بگو تا براش راه حل پیدا کنیم

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نه مشکل دیگه ای ندارم. همین بود. الان مثلا دارید به من روحیه میدید

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    نه مشکل دیگه ای ندارم. همین بود. الان مثلا دارید به من روحیه میدید
    نه
    مگه قرار بود روحیه بدیم؟

    اینجا سایت مشاورست مام داریم مشاوره میدیم. الان خب پس احتمال میدم انتخابات نادرست بوده آخه زمین و زمون دارن میگن این سایتایی که شما رفتی خوب نیستن و همش کلاه برداریه باز شما رفتی عضو شدی؟
    به نظر من به همون مامانت بسپر برات مورد مناسب پیدا کنه. هرچند من هنوز فکر می کنم مشکل دیگه ای در کاره. ببین اینجا همه ناشناسن . آبروت چیزیش نمیشه هر مشکلی داری بگو تا مشاورای سایت بیاد راهنماییت کنن چطوری حلش کنی. الان دیگه ماشالا انقده عمل های زیبایی و کاشت مو و اینا زیاد شده.

  16. کاربران زیر از دختر شاد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    خانم من عضو سایت خاصی نبودم. فکر کنم طبق توضیحاتی که دادم برداشت کردید رفتم سایت همسر یابی و..نه اون سایتا نرفتم چون اصلا اعتماد ندارم اینجور جاها. مشکل دیگه ای ندارم. کچل نیستم که بخام مو بکارم.چیز دیگه ای بود که میگفتم

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    سلام.نمیدونم از کجا شروع کنم.چی بنویسم.اصلا حتی حوصله نوشتن هم ندارم.فقط دارم مینویسم تا خالی شم.حتی برام مهم نیست کسی بخاد بخونه یا نخونه. 29 سالم هستش..تا حالا چند موقعی تازدواج داشتم که هیچ کدوم قبول نکردن.یکی دو تاش از طریق اینترنت بود که تا عکس نشون دادم گفتن نه.یکی رو خودم حضورا به یک خانم گفتم که گفتن نه.و درا نتها جایی ثبت نام کردم که با توجه به
    ویژگیهای خودم و خواسته هام از طرف مقابلم کسی رو بهم معرفی کنند که دو هفته پیش کسی رو معرفی کردند.اما این بار خواستم متفاوت عمل کنم و چون یکی از شرایط معرفی این بود که خانوداه باید در جریان باشند بعد از کلی خجالت مستقیم به مادرم قضیه رو گفتم.تا قبل از این هر وقت مادرم هم قضیه ازدواج رو مطرح میکرد با خنده ردش میکردم اما این بار خودم بهش گفتم و شرایط رو براش توضیح دادم و قرار شد با منزل دختر خانم تماس بگیرن ..مادرم تماس گرفتند و با مادر دختر خانم صحبت کردند و قرار شد بیرون یک بار همدیگر رو ملاقات کنیم .خلاصه با هماهنگی خانواده ها ما همدیگه رو بیرون دیدیم و یکسری سوالات من پرسیدم و یکسری هم ایشون ..من در جلسه اول خنثی بودم یعنی نه نظرم مثبت بود و نه منفی چون با یک جلسه نمیشد شناخت کسی رو..هنوز توی گیر و دار این بودم که خانم فرداش بهم گفت که در کل مناسب هم نیستیم و برام ارزوی موفقیت کرد.خودم علتشو فهمیدم چیه.علتش اینه لاغرم. نه مریضم.نه تغذیم بده ونه....... اما چاق نمیشم ..این لاغری باعث شده خیلی صدمه ببینم..خیلی جاها..بگذریم..من الان کنار اومدم با ازدواج نکردن..حتی دختر هایی که شرایطشون از من پایینتره نسبت به این موضوع موضع گرفتن...تا الان این موضوع پیش خودم بود که در مورد این اخری هم گند زدم و موضوع اینکه کسی بهم معرفی شده رو به مادرم هم گفتم که کاش اصلا نمیگفتم.اصلا بحث جواب منفی شنیدن نیست.الان دیگه مطمئن شدم اینکه تو ادم سالمی بودی هیچ مزیتی برات نداره،اگر اهل دود و دم نبودی.اهل خانم بازی نبودی.اهل تفریح های ناسالم نبودی و اگر تحصیلاتت خوبه.اگر شغل خوب و در امد داری.اگر نماز و روزت رو میخونی و میگیری.اگر خیلی با احساسات هستی.اگر عشقت و عاطفت رو نگه داشتی برای همسرت و خیلی اگرهای دیگه اینها تنها برای خودت ارزش داره نه دیگران..اینکه تو سالم بودی امتیازش فقط برای خودته وگرنه تاثیر دیگه ای نداره..با تنهایی کنار اومدم.حس اسنکه بخام به کس دیگه ای پیشنهاد بدم رو ندارم و مطمئنم همشون تنها به خاطر لاغری هم جواب منفی دادن و دیگه دوست ندارم به خاطر این موضوع تحقیر شم.به شدت روحم خستست..میخام یکم که حالم بهتر شد از زمین بلند شم و نذارم هیچ کس بهم اسیب برسونه..جلوی هر چیزی که بخاد بهم اسیب بزنه رو میخام بگیرم.اینکه خودم بخام به کسی پیشنهاد ازدواج بدم تقریبا محاله دیگه..حتی از اونجاییکه برای ازدواج ثبت نام هم کرده بودم انصراف دادم..از خدا میخام کمکم کنه و این خستگی روحی ازم گرفته شه...باور ندارم به اینجا رسیدم.خیلی ادم پر انرژی بودم.توی رده های روانشناسی هم ادم جنبشی محسوب مشیم اما الان دقیقا مثل ادم های خموده شدم.شاید بگید نازک نارنجی هستم و با جواب نه شنیدم اینجور شدم اما اینطور نیست.کل دختر های دنیا هم بهم جواب نه بدن الان دیگه برام مهم نیست.خودمم نمیدونم چه چیزیم شده،لطفا اگر کسی چیزی به ذهنش میرسه راهنماییم کنه..

    تصمیم به ازدواج موقت گرفته بودم یک فال حافظ گرفتم این اومد و باز هم سردر گمم کرد :
    از اینکه اگر پیروز نشوی می ترسی و مدام در حال رنجیدن هستی تا رنج نبینی به مقصود نمی رسی. اگر قرار باشد با نبودن درد و مشقت وصل حاصل شود، نتیجه ی کار برایت لذت بخش نخواهد بود و در راه رسیدن به مقصود امکان از دست دادن مال و آبرو نیز می باشد.
    اخه چرا؟؟اینکه مدام تحقیر شی اسمش درد و مشقت هست؟اینکه برای هر دختری پیش قدم میشی همون جلسه اول جواب منفی میده بهت معنیش اینه باید با درد و مشقت بهش برسی.خب من که میدونم علت جواب منفی اینها چیه دیگه رنج و مشقت چه چیزی رو باید بکشم.وقتی همه داشته هات به چشم نمیاد رنج و مشقت چه چیزی رو باید بکشی؟ من تو کار دنیا موندم.حالم خوب شه محاله به کس دیگه ای پیشنهاد بدم.اصلا فکذم داره بیرون میاد از این چیزها
    بدیه یک سری از شما پسرا اینه که تا یکی بهتون جواب رد میده انگار دیگه دنیا رو سرتون خراب میشه و از فکر ازدواج میاین بیرون ..البته یک سری ..و شمام شاید چند نفر جواب رد داده باشن ..والا من کسایی رو میشناسم که بیست سی جا رفتن خاستگاری اخرشم یه خانم همه چی تموم گیرشون اومده ..واقعیت اینه شمابا این وزن و قد لاغر هستید خیلی ..ولی خب این دلیل نمیشه که همه از لاغر بدشون بیاد ..داداش خودم هم زیادی لاغر بود بعد ازدواج بخاطر تغییرات هورمونی چاق شد الان دوباره تو رژیمه که برگرده به لاغریش..پبپس شما هم قعطی دختر نیست ..فقط اونیکه شمارو بخواد هنوز پیدا نشده ..متاسفانه نباید دختر ها الان انقد به ظاهر توجه کنن ..خوبه کهیه مرد خوش هیکل و ..گیرشون بیاد ولی بعدش مشکلات اخلاقی داشته باشه ؟پس شمام نا امید نشید چون یکی باید باشه که شما رو اونجور که هستید بخواد ولی مهمتر از ظاهر اعتماد بنفسه که باعث میشه دیگران بسمتتون جذب بشن ..حتی اگر بقول دوستمون کورو کچلم باشیدا باز با اعتماد بنفس هست که باید جنس مخالف رو بسمت خودتون جذب کنید ..وگرنه با یه هیکل لاغر و قیافه افسرده ای که همش نگران باشید که ینی از من خوشش میاد نمیاد برید جلو هر دختری جوابتون میکنن ..طرز برخورد اولتون خیلی مهمه و پیشنهاد من فقط با اعتماد بنفس وارد شدنه ..هر بار فکر کنید اولین باره دارید خواستگاری میکنید و از هر نظر عالی هستید مطمین باشید این حس به طرف مقابلتون هم منتقل میشه .موفق باشید .ی

  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    ممنون خانم غزل. بله منم ادمیم طرف یه بار بگه نه به هیچ وجهه دنبالشو نمیگیرم. تو مورد آخر هم تا دیدم گفت مناسب نیستیم بدون هیچ حرفی خداحافظی کردم. کلا آدمی نیستم بخام ناز کسیو تو این مورد بکشم. طرف منطقی باشه خودش میشینه دو دوتا چهار تا میکنه میبینه طرفش مناسبه یا نه. این دیگه ناز کردن نمیخاد. الانم اصلا برام مهم نیستش. چرا حرص الکی بخورم. هزینه ای که برای خرج و مخارج ازدواج داشتم خرج میکردم رو میرم تفریح و خرج خودم میکنم. یکسری از دخترا لیاقت زندگی خوب رو ندارن. باید یه پسر خوش هیکل و قشنگ گیرشون بیاد تا بعد ازدواج هر روز از بغل یه زن غریبه بکشنش بیرون.آخرشم طلاق بگیرن. کی میگه پسر اگر اخلاق داشته باشه سالم باشه رفیق باز نباشه و... خوبه؟؟؟ اتفاقا پسر باید اینجور باشه تا دختر خوشش بیاد. حالا ما نیستیم خب کسی خوشش نیاد.پسر هم زیاده برای این دخترا. واقعا برام جالبه دختری که خودش خیلی معمولیه دنبال چه پسری برا خودش میگرده. بابا شما خودت معمولی هستی اخه کدوم پسر بهتر از خودت میاد شما رو بگیره؟!!

  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    دادا جان رنج سنی دخترایی که رفتی خواستگاریشون چند بوده؟

  21. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    آخری 26 بود. اصلا با دختر سن کم مخالم خودم

  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    26 هم سن بالایی نیست طبیعیه این قضیه واسه دخترا

    تا.27/28 سالگی دنبال شاهزاده سوار بر اسب میگردن که هم خوشگل باشه هم خوشتیپ هم تحصیل کرده هم پولدار و خانواده دار بعد که دیدن سنشون داره بالا میره و خبری نشد به عین الله باقرزاده فیلمای صمد هم جواب مثبت میدن طبیعیه

  23. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    26 هم سن بالایی نیست طبیعیه این قضیه واسه دخترا

    تا.27/28 سالگی دنبال شاهزاده سوار بر اسب میگردن که هم خوشگل باشه هم خوشتیپ هم تحصیل کرده هم پولدار و خانواده دار بعد که دیدن سنشون داره بالا میره و خبری نشد به عین الله باقرزاده فیلمای صمد هم جواب مثبت میدن طبیعیه

  24. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    ممنون خانم غزل. بله منم ادمیم طرف یه بار بگه نه به هیچ وجهه دنبالشو نمیگیرم. تو مورد آخر هم تا دیدم گفت مناسب نیستیم بدون هیچ حرفی خداحافظی کردم. کلا آدمی نیستم بخام ناز کسیو تو این مورد بکشم. طرف منطقی باشه خودش میشینه دو دوتا چهار تا میکنه میبینه طرفش مناسبه یا نه. این دیگه ناز کردن نمیخاد. الانم اصلا برام مهم نیستش. چرا حرص الکی بخورم. هزینه ای که برای خرج و مخارج ازدواج داشتم خرج میکردم رو میرم تفریح و خرج خودم میکنم. یکسری از دخترا لیاقت زندگی خوب رو ندارن. باید یه پسر خوش هیکل و قشنگ گیرشون بیاد تا بعد ازدواج هر روز از بغل یه زن غریبه بکشنش بیرون.آخرشم طلاق بگیرن. کی میگه پسر اگر اخلاق داشته باشه سالم باشه رفیق باز نباشه و... خوبه؟؟؟ اتفاقا پسر باید اینجور باشه تا دختر خوشش بیاد. حالا ما نیستیم خب کسی خوشش نیاد.پسر هم زیاده برای این دخترا. واقعا برام جالبه دختری که خودش خیلی معمولیه دنبال چه پسری برا خودش میگرده. بابا شما خودت معمولی هستی اخه کدوم پسر بهتر از خودت میاد شما رو بگیره؟!!

    خب این اعتماد بنفستون اگر همیشه اینجوری باشه خیلی خوبه ..ادم باید اندازه شناختی که از خودش داره و ارزشی که برای خودش قایله اعتماد بنفس داشته باشه..پس شمام منتظر و البته دنبال دختری باشید که دنبال سیرت زیبا باشه نه صورت زیبا ..البته جسارت نشه که شما صورت زیبا نیستید ها ..کلی میگم ..ضمنا دختر های سن بالاتر هم شاید ظاهر براشون کمتر مهم باشه مثلا ولی بخاطر پختگی ازونور توقعات و ایده ال نگریشونم هم ممکنه مشکل زا باشه ..شمام در اشنایی با هر دختری فقط منتظر نمونید که اون شما رو بپسنده بلکه شما هم شرایط و علایق خودتون رو مطرح کنید ..

  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    دختری که به خاطر بالا رفتن سن بهت بخاد زنت بشه به درد نمیخوره. این دختر مصنوعی وارد زندگیت شده. منم همینو میگم. پس چون اینجوره نتیجه میگیریم اصلا نگیریمشون. مجرد بمونند بهتره. الان شاهزاده غیر شاهزاده نداره دیگه. کلا همه از ازدواج میترسن. اون عده هم که حاضر میشن ازدواج کنند دخترا اینجور فراریشون میدن. بعضیها فکر میکنند همیشه موقعیت هستش.همیشه آدمی جلوشون قرار میگیره که خیلی از موقعیتهای خوبو داره در حالی که اینجور نیستش.این باعث میشه منه پسرم سخت گیر شم اگر تا دیروز میگفتم دنبال زنه زندگی میگردم الان بگم هم دنبال زنه زندگیم هم دنبال کسی که زیبا باشه. توی مورد آخر تا خانم همچین حرفیو زد منم گفتم به نظر منم ما مناسب هم نیستیم و خداحافظی کردم در این حالی که اگر خانم به خودشون یکم مهلت میدان شاید نتیجه چیز دیگه ای بود.باور کنید خیلی پسرا الان حوصله ناز کشیدن کسیو براازدواج ندارن. همینجور بدون فکر میگید نه طرف هم راحت میره

  26. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    سلام.نمیدونم از کجا شروع کنم.چی بنویسم.اصلا حتی حوصله نوشتن هم ندارم.فقط دارم مینویسم تا خالی شم.حتی برام مهم نیست کسی بخاد بخونه یا نخونه. 29 سالم هستش..تا حالا چند موقعی تازدواج داشتم که هیچ کدوم قبول نکردن.یکی دو تاش از طریق اینترنت بود که تا عکس نشون دادم گفتن نه.یکی رو خودم حضورا به یک خانم گفتم که گفتن نه.و درا نتها جایی ثبت نام کردم که با توجه به
    ویژگیهای خودم و خواسته هام از طرف مقابلم کسی رو بهم معرفی کنند که دو هفته پیش کسی رو معرفی کردند.اما این بار خواستم متفاوت عمل کنم و چون یکی از شرایط معرفی این بود که خانوداه باید در جریان باشند بعد از کلی خجالت مستقیم به مادرم قضیه رو گفتم.تا قبل از این هر وقت مادرم هم قضیه ازدواج رو مطرح میکرد با خنده ردش میکردم اما این بار خودم بهش گفتم و شرایط رو براش توضیح دادم و قرار شد با منزل دختر خانم تماس بگیرن ..مادرم تماس گرفتند و با مادر دختر خانم صحبت کردند و قرار شد بیرون یک بار همدیگر رو ملاقات کنیم .خلاصه با هماهنگی خانواده ها ما همدیگه رو بیرون دیدیم و یکسری سوالات من پرسیدم و یکسری هم ایشون ..من در جلسه اول خنثی بودم یعنی نه نظرم مثبت بود و نه منفی چون با یک جلسه نمیشد شناخت کسی رو..هنوز توی گیر و دار این بودم که خانم فرداش بهم گفت که در کل مناسب هم نیستیم و برام ارزوی موفقیت کرد.خودم علتشو فهمیدم چیه.علتش اینه لاغرم. نه مریضم.نه تغذیم بده ونه....... اما چاق نمیشم ..این لاغری باعث شده خیلی صدمه ببینم..خیلی جاها..بگذریم..من الان کنار اومدم با ازدواج نکردن..حتی دختر هایی که شرایطشون از من پایینتره نسبت به این موضوع موضع گرفتن...تا الان این موضوع پیش خودم بود که در مورد این اخری هم گند زدم و موضوع اینکه کسی بهم معرفی شده رو به مادرم هم گفتم که کاش اصلا نمیگفتم.اصلا بحث جواب منفی شنیدن نیست.الان دیگه مطمئن شدم اینکه تو ادم سالمی بودی هیچ مزیتی برات نداره،اگر اهل دود و دم نبودی.اهل خانم بازی نبودی.اهل تفریح های ناسالم نبودی و اگر تحصیلاتت خوبه.اگر شغل خوب و در امد داری.اگر نماز و روزت رو میخونی و میگیری.اگر خیلی با احساسات هستی.اگر عشقت و عاطفت رو نگه داشتی برای همسرت و خیلی اگرهای دیگه اینها تنها برای خودت ارزش داره نه دیگران..اینکه تو سالم بودی امتیازش فقط برای خودته وگرنه تاثیر دیگه ای نداره..با تنهایی کنار اومدم.حس اسنکه بخام به کس دیگه ای پیشنهاد بدم رو ندارم و مطمئنم همشون تنها به خاطر لاغری هم جواب منفی دادن و دیگه دوست ندارم به خاطر این موضوع تحقیر شم.به شدت روحم خستست..میخام یکم که حالم بهتر شد از زمین بلند شم و نذارم هیچ کس بهم اسیب برسونه..جلوی هر چیزی که بخاد بهم اسیب بزنه رو میخام بگیرم.اینکه خودم بخام به کسی پیشنهاد ازدواج بدم تقریبا محاله دیگه..حتی از اونجاییکه برای ازدواج ثبت نام هم کرده بودم انصراف دادم..از خدا میخام کمکم کنه و این خستگی روحی ازم گرفته شه...باور ندارم به اینجا رسیدم.خیلی ادم پر انرژی بودم.توی رده های روانشناسی هم ادم جنبشی محسوب مشیم اما الان دقیقا مثل ادم های خموده شدم.شاید بگید نازک نارنجی هستم و با جواب نه شنیدم اینجور شدم اما اینطور نیست.کل دختر های دنیا هم بهم جواب نه بدن الان دیگه برام مهم نیست.خودمم نمیدونم چه چیزیم شده،لطفا اگر کسی چیزی به ذهنش میرسه راهنماییم کنه..

    تصمیم به ازدواج موقت گرفته بودم یک فال حافظ گرفتم این اومد و باز هم سردر گمم کرد :
    از اینکه اگر پیروز نشوی می ترسی و مدام در حال رنجیدن هستی تا رنج نبینی به مقصود نمی رسی. اگر قرار باشد با نبودن درد و مشقت وصل حاصل شود، نتیجه ی کار برایت لذت بخش نخواهد بود و در راه رسیدن به مقصود امکان از دست دادن مال و آبرو نیز می باشد.
    اخه چرا؟؟اینکه مدام تحقیر شی اسمش درد و مشقت هست؟اینکه برای هر دختری پیش قدم میشی همون جلسه اول جواب منفی میده بهت معنیش اینه باید با درد و مشقت بهش برسی.خب من که میدونم علت جواب منفی اینها چیه دیگه رنج و مشقت چه چیزی رو باید بکشم.وقتی همه داشته هات به چشم نمیاد رنج و مشقت چه چیزی رو باید بکشی؟ من تو کار دنیا موندم.حالم خوب شه محاله به کس دیگه ای پیشنهاد بدم.اصلا فکذم داره بیرون میاد از این چیزها
    سلام دوست عزیز
    ازدواج یکی از به یاد ماندنی ترین حوادث زندگی ماس ، خیلی خوبه که مسیر سالم رو میخواهید برید ...
    اول بهتون تبریک میگم به خاطر اینکه توزندگیتون سعی کردین همیشه سالم بمونید ، همونطور که گفتین بله این انتخاب های که کردین برای خودتون بوده نه برای شخص دیگه ای ، منفعتش هر قراره شما ببرین نه فرد دیگه ای ، پس از انتخابتون پشیمان نباشین .
    اما خب دارین در مورد ازدواج یکم زود تسلیم میشین ، قرار نیست با جواب نه شنیدن از چند نفر شما نا امید بشین و تنهای رو انتخاب کنید
    وقتی قردی خسته میشه میره استراحت میکنه نه اینکه از زندگی دست بکشه ...
    مهم نیست شما رو به چه دلیلی رد کردن یا به عنوان همسرشون نپسندیدن ، مهم به دل نشسن که به دلشون نشسته ، دلایلش میتونه زیاد خواهی یا توقع نا بجای اونا باشه ، پس از خودتون ایراد نگیرین .
    در مورد این که میگین من همیشه لاغر میمونم هم این بد نیست ، به عنوان یک نقطه ضعف بهش نگاه نکنین ، برای بعضی ها این یک آرزو و یا هدفه که لاغر بشن ، اینقدر خودتون رو نقد منفی نکنین
    مهم نیست بقیه چه نظری در مورد شما دارن ، اما شما نباید عزت نفستون رو پایین بیارین ، محکم باشین و اعتماد به نفس خوتون رو جمع کنین ...
    توی اطرافیان و فامیل های خودمون کم افرادی نبودن که با تفاوت های فیزیکی ازدواج کردن و از ظاهر همسرشون راضی و خوشحال هستن ، پسر 70 کیلوی دختر خانوم 120 ، پسر 120 دختر 60 ووووو ، فکر کنم شما هم در اطرف خودتون دیده باشین
    پس با این دلایل بیهوده خودتون رو تسلیم نکنین ، یکم مدت استراحت کنین دوباره تلاش کنید برای پیدا کردن همسر مناسب خودتون ...
    با سایت های همسر یابی هم موافق نیستم ، و حتی از نظر علمی هم دنیایی مجازی جای مناسبی برای پیدا کردن همسر نیست ، پس بهتره دنیایی مجازی رو بیخیال شین و تو دنیایی واقعی دنبال همسر باشین
    به پدر ، مادر ، دوستان و ... بپسرین تا بهتون معرفی کنن و شما برای خواستگاری حضوری و شناخت حضوری پیش برین ...
    دوستی داشتم که تو یک ماه 13 ، 14 یا بیشتر خواستگاری رفتن تا فرد مناسبشون رو پیدا کنه ، یعنی یکروز در میان ...
    انگیزتون رو برای ازدواج از دست ندین ، چیزی که در ازدواج هست تو هیچ رابطه این نیست ، نیاز های که تو ازدواج برآورده میشن شما نمیتونین توی ازدواج موقت برآورده کنین ، و رو آینده و روحیه شما تاثیر میذاره
    اگه تا تا الان با فرد مناسبتون رو برو نشدین حتماً حکمتی داشته ، خداوند هیچ دری رو نمیبندد مگر اینکه در دیگری را باز کند.
    منو دوستان هم براتون آرزوی موفقیت میکنیم

  27. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    دختری که به خاطر بالا رفتن سن بهت بخاد زنت بشه به درد نمیخوره. این دختر مصنوعی وارد زندگیت شده. منم همینو میگم. پس چون اینجوره نتیجه میگیریم اصلا نگیریمشون. مجرد بمونند بهتره. الان شاهزاده غیر شاهزاده نداره دیگه. کلا همه از ازدواج میترسن. اون عده هم که حاضر میشن ازدواج کنند دخترا اینجور فراریشون میدن. بعضیها فکر میکنند همیشه موقعیت هستش.همیشه آدمی جلوشون قرار میگیره که خیلی از موقعیتهای خوبو داره در حالی که اینجور نیستش.این باعث میشه منه پسرم سخت گیر شم اگر تا دیروز میگفتم دنبال زنه زندگی میگردم الان بگم هم دنبال زنه زندگیم هم دنبال کسی که زیبا باشه. توی مورد آخر تا خانم همچین حرفیو زد منم گفتم به نظر منم ما مناسب هم نیستیم و خداحافظی کردم در این حالی که اگر خانم به خودشون یکم مهلت میدان شاید نتیجه چیز دیگه ای بود.باور کنید خیلی پسرا الان حوصله ناز کشیدن کسیو براازدواج ندارن. همینجور بدون فکر میگید نه طرف هم راحت میره
    نه دیگه غرور هم نباید داشته باشید ..بهر حال تا بوده پسر باید ناز دختر رو میکشیده خصوصا برای ازدواج که بهش ناز کشیدن نمیگن بلکه تلاش کردن برای اینکه من بهت علاقه دارم و میخوامت و ... بوده و همه دخترها این شکلین پس خصوصیت اخلاقی اونا نیست ..این ذات جنس زن هست ...پس در این مورد نیاز هست که کمی هم شده به طرف مقابلتون میزان علاقتون رو نشون بدید وولی همینطور که گفتم با اعتماد بنفس و بیان شرایط و علایق خودتون.

  29. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    عرض سلام و احترام

    به هیچ عنوان ذهن خودت رو درگیر این مسائل نکن برادر...آرامش روح و روان خودت رو بهم نزن و برای خودت ناراحتی درست نکن

    همونطور که خودت هم اشاره کردی به هیچ عنوان سر چنین مسائلی شخصیت خودت رو کوچیک نکن و ارزش خودت رو پایین نیار

    ارزش و احترام خودت رو نگه دار و هرگز اونهارو سر مسائلی مثل ظواهر دنیا پایین نیار.خدارو شاکر باش چون شاید اون اشخاص قسمت شما نبودن

    و همینطور هیچوقت ناشکری نکن و از خودت یا زندگیت و داشته هات دلزده نشو.بخاطر سلامتی و خیلی چیزهای دیگت خدارو شاکر باش

    چرا که میلیونها نفر تو دنیا همونهارو هم ندارن...نه از اینوره بوم بیوفت و نه از اونورش...تعادل شخصیتی و خونسردی و آرامشت رو حفظ کن

    توصیه ی بنده به شما : به زندگیت همونطور که تا الان میرسیدی خوب و درست برس و تمرکزت رو بزار روی کار و تلاش اجتماعیت و خونوادت

    برای بحث مشکل فیزیکیت به باشگاههایی مثل بدنسازی برو و دقیقا از مربی بخواه که برنامه ای درست برای اون بخش بده تا اندامت متعادل بشه

    ورزش اگر درست و مداوم و همیشگی باشه نه تنها از لحاظ فیزیکی بلکه بعد از مدتی شمارو از لحاظ ذهنی و شخصیتی هم دگرگون میکنه

    هرگونه افکار مزاحم که تا قبل از این و همین لحظه داشتی و این مشکلات خاستگاری رو اینهارو دور بریز (هیچکدام ارزشش رو ندارن) و روی موضوعاتی

    که بنده اشاره کردم تمرکز کن و به زندگیت ادامه بده.وقتش که برسه خودت نتیجه ی زحمت و تلاش صادقانه و راه درست رفتن رو میبینی

    خداوند معمولا چیزی یا جوابی به بندش نمیده و یکدفعه در جایی و زمانی چیزی رو بهت میده که دهانت باز میمونه از عظمت و حکمتش

    قدیمیا میگن گر صبر کنی زِ غوره حلوا سازی...خدارو چه دیدی شاید شما از صبرِ زیاد زدی یدفعه زِ غوره ( خاویار ) ساختی...از شوخی گذشته...

    اگر حکمتی بوده که مرد بدنیا بیاین پس مرد باش و مردانه قدم بردار تو زندگیت و با اِرادت دنیات رو دگرگون کن.هر اونچه که باید گفته میشد گفته شد.تصمیم با شماست

    سلامت و سربلند باشید.
    ویرایش توسط YAshin.SAhAkiyAn : 09-18-2015 در ساعت 02:43 PM
    امضای ایشان
    ***
    If You Always Put Limits On Everything You Do
    Physical Or Anything Else
    It Will Spread Into Yor Work And Into Yor Life
    There Are No Limits
    There Are Only Plateaus , And You Must Not Stay There

    You Must Go Beyond Them

    ***

  31. 2 کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    خیلی خوب صحبت کردید دوستان. من با همین فیزیک لاغرم بهترین ورزشکار توی مدرسه و دانشگاه و سربازی و...بودم..حتی تا سن 23سالگی حرفه ای ورزش میکردم. اینو گفتم فکر نکنید از این آدمهایی هستم که چون لاغرم پس حتما خیلی ضعیف به نظر میرسم. اصلا قصد تعریف ندارم اما همین الان با همکارامون رفتیم ورزش (همون ورزش حرفه ای که میکردم منظورم هست چون گروهیه و محبوبترین ورزش جهانه) همکارام خیلی خوششون اومد. فکر کنید توی یه جای بزرگ که کار میکنید هر کس میبینم میگه شنیدیم خیلی خوب فلان ورزشو میکنیم..اما خب ژن بدنم اینجوره لاغرم. من خودمم شعورم میرسه که همینکه سالمم بزرگترین نعمته. الانم هیچ اعتراضی به خدا ندارم. همیشه هم شکرش کردم و کوچکترین ناراحتی ازش ندارم. بیشتر از اون چه که لایقش بودم بهم داده. من فقط اعصابم از این خرد شد مگه من چه چیزیم بوده که خانمی که خودش قصد ازدواج داره.و و برا اساس تستهای روانشناسی و برا اساس ویژگی های مشترک بهم معرفی شدیم (میخام بگم همینجور نبوده چشم بسته جلو رفته باشم که بعدش بگم اصلا این دختر زمین تا آسمان با هام فرق داشته و به قولی تیکه من نبوده) و اینکه صحبت کردیم و ایشون مثلا پرسید مستقل هستید گفتم بله من هیچ کمکی کسی بهم نخواهد کرد. وخیلی چیزهای دیگه که موافق نظرش بود. ای خانم کمتر از 24ساعت همه فکراشو کرده یعنی؟؟؟ الان همش فکر میکنم چرا نه گفتن. اصلا بحث اینکه نشده رو کار ندارم. فقط برام سواله چرا.من به واسطه گفتم ایشون با یه حالت تعجب گفتن چرا اخه.. حالا چیزی که منو درگیر کرده من از کجا بفهمم آدم بعدی که میخام جلو برم اینجور نباشه؟؟ این الان به چالش کشیدم و نمیذاره جلو برم برا کس دیگه

  33. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    غزال خانم من میدونم مرد نیازه و زن ناز. اما اون برا بعده ازدواجه. من بعد ازدواج نوکر زنمم هستم. نازشم میکشم. اما هیچ وقت ناز کسی که حتی یه روز نمیذاره بگذره میگه نه رو نمیکشم. حتی بهترین دختر دنیا از هر نظر. از ازدواج زوری خوشم نمیاد.از اون پسرا نیستم پاشنه در بخام در بیارم. سعیم بر اینه منطقی جلو برم نه جور دیگه. دلم میخاد طرفمم منطقی باشه از این نظر که بشینه فکر کنه بعد جواب بده. نه اینکه اولش بگه نه حالا من بخا م ناز بکشم یه قراره خواستگاری دیگه بذاریم و.. نه از این خبرا نیست. همونقدر که پسر دغ دغه زن گرفتن خوب رو داره زن هم باید دغ دغه مرد خوب روباید داشته باشه. این ناز کردن نداره که

  34. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    خیلی خوب صحبت کردید دوستان. من با همین فیزیک لاغرم بهترین ورزشکار توی مدرسه و دانشگاه و سربازی و...بودم..حتی تا سن 23سالگی حرفه ای ورزش میکردم. اینو گفتم فکر نکنید از این آدمهایی هستم که چون لاغرم پس حتما خیلی ضعیف به نظر میرسم. اصلا قصد تعریف ندارم اما همین الان با همکارامون رفتیم ورزش (همون ورزش حرفه ای که میکردم منظورم هست چون گروهیه و محبوبترین ورزش جهانه) همکارام خیلی خوششون اومد. فکر کنید توی یه جای بزرگ که کار میکنید هر کس میبینم میگه شنیدیم خیلی خوب فلان ورزشو میکنیم..اما خب ژن بدنم اینجوره لاغرم. من خودمم شعورم میرسه که همینکه سالمم بزرگترین نعمته. الانم هیچ اعتراضی به خدا ندارم. همیشه هم شکرش کردم و کوچکترین ناراحتی ازش ندارم. بیشتر از اون چه که لایقش بودم بهم داده. من فقط اعصابم از این خرد شد مگه من چه چیزیم بوده که خانمی که خودش قصد ازدواج داره.و و برا اساس تستهای روانشناسی و برا اساس ویژگی های مشترک بهم معرفی شدیم (میخام بگم همینجور نبوده چشم بسته جلو رفته باشم که بعدش بگم اصلا این دختر زمین تا آسمان با هام فرق داشته و به قولی تیکه من نبوده) و اینکه صحبت کردیم و ایشون مثلا پرسید مستقل هستید گفتم بله من هیچ کمکی کسی بهم نخواهد کرد. وخیلی چیزهای دیگه که موافق نظرش بود. ای خانم کمتر از 24ساعت همه فکراشو کرده یعنی؟؟؟ الان همش فکر میکنم چرا نه گفتن. اصلا بحث اینکه نشده رو کار ندارم. فقط برام سواله چرا.من به واسطه گفتم ایشون با یه حالت تعجب گفتن چرا اخه.. حالا چیزی که منو درگیر کرده من از کجا بفهمم آدم بعدی که میخام جلو برم اینجور نباشه؟؟ این الان به چالش کشیدم و نمیذاره جلو برم برا کس دیگه
    اوووه داداش من صبور باشین
    چرا شما فک میکنید طرف باید شما را قبول کنید شدین مثله دخترای سن بالا ک فقط دنبال شوهر هستن البته اونا هم ی معیارهایی دارن ک شما ندارین
    وقتی با طرف صحبت میکنید نباید دختره فک کنه ک شما اوکی هسین و قبول دارین باید کلاس بزارین زیاد از خودتون تعریف نکنید ک طرف فک کنه همچی فقط نظر اونه
    برای خودتون ارزش بالا قایل باشین و کوتاه و سنگین صحبت کنید.
    طرز صحبت و برخورد شما میتونه تاثیرگذار باشه نه ظاهرتون

    تنها خدا،آرام بخش دلها

  35. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    کپتیو جان چرا ازش نپرسیدی خب؟
    خب همون موقع که گفت برای هم مناسب نیستیم توام مثل همون واسطهه میپرسیدی آخه چرا؟ یا نه واسه اینکه ضایع ام نشی می گفتی به نظر منم مناسب نیستیم اما دلایل شما چیه؟
    الان نمیدونی دلایل اون چیه واسه خودت مجبورش بشینی فکر و خیال کنی که لابد از لاغریم خوشش نیومده که رد کرده.
    ازش نپرسیدی الانم جزییاتو نمیگی که ما راهنماییت کنیم.
    من تازه یه احتمال دیگه ام میدم اگه موهات کم پشت نیست و صورتتم زشت نیست که میگی نیست. یه حالت دیگه اینه که آراسته نبودی اونروزی که ایشون دیدتت. یعنی مثلا از سر کار رفتی وقت نداشیتی بری دوشت بگیری و تابستونم بوده یا اینکه مثلا....
    یه حالت دیگه ام احتمال میدم که الان نمیتونم به قطع بگم ولی بگو که اون یک جلسه ای که گذاشتین و همو دیدین چجوری بوده؟ کجا بوده و ... قشنگ تعریف کن تا بهت بگم اشکال کار از دید یه دختر کجا بوده

  36. کاربران زیر از دختر شاد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14282
    نوشته ها
    285
    تشکـر
    365
    تشکر شده 396 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    سلام برادر خوبم من شمارو کاملاً درک میکنم...چند تا چیز یادتون باشه کافیه....
    تو بحثه ازدواج، به دل نشستن خیلی مهمه...و روانشناسا میگن وقتی به خاستگاری رفتین یا خاستگاری براتون اومد..اگه طرف به دلتون نشست که ادامه بدین ببینین اخلاقاتونم با هم اکیه یا نه...یا اگه نسبت به طرف هم هیچ احساسی نداشتین ینی نه خوشتون اومد،نه بدتون...بازم این ارتباطو برایه آشنایی بیشترادامه بدین....اما در یک صورت بلافاصله رابطه رو قطع کنین ...اونم اینه که همون دفه ی اول تا طرفو دیدین بگین اصلاً به دلم ننشست....و به دل نشستن هم کاملاً یه امره نسبیه و به لاغری چاقی ربط نداره و به عزت نفسه طرف بستگی داره...
    و آدم ازاینکه به دله صد نفرم نشینه نباید ناراحت شه...
    واقعاً نسبیه ....باور کنین من خودم بعضی خواستگارام بودن که میفهمیدم واقعا از لحاظ ظاهری خوبن...ولی بلافاصله میگفتم نه!!.همه ی اطرافیانم بودن که میگفتن بابا اینکه هم چی داره چرا به دلت نمیشینه....(مثلن مامانم هی میگه مگه نگفتی قد بلند باشه ،هیکلش اینطوری باشه....قیافش اونطوری باشه...خب اینکه همشو داره...پس چرا میگی نه!!!!جوابش سادست به دلم نشسته بود!!جالبه با اینکه هیچ وقت خواستگاره کمتر از 180 راه نمیدادیم خونمون و اصلن تا یکیو میدیدم که یه سانت کوتاهتره ردش میکرد..،کسیو که الان دوس دارم کوتاه قده.....باورتون میشه اصلن نمیدونم چقدره ...!از من کوچیکتره ،بزرگتره ...!!!صد و شصته! هفتاده....؟!!!!هیچوقت حتی بش دقتم نکردم هر دفه هم که میخام ببینمش با خودم میگم ایندفه یادم باشه حداقل ببینم همقدیم یا بلندتره...!!اما همیشه یادم میرهمیدونین چرا؟!!
    چون به دلم نشسته!!حالا درست بود این آدم قبل از اینکه با من آشنا شه بشینه غصه بخوره که چرا قدش کوتاهه و کسی نمی پسندتش!!و یا فک کنه چرا همه به ظاهر نگاه میکنن...!!
    تازه قدکوتاهی که بدتره ...لاغر چاق میشه....ولی کوتاهو که کاریش نمیشه کرد!!!!

    مطمئن باشین اونی که باید به دلش بشینین پیداش میشه ...و شاید حتی اون روز باورتون نشه و اون دختر خیلی هم از شما سرتر باشه ولی به دلش بشینین...کاری نکنین که اون روز پشیمون شین و به خودتون بگین کاش هیچ وقت دست به این کارا و (صیغه ) و اینا نمیزدم....

    همه چی به عزت نفس شما بستگی داره و اینکه قبول داشتنه خودتون....
    یه دوسته صمیمی دارم ...خیلی خوشگله و همه چیش خوبه....تا حالا ده تا خاستگار داشته که جلسه ی اول اومدن دیگه نیومدن....عینه شما خیلی غصه میخوره.....تازه واسه یه دختر خیلی عذاب آورتره که ده نفر عملاً نخوانش....و چون از اوله نوجوونیش صورته خودشو قبول نداشت....(همیشه دوس داشت عینه آناهیتا همتی لپ داشته باشه، ولی نداشت احساسه ضعف میکرد..)همش فکر میکنه که چون صورتش لپ نداره خواستگاراش میرن و کسی دوسش نداره...و اونم همینو میگه...میگه نمیشد حالا جلسه ی بعدم بیاد باهام حرف میزد....شاید اخلاقم به دلش میچسبید! انصافا هم اخلاقش خوبه...و میگه چرا اینقدر همه ظاهر بینن!!!
    در صورتیکه ظاهر بینم باشن باید بپسندش چون واقعا خوشگله...ولی ممکنه به دله خواستگاراش نشسته باشه و من هرچی بش میگم نمیپذیره بخاطره اینکه خودش ،خودشو قبول نداره و تا زمانیکه اینو نپذیره نمیتونه حرفمو باور کنه!!!!

    باورتون نمیشه یبار عکسه دوتاییمونو گذاشته بودم فیس بوکم...4، 5تا از همکلاسیایه پسرم که تازه خیلی موقر و مودبناومده بودن گفته بودن تو کامنت چقدر دوستت خوشگله ...وقتی به دوستم نشون دادم اینقدر خودشو باور نداره که میگفت تو با اینا دست به یکی کردی


  38. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    مرسی هر چی خدا بخادش. والا جمله این خانم که به صورت پیامک هم برای من فرستاد چون خودم پیامکی پرسیدم نظرتون راجع به جلسه امروز چی بود که ایشون فرادی اون روز جواب دادن ببخشید دیشب فرصت نشد جواب بدم. در کل فکر میکنم مناسب هم نباشیم. این عین جمله اون خانم بود

  39. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    خانم اترین من غصه نمیخورم. چرا باید غصه بخورم. مگه من دخترم. من خودمم میدونم همین الان شاید خیلی دخترا حالا یا به خاطر موقعیتم یا به خاطر ترس از مجرد بودن و.. میخان باهام ازدواج کنند. من که دختر نیستم ترس انتخاب داشته باشم. ده تا جا میری یازدهمیش با هم میخورید ازدواج میکنید. من ناراحت اینم دختری که خودش معمولیه دنبال چی میگرده. اخه پسری که خوشگل باشه دختر معمولی نمیگیره. بعد همین دخترا دو سال بعد دعای ندبه میخونند. دخیل میبینند. نذر میکنند که شوهر گیرشون بیاد در صورتی که خودشون موقعیتشانو از خودشون گرفتن... اتفاقا من تو سوالام از به دل نشستن سوال پرسیدم. ایشون گفتن خیلی مهمه و نمیشه چیزی جایگزینش کرد. البته اصلا حالتشون بد نبود و من حس نکردم بدشون اومده باشه. در هر حال برای کسی خودم جلو نمیرم دیگه و خودمو برا دختر جماعت کوچیک نمیکنم.عزت نفس آدم مهمتر از همه چیزه

  40. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    خانم دختر شاد زشتقشنگیمو نمیدونم دیگه سرمو.وضعم بد نبود اون روز. حالا دیگه مهم نیست

  41. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14282
    نوشته ها
    285
    تشکـر
    365
    تشکر شده 396 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    آقا اصن یه مورده دیگه ...یه شوهر خاله دارم 46 سالشه ...اینقدر این خوبه که نگوو ...الان تو کله فامیل حسرته خالمو میخورن به خاطره داشتنه چنین همسری(یکیش خودمنه اینکه بد راجع بم فکر کنین...از اونجایی که میدونم خالم خیلی دختره خوبی بوده میدونم خدا براش بهترین همسرو انتخاب کرده و بهش غبطه میخورم که چرا من اینقدر خووب و پاک نبودم )
    خالم اینقدر خوب بود که سر کلاسشون سرشو بالا نمیاورد تو دانشگاه تو چشم همکلاسیش نگاه کنه...اصن اگه مجبور بود از پسر جزوه بگیره...اون درسو حذف میکرد..
    شوهرش الان به 30 ساله ها میخوره! ارشد که میخوند هفته ای چند بار پیشنهاد داشت تو یونیشون...خوش تیپ ...خوش زبون...خوش برخورد و...(اگه اینقد تعریف میکنم ازش...چون آخرش میخام به یه نتیجه ای برسم، بد برداشت نشه!)
    شما ببینین احسان علیخانی چجوری طرفدار داره بینه دخترا به خاطره تیپو شخصیتو مودب بودنش...شوهر خاله ی منم همینه تو فک و فامیلو دوستو آشنا!!! کلا هرکس میشناستش ...(یادمه دبیرستان که بودم خالمم معلمه همون مدرسه بود،ناظمه مدرسمونم به شوهرخالم نظر داشت)

    حالا اینارو گفتم که بگم ...عکسه زمونه عقده خالمو دیدم واسه 16 یا 17 ساله پیش...اینقد این شوهرخالم زشت و بسیار لاغر بود که من باورم نمیشد این همونهفک کنم با قده 180 ، 40 کیلو بوده، صورتش شبیهه استخونه سر دیدین تو تشریح ، بوداینقد افتضاح... با اینکه اون موقع هم اخلاقه توپی داشت ولی مطمئنم مورد پسنده هیچ کس نبود....ولی چون فامیلمون بوده و اولین باره خاستگاریشو تو عمرش به خاستگاریه خالم اومد ....خالمم اولین خاستگارش بوده....اینقد سرش زیر بود تو خیابون خالم که هر دفه میخورد به درخت ...اصلن کسی نمیدیدش که بپسندتش....خودشم کسیو نمیدید که حداقل پسریو قبل از خواستگاریش دیده باشه....واسه همین این آدم به دلش نشست و الان هردوشون خوشتیپو خوشگلترین زوجه فامیلن....

    ببخشید این همه قصه تعریف کردم...خاستم بگم اگه شوهرخالم از اول اینقدر خوب بود ممکن بود آدمه ناتویی زنش بشه و به اصطلاح مخشو بزنن ...شوهرخالمم عاشقه خوشگلی...سریع رام میشد....
    ولی با اون قیافش زنی نصیبش شد که از لحاظه پاکی بهترینه و از لحاظه زیبایی هم بسیار خاص و دوس داشتنی و پرفکته(چقد از خالم تعریف کردم) و زنی که فقط بخاطره خودش میخاستتش نه زیبایی ای که الان داره...حتی الان بحثش میشه به خالم میگم شوهرت خیلی زشت بوده موقعه عقدت....میگه شاید باورت نشه ولی من اون موقشو بیشتر دوس داشتم

    در نهایت یادتون باشه....
    حکمته خدارو دسته کم نگیرین...
    همیشه عزته نفس داشته باشین که شما بهترینین(نه غروره الکی ها...از اونوره بوم نیوفتین یه وقت)
    اگه بازم نا امید شدین... نه از این موضوعا تو هرچی... با خودتونو خدا لج نکنین که بگین دیگه اینکارو نمیکنم....یا میرم اونکارو میکنم...
    حواستون به خودتون و آیندتون باشه که بعدا پشیمون نشین

  42. 2 کاربران زیر از atrin1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14282
    نوشته ها
    285
    تشکـر
    365
    تشکر شده 396 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    خانم اترین من غصه نمیخورم. چرا باید غصه بخورم. مگه من دخترم. من خودمم میدونم همین الان شاید خیلی دخترا حالا یا به خاطر موقعیتم یا به خاطر ترس از مجرد بودن و.. میخان باهام ازدواج کنند. من که دختر نیستم ترس انتخاب داشته باشم. ده تا جا میری یازدهمیش با هم میخورید ازدواج میکنید. من ناراحت اینم دختری که خودش معمولیه دنبال چی میگرده. اخه پسری که خوشگل باشه دختر معمولی نمیگیره. بعد همین دخترا دو سال بعد دعای ندبه میخونند. دخیل میبینند. نذر میکنند که شوهر گیرشون بیاد در صورتی که خودشون موقعیتشانو از خودشون گرفتن... اتفاقا من تو سوالام از به دل نشستن سوال پرسیدم. ایشون گفتن خیلی مهمه و نمیشه چیزی جایگزینش کرد. البته اصلا حالتشون بد نبود و من حس نکردم بدشون اومده باشه. در هر حال برای کسی خودم جلو نمیرم دیگه و خودمو برا دختر جماعت کوچیک نمیکنم.عزت نفس آدم مهمتر از همه چیزه
    دلیل نمیشه...که دختره معمولی باشه باید هر پسری به دلش بشینه....ممکنه یه پسره خوشگل به دلش بشینه ...ممکنه یه پسره بدتر به دلش بشینه...و ممکنه شما خوشگل باشی یا نباشی.....اینا ربطی به هم نداره.......گفتم که نسبیه ....اینقد ذهنتونو درگیر نکنین....در ضمن منم عینه اون دختر قدرته نه گفتنم تو ملاقاته حضوری صفره....شاید دخته ام مثله من بوده باشه...دو هفته پیش یه خاستگار داشتم ...گیر داده بود خب نظرتون راجه به من چیه؟!منم هی میگفتم باید فک کنم...اونم میگفت بالخره منو دیدین تو نگاهه اول نظرتون چی بود ....خب من بلد نبودم چجوری باید بگم که به دلم نشسته...اتفاقا هیچیشم بد نبود اما من خودم میدونم این تریپ آدم به دلم نمیشینه....الکی هی خوب برخورد میکردم ....قرار نیست چون من از اون آقا خوشم نیومده، من خودم خیلی خفن باشم که...!!!!خب من اون تریپو نمی پسندم حالا میخواد خوب باشه یا بد....ومنه نوعی و فرضا معمولی نمیتونم از ترسه اینکه در آینده مجرد بمونم و ممکنه دخیل ببندم که نباید به هرکی بله بگم که!!!این به ضرره هر دوا....که وقتی خوشم نیومده از ترسه مجرد بودن بله بگم....
    شما هم نباید از این قضیه حرصتون بگیره....احساس میکنم حرصتون گرفته که چرا یه دختره معمولی بتون جوابه رد داده.....در صورتی که خودخواهیو از خودتون دور کنین....این دختر حتی اگه بدترین دختره روی زمینم باشه حق داره از کسی که قراره باش ازدواج کنه خوشش بیاد....چه بسا شما هم خوشتون نیومده باشه....اصلن شاید از کسی که در آینده خوشش میاد از شما بهتر نباشه و ممکنه سیکل داشته باشه..
    میگم که نسبیه...ذهنتونو درگیر این چیزا نکنین!!!

  44. کاربران زیر از atrin1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18605
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    80
    تشکر شده 26 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    حوصلم نشد این 4 صفحه رو بخونم ببینم چیا گفتی
    من یه دخترم
    اصلا قیافتم ندیدم ولی منم جای اون دختر خانوما بودم ردت میکردم !
    میدونی چرا ؟ چون سستی چون خیلی بقول خودت احساسی هستی چون خیلی زود نا امید شدی !!
    چرا فک میکنی خواستگاری هر کسی رفتی باید جواب بله بگیری ؟
    خانوما مرد قوی دوست دارن ..چرا فک میکنی خیلی با احساس باشی دخترا دوست دارن ؟
    تو اگر پاکیتو نگه داشتی سر زن آیندت منت میذاری ؟ تو وظیفتو انجام دادی دوست عزیز
    خیلی رک میگم شخصیت محکمی نداری و تا وقتی اینجوری هستی توی دل هیچ زنی نمیشینی
    برو سراغ ورزش ... بدنسازی .... فعالیت کن ... وقتی از این حالت دپرسی و حق به جانبی اومدی بیرون بعد دوباره اقدام کن !

  46. کاربران زیر از sara_1993 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    سارا خانم سلام. من سست نیستم. من از اینکه گفتم احساسیم منظورم این نبود مثلا میشینم گریه میکنم و زانوی غم بغل میگیرم. من ناراحتیم بابت این بود چرا همه دخترا این همه ظاهر براشون مهمه. من ناراحت اینم که من یکسال تمام رفتم بدنسازی نزدیک شش کیلو اضافه کردم عید که شد دو هفته نرفتم باز وزنم برگشت. من ناراحت اینم که هیچ کدوم از داشته هام به چشم نمیان اما این یکی خیلی بولد هست. من آدم سستی نیستم. من اگر بدونم کسی منو میخاد و من هم اونو میخام تا قله قاف هم دنبالش میرم اما کسی که من مثلا به دلش ننشستم چرا باید برم اصرار کنم که ماله من شه. من هیچ وقت این کار رو نمیکنم. سارا خانم من آدم شلی نیستم. خیلی تو زندگیم سختی کشیدم. خیلی.. خیلی وقته مستقل هستم.. چرا اینا به چشم نمیاد.. مگه نمیگی از مرد خوشتون میاد؟؟ مردی رو تو چی میبینید.؟؟تو اینکه ی لباس تنگ با بازوی خالکوبی شده ببینید و پز شوهرتونو بدید. اگر تو این چیزا میبینید من مرد نیستم

  48. کاربران زیر از captive بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط sara_1993 نمایش پست ها
    حوصلم نشد این 4 صفحه رو بخونم ببینم چیا گفتی
    من یه دخترم
    اصلا قیافتم ندیدم ولی منم جای اون دختر خانوما بودم ردت میکردم !
    میدونی چرا ؟ چون سستی چون خیلی بقول خودت احساسی هستی چون خیلی زود نا امید شدی !!
    چرا فک میکنی خواستگاری هر کسی رفتی باید جواب بله بگیری ؟
    خانوما مرد قوی دوست دارن ..چرا فک میکنی خیلی با احساس باشی دخترا دوست دارن ؟
    تو اگر پاکیتو نگه داشتی سر زن آیندت منت میذاری ؟ تو وظیفتو انجام دادی دوست عزیز
    خیلی رک میگم شخصیت محکمی نداری و تا وقتی اینجوری هستی توی دل هیچ زنی نمیشینی
    برو سراغ ورزش ... بدنسازی .... فعالیت کن ... وقتی از این حالت دپرسی و حق به جانبی اومدی بیرون بعد دوباره اقدام کن !

    like

  50. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    سارا خانم سلام. من سست نیستم. من از اینکه گفتم احساسیم منظورم این نبود مثلا میشینم گریه میکنم و زانوی غم بغل میگیرم. من ناراحتیم بابت این بود چرا همه دخترا این همه ظاهر براشون مهمه. من ناراحت اینم که من یکسال تمام رفتم بدنسازی نزدیک شش کیلو اضافه کردم عید که شد دو هفته نرفتم باز وزنم برگشت. من ناراحت اینم که هیچ کدوم از داشته هام به چشم نمیان اما این یکی خیلی بولد هست. من آدم سستی نیستم. من اگر بدونم کسی منو میخاد و من هم اونو میخام تا قله قاف هم دنبالش میرم اما کسی که من مثلا به دلش ننشستم چرا باید برم اصرار کنم که ماله من شه. من هیچ وقت این کار رو نمیکنم. سارا خانم من آدم شلی نیستم. خیلی تو زندگیم سختی کشیدم. خیلی.. خیلی وقته مستقل هستم.. چرا اینا به چشم نمیاد.. مگه نمیگی از مرد خوشتون میاد؟؟ مردی رو تو چی میبینید.؟؟تو اینکه ی لباس تنگ با بازوی خالکوبی شده ببینید و پز شوهرتونو بدید. اگر تو این چیزا میبینید من مرد نیستم
    کپتیو یه نکته مهم هستش که نمیگم. چونکه بهتره خودت بهش برسی

  51. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    چه نکته ای؟؟ حتما میخای بگی زود بریدی و...

  52. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    چه نکته ای؟؟ حتما میخای بگی زود بریدی و...
    نه
    می خواستم بگم تو باید دست از از این شاخه به اون شاخه پریدن برداری و یه دختری رو که پیدا کردی و به دلت نشست برای وقت بذاری و تمام توجهتو بهش معطوف کنی و بهش ثابت کنی که بین تمام دخترا فقط و فقط اون برات مهمه نه اینکه طرز فکرتو برخوردت این باشه که مونث باشه دیگه باقیش مهم نیست حالا این نشد یکی دیگه این منو رد کرد ازدواج موقت!
    این که نشد طرز فکر که!
    ازدواج که پیوند یونی یا مولکولی نیست که هر مذکر و مونثی به هم برخورد کردن صورت بگیره که! ازدواج باید بر پایه عشق و علاقه متقابل و درک و شناخت و تناسب فرهنگی و اجتماعی و هزارجور جزییات دیگه باشه. تو باید برای طرف مقابلت وقت بذاری. باید ذره ذره زوایای پنهان شخصیت و اخلاقشو کشف کنی و خوب یا بد یا برات قشنگ باشن یا بپذیریشون که همه آدمها بی عیب و نقص نیستن. همینطور هم سیستم خانوما طوریه که از پسر باشعور و با شخصیتی که براشون وقت بذاره و با ادب و احترام بهشون محبت کنه و چشمداشت (....) نداشته باشه خوششون میاد و جذب میشن.
    به نظرم تو انتخابت دقت کن اما وقتی انتخاب کردی براش وقت بذار و اگه ناز کرد و گفت مناسب نیستیم بشین باهاش حرف بزن بگو دلایلت چیه؟ ممکنه اصن تو اون یک جلسه کوتاه که همو دیدین راجبت اشتباه برداشت کرده باشه اونوقت از اشتباه درش بیا و منطقی و با محبت باهاش حرف بزن و از خوبی های خودت بگو و نقاط مشترک علاقه ها و سلیقه هاتونو دربیار و ......
    (واااای چقد نوشتم . دستم درد گرفت )

  53. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر شاد نمایش پست ها
    نه
    می خواستم بگم تو باید دست از از این شاخه به اون شاخه پریدن برداری و یه دختری رو که پیدا کردی و به دلت نشست برای وقت بذاری و تمام توجهتو بهش معطوف کنی و بهش ثابت کنی که بین تمام دخترا فقط و فقط اون برات مهمه نه اینکه طرز فکرتو برخوردت این باشه که مونث باشه دیگه باقیش مهم نیست حالا این نشد یکی دیگه این منو رد کرد ازدواج موقت!
    این که نشد طرز فکر که!
    ازدواج که پیوند یونی یا مولکولی نیست که هر مذکر و مونثی به هم برخورد کردن صورت بگیره که! ازدواج باید بر پایه عشق و علاقه متقابل و درک و شناخت و تناسب فرهنگی و اجتماعی و هزارجور جزییات دیگه باشه. تو باید برای طرف مقابلت وقت بذاری. باید ذره ذره زوایای پنهان شخصیت و اخلاقشو کشف کنی و خوب یا بد یا برات قشنگ باشن یا بپذیریشون که همه آدمها بی عیب و نقص نیستن. همینطور هم سیستم خانوما طوریه که از پسر باشعور و با شخصیتی که براشون وقت بذاره و با ادب و احترام بهشون محبت کنه و چشمداشت (....) نداشته باشه خوششون میاد و جذب میشن.
    به نظرم تو انتخابت دقت کن اما وقتی انتخاب کردی براش وقت بذار و اگه ناز کرد و گفت مناسب نیستیم بشین باهاش حرف بزن بگو دلایلت چیه؟ ممکنه اصن تو اون یک جلسه کوتاه که همو دیدین راجبت اشتباه برداشت کرده باشه اونوقت از اشتباه درش بیا و منطقی و با محبت باهاش حرف بزن و از خوبی های خودت بگو و نقاط مشترک علاقه ها و سلیقه هاتونو دربیار و ......
    (واااای چقد نوشتم . دستم درد گرفت )

    مرسی.خیلی ازتون ممنونم که برام وقت میذارید.خانم دختر شاد با بخش زیادی از حرفهاتون موافقم.اما یک نکته ما فکر کن من از کسی خوشم اومد (یعنی واقعا خوشم اومده و میخام انتخابش کنم) رفتم گفتم موضوع رو بهش گفت نه وبار دومم رفتم گفت نه.خب اینجا اصلا مجالی میمونه برای اینکه من خودمو بهش ثابت کنم؟؟؟ یه جورایی اصلا نمیدونم چی درسته چی غلط.کلا همه چی با هم قاطی شده انگار

  54. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط captive نمایش پست ها
    مرسی.خیلی ازتون ممنونم که برام وقت میذارید.خانم دختر شاد با بخش زیادی از حرفهاتون موافقم.اما یک نکته ما فکر کن من از کسی خوشم اومد (یعنی واقعا خوشم اومده و میخام انتخابش کنم) رفتم گفتم موضوع رو بهش گفت نه وبار دومم رفتم گفت نه.خب اینجا اصلا مجالی میمونه برای اینکه من خودمو بهش ثابت کنم؟؟؟ یه جورایی اصلا نمیدونم چی درسته چی غلط.کلا همه چی با هم قاطی شده انگار
    خب من که گفتم همینجوری برو که
    گفتم دلایلشو بپرس
    بالاخره به دلیلی میگه دیگه
    مثلا میگه من با مورد x شما مشکل دارم
    اون مورد ایکسو یا بهش میگی اشتباه کردی من ایکس نیستم
    یا میبینی آره حق بااونه ایکس هستی اما قابل تغییره و خودتم دوست داری که عوضش کنی
    یا اینکه قابل تغییر نیست مثلا لاغریت خب میری بهش میگی آره من باشگاه رفتم چاق شدم باز بخاطر فوتبال لاغر شدم و این حرفا یا میپذیره لاغریتو یا اینکه میگه نه اصلا من شوهر زیر 100 کیلو نیمخوام اونوقته که دیگه خب قطع می کنی ارتباطتو. تازه اونموقع هم جا داره باز باهاش صحبت کنی علاقمند بشه بهت و با همین ظاهرت بپذیره تورو.
    پس دیدی که حتی وقتی دختره بگه نه باز 4-5 تا حالت مختلف ممکنه رخ بده که فقط یکیش جداییه.

  55. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21977
    نوشته ها
    57
    تشکـر
    3
    تشکر شده 26 بار در 16 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روحم از ازدواج خسته شده

    وقتی طرف قطعی میگه نه و دلیلشو بهت نمیگه چی؟؟

  56. کاربران زیر از captive بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد