باسلام دراول میشه جواب این پیام روازطریق ایمیل بهم بدین واگرمیشه این پیام خصوصی باشه وکسی نخونه؟من یک دختر۱۸ساله ام دوماه دیگ ۱۹ساله میشم من توی خانواده ای بزرگ
شدم که همیشه دعوابود.پدرم اول معتادبود ازکودکی ام فقط چندصحنه دعوارودرخاطرم دارم بعدکه بزرگترشدم ب تنهایی ب شهراومدم ودرخانه مادربزرگم
زندگی کردم مادربزرگم بیشتروقتها خانه نبودومن بعدازمدرسه مجبوربودم دنبال مادربزرگ بگردم اونموقع ۱۳یا۱۴سالم بود ازخانوادم زیادخبری نداشتم
بعدکه ب سن۱۶سالگی رسیدم پدرم بایک دخترفرارکرد ضربه شدیدی ب روحیه ام واردشداماپدرم روتنهانگذاشتم و درکش کردم ک شایددلیلی داشته باشدامامشکلات اصلی ماازاینجاشروع شد وحالامن یک دختربسیارخشن ویک دنده هستم دیگرتحمل هیچ حرفی راندارم نازگیها بازیه اتفاقاتی افتاده ک خیلی ناراحتم کردوازان ب بعدموقع نفس عمیق دردشدیدی ازطرف قلبم دارم وچندشب پیش ک گریه کردم ازحال رفتم دیگرامیدی برای زندگی کردن ندارم ازهمه چیزسردشدم وموقعیت اینکه ب یک مشاورمراجعه کنم راندارم حرف های زیادی هست برای گفتن ک اگربخوام بگم چندصفحه پرخواهدشد.منتظرجواب سریع شماهستم