نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: لطفا متاهل ها و متخصص ها جواب بدن

1115
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    لطفا متاهل ها و متخصص ها جواب بدن

    سلام.
    دوستان موضوعی که خیلی من و درگیر خودش کرده بود مسئله ی ارتباط با خانواده ی همسرم هست..
    من و همسرم همدیگه رو فوق العاده دوست داریم و همسرم واقعا بمن ثابت کرده که بخاطر من از هر چیزی میتونه بگذره متاسفانه حتی از خانواده اش، این موضوع و خونواده اش میدونن و برای من مسئله ساز شده،
    و متاسفانه خونواده ی همسرم اوایل خیلی سعی در یاد دادن به من درباره ی زندگی بودن در صورتی که من راه زندگیم و بهتر و درست تر بلد بودم و هستم، و نحوه ی زندگی اون ها رو نمی پسندم.
    چند باری از سوی اونا بمن بی احترامی شد و من یه مدت رابطه رو قطع کردم یعنی دیدار و فقط و همسرم از من جلوتر قید خونوادش و زد من شخصیتی دارم که وجود خونواده ها برام ضروریه دوست ندارم که رابطه قطع بشه و من برای بار سوم بی حرمتی و بخشیدم و از همسرم خواستم که بریم دیدنشون.

    کار درستی انجام دادم؟
    آیا میشه که رابطه رو قطع کرد بطور کل؟ یعنی کسی این کار و انجام داده؟
    از درستی و نادرستی کارم مطمئن نیستم.....
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  2. کاربران زیر از (تبسم) بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : لطفا متاهل ها و متخصص ها جواب بدن

    سلام دوست عزیز

    این که شما در طی زندگی بخواین با افرادی قطع رابطه کنید و یا اینکه صمیمی بشین بستگی به شما و همسرتون داره ، کسی نمیتونه بهتون اجباری کنه ، زندگی شما تحت اختیار و تصمیم شماس

    اما خب همیشه خانواده و یا دوستان در زندگی طی زمان خیلی بدرد همدیگه میخورن ، ما آدما هم کلاً موجودات اجتماعی هستیم و انزوا برای ما خوب نیست و باعث افسرگی و ... میشه

    اگه شما و خانواده ها با همدیگه تفاوت ععقیده و تفکر دارین به نظر من لازم نیست که همدیگه رو تردد و یا قطع رابطه کنید ، همه ما انسان ها با هم متفاوت هستیم

    بهتره که زیاد صمیمی نشین که باعث دلخوری بشه ، هر کوردوم تو زندگی سرش تو مسائل خصوصی خودش باشه بدون انتظار و دخالت . رفت آمد و صله رحم رو داشته باشید ،

    حتی اگه دیدن اونا دارن دخالت میکنن یا از حدودشون رد میشن بهشون تذکر بدین ، با لحنی مناسب که نشان دهنده شخصیت خودتونه بهشون بگین که خودتون بهتر میتونید زندگی رو اداره کنید

    با مدیریت ، اعتدال رو در معاشرت برقرار کنید تا زندگی بهتری داشته باشین

    شما اول زندگیتون هستین میتونید از این ارتباط ها کلی چیز یاد بگیرین و در زندگی خودتون و یا در آینده استفاده کنید .

  4. 4 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا متاهل ها و متخصص ها جواب بدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    این که شما در طی زندگی بخواین با افرادی قطع رابطه کنید و یا اینکه صمیمی بشین بستگی به شما و همسرتون داره ، کسی نمیتونه بهتون اجباری کنه ، زندگی شما تحت اختیار و تصمیم شماس

    اما خب همیشه خانواده و یا دوستان در زندگی طی زمان خیلی بدرد همدیگه میخورن ، ما آدما هم کلاً موجودات اجتماعی هستیم و انزوا برای ما خوب نیست و باعث افسرگی و ... میشه

    اگه شما و خانواده ها با همدیگه تفاوت ععقیده و تفکر دارین به نظر من لازم نیست که همدیگه رو تردد و یا قطع رابطه کنید ، همه ما انسان ها با هم متفاوت هستیم

    بهتره که زیاد صمیمی نشین که باعث دلخوری بشه ، هر کوردوم تو زندگی سرش تو مسائل خصوصی خودش باشه بدون انتظار و دخالت . رفت آمد و صله رحم رو داشته باشید ،

    حتی اگه دیدن اونا دارن دخالت میکنن یا از حدودشون رد میشن بهشون تذکر بدین ، با لحنی مناسب که نشان دهنده شخصیت خودتونه بهشون بگین که خودتون بهتر میتونید زندگی رو اداره کنید

    با مدیریت ، اعتدال رو در معاشرت برقرار کنید تا زندگی بهتری داشته باشین

    شما اول زندگیتون هستین میتونید از این ارتباط ها کلی چیز یاد بگیرین و در زندگی خودتون و یا در آینده استفاده کنید .

    ممنون از پاسختون.
    میخواستم بدونم که این بخشش من باعث میشه دوباره با من بد برخورد بشه از سمتشون ؟
    درصورتی که هیچ وقت از من معذرت خواهی نشده و من هم نمیخوام این اتفاق بیفته چون هر کسی غرور داره و من درک میکنم اما میترسم دوباره تکرار بشه و من هیچوقت دگ نمیتونم ببخشم. نمیخوام به اینجا برسه.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : لطفا متاهل ها و متخصص ها جواب بدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط (تبسم) نمایش پست ها
    ممنون از پاسختون.
    میخواستم بدونم که این بخشش من باعث میشه دوباره با من بد برخورد بشه از سمتشون ؟
    درصورتی که هیچ وقت از من معذرت خواهی نشده و من هم نمیخوام این اتفاق بیفته چون هر کسی غرور داره و من درک میکنم اما میترسم دوباره تکرار بشه و من هیچوقت دگ نمیتونم ببخشم. نمیخوام به اینجا برسه.
    بخشش شما خوبه ، منفعتش هم برای شماس ، حتی اینکه شما سمتشون میرین نشونه بزرگیتونه و به شخصیت و غرورتون لطمه وارد نمیشه

    اما خب بخشش نباید به نحوی باشه که انگار نه انگار اتفاقی افتاده ، چون از طرف مقابل شما هیچ عذر خواهی صورت نگرفته و هیچ تفاوتی در رفتاری اونا ایجاد نشده ، پس شما باید از رفتار های گذشته شون درس بگیرین تا دوباره نتونن باعث ناراحتی شما بشن

    تا الان باید با خصوصیات شون آشنا و تجربه های کسب کرده باشین ، پس نباید انتظاری داشته باشین

    اما با سیاست و محبت هاتون میتونید کاری کنین که تو دلشون جا باز کنید تا رفتاری بهتر و صمیمانه باهاتون داشته باشن ...

  7. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا متاهل ها و متخصص ها جواب بدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط (تبسم) نمایش پست ها
    سلام.
    دوستان موضوعی که خیلی من و درگیر خودش کرده بود مسئله ی ارتباط با خانواده ی همسرم هست..
    من و همسرم همدیگه رو فوق العاده دوست داریم و همسرم واقعا بمن ثابت کرده که بخاطر من از هر چیزی میتونه بگذره متاسفانه حتی از خانواده اش، این موضوع و خونواده اش میدونن و برای من مسئله ساز شده،
    و متاسفانه خونواده ی همسرم اوایل خیلی سعی در یاد دادن به من درباره ی زندگی بودن در صورتی که من راه زندگیم و بهتر و درست تر بلد بودم و هستم، و نحوه ی زندگی اون ها رو نمی پسندم.
    چند باری از سوی اونا بمن بی احترامی شد و من یه مدت رابطه رو قطع کردم یعنی دیدار و فقط و همسرم از من جلوتر قید خونوادش و زد من شخصیتی دارم که وجود خونواده ها برام ضروریه دوست ندارم که رابطه قطع بشه و من برای بار سوم بی حرمتی و بخشیدم و از همسرم خواستم که بریم دیدنشون.

    کار درستی انجام دادم؟
    آیا میشه که رابطه رو قطع کرد بطور کل؟ یعنی کسی این کار و انجام داده؟
    از درستی و نادرستی کارم مطمئن نیستم.....
    سلام عزیزم. چون آخر پستت پرسیده بودی، کسی تجربه مشابه داشته یانه، تصمیم گرفتم برات تجربه مو بنویسم.
    کاملا حست رو درک میکنم. من و همسرم واقعا عاشق هم هستیم. اینکه میگی خونواده ش میخوان راه و رسم زندگی ای رو بهت دیکته کنن که نمی پسندی، برام کاملا ملموسه. چون منم درگیر همین مسائل هستم.
    نمیدونم چند وقته ازدواج کردی و چند سالته. من 27 سالمه و حدود 6 سال از زندگی مشترکم میگذره. یه درس بزرگی یاد گرفتم که البته بهای سنگینی هم بابتش دادم.
    5 سال فقط به عشق همسرم، حرفهای خونواده شو نشنیده گرفتم. شاید اونایی که از بیرون به موضوع نگاه میکنن به نظرشون عجیب باشه ولی وقتی اونا حرف بدی بهم میزدن یا بیش از حد رو یه مساله که باب میلم نبود، تاکید میکردن، من خجالت میکشیدم نظرمو بگم یا اعتراض کنم. هنوزم متاسفانه کمی اینجوری هستم. اونا هم کم کم از این قضیه سو استفاده کردن و زندگی رو به کام ما زهر کردن.
    شوهر منم مثل همسر شما وقتی کارد به استخوانش رسید، باهاشون قطع رابطه کرد. البته چندبار قبلش هم تا مرز قطع رابطه رفته بودیم ولی منم مثل شما، شاید از ترس عواقبش و خیلی افکار دیگه، از حق خودم میگذشتم و به قول معروف زیر سبیلی رد میکردم.
    نتیجه چی شد؟ 5 سال دخالتهاشون تو ریزترین مسائل زندگیمو تحمل کردم، چقدر حرص و جوش خوردم، واسه تخلیه روحیم پیش دوستام غیبتشونو کردم، گاهی اشکم سرازیر میشد از ستم هاشون ولی به خاطر همسرم تحمل کردم. الکی خودمو از بین بردم، اوناهم اصلا متوجه نمیشدن باعث دلخوریم شدن.
    تا بار آخر. وقتی کار به قطع رابطه کشید، با اینکه اون هم معضلات خودش رو داشت اما چند تا نکته هم برای من و هم برای اونها روشن شد.
    اول اینکه خیلی از مواقع، اونها اصلا فکرشو هم نمیکردن اون موضوع بهم برخورده باشه و ادعا میکردن اگه میدونستن اصلا مطرح نمیکردن.
    دوم اینکه فهمیدن اگه حد خودشون رو نگه ندارن، پسرشون اونها رو برای نجات زندگیش ول میکنه و میره.
    سوم اینکه فهمیدن هر کار زشتی بهایی داره و از این به بعد بیشتر مواظب کارهاشون هستن یا لااقل سعی میکنن باشن.
    چهارم اینکه فهمیدن من اونقدر به زندگیم تسلط دارم که پای آدمهایی که زندگیمو تهدید میکنن، ببرم.

    البته این جریان یک سالی طول کشید و همینطور که گفتم عواقب سختی هم داشت. یکسال باید حرفهایی که پشت سرم به فامیل منتقل کرده بودن میشنیدم و دم نمیزدم تا بالاخره متوجه اشتباهاتشون بشن.
    اگه همسرتون تصور میکنه با یه تلنگر میتونه زندگیتونو نجات بده، این فرصت رو بهش بدین ولی مستقیما تو این جریان دخالت نکنین چون خونواده همسرتون نهایتا اقدام همسرتون رو نادیده میگیرن چون هرچی هم باشه پسرشونه ولی اگه حس کنن شما خواهان قطع رابطه بودین، هرگز کینه ای که ازتون به دل گرفتن رو فراموش نمیکنن.
    پس عاقلانه پیش برین و به قطع رابطه به عنوان آخرین راه حل فکر کنین.
    همیشه هم این نکته رو در نظر داشته باشین، مودب بودن و احترام گذاشتن با پذیرش تحقیر، فرق داره. هرگز و تحت هیچ شرایطی نذارین کسی بهتون توهین کنه چون هم بعدها براشون تبدیل به عادت میشه و هم دیگه کسی تره هم براتون خرد نمیکنه و کم کم این قضیه به همسرتون هم منتقل میشه و روی زندگیتون اثر منفی میذاره.
    اینکه شما میگین ازتون معذرت هم نخواستن و انگار نه انگار 2 جنبه داره.
    یا اونقدر به تحقیر کردن شما عادت کردن که براتون شخصیت قائل نیستن و اگه اینطور باشه، باید تلاش کنین ذهنیتشون رو عوض کنین به کمک همسرتون.

    یا به خاطر بزرگتر بودن و غرورشون، جرات عذرخواهی کلامی رو ندارن و با اعمال و رفتارشون پشیمونی شونو نشون میدن، که نشونه خوبیه و میتونین شما هم اینو به حساب معذرت خواهی بذارین.

    در هرحال عجولانه تصمیم نگیرین. موفق باشین.

  9. کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : لطفا متاهل ها و متخصص ها جواب بدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط talieh نمایش پست ها
    سلام عزیزم. چون آخر پستت پرسیده بودی، کسی تجربه مشابه داشته یانه، تصمیم گرفتم برات تجربه مو بنویسم.
    کاملا حست رو درک میکنم. من و همسرم واقعا عاشق هم هستیم. اینکه میگی خونواده ش میخوان راه و رسم زندگی ای رو بهت دیکته کنن که نمی پسندی، برام کاملا ملموسه. چون منم درگیر همین مسائل هستم.
    نمیدونم چند وقته ازدواج کردی و چند سالته. من 27 سالمه و حدود 6 سال از زندگی مشترکم میگذره. یه درس بزرگی یاد گرفتم که البته بهای سنگینی هم بابتش دادم.
    5 سال فقط به عشق همسرم، حرفهای خونواده شو نشنیده گرفتم. شاید اونایی که از بیرون به موضوع نگاه میکنن به نظرشون عجیب باشه ولی وقتی اونا حرف بدی بهم میزدن یا بیش از حد رو یه مساله که باب میلم نبود، تاکید میکردن، من خجالت میکشیدم نظرمو بگم یا اعتراض کنم. هنوزم متاسفانه کمی اینجوری هستم. اونا هم کم کم از این قضیه سو استفاده کردن و زندگی رو به کام ما زهر کردن.
    شوهر منم مثل همسر شما وقتی کارد به استخوانش رسید، باهاشون قطع رابطه کرد. البته چندبار قبلش هم تا مرز قطع رابطه رفته بودیم ولی منم مثل شما، شاید از ترس عواقبش و خیلی افکار دیگه، از حق خودم میگذشتم و به قول معروف زیر سبیلی رد میکردم.
    نتیجه چی شد؟ 5 سال دخالتهاشون تو ریزترین مسائل زندگیمو تحمل کردم، چقدر حرص و جوش خوردم، واسه تخلیه روحیم پیش دوستام غیبتشونو کردم، گاهی اشکم سرازیر میشد از ستم هاشون ولی به خاطر همسرم تحمل کردم. الکی خودمو از بین بردم، اوناهم اصلا متوجه نمیشدن باعث دلخوریم شدن.
    تا بار آخر. وقتی کار به قطع رابطه کشید، با اینکه اون هم معضلات خودش رو داشت اما چند تا نکته هم برای من و هم برای اونها روشن شد.
    اول اینکه خیلی از مواقع، اونها اصلا فکرشو هم نمیکردن اون موضوع بهم برخورده باشه و ادعا میکردن اگه میدونستن اصلا مطرح نمیکردن.
    دوم اینکه فهمیدن اگه حد خودشون رو نگه ندارن، پسرشون اونها رو برای نجات زندگیش ول میکنه و میره.
    سوم اینکه فهمیدن هر کار زشتی بهایی داره و از این به بعد بیشتر مواظب کارهاشون هستن یا لااقل سعی میکنن باشن.
    چهارم اینکه فهمیدن من اونقدر به زندگیم تسلط دارم که پای آدمهایی که زندگیمو تهدید میکنن، ببرم.

    البته این جریان یک سالی طول کشید و همینطور که گفتم عواقب سختی هم داشت. یکسال باید حرفهایی که پشت سرم به فامیل منتقل کرده بودن میشنیدم و دم نمیزدم تا بالاخره متوجه اشتباهاتشون بشن.
    اگه همسرتون تصور میکنه با یه تلنگر میتونه زندگیتونو نجات بده، این فرصت رو بهش بدین ولی مستقیما تو این جریان دخالت نکنین چون خونواده همسرتون نهایتا اقدام همسرتون رو نادیده میگیرن چون هرچی هم باشه پسرشونه ولی اگه حس کنن شما خواهان قطع رابطه بودین، هرگز کینه ای که ازتون به دل گرفتن رو فراموش نمیکنن.
    پس عاقلانه پیش برین و به قطع رابطه به عنوان آخرین راه حل فکر کنین.
    همیشه هم این نکته رو در نظر داشته باشین، مودب بودن و احترام گذاشتن با پذیرش تحقیر، فرق داره. هرگز و تحت هیچ شرایطی نذارین کسی بهتون توهین کنه چون هم بعدها براشون تبدیل به عادت میشه و هم دیگه کسی تره هم براتون خرد نمیکنه و کم کم این قضیه به همسرتون هم منتقل میشه و روی زندگیتون اثر منفی میذاره.
    اینکه شما میگین ازتون معذرت هم نخواستن و انگار نه انگار 2 جنبه داره.
    یا اونقدر به تحقیر کردن شما عادت کردن که براتون شخصیت قائل نیستن و اگه اینطور باشه، باید تلاش کنین ذهنیتشون رو عوض کنین به کمک همسرتون.

    یا به خاطر بزرگتر بودن و غرورشون، جرات عذرخواهی کلامی رو ندارن و با اعمال و رفتارشون پشیمونی شونو نشون میدن، که نشونه خوبیه و میتونین شما هم اینو به حساب معذرت خواهی بذارین.

    در هرحال عجولانه تصمیم نگیرین. موفق باشین.

    ممنونم دوست عزیز خیلی عالی بود.
    شما هم موفق باشی.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دختر ایرانی؛ متخصص سقوط آزاد(+عکس)
    توسط خليلي در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-05-2015, 01:47 PM
  2. 3 درس از مشاوران متخصص برای ساختن یک رابطه قوی با همسر !
    توسط Shadi.hedayat در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-24-2015, 11:21 PM
  3. شوهر متخصص اما بیکار
    توسط زمین خیس در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 07-20-2015, 04:57 PM
  4. توضیحات یک متخصص درباره گوش درد
    توسط Artin در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-04-2014, 02:48 PM
  5. شش ســوال زنان از متخصص زنـان و زایـمان
    توسط *P s y C h e* در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-12-2013, 01:40 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد