اگر از شخصیت سالم سازمانی ، بپرسید چه چیز اورا عصبانی می کند ، به سختی می تواند، جوابی پیدا کند و یا اگر بپرسید چه مشکلی دارد، به سختی موردی پیدا می کند، ساعات کار و ساعات تفریح، برایش فرقی ندارد، چون کارش برایش عین تفریح است.



1) پیوسته از میان ادبیات دینی، علمی ، این پرسش مطرح است که یک شخصیت سالم سازمانی، چه مشخصاتی دارد؟ معیارهایی وجود دارد که دستیابی ، به آن ها خیلی مشکل نیست ، کافی است از ابتدا به سازنده بودن ، مثبت بودن ونتیجه نیک، بیندیشید ،(شخصیت سالم سازمانی OR Gani ZATIONAL HEALTH S PERSONALITY)OHP(
پیوسته و البته تقریبا ، همه چیز زندگی را دوست دارد ، او مشتاق زندگی است و هر آنچه را که باور داشته باشد ، اززندگی طلب می‌کند ، موسیقی حقیقی ، فیلم ، ورزش، گردش در شهر، پیک نیک، کتاب ، دعا، کوهها، دره ها، تقریبا همه چیز را دوست دارد.
۲) وقتی در کنار شخصیت سالم سازمانی )OHP( هستید، متوجه خواهید شد که از آه و ناله، شکوه و شکایت و نق زدن و غر زدن و افسوس خوردن، خبری نیست.
شرایط ناگوار، نابسامانیها، ناملایمات را می پذیرد وسعی می‌کند برای همه آنها جوابی و مسئولیتی، برای خود پیدا کند، از ظاهر و قیافه خود خشنود است و ناله وتضرع نمی کند. اگر قدش، بلند ویا کوتاه است، برایش ، مسئله ای نیست ، هیچگاه در آرزومندی های غیرواقعی به سرنمی برد، شخصیت سالم سازمانی ، مانند کودکی ، دنیا را بدون ظواهرش پذیرفته است و از گردش روزگار، لذت می برد، به سادگی با شرایط روزگار، سازگار است و هنر لذت بردن از زندگی را در هر شرایطی ، دارا می باشد.
۳) اگر از شخصیت سالم سازمانی ، بپرسید چه چیز اورا عصبانی می کند ، به سختی می تواند، جوابی پیدا کند و یا اگر بپرسید چه مشکلی دارد، به سختی موردی پیدا می کند، ساعات کار و ساعات تفریح، برایش فرقی ندارد، چون کارش برایش عین تفریح است.
۴) گذر از معابر و خیابان ها و کوچه های گل آلود زندگی ناشی از باران مشکلات و شنیدن شلپ شلپ موانع و بهانه ها را به عنوان جزئی از زندگی واقعی، می پذیرد و همه این ها را در راه رسیدن به هدف و آرمان تحمل می کند و تلاش می نماید.
۵) شخصیت سالم سازمانی )OHP( ، مسلما بیماری ها ، میکرو بها ، خشکسالی ها ، سیل ، گرسنگی و نظایرآن را، با آغوش باز می پذیرد و از طرفی هم حاضر نیست ، یک لحظه ، وقت خود را صرف شکوه و شکایت کندو یا فقط، آرزوی غیر واقعی پی در پی برای و ضعیت بهترکند، نه، نه، بلکه بلافاصله دست به کار می شود وبا تمام قوا و تلاش و کار، برای ریشه کن کردن آن، باز هم تلاش می کند.
۶) شخصیت سالم سازمانی)OHP(، با در گیری تازه، تجربه های جدیدی را کشف می کند، شخصیت سالم سازمانی ، در لاک خود فرو نمی رود، شخصیت سالم سازمانی، پذیرفته است که انسان جایزالخطاء است و فقط ، سعی می کنداز تکرار رفتاری که اورااز سازنده بودن، باز می دارد، دوری کندو از نارسایی ها و ناملایمات گذشته، میآموزد که در حال و آینده ، تاثیر مثبت بگذارد.
۷) شخصیت سالم سازمانی ، با رویدادهای نامطلوبی که افراد عادی را ، از کوره به در می برد، با ملایمت و نرمی بر خورد می کند و تنها، به لبخندی اکتفا می کند.
۸) شخصیت سالم سازمانی یک صافی یا فیلتر در ذهن و یک نگهبان در مدخل ذهنش دارد، به طوری که هر فکری را اجازه ورود نمی دهد، ذهنش بسیاری از افکار را ، از جنبه سازنده اش مورد توجه، قرار داده و آن هارا توسط ذهنش ، پالایش نموده و بنابراین اجازه ورود به این نوع افکار را می دهد و به این دلیل هرگز و سیله و آلت دست این وآن نمی شود و قربانی هیجانات منفی نمی گردد.
۹) شخصیت سالم ساز مانی)OHP ( ، خوشبختی و سعادت فردی و اجتماعی را نه در زمان آینده، بلکه در زمان حال جستجو می کند، خوشبختی را هرگز به طور مطلق به ردیف شغلی بالاتر، به سطح مدرک بالاتر ، به سطح مقام وپست بالاتر ، به مال و دارایی بیشتر ، به متولد شدن در محدوده جغرافیایی خاص ، منوط نمی کند، بلکه بر این باور و اعتقاد است و با تمام وجود ، به آن یقین پیدا می کند و معتقد است که هیچ چیز نه کم و نه زیاد است ، بلکه همان قدر است که در آن لحظه باید باشد و همان قدر ، محترم است که قابل شکر گزاری است.
۱۰) شخصیت سالم اگر چه عشق، محبت و فداکاری فراوانی را نثار خانواده اش در مرحله اول می کند، اما در روابطش با دیگران، برای استقلال خود، هم بهای بسیاری قایل است و آزادی عمل خودرا ، در برابر توقعات دیگران ارج می نهد، به استقلال در محیط اجتماعی زندگی خود، شدیدا نیازمند است، زیرا می داند وابستگی افراطی ، وی را از خلاقیت و خود شکوفایی دور می‌کند، به همین دلیل مایل است، گهگاهی ، خلوت گزینی و تنهایی اختیار کند، اگرچه مردم عادی، این کار او را غیر عادی و ناسازگارانه، تلقی می کنند و فکر می کنند مورد بی توجهی شخصیت سالم سازمانی ، قرار گرفته اند، اما شخصیت سالم سازمانی)OHP( برای جهان درون خود، ارزش بسیاری قایل است. به هر حال گاهی برای مردم عادی مشکل است که اورا دوست بدارند، زیرا شخصیت سالم سازمانی، در برابر آزادی عمل در زندگی‌اش، بسیار سرسخت و مصر است، او دوست دارد مستقل باشدو راه زندگی را همان طوری که خودش تصور می کند و توانایی شکوفایی اش را دارد ، بر گزیند، اگر حس کند در امور زندگی اش دخالت شده، نخست از نظر احساسی و درونی و هیجانی و سپس از نظر فیزیکی و جسمانی ناپدید می شود.
۱۱) شخصیت شاد وسالم سازمانی )HAPPINESS HEALTH( ، هرگز جویای تایید و تحسین دیگران نیست، اگر چه نسبت به تاثیر تایید و تشویق آگاه است مایل به خریداری آن نیست تادیگران به تایید و تشویق او بپردازند و شخصیت سالم سازمانی بر توان تلاشش پیوسته افزونی می دهد.
۱۲) شخصیت سالم سازمانی به طورشگفت انگیزی مستقل از عقاید دیگران ، عمل می کند و اهمیت نمی دهدکه گفتار و اعمالش لزوما مورد پسند مردم قرار گیرد، رضای خداوند را در رضای مردم در نظر می گیرد، شخصیت سالم سازمانی ، رو باز عمل می کند وبی تکلف و بی ریاست، متظاهرو مصنوع و مقلد افراطی نیست، خود را گم نمی کند، اگر فرصتی برای عرض اندام برایش پیش نیاید از حرکت عادی ، باز نمی ماند، مومن بودن، فعال بودن و سلیم بودن،سه صفت پیوسته همه وجودش خواهد بود، شخصیت سالم سازمانی ، )OHP( شخصیتی است که اتکای درونی داردو آرامش حقیقی خود را از درون می طلبد، شخصیت سالم سازمانی ، شادی و شوخ طبعی خود را، در هر شرایطی حفظ می کند و میتواند در جدی ترین مو قعیت ها ، باز هم لبخند را بر روی لبان خود، حفظ کند و شیفته آن است که به طریقی شادی و خنده را به لب دیگران نیز بیاورد، در حقیقت، مسائلی که بسیاری از مردم رااز حرکت باز می دارد، اغلب در نظر شخصیت سالم سازمانی، یک مسئله جزئی و پیش پا افتاده است و معمولا ‌راه حلی برای آن پیدا می کند، این عدم آشفتگی در برابر مسائل و مشکلات، موجب می شودکه شخصیت سالم سازمانی، موانعی را پشت سر بگذاردکه برای بسیاری از دیگر مردمان، به صورت مانع و موانع غیر قابل عبور، باقی می ماند، اما در شخصیت سالم سازمانی ، تهدید، جایی نداردو معمولا، دیگران را هم از تهدیدنا امید می سازد.
۱۳) شخصیت سالم سازمانی ، به هیچ وجه، مشاجره و مجادله بدون نتیجه و انرژی زدا، انجام نمیدهد ولی همیشه به عنوان خادم و خدمت کننده در صف مقدم فعالیت ها اجتماعی انسانی، قرار می گیرد و همیشه سعی می کند ، کار هایی را انجام می‌دهد که زندگی خود و دیگران را سرشار از شور و شادی کند وبه همه زندگی ها ، صفا و رونق بخشد.شخصیت سالم سازمانی ، در انسان ها تفاوت ظاهری را می بیند اما تفاوت ها را ، به تبعیضات تبدیل نمی کند، بلکه محتوا و جنبه و عرضه و حقوق انسانی افراد را می سنجد . شخصیت سالم سازمانی ، مریض احوال نیست، حتی اگر مریض جسمی هم باشد، به هنگام بیماری، احساس ضعف به خود راه نمی دهد، بلکه جسم و روح و روان خودرا تقویت می کند تا بیماری ، شکست بخورد ودیگر سراغ او نیاید، گفتارش دو پهلو و خود گول زننده و توام بازبان بازی و ارادت افراطی کاذبانه نیست و خود را در پس تملق افراطی انواع نقاب ها و نقش های اجتماعی دروغ و تزویر و ریا، پنهان نمی کند، زیرا می داند، این ها بزرگترین ضربه رابه عزت نفسش می زند، حتی اگر موفقیت نسبی، از این راه و با این ترفندها و کلک ها، به دست آورد، خود را در نهایت بازنده می بیند. هرگز سلیقه شخصی استبدادی خود را در زندگی دیگران دخالت نمی دهدو و وقت خود را، صرف ارزیابی زندگی مردم نمی‌کند و به جای آنکه در پشت سرشان درباره مردم صحبت کند، با خود مردم صحبت می‌کند، با مردم صحبت می‌کند و به جای مقصر شمردن همه آنها، کمکشان می‌کند تا کاستی‌هایشان را رفع کنند و مسئولیت‌هایشان را، بشناسند، بخصوص موقعی که خودشان هم بخواهند.
۱۴) شخصیت سالم سازمانی، چنان مشغول کار خود و کارهای سازنده خویش است که مجالی برای شایعه‌پراکنی و عیب‌گویی )BITE-BACK( ندارد و معتقد است که بی‌هنران به عیب‌ها، می‌نگرند، اگرچه این کار خود را، نشانه هنر و دانایی می‌دانند، شخصیت سالم سازمانی، کاری را که انجام می‌دهد، سعی می‌کند به بهترین نحو ممکن و با عشق، انجام دهد، ولو تمیزکردن یک میز همکار و یا آوردن چای برای همکار دیگر یا اینکه کمک به نوشتن یک یادداشت یا تهیه یک گزارش کاری باشد و همیشه در کنار استفاده از منابع جدید علمی، هنری، اخلاقی، نظر دیگران، خلاقیت خود را، در راس قرار می‌دهد و معتقد به جوهره و قدرت شکوفایی ذاتی خاص خویش است.
۱۵) نیروی شخصیت سالم سازمانی، از دیگران بیشتر نیست، ولی شور و شوق و عشق است که شخصیت سالم سازمانی را، پر انرژی نشان می‌دهد، شور زندگی و کار، در وجودش، موج می‌زند، همچون موج دریا، تا زمانی که هست، باز نمی‌ایستد و ساعات کمی را به خواب اختصاص می‌دهد، وقت خود را کمتر تلف می‌کند و ساعات زیادی را به سرگرمی و خوش‌گذرانی افراطی، اختصاص نمی‌دهد.
۱۶) شخصیت سالم سازمانی اگر در محیط بسته و حتی اگر در زندان هم باشد، فکر خود را به صورت خلاق و بدیع، به کار می‌اندازد تا با استفاده از اوقات، از فلج شدن شور و شوق و شادیش، در زندگی خویش، جلوگیری کند، شخصیت سالم سازمانی، عاشق واقعیت و حقیقت است و جسورانه در جستجوی حقیقت است (بجای منفعل بودن و بجای ضد اجتماع بودن، جرئت ورزاست)، شخصیت سالم سازمانی اگر گاهی توقف هم می‌کند، توقفش، برای وقوف است، او هرگز به اندازه کافی خود را دانای مطلق نمی‌داند، پیوسته می‌کوشد تا بیشتر بداند، بطوری که، مردم عادی هم از ایستادگی و سرسختی شخصیت سالم سازمانی برای یافتن واقعیت و حقیقت، خسته می‌شوند و می‌گویند، بابا، دست بردار !!! اما شخصیت سالم سازمانی، پیگیر و دنبال کننده همه مسائل تا نایل شدن به حقیقت است، مسیر و متدولوژی رسیدن به حقیقت را دنبال می‌کند. برای جستجوی حقیقت و در راه رسیدن به حقیقت، بطور مستقل و با استفاده از اصل پرسشگری از شاعر می‌پرسد که از سرودن فلان شعر، منظورش چه بوده است؟ از سلمانی، از آرایشگر آشنای با سابقه هم می‌پرسد! از مدیران با سابقه هم می‌پرسد، عکس‌العمل افراد در برابر سپیدشدن موهایشان، چگونه است؟ حاصل مدیریت چندین ساله‌شان چه بوده؟ و به چه نتایجی رسیده‌اند؟ حتی تلاش می‌کند از بچه‌ها و حیوانات و از همه طبیعت هم، چیزی بیاموزد، شخصیت سالم سازمانی، همیشه دانش پژوه است تا استاد !! شخصیت سالم سازمانی، نه تنها از شکست نمی‌ترسد، بلکه به استقبال آن می‌رود، زیرا آن را جزئی از پیروزی می‌داند، محرک او شور و شوق و شادی است و به پاداش‌ها و نمره‌های درونی ناشی از تعالی درونی، دل‌خوش است و تلاش می‌کند و به همین علت، سخنان و اعمال بازدارنده دیگران، تاثیری در او ندارد، شعار اصلی سر در زندگی یک شخصیت سالم سازمانی این است که:
ترس از که و بیم از برای چه، کلوخ ها به اندک رطوبتی،متلاشی شده و می‌شود و خواهد شد.
۱۷) شخصیت سالم سازمانی )OHP(، احساسات مخرب را، دفع می‌کند و احساسات سازنده را جایگزین می‌کند، او سعی در توجیه کار خود برای دیگران نیست، هرگز از اینکه دیگران طبق میلش ظاهر نمی‌شوند، آزرده ندارد. شخصیت سالم سازمانی، افراد را همان‌طوری که هستند، می‌پذیرد، نفرت را با عشق، جواب می‌دهد، خشم را با محبت و دشمنی را با دوستی و تندخویی را با ملایمت و در عین حال، نظرش را ابراز می‌دارد، شخصیت سالم سازمانی )OHP( هیچگاه حسادت نمی‌ورزد زیرا الحسد یاکل الجسد (حسد، فیزیک جسمانی را می‌خورد و تخریب می‌نماید) خلاقیت و شکوفایی استعدادهای خود و همچنین نشانه‌ای از تکبر و خودمحوری و عامل فسادی برای فکر می‌داند، شباهت‌های خود را با دیگران درمی‌یابد و به تفاوت‌ها، وقعی نمی‌نهد، به همین دلیل خود را پیوسته در تمام جهان و جهانیان می‌بیند، در هیچ جا و هیچ زمان، احساس تنهایی و جدایی نمی‌کند، دوستی و عشق نسبت به همه را از هر عقیده، نژاد و رنگ را در خود می‌بیند و محبت الهی انسانی وجهانی را به همه، ابراز می‌کند، امتیازات دیگران را شایسته آنها می‌داند و پیروزی خود و رقبا و همکاران را می‌خواهد، به طوری‌که با بازی خوب، سعی می‌کند بر رقیبش تاثیر بگذارد و پیروز شود و از طرفی دوست دارد که رقیبش نیز خوب بازی کند و از بازی خوب رقیب، لذت می‌برد، به حذف مطلق رقیب به عنوان پیروزی خود توجه ندارد (رقابت و همکاری، هر دو با هم) ، از اشتباه رقیب، در بازی، خوشحال نمی‌شود، و بطور خلاصه پیروزی عمومی و جمع محیطی و کشوری و جهان بشری را بر پیروزی فقط شخصی، مقدم می‌داند و گاه آبرو و عزت و پیشرفت‌های تحصیلی و مالی، حتی جان خویش را با خدا معامله می‌کند و دست به ایثار و جانفشانی می‌زند.
۱۸) شخصیت سالم سازمانی، هر روزش، سرشار از شوق و شادمانی است و اگر غمی پیش آید، آن را به عنوان یک مهمان ناخوانده، تلقی کرده و نمی‌گذارد، جاخوش کند، بلکه بلافاصله برمی‌خیزد، غبار از دل می‌شوید، فکر را از آلودگی‌های ذهنی پاک کرده، آن را جلا داده و تمیز می‌کند و درس لازم را از غم می‌آموزد و حرکت را از نو می‌آغازد و در همین لحظه است که شادی در می‌زند و غم و حزن گورش را گم می‌کند و می‌رود، براستی باور دارد که انسان برای غمگینی و افسردگی، آفریده نشده و اگر غم و حزنی پیش آید، پیامی است برای شادی بیشتر در حال و در آینده و هیچ دلیلی برای غم و افسردگی، وجودندارد. می‌داند که لازم نیست، درپی شادی بدوی و آن را تعقیب کنی، بلکه با اعتقاد و با باور به شادی، شادی به عنوان مهمان، فراخوانده شده، سراغت خواهد آمد و همیشه، خواهد ماند، شخصیت سالم سازمانی می‌داند که شادی راهی ندارد بلکه خود شادی، راه است، که ابتدا و انتهای این راه در ذهن شخصیت سالم سازمانی است، بیرون از ذهن، دنبال شادی حقیقی، نمی‌گردد، شخصیت سالم سازمانی، اگر کلیدش را در منزل گم کرده باشد و به علت قطع برق درون منزل، چاره پیدا کردن کلید را، درگشتن دنبال کلید در خیابانی که برق دارد و چراغ‌های نورانی دارد، نمی‌گردد، چون خوب می‌داند که کلید را در منزل گم کرده است، خنده‌دار است که همه کوشش را در بیرون از ذهن انجام دهد!! این کار خنده‌دار شخصیت غیرسالم سازمانی است که دائما و بطور مطلق، گردشگری و جستجوگری بیرونی انجام می‌دهند و از چراغ درون ذهن و دل و برق خرد و قلب، به دورند، چراغ دلمان و برق ذهنمان را روشن کنیم تا به شخصیت سالم سازمانی شاد و خوشبخت برسیم.
۱۹) اگر بتوانی کنترل خود را، به عنوان شخصیت سالم سازمانی حفظ کنی، زمانی که اطرافیانت آن را از دست می‌دهند و تو را برای همه چیز مقصر می‌دانند، اگر بتوانی شخصیت سالم سازمانی، به خود اعتماد کنی و هنگامی که همه به تو شک می‌کنند و مع‌هذا، بتوانی شک آنها را تخفیف دهی، اگر بتوانی صبور باشی و از صبر و انتظار خسته نشوی، شکیبا باشی، اگر درباره تو، دروغ می‌گویند، تو چنین نکنی و یا مورد تنفر واقع شوی، اما نسبت به هیچ کس، احساس نفرت نکنی، اگر بتوانی با شادی و غم هر دو، روبه‌رو شوی، و با این هر دو یکسان برخورد کنی، اگر بتوانی، شنیدن حقیقت را تحمل کنی و آن‌را تحریف نکنی، اگر بتوانی از پیروزی‌هایت، پشته‌سازی و خطر از دست دادن آنها را بپذیری و دوباره از اول آغاز کنی و هرگز آهی برای از دست دادن آنها نکشی، اگر بتوانی با جمعیتی، سخن بگویی و تقوای خود را، حفظ کنی یا با فرد بزرگی قدم بزنی و خود را گم نکنی، زمین و هر آنچه در آن است متعلق به توست و از آن بالاتر تو شخصیت سالم سازمانی خواهی بود که شایسته عنوان شخصیت سالم و انسان کامل هستی، پس؛
طبعی به هم رسان که بسازی به عالمی
یا همتی که از سر عالم، توان گذشت
اینک تو، با رمز همین حالا و با نام خداوند مهربان، همین حالا، تصمیم بگیر و تولدی دیگر بیاب، یعنی شخصیت سالم سازمانی شو، پیشاپیش، تولد ثانی ‌تان را تبریک می‌گویم.