با سلام
من واقعا بهم ریختم نیاز به کمک دارم من یه دختر 28 ساله هستم دانشجوی دکترای مدیریت و مدت 6 سالی است در یک شرکت خصوصی مشغول کارم شخصیتم خیلی سادس و اصلا اهل پسربازی نیستم و تا الانم دوست پسری نداشتم ...یکسال پیش یه همکار به واحدمون اومد یکسال از من کوچیکتر بود و بعد از مدت 6 ماه به من ابراز علاقه کرد البته اولش با یه دروغ بزرگ اومد که من 7 سال با دختری بودمو اون بهم خیانت کرده و ....من تا اینو گفت بهش حتی اجازه ادامه هم صحبتی هم ندادم و گفتم نه اون خیلی بچه بازی دراورد ..گذشت تا چند وقت بعد که همش میگفت من خیلی با سختی بزرگ شدم و هدفایی دارم و میخوام بهشون برسم و میرسم این جملش منو اذیت میکرد چون شبیه عقده ایا میگفت...من گفتم نه و چندماهی با لجو لج بازی با هم کار کردیم رفتارای بدی داشت جواب سلام نمیداد و ....
تا عید امسال که من جراحی داشتم همه شرکت حالمو پرسیدن جز اون اونیکه ادعای عاشقی داشت....مرداد بود به هوای مسایل کاری شروع کرد دوباره به پیامو ارتباط ایندقعه خیلی مهربونو عاشق برخورد میکرد کلی هدیه و حرفای خوبو قشنگ میزد من یه ماهی فکر کردم و به دلایل زیر بهش گفتم نه
1-ما تو یه واحدیم و ارتباط ما جز ابروریزی چیزی نداره من 6 سالی با ابرو کار کردم رییسمون چندبار مارو درحال بحثو حرف دیده
2-اون مدرکش لیسانسه بخدا نمیخوام افاده کنم ولی فاصلمون زیاده
3-اون خیلی رویایی فکر میکنه و به من میگه 2 سل دیگه اوضاش خوب میشه
4من فکر میکنم موردهای بهتری واسم پیدا میشه
نمیدونم چجوری تو یه واحد باهاش کار کنم البته از وقتی گفتم نه زیاد ناراحتی از خودش نشون نداده و منم میخوام ضعف نشون ندم چون تصمیم خودم بود ولی بعضی وقتا دلم واسه بودنش تنگ میشه اون خسلس ادعای عاشقی میکرد ولی الان خیلی بی تفاوته نمیدونم راهنماییم کنید