نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: مساعد نبودن وضع مالی

1357
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    691
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    مساعد نبودن وضع مالی

    سلام

    درباره موضوعی نیاز به کمک دارم چون خودم قدرت تشخیص و قضاوت ندارم.

    تا حدی میشه گفت تحت تاثیر احساساتم قرار گرفتم.

    پارسال حوالی بهمن ماه بود یکی از هم دانشگاهی ها ازم خواستگاری کرد و بخاطر اینکه مصادف با ازدواج خواهرم بود مادرم موافقت نکرد.

    حدود یکسالی ازش خبری نبود تا 2ماه پیش که برگشت و هرجوری بود میخواست منو راضی کنه.بشدت هم اصرار داشت به مادرم بگم.

    بخاطر اینکه هنوز وضعیت شغلیش مناسب نیست من نخواستم به مادرم بگم,اونم قبول کرد.

    حالا احساس میکنم که یکم مرموزه,حرفاش ضدونقیض میشه!

    میگه همه چی خوبه وشرایط مناسبه اما وقتی میگم به خانواده ام بگم همه چیز برعکس میشه! ی بار هم گفت هیچ قولی نمیتونم بدم که کی کارام درست میشه!

    ی جا میگه خانواده ام در جریان همه چی هستن ولی وقتی تو خونه باشه و ز بزنم میگه تو خونه ام نمیشه حرف بزنم.

    نکته ی دیگه اینکه یکی از دلایل علاقه اش به من شباهتم به دوست دختر سابقشه که تو ی تصادف مرده!و این برام آزار دهنده است.باهام رابطه جنسی هم داشتن .

    اخلاقای خوب زیادی داره اما بدجوری مردد شده ام.شاید هم من آدم شکاکی هستم!

    میشه راهنماییم کنید؟


    ویرایش توسط m.m : 10-30-2013 در ساعت 02:51 PM

  2. کاربران زیر از m.m بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط m.m نمایش پست ها
    سلام

    درباره موضوعی نیاز به کمک دارم چون خودم قدرت تشخیص و قضاوت ندارم.
    تا حدی میشه گفت تحت تاثیر احساساتم قرار گرفتم.
    پارسال حوالی بهمن ماه بود یکی از هم دانشگاهی ها ازم خواستگاری کرد و بخاطر اینکه مصادف با ازدواج خواهرم بود مادرم موافقت نکرد.
    حدود یکسالی ازش خبری نبود تا 2ماه پیش که برگشت و هرجوری بود میخواست منو راضی کنه.بشدت هم اصرار داشت به مادرم بگم.
    بخاطر اینکه هنوز وضعیت شغلیش مناسب نیست من نخواستم به مادرم بگم,اونم قبول کرد.
    حالا احساس میکنم که یکم مرموزه,حرفاش ضدونقیض میشه!
    میگه همه چی خوبه وشرایط مناسبه اما وقتی میگم به خانواده ام بگم همه چیز برعکس میشه! ی بار هم گفت هیچ قولی نمیتونم بدم که کی کارام درست میشه!
    ی جا میگه خانواده ام در جریان همه چی هستن ولی وقتی تو خونه باشه و ز بزنم میگه تو خونه ام نمیشه حرف بزنم.
    نکته ی دیگه اینکه یکی از دلایل علاقه اش به من شباهتم به دوست دختر سابقشه که تو ی تصادف مرده!و این برام آزار دهنده است.باهام رابطه جنسی هم داشتن .
    اخلاقای خوب زیادی داره اما بدجوری مردد شده ام.شاید هم من آدم شکاکی هستم!
    میشه راهنماییم کنید؟

    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    کمى بيشتر از خودتون و شرايطتون برام بگيد
    شما و ايشون چند سالتونه؟
    تحصيلات و شغل هردو؟
    نحوه ى آشنايى تون؟
    چند وقته با هم رابطه داريد؟
    آيا اطلاع داريد توى اين يکسال کجا بوده و چيکار ميکرده؟
    بعد از اين يکسال وقتى اومده دوباره با هم رابطه ى جنسى داشتين؟

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    691
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    هردو 21 سالمونه.

    دانشجو هستیم و توی دانشگاه باهم آشنا شدیم.استارت آشناییمون هم از اونجا شروع شد که مهدی تصمیم گرفت گروه کوهنوردی تو دانشگاه تشکیل بده که بعد از عوض شدن ریاست دانشگاه منتفی شد.

    درحال حاضر شغل ثابتی نداره اما هرکاری که باشه انجام میده تا نخواد از پدرش پول تو جیبی بگیره.


    2ماهی هست که با هم در تماسیم.

    من هیچ رابطه جنسی باهاش نداشتم.با دوست دختر سابقش رابطه داشته که بشدت هم بابت اون عذاب وجدان داره.

    اطلاع ندارم این یکسال کجا بوده و چیکار میکرده.فقط میدونم 1ترم مرخصی گرفته.
    ویرایش توسط m.m : 10-31-2013 در ساعت 10:04 PM

  5. کاربران زیر از m.m بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط m.m نمایش پست ها
    هردو 21 سالمونه.

    دانشجو هستیم و توی دانشگاه باهم آشنا شدیم.استارت آشناییمون هم از اونجا شروع شد که مهدی تصمیم گرفت گروه کوهنوردی تو دانشگاه تشکیل بده که بعد از عوض شدن ریاست دانشگاه منتفی شد.

    درحال حاضر شغل ثابتی نداره اما هرکاری که باشه انجام میده تا نخواد از پدرش پول تو جیبی بگیره.


    2ماهی هست که با هم در تماسیم.

    من هیچ رابطه جنسی باهاش نداشتم.با دوست دختر سابقش رابطه داشته که بشدت هم بابت اون عذاب وجدان داره.

    اطلاع ندارم این یکسال کجا بوده و چیکار میکرده.فقط میدونم 1ترم مرخصی گرفته.
    پيشنهادم اينه که با هم حرف بزنيد و بالاخره چارچوب رابطه تونو مشخص کنيد و درواقع تکليف خودتونو روشن کنيد و بهش بگيد که شما ميخواين اين موضوع رو با خانواده تون درميان بزاريد و بهش بگيد بالاخره برنامه ت چيه؟ و درصورتيکه ميخواى با من ازدواج کنى بايد براى زندگى و کارت برنامه داشته باشى
    و بهتره که خانواده رو درجريان بزاريد تا بتونيد از مشورتهاشون استفاده کنيد

  7. کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    m.m

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد