چندين فرضِ ممکن در چرايي و علت مشکل طرح شده را بر مي شماريم و متعاقب آن، راه حل هاي پيشنهادي را بيان مي کنيم:
پاسخ مشاور
-
چندين فرضِ ممکن در چرايي و علت مشکل طرح شده را بر مي شماريم و متعاقب آن، راه حل هاي پيشنهادي را بيان مي کنيم:
هيچ وقت فکر کرده ايدآيا شما رفتارهاي سهوي يا عمدي انجام داده ايد که آرام آرام ميل و رغبت همسرتان را کاهش داده باشد تا جايي که به طور علني با رفتار سرد خود آن را ابراز کند؛ براي مثال مردان و زناني که قدري سوء ظن و بددلي را به ارث برده اند بدون هيچ شواهدي بارها همسران خود را مورد مواخذه هاي تندي قرار مي دهند که متاسفانه با محتواي خيانت نيز همراه است در صورتي که فرد مواخذه کننده اصلا فکر نمي کند چه انرژي منفي نشان مي دهد که کاهنده عشق و علاقه است و آن را به طرف مقابل منتقل مي کند. پس دقت بيشتري بکنيد و رفتارهاي خود را به کمک يک متخصص روانشناس بررسي کنيد تا نسبت به افراط و تفريط هاي فکري و رفتاري خود آگاه تر شويد و در مديريت رابطه با همسرتان آن را به کار ببنديد.
راه حل: زوايد رفتاري و کنشي خود را از زبان همسرتان بشنويد. نوشتن، راه خوبي است به دليل احساس امنيت نويسنده و پيشگيري از جدل بين زوج که اين امر مي تواند دو طرفه باشد ولي اين تمام کار مورد نياز نيست. دانستن، اولين گام است و اين که چطور به عمل تبديل شود به زمان و تدبير و آموزش نياز دارد و گاه کمک گرفتن از متخصص. توصيه آخر اينکه براي حل مسئله شما، ابتدا بايد به روشي نظام مند، علت يا علل مشکل مشخص و سپس راهبرد مناسب اتخاذ شود. لذا به شدت از قضاوتگري ، مقابله به مثل، قهر کردن، تخريب يکديگر، پناه بردن به آدم ها يا به ظاهر آرام کننده هاي موقت ومخرب پرهيز کنيد.
فرض دوم اين است که واقعا چطور به اين موضوع رسيديد که همسر شما فکر مي کند دوستش نداريد، براساس چه شواهد و مستنداتي اين مطلب را بيان مي کنيد؟ به خاطر داشته باشيد بسياري از استدلال هاي ما دور از واقعيت است. در واقع اين قالب هاي ذهني من و شماست که تحليل ها را انجام مي دهد و اين امر کاملا غيروابسته به خود پديده اصلي است. ما نسبت به آنچه که دوست داريم وجود داشته باشد و اتفاق بيفتد سوگيري خاصي داريم و دائم ذهن مان به طور تحريف شده اي به دنبال شواهد تاييد کننده مي گردد؛ براي مثال اگر خانمي، پسري را دوست دارد که 5 سال از خودش کوچک تر است و يک ازدواج ناموفق نيز داشته و روزي چند سيگار هم مي کشد ودر مدت آشنايي با وي بگو مگوهاي بسياري نيز با هم داشته اند چون عاشق اوست دايم قصد خوب جلوه دادن او را براي خود وخانواده اش دارد. سوال اين‍جاست چرا تمام تصوير را براي خود وخانواده در نظر نمي گيرد وبه بخش مورد علاقه بسنده مي کند. اين مثالي بود براي آن که مراقب باشيد شايد شما نيز دچار چنين سوء تعبيرهايي شويد.
راه حل: تصوير کلي از پديده را در نظر آوريد نه بخش کوچکي از آن را. به زبان ساده کل اين زندگي 3 ساله را در نظر آوريد و به خصوص به نقش خود نيز به همان اندازه نقش همسرتان در شکل گيري شرايط کنوني توجه کنيد تا بتوانيد نتيجه درست ومعتبرتري بگيريد.
گاهي يکي از زوجين به طور ناخودآگاه بي علاقگي و بي ميلي خود را به طرف ديگر نسبت مي دهد (فرافکني) تا از احساس بد بودن در يک رابطه ناخواسته بکاهد؛ البته در برخي شرايط بحراني به ويژه دعوا وجر و بحث، ممکن است خود را لو دهد و منويات دروني خود را برون ريزي کند ولي پس از پايان ماجرا، رفتارش را با بيان جملاتي مثل "عصباني بودم" و از اين قبيل توجيه کند و منکر ادعاي خود شود. شاخصه اصلي اين شخصيت ها "ترس از ابراز واقعي خواسته خود است " که به شدت از عوارض و عواقب طرح آن واهمه دارند حتي در روزها و ساعات قبل از عقد يعني 3 سال پيش!
راه حل : خودتان مي توانيد حدس بزنيد زندگي مشترکي که 3 سال از آن گذشته است و زن نسبت به همسرش بي ميل است به اين سادگي ها بهبود نمي يابد. راه اين است که در ابتدا صحت وسقم فرضِ طرح شده توسط روان شناس ارزيابي شود و ميزان شدت و حدت بي ميلي، علل آن، زمان شکل گيري، فرض هاي درست و غلط همسر محترمتان در شکل گيري آن، ميزان عامل بودن شما در شکل گيري آن و مواردي از اين قبيل همگي واکاوي و بررسي شود وسپس با توجه به متغيرهاي ذکر شده، روان شناس تلاش خواهد کرد مسيرهاي ممکن براي ترميم احتمالي و در نهايت بهبود رابطه با زوج را نشان بدهد. به خاطر داشته باشيد کار با برخي متغيرها مثل " شبهات خيانت و بي وفايي مرد ويا بالعکس" بسيار متفاوت خواهد بود با متغير مثلا بيکاري مرد يا مشکلات خانه داري زن، لذا از روان شناس انتظار معجزه نداشته باشيد تا هر رابطه تخريب شده اي را آباد کند.
نظرت چیه؟
نوشته اصلی توسط behzad211
