صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 60

موضوع: سخن دل

10440
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    سخن دل

    هر چی حرف قشنگ تو دلت داری با دوستانت قسمت کن
    هر چی شعر زیبا داری برای ما هم بفرست
    شاید یه دل گرفته با شعرهای قشنگت شاد و زنده بشه



    اولین شعرش هم با من:

    من و اين خانه و اين سقف شكسته ، تو و عشق
    منم و فاصله و اين تنِ خسته ، تو و عشق

    « باد مى آيد و اين اولِ ويران شدن است »
    منم و باز در اين باد نشسته ، تو و عشق

    فكر كردم درِ قلب تو به رويم باز است
    منم و دلهره پشتِ درِ بسته ، تو و عشق

    پهلوانى كه به بازوى قوى نيست ... ببين !
    منم و حسرت و زنجير گسسته ، تو و عشق

    بهترين داشته ام از همه عالم غم توست
    منم و ياد تو و از همه رسته ، تو و عشق

    تو چنان باغِ گلى تازه ...وَ شب ها در خواب
    منم و اينهمه گل دسته به دسته ، تو و عشق

    بى گمان سخت ترين مرحله تنهايى بود
    منم و بى تو از اين مرحله جسته ، تو و عشق

  2. 3 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سخن دل

    ممنون
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    امشب ای ماه کجایی که دلم غمگین است
    دیده بگشا که مرا آمدنت تسکین است

    تو که همصحبت تنهایی شب‌های منی
    پس کجا مانده‌ای امشب که سحر نزدیک است

    آمدی دیر چرا ای که رخت تسکینم
    نکند قلب توام زخمی و دل چرکین است!!

  5. 3 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای !
    ماه من، آفت دل، فتنه ی جانها شده ای !

    پشت ها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان
    تا تو در گلشن خوبی، گل یکتا شده ای

    خوبی و دلبری و حسن، حسابی دارد
    بی حساب از چه سبب اینهمه زیبا شده ای ؟

    حیف و صد حیف که با اینهمه زیبایی و لطف
    عشق بگذاشته اندر پی سودا شده ای

    شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
    باز آشوبگر خاطر شیدا شده ای

    بین امواج مهت رقص کنان می بینم
    لطف را بین،که به شیرینی رویا شده ای

    دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
    نازنینا ، تو چرا بی خبر از ما شده ای ؟

  7. 2 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﺑﺴﭙﺎﺭ
    ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺍﺳﺖ ...
    می ریزند
    ﺳﭙﺮﺩﻡ ...
    ﺑﯿﺨﺒﺮ ﺍﺯ آﻧﮑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﮐﺎﺝ ﺑﻮﺩ

  9. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : سخن دل

    برای دوست داشتنت

    محتاج دیدنت نیستم...

    اگر چه نگاهت آرامم می کند

    محتاج سخن گفتن با تو نیستم...

    اگر چه صدایت دلم را می لرزاند

    محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...

    اگر چه برای تکیه کردن ،

    شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!

    دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم

    دوست دارم بدانی ،

    حتی اگر کنارم نباشی ...

    باز هم ،

    نگاهت می کنم ...

    صدایت را می شنوم ...

    به تو تکیه می کنم

    همیشه با منی ،

    و همیشه با تو هستم،

    هر جا که باشی!......


  11. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    برای دوست داشتنت

    محتاج دیدنت نیستم...

    اگر چه نگاهت آرامم می کند

    محتاج سخن گفتن با تو نیستم...

    اگر چه صدایت دلم را می لرزاند

    محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...

    اگر چه برای تکیه کردن ،

    شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!

    دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم

    دوست دارم بدانی ،

    حتی اگر کنارم نباشی ...

    باز هم ،

    نگاهت می کنم ...

    صدایت را می شنوم ...

    به تو تکیه می کنم

    همیشه با منی ،

    و همیشه با تو هستم،

    هر جا که باشی!......

    خیلی قشنگ بود
    ممنون

  13. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    دلم تنگ رخ ماه نگار است
    خدا می داند این دل بیقرار است

    همی گویم که صبرم آب گشته
    دو چشمان دلم در انتظار است....

  15. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirkabir نمایش پست ها
    دلم تنگ رخ ماه نگار است
    خدا می داند این دل بیقرار است

    همی گویم که صبرم آب گشته
    دو چشمان دلم در انتظار است....

  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    ﻣﺎ و ﻣﺠﻨﻮن درس ﻋﺸﻖ از ﯾﮏ ادﯾﺐ آﻣﻮﺧﺘﯿﻢ ...
    او ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺸﺖ ﻋﺎﺷﻖ، ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﺳﻮﺧﺘﯿﻢ....

  18. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : سخن دل

    باران را دوست دارم ..

    صدایش .. هوایش .. عطرش .. نفس هایش ...

    باران را دوست دارم

    مثل خودم دیوانه است ..

    کاری ندارد چه هستی و کی هستی ..

    وقتی بیاید .. هوایت را عوض میکند . ..

    دیوانه ات میکند باران ..

    با باران

    میتوانی زندگیت را از نو شروع کنی

    تمام حرفها و کنایه هارا دور بریزی و یکبار دیگر

    شروع کنی

    باران شاید ..

    شاید دلتنگ کسی است که نیست ..

    باران را دوست دارم

    چون ...

    مثل خودم استــ ..

    بی هوایت میکند .. دیوانه ات میکند .. !

    سهراب اشتباه میگوید که زیر باران میتوان عاشق شد

    زیر باران بایـــد عاشق شد ..


  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    ای جان پاک ختم رسل در بدن، علی!
    ماه رخت چراغ زمین و زمن، علی!

    غیر از تو کیست جان نبی، کفو فاطمه
    غیر از تو کیست باب حسین و حسن، علی؟!

    غیر از تو کی به دور نبی گشت در احد،
    زخم آمدش هماره به زخم بدن؟ علی!

    یک بندۀ مطیع تو سلمان اهل‌بیت
    یک جان‌نثار توست اویس قرن علی!

    توصیف توست «انفسنا» در کتاب حق
    ای گفته مدح تو اَحَد ذوالمنن علی!

    من کیستم که در قدمت سر کنم نثار؟
    گوید نبی: فدات شود جان من! علی!

    صلی اللّه علیک یا امیرالمؤمنین یا علی ابن ابیطالب

  21. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    باران را دوست دارم ..

    صدایش .. هوایش .. عطرش .. نفس هایش ...

    باران را دوست دارم

    مثل خودم دیوانه است ..

    کاری ندارد چه هستی و کی هستی ..

    وقتی بیاید .. هوایت را عوض میکند . ..

    دیوانه ات میکند باران ..

    با باران

    میتوانی زندگیت را از نو شروع کنی

    تمام حرفها و کنایه هارا دور بریزی و یکبار دیگر

    شروع کنی

    باران شاید ..

    شاید دلتنگ کسی است که نیست ..

    باران را دوست دارم

    چون ...

    مثل خودم استــ ..

    بی هوایت میکند .. دیوانه ات میکند .. !

    سهراب اشتباه میگوید که زیر باران میتوان عاشق شد

    زیر باران بایـــد عاشق شد ..

    چقدر حسش قشنگ بود

    پس من هم از باران میگم:

    ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ...
    به ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﯼ ﺗﺎ بیکران در کوچ
    مرا هم مست باران کن ...
    ﻣﺮﺍ هم روشنایی بخش ...
    الهی چون اقاقیهای بی تاب شب باران ...
    مرا بی تاب خود گردان ...
    خدایا ...
    ﭼﻮﻥ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺎ که از ﺷﺒﻨﻢ، ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ...
    ﻭ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ که ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ...
    به ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺁﻣﻮﺯ ...
    ﺍﻟﻬﯽ ﭼﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ که می شُویَد ﭘﺮ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ را ...
    ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ...
    ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ، از پندار، تمام آنچه نازیباست ...
    ویرایش توسط amirkabir : 10-03-2015 در ساعت 12:43 AM

  23. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirkabir نمایش پست ها

    چقدر حسش قشنگ بود

    پس من هم از باران میگم:

    ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ...
    به ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﯼ ﺗﺎ بیکران در کوچ
    مرا هم مست باران کن ...
    ﻣﺮﺍ هم روشنایی بخش ...
    الهی چون اقاقیهای بی تاب شب باران ...
    مرا بی تاب خود گردان ...
    خدایا ...
    ﭼﻮﻥ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻫﺎ که از ﺷﺒﻨﻢ، ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ...
    ﻭ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ که ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ...
    به ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺁﻣﻮﺯ ...
    ﺍﻟﻬﯽ ﭼﻮﻥ ﺷﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ که ﻣﯿﺸُﻮﯾَﺪ ﭘﺮ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ را ...
    ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ...
    ﺑﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ، از پندار، تمام آنچه نازیباست ...

    خیلی قشنگ بود .

    منم بارونو خیلی دوست دارم ، عاشق زمستونمو هوای ابری و سردش ؛

    بارون بباره و بشینی فقط نگاش کنیو به صدای رعدو برق گوش بدی

  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    گفتمش بي تو دلم مي گيرد !!!!!!
    گفت با خاطره ها خلوت كن.......

    گفتمش خنده به لب مي ميرد !!!!!
    گفت با خون جگر عادت كن.........

    گفتمش با كه دلم خوش گردد ؟؟؟؟
    گفت غم را به دلت دعوت كن.......

    گفتمش راز دلم را چه كنم ؟؟؟
    گفت با سنگ دلم صحبت كن ......

  26. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    از تو دلگیرم و از دست خودم بیزارم
    امشب اندازه ی یک عمر شکایت دارم


    گرچه از جنس کویر است نگاهم اما
    مثل ابری که دلش تنگ شده می بارم


    آنچنانم که فقط حال مرا می فهمد
    ناله ی ناخوشِ افسرده و زارِ تارم


    حالِ من حالِ خوشی نیست ، دلم می لرزد
    وای بر حالِ من و حالِ دلِ بیمارم


    ناگهان رفتی و دیوار به دیوارم ریخت
    باز بر شانه ی بی جانِ خودم آوارم


    بی تو این ثانیه ها می گذرد اما سخت
    بی تو شب های زیادی ست که من بیدارم


    کاش بودی و کمی حال مرا می دیدی
    کاش بودی که سر از دامن غم بردارم


    بارها خواسته ام سوی تو پرواز کنم
    آه .. هر بار می افتد گِرهی در کارم


    بعد تو همدم تنهایی من آینه است
    بعد تو یکسره هم صحبت با دیوارم


    من خودم را به خیال تو سپردم اما
    باید انگار تو را هم به خدا بسپارم


    ...


    رفتن از شهر تو را دوست ندارم ،
    دیریست
    دل من پیش تو گیر است ،
    ولی ناچارم


    می روم گوشه ای از دوری تو می میرم
    آخر قصه همین است که می پندارم
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  28. کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : سخن دل

    خب حالا یکم فضارو عوض کنم ، جوّ یکم سنگین شده [replacer_img]



    میان این شلوغی ها ،

    دل ام یک بوسه می خواهد ...


    تمارض کن به غش کردن ،

    نفس مصنوعی ات با من !





  30. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    از تو دلگیرم و از دست خودم بیزارم
    امشب اندازه ی یک عمر شکایت دارم


    گرچه از جنس کویر است نگاهم اما
    مثل ابری که دلش تنگ شده می بارم


    آنچنانم که فقط حال مرا می فهمد
    ناله ی ناخوشِ افسرده و زارِ تارم


    حالِ من حالِ خوشی نیست ، دلم می لرزد
    وای بر حالِ من و حالِ دلِ بیمارم


    ناگهان رفتی و دیوار به دیوارم ریخت
    باز بر شانه ی بی جانِ خودم آوارم


    بی تو این ثانیه ها می گذرد اما سخت
    بی تو شب های زیادی ست که من بیدارم


    کاش بودی و کمی حال مرا می دیدی
    کاش بودی که سر از دامن غم بردارم


    بارها خواسته ام سوی تو پرواز کنم
    آه .. هر بار می افتد گِرهی در کارم


    بعد تو همدم تنهایی من آینه است
    بعد تو یکسره هم صحبت با دیوارم


    من خودم را به خیال تو سپردم اما
    باید انگار تو را هم به خدا بسپارم


    ...


    رفتن از شهر تو را دوست ندارم ،
    دیریست
    دل من پیش تو گیر است ،
    ولی ناچارم


    می روم گوشه ای از دوری تو می میرم
    آخر قصه همین است که می پندارم

    خیلی زیبا و با احساس و البته دردناک بود این شعر

  32. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو
    آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو

    مثل یک پیچک غمگین شده از رفتن تو
    تا بیایی همه جا در تب و تابم که نگو

    فکر کردی بروی مثل تو آرام شوم
    به خدا کوره ی سوزان و مذابم که نگو

    ناگهان دست به دامان خرافات شدم
    آنقَدَر دلخوش آن وقت جوابم که نگو

    خنده دارست ولی عشق کجا عقل کجاست
    دل پشیمان شده ی درس و کتابم که نگو

    با تو انگار شب و روز، همه مال من است
    بی تو آنقدر تهی مثل حبابم که نگو

    دوست دارم همه ی فاصله های کم بشود
    توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو....

  34. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    خب حالا یکم فضارو عوض کنم ، جوّ یکم سنگین شده [replacer_img]



    میان این شلوغی ها ،

    دل ام یک بوسه می خواهد ...


    تمارض کن به غش کردن ،

    نفس مصنوعی ات با من !


    به چه فضایی بردید ما رو!!؟؟

    این هم یه جواب قشنگ براش:

    من دلم لک زده یک بوسه ی بی علت را
    که میانش بگذاری همه ی صحبت را

    ماه من قطره ی نوری به وجودم بچشان
    که دلم مثل شبی اُخت شده ظلمت را

    تو همانی که مرا خانه به دوشم کردی
    بده یک لحظه به من خانه ی در قلبت را

    زنگ عشق است بیا تا من و تو، ما بشویم
    حاضری خط بزنی خانه ی هر غیبت را؟

    گرچه در طالعمان هست قمر در عقرب
    می توان بار دگر ساخت ز نو قسمت را

    لحظه لحظه گذر زندگی ام بی تو مباد
    مغتنم کاش شماریم کمی فرصت را

    پیش من باز بیا، بوسه ی جانانه بده
    من دلم لک زده یک بوسه ی بی علت را...!!!

  35. 2 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    خرافه می گویند بانو !
    مگر می شود محبت
    دلیلِ دوری باشد ؟
    این مردم چه بد دل شده اند بانو!
    یکی نیست رو در رو در صورتشان
    زل بزند بگوید
    آخر آدمِ عاقل کمی فکر کن
    می دانی بانو . .
    تقصیرِ خودمان است
    ما که خدا نیستیم .. خدا هم از ما انتظاری چنینی ندارد
    خدا محبت می کند به همه و همه جا و همه وقت
    ما نمی بینیم .. اما باز محبت می کند
    ما دور نمی شویم بانو! ما گم می شویم
    در هیاهویِ بی چیزِ این دنیا
    وگرنه خانه ی اول و آخرمان
    خانه ی خداست !
    بس که حقیقی ست .. بس که خالص است
    بس که خدایی ست ...
    ما آدمها محبت که می بینیم
    دور نمی شویم گم می شویم بانو
    گـــــــــــــــــــــم
    و خیال می کنیم همه جا یک اندازه محبت می بینیم
    فکر می کنیم حتما کسی هستیم که اینهمه خوبی می کنند
    لحظه ای نمی نشینیم بگوییم به خودمان
    شاید کسی جایی دیگر نباشد
    یا اگر باشد خالصانه نباشد
    قانع نیستیم !
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  37. 2 کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : سخن دل



    تا نگه کردم به چشمانت،نمیدانم چه شد...
    تا که دیدم روی خندانت،نمیدانم چه شد...

    عشق بود آیا...؟! جنون...؟! هرگز ندانستم چه بود...
    تا سپردم دل به دستانت،نمیدانم چه شد...

    تا که افتادم به دامت،رشته ی صبرم گسست...
    تا که خوردم تیرِ مژگانت،نمیدانم چه شد...

    تا گرفتی دستهایم را،دلم دیوانه شد...
    تا نهادم سر به دامانت،نمیدانم چه شد...

    گم شدم چون قایقی کهنه،میان موجها
    در شب زلف پریشانت،نمیدانم چه شد...

    بی وفا...رفتی و من با خاطراتت مانده ام...
    آن قرار و عهد و پیمانت...نمیدانم چه شد...

    گفته بودم تا ابد عاشق نخواهم شد،ولی...
    تا نگه کردم به چشمانت،نمیدانم چه شد...

  39. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
    دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند

    نی روز بود نی شب در مذهب دیوانه
    آن چیز که او دارد او داند او داند
    ویرایش توسط amirkabir : 10-05-2015 در ساعت 10:48 PM

  41. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  42. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها


    گاهی اوقات آدمها فقط به خاطره هاشون زنده هستن
    خدا نکنه خاطراتشون ازشون گرفته بشه

  43. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم
    ديوانه شدم ، داد زدم ، واي به حالم

    بيخود شدم از خويش و از اين گردش ايام
    نوميد و سر افكنده از اين طالع و فرجام

    مستانه شدم ، باده زدم گاه به گاهي
    دل خسته ز مي ، باز شدم غرق تباهي

    خنديدم و گفتم شود از باده حذر كرد!
    از كوچه مستان به چنين حال گذر كرد!

    حال اين منم و حال من و سوخته بالي
    ديوانه و بيخود شده اي ، رو به زوالي

    نوميدي و مستي ، به چنين درد دچاري!
    دل خسته اي و خنده كنان ، باز خماري!

    اينبار بسازم به همين بي پر و بالي
    عاشق شوم و عشق رسانم به كمالي

    بر من دگر آن بال و پر سوخته ننگ است
    با بي پر و بالي است كه پرواز قشنگ است

  44. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
    عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

    با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
    بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

    دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
    صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم

    پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
    عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم

    خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
    شاهد شو ای شرار محبت که بی غشم

    باور مکن که طعنه طوفان روزگار
    جز در هوای زلف تو دارد مشوشم

    سروی شدم به دولت آزادگی که سر
    با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم

    دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
    لب میگزد چو غنچه خندان که خامشم

    هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
    ای آفتاب دلکش و ماه پری وشم

    لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی
    تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم

    ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار
    این کار تست من همه جور تو می کشم....

  45. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    چه تاثیر دلنشینی دارد
    غصه نخور.درست میشود (گفتن های مادر)

    اثرش را هزار قرص ارامبخش قوی ندارد...
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  46. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    چه تاثیر دلنشینی دارد
    غصه نخور.درست میشود (گفتن های مادر)

    اثرش را هزار قرص ارامبخش قوی ندارد...

    واقعا!! همینطوره
    حتی زمانیکه میدونی درست نمیشه باز هم آروم میشی

  47. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    چه تاثیر دلنشینی دارد
    غصه نخور.درست میشود (گفتن های مادر)

    اثرش را هزار قرص ارامبخش قوی ندارد...

    دقیقا !!!!!

    چیزی که همیشه خودمو باهاش آروم کردم ...

    غصه نخور !! اشکال نداره !! درست میشه !! خودتو نباز !!

    مهستی داغ دلمو تازه کردی .

  48. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    ﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻣـــﺮﺍ ﺑــﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
    ﺑﯿــﮕﺎﻧﻪ ﺷﺪﯼ ، ﺩﺳﺖ ﻣﺮﯾـــﺰﺍﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟

    ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﺗــﻮﺃﻡ ، ﻧﯿﺴﺖ ﻣـــﺮﺍ ﺭﺍﻩ ﮔـﺮﯾـﺰﯼ
    ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾــﻦ ﺩﺍﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺻﯿّﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟

    ﻣﺤﺒﻮﺱ ﺷﺪﻡ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﻭﯾـﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻋﺸﻘﺖ
    ﺁﻭﺍﺭ ﻏﻤﺖ ﺑـﺮ ﺳـــﺮﻡ ﺍﻓﺘـــﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟

    ﺁﺳــﻮﺩﮔﯽ ﺍﻡ ، ﺯﻧــﺪﮔﯽ ﺍﻡ ، ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧـﺪﺍﺭﻡ
    ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗــﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺑـﺮ ﺑﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟

    ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺍﺯ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺧﺒﺮﺕ ﺭﺍ؟
    ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗــﻮ ﻭ ﻧﺎﺯ ﺗﻮ ﻓﺮﯾﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟

    ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻣــﺮﺍ ﺑﯽ ﺧﺒـــﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺁﺧﺮ
    ﺩﯾــــﻮﺍﻧﻪ ﺷــﺪﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺁﺑﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟

  49. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    دقیقا !!!!!

    چیزی که همیشه خودمو باهاش آروم کردم ...

    غصه نخور !! اشکال نداره !! درست میشه !! خودتو نباز !!

    مهستی داغ دلمو تازه کردی .
    اخی الهی
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  51. کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : سخن دل


    نیست یک دَم شِکند خواب به چَشمِ کس و لیک / غمِ این خُفته ی چند , خواب در چَشمِ تَرَم میشِکند
    امضای ایشان
    ***
    If You Always Put Limits On Everything You Do
    Physical Or Anything Else
    It Will Spread Into Yor Work And Into Yor Life
    There Are No Limits
    There Are Only Plateaus , And You Must Not Stay There

    You Must Go Beyond Them

    ***

  53. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط YAshin.SAhAkiyAn نمایش پست ها

    نیست یک دَم شِکند خواب به چَشمِ کس و لیک / غمِ این خُفته ی چند , خواب در چَشمِ تَرَم میشِکند
    آفرین خیلی قشنگ بود
    خوشحال میشم باز هم از اشعار قشنگت برامون بفرستی



    تا تویی در چشم من خوابم نمی آید به چشم
    دوست دارم تا ابد بیدار تو باشم عزیز

    ***********************

    خواب از پی آن آید، تا عقل تو بستاند
    دیوانه کجا خسبد؟، دیوانه چه شب داند؟؟

    نی روز بود نی شب، در مذهب دیوانه
    آن چیز که او دارد، او داند و او داند!!

  54. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    در کارگه کوزه گری رفتم دوش

    دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

    ناگه یکی کوزه برآورد خروش

    کو کوزه گر کوزه خر کوزه فروش

    از کوزه گری کوزه خریدم باری

    آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری

    شاهی بودم که جام زرینم بود

    اکنون شده ام کوزه هر خماری

    در کارگه کوزه گری کردم رای

    در پایه چرح دیدم استاد به پای

    می کرد سبو کوزه را دسته وسر

    از کله پادشاه واز دست گدای

    این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

    در بند سر زلف نگاری بوده است

    این دسته که بر گردن او می بینی

    دستی است که بر گردن یاری بوده است

    تا چند اسیر عقل هر روزه شویم

    در دهر چه صد ساله چه یک روزه شویم

    در ده قدح باده از پیش که ما

    در کارگه کوزه گران کوزه شویم
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  55. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    " الهی! نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
    نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

    در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی!
    پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

    کس به غیر از تو نخواهم، تو بخواهم یا الهی
    باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی"

  56. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    لحظاتی در زندگی هست که یک‌باره علیرغم مِیلت بزرگ می‌شوی.
    مثل غم از دست دادن یک عزیز، خیانت... چیزی که روحت را آزار می‌دهد
    و به تو می‌فهماند
    که زندگی آن چیزی نیست که انتظارش را داشتی، که انسان‌ها آن‌طوری نیستند که تصور می‌کردی.

    " آن ماری ماریانی "
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  58. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : سخن دل

    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  59. کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    بس که من با درد هجرانت مدارا کرده ام
    خویش را در حلقه ی عشاق رسوا کرده ام

    درد را بی گفتگو باید به اهل درد گفت
    در غمت با شمع زین رو گفتگو ها کرده ام

    اشک را گفتم چرا میریزی ای دیوانه گفت:
    روزن امّیدی از این گوشه پیدا کرده ام

    منّت از خوبان کشیدن شیوه ی آزادگیست
    زین سبب، قامت خم از بار تمنا کرده ام

    با "صفا" گفتم که غوغا میکنی در شعر گفت:
    دیده ام غوغای چشمی را و غوغا کرده ام

  61. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    هرشب اینجا بغلم، جای کسی هست که نیست!
    و به روی دل من، پای کسی هست که نیست!

    گفته بودی که فقط میل به رفتن داری
    در سرم "شاید" و "اما"ی کسی هست که نیست!

    دفترم خسته شد امشب... و سرم داد کشید!
    کنج ماتمکده بلوای کسی هست که نیست!

    بعد آن رفتن ِ تو... شهر به قندیل نشست!
    کوچه ها یخ زده! سرمای کسی هست که نیست!

    پشت هر پنجره برف است! فقط برف... و برف!
    روی این شیشه ولی... های کسی هست که نیست!

  62. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    در عالم محبت دانی چه کار کردم
    بعد از سپردن دل جان را نثار کردم

    بر خاک عاشقانش آخر قدم نهادم
    در خیل کشتگانش آخر گذار کردم

    شخص از بلا گریزد تا خون او نریزد
    من یک جهان بلا را خود اختیار کردم

    اول قدم نهادم در کوی بی قراری
    آنگه قرار الفت با زلف یار کردم

  63. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    چیستی؟ خواب و خیالی؟ سفری؟ خاطره ای ؟
    که دراین خلوت شب ها به تو می اندیشم

    لحظه ای یاد تو از خاطرمن خارج نیست
    یا در آغوش منی یا به تو می اندیشم

    اگر آینده به یک پنجره تبدیل شود
    پشت آن پنجره حتی به تو می اندیشم

  64. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سخن دل

    بی تو دنیا بر سرم آوار شد

    بین ما هر پنجره دیوار شد

    آنکه اول نوش دارو مینمود

    بر لب ما زهر نیش مار شد

    درد ما در بودن ما ریشه داشت

    مردن و رفتن علاج کار شد

    عیب از ما بود ، از یاران نبود

    تا که یاری یار شد بیزار شد

    عاقبت با حیله ی سوداگران

    عشق هم کالای هر بازار شد

    آب یکجا مانده ام .. دریا کجاست؟؟

    مردم از بس زندگی تکرار شد...

  65. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    بی تو دنیا بر سرم آوار شد

    بین ما هر پنجره دیوار شد

    آنکه اول نوش دارو مینمود

    بر لب ما زهر نیش مار شد

    درد ما در بودن ما ریشه داشت

    مردن و رفتن علاج کار شد

    عیب از ما بود ، از یاران نبود

    تا که یاری یار شد بیزار شد

    عاقبت با حیله ی سوداگران

    عشق هم کالای هر بازار شد

    آب یکجا مانده ام .. دریا کجاست؟؟

    مردم از بس زندگی تکرار شد...
    خبـــــر بــــــه دورترین نقطه ي جهان برسد

    نخواست او به منِ خسته بــی گمان برسد

    شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت

    کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد

    چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر

    بـــه راحتی کسی از راه نـاگهـــــــان برسد،...

    رهــــــا کنی بــــــرود از دلت جــدا بـــــاشد

    به آن کـــه دوست تَرَش داشته به آن برسد

    رهـــــــا کنی بروند و دو تا پرنده شوند

    خبر بـــه دورترین نقطه ی جهان برسد

    گلایـــه اي نکنی بغض خـویش را بخــــــوري

    که هق! هق!... تو مبادا به گوششان برسد

    خدا کند کــه... نه! نفرین نمی کنم... نکند

    به او کـــــــه عاشق او بوده ام زیان برسد

    خدا کند فقط این عشق از سرم برود

    خدا کند کــه فقط زود آن زمان برسد

    نجمه زارع


    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  66. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : سخن دل

    باران و چتـــر و شال و شنل بود و ما دو تا…
    جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…
    وقتـــی نگاه من بــه تو افتاد، سرنوشت
    تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…
    روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای
    سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا
    افتــاد روی میـــز ورق‌هــــای سرنوشت
    فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا
    کم‌کم زمانه داشت به هــم می‌رساندمان
    در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…
    تا آفتاب زد همـــه جـــا تــــار شد برام
    دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،
    از خواب می‌پریم کـه این ماجرا فقط
    یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  68. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  69. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سخن دل

    وقتی همه جا از غزل من سختی هست

    یعنی همه جا تو ، همه جا تو ، همه جا تو

    پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟

    تا شرح دهم از همه ی خلق چرا تو...

  70. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    بی تو دنیا بر سرم آوار شد

    بین ما هر پنجره دیوار شد

    آنکه اول نوش دارو مینمود

    بر لب ما زهر نیش مار شد

    درد ما در بودن ما ریشه داشت

    مردن و رفتن علاج کار شد

    عیب از ما بود ، از یاران نبود

    تا که یاری یار شد بیزار شد

    عاقبت با حیله ی سوداگران

    عشق هم کالای هر بازار شد

    آب یکجا مانده ام .. دریا کجاست؟؟

    مردم از بس زندگی تکرار شد...

    مستِ روزی هستم ای جانا که بر دامَت شَوَم
    در کنارت مِی بنوشم مست از کامَت شوم

    مستِ روزی هستم آن زیبا وَشِ ساقر بدوش
    اَمر را صادر کند از سرکشی رامَت شوم

    مستِ روزی هستم آن دَم با خیالِ رو یِ تو
    جار بر عالَم زنم نا پخته من خامَت شوم

    در سیاهی هایِ بی تو روزگارم ناخوش است
    حاضرم با جانِ خود شمع شبستانت شوم

    از برایِ وصفِ تو با هر مثالی جایز است
    تو همان خورشید باش و من مَهِ بامَت شوم

    کاش رویت در میان خیلِ مشتاقانِ تو
    مثل یوسف عرضه میشد من خریدارت شوم.

  71. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    باران و چتـــر و شال و شنل بود و ما دو تا…

    جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…
    وقتـــی نگاه من بــه تو افتاد، سرنوشت
    تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…
    روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای

    سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا
    افتــاد روی میـــز ورق‌هــــای سرنوشت
    فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا
    کم‌کم زمانه داشت به هــم می‌رساندمان
    در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…
    تا آفتاب زد همـــه جـــا تــــار شد برام
    دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،
    از خواب می‌پریم کـه این ماجرا فقط
    یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا


    هر چه عاشق می شوم درد فراقم بیشتر....
    هر چه او بی اعتنا من اشتیاقم بیشتر....

    آتش لیلا اگر خاموش می شد بعد سال....
    من ولی از آتش او احتراقم بیشتر....

    هر چه می کوشم فراموشش کنم در خلوتم ..!،!!
    پلک خیس و هق هق کنج اتاقم بیشتر

  73. 3 کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21732
    نوشته ها
    115
    تشکـر
    14
    تشکر شده 225 بار در 86 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سخن دل

    هر زمان از عشق پرسیدند،
    گفتم " آه ، عشق ... "

    خاطرات بی شماری
    پشت این افسوس بود ...

  75. کاربران زیر از amirkabir بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : سخن دل

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirkabir نمایش پست ها

    هر چه عاشق می شوم درد فراقم بیشتر....
    هر چه او بی اعتنا من اشتیاقم بیشتر....

    آتش لیلا اگر خاموش می شد بعد سال....
    من ولی از آتش او احتراقم بیشتر....

    هر چه می کوشم فراموشش کنم در خلوتم ..!،!!
    پلک خیس و هق هق کنج اتاقم بیشتر

    هرچه میکوشم فراموشش کنم در خلوتم... پلک خیس و هق هق کنج اتاقم بیشتر

    خییییلی قشنگ بود مرسی

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد