نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: ازدواج با مرد مطلقه

1350
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23038
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج با مرد مطلقه

    سلا م دوستان گلم من تازه به جمع شما اومدم
    به کمک نیاز دارم .
    من از نظر احساسی شرایط خیلی سختی رو پشت سر گذاشتم توی زندگیم.دختری هستم عاشق محبت کردن و مهربانی .چند روز قبل از نوروز 94 خالم من رو به یکی از همکاراش معرفی کرد برای ازدواج .پسرخالم خیلی محسن رو قبول داره و میگه توی تمام مدتی که حدود چهار یا پنج سال هست محسن یه یک مرد برازنده و دارای روابط اجتماعی خیلی خوب بوده و خلاصه از هر نظر ایشون رو تایید و تضمین کرد.من هم با نظر خانواده طی چند جلسه تلفنی صحبت های اولیه رو با محسن انجام دادم.محسن در گذشتش یه زندگی ناموفق داشته .از قضا عاشقانه ازدواج کرده و لی خانوادش همراهیش نکردن.و توی مراسمش شرکت نکردن .بعد از چند سال زندگی با نظر مشاور روانشناس مبنی بر اینکه ادامه و اصلاح زندگی شما غیر ممکنه از هم جداشدن.من دید بدی نسبت به اون خانم ندارم چون حس میکنم هر کس وارد یه خانواده میشه با ید مورد پذیرش باشه که بتونه خودش رو نشون بده و بعد کسی ازش انتظار داشته باشه .ولی در هر صورت این ازدواج منجر به طلاق شد.من طی صحبت هایی که با محسن داشتم فهمیدم خیلی از نظر عاطفی اسیب دیده.البته من ادم باهوشی هستم از نظر حسی .محسن خیلی ادم کم حرف و تو داریه.بعد از اینکه حرفای اولیه تموم شد عکس همدیگه رو دیدییم و ظاهرا مراحل اولیه خوب پیش رفت .ولی به من و پسر خالم گفته بود عموش سرطان داره و تحت شیمی درمانیه ونمیتونه فعلا رسما بیاد.و همینطور زنداداشش در شرف فارغ شدن .مادر و پدرش از دو طرف گرفتار مشکلات هستن.من هم از اونجایی که همیشه بیشتر از شرایط خودم شرایط دیگران رو درک میکنم قبول کردم صبر کنم.من و محسن ارتباط مستمری نداشتیم در حد هفته ای یه احوال پرسی اس ام اسی .یکماه بعد اشنایی قرار گذاشتیم فعلا محسن حضورا بیاد تا رودر رو هم کمی صحبت کنیم هم حسمون رو نسبت به هم بسنجیم که دو بار این قرار از جانب اونم بدون اطلاع دلیل و حتی لغو قرار بی نتیجه موند.ما از نظر فاصله مکانی از هم دوریم.به پسر خالم گفته بود مشکلات عموش و درگیر شدن خانواده با این مشکلات شرایط سختی براش بوجود آورده.و اینطوری ارتباط ما قطع شد .سوالات زیادی توی ذهن من بوجود اومده بود که نه میشد از پسرخالم بپرسم چون حریمی بینمون وجود داشت .و نه محسن بود که این سوالات رو جواب بده.تا حدود چهار ماه بعد که من واقعا بهم فشار اومده بود از این همه سوال و سوتفاهم بهش اس دادم و گلایه های تندی کردم .ناگفته نماند در ماههای گذشته سه با پیام احوالپرسی فرستادم ولی جوابی نگرفتم.اینبار دیگه منتظر جواب نبودم فق با یه سری جملات ذهنم رو خالی کردم.بعد یکی دو روز خودش اس داد و اظهار ناراحتی و عذرخواهی کرد که شرایط بد مثل یک سریال ادامه دار برام پیش اومده و واقعا از نظر روحی خودم و خانوادم در شرایط مناسبی نیستیم به همین خاطر نمیخواستم شما هم درگیر من باشید که تکلیف خودم معلوم نیست.این دلایل برای من اصلا قابل قبول نبود .ولی حرف زدن با محسن ارومم کرد و خیلی زود ناراحتیم از ذهنم رو بیرون کردم.قرار ملاقات گذاشتیم و من شرایط ملاقات رو فراهم کردم.توی این مدت تا قبل ملاقات از مهربانی کردن و محبت و اون هم تشنه ی محبت باعث شد خیلی بهم نزدیک بشیم ودر جلسه ی اول دیدار با هم تماس بدنی داشته باشیم .من واقعا دوستش دارم و احساسم رو کامل میکنه هر چند که کم حرفی و تودار بودنش حرصم رو درمیاره.اون هم من رو دوست داره از این مطمعنم.یک ماه بعد دوباره جلسه ای حضوری دیدار ترتیب دایم و توی خونه ی یکی از دوستام همدیگه رو دیدیم یعنی هفته ی گذ شته.البته از این دو دیدار و ارتباط مجددمون نه پسر خالم اطلاع داره و نه خانوادم .البته من این رو خواستم.اخر هفته ی گذشته مادر بزرگش فوت شد ولی عموش همچنان در کماست و شرایطش تثبیت شده.کاری از کسی براش بر نمیاد.اون در مقابل من صبر بیشتری داره .و من بهش گفتم برات صبر میکنم شرایطش کمی مرتب بشه که با خانواده مطرح بشه و اونا بیان من رو ببینن.محسن تاکید کرده که حتما مادر و پدرش این بار باید رضایت داشته باشن .ولی ما یک طرفه کلی جلو رفتیم و این تماس بدنی من رو بیشتر از حالت منطقی جلو برده و و حسم کاملا درگیره محسنه با این وجود من قبول کردم در صورت رضایت خانوادش منم قبول میکنم و واقعا دوست ندارم جایی برم که پذیرش نشده باشم.من یک عادت خیلی بد دارم که وقتی جوابی برای احساسم نباشه انتظاراتم رو به زبون میارم و میگم وتوی این چند روز که محسن درگیر خاکسپاری مادربزرگش بود.من از اون انتظار داشتم ناراحتیش و ارامشش رو با من در میون بذاره مثل من که در هر شرایط دلم میخواد کنار اون باشم .سه روزه خط من رو گذاشته روی رد تماس و جواب هیچ اسی از من رو نمیده.توی دیدار هفته گذشته بهم گفت یکسال بعد طلاقش یک نامزدی داشته که دختره 9 سال ازش کوچیکتر بوده و خیلی دختر زیبا و پور شوری بوده در طول 6 ماه نامزدی متوجه شده با استادش ربه محسن خیانت کرده و این باعث شده که محسن افسردگی ب************ه و تحت درمان قرار بگیره .و به قول خودش من باعث شدم دوباره علاقه مندی رو تجربه کنه البته وضوعات زندگی محسن تا سال 91 بوده.من هم بعد مدتها دوباره دوست داشتن رو با محسن حس کردم .حالا میخوام نظر شما رو درباره ی شرایط الان زندگیم بدونم خیلی بهم سخت میگذره بدون محسن .اون ادم رکیه بهم گفته اگه نخواد باشه خودش بهم میگه .ولی هیچی نمیگه الن.من واقعا درمونده هستم .با مشاورتون بهم کمک کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه

    کاملا مشخصه که دوستت نداره.
    این که ماهی یکبار اونم بدون اطلاعا خانواده ها میبینتت و اونم تازه با تماس بدنی و ... و بعدش هر موقع دلش خواست به هر بهانه گوشیشو روت مسدود می کنه و جواب زنگ و اس امستو نمیده نشون میده که بهت علاقه نداره و فقط واسه مسائل... هستش
    واقع بین باش
    توهم نزن که دوستت داره چون اگه داشت تورو نمیپیچوند
    اینکه عموش تو کماست چه ربطی داره به اینکه بخواد تورو به خانواده معرفی کنه و بیان خواستگاری؟
    این بهانه های مادربزرگ مردن و عمو تو کما بودن و زن داداش حامله بودن و ... ببخشیدا خیلی بهانه های مزخرفی واسه پیچوندنه
    یه بار یه آقایی خیلی شدید پاپیچ من شده بود و هی خواهش می کرد که به خانوادم بگم وقت خواستگاری بگیره بیاد خونمون و با خانوادش منتظر مطرح کرده بود و همه کاراشو کرده بود که فقط من وقتشو بگم بیان اما من هی از این بهانه های مزخرف براش می آوردم. بعدم که دیدم حوصله سریش بازیشو ندارم کلا گوشیمو روش مسدود کردم رفت.

  3. کاربران زیر از دختر شاد بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23038
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه

    سلام دختر شاد
    از راهنماییت متشکرم امروز خیلی حالم بهتره .و سعی کردم منطقی باشم .بعضی از دوستام که باهاشون مشورت کردم میگفتن مقصر من هستم که با لحن تند توی اس یاداور خاطرات گذشتش بودم.تا این لحظه که برنگشته ولی با خودم تصمیم گرفتم اگه برگرده نه دیگه پیشش برم و نه انتظاری رو ازش براورده کنم .بعد از سپری شدن این برهه غم که توی خونشونه ازش بخوام مطرحش کنه .البته قبلا با مادرش مطرح شده موضوع و مادرش از پسرخاله ی من تشکر کرده بخاطر معرفی.ولی هنوز من رو ندیده .بابای محسن نظامیه و مقررات خودش رو داره .من تا امروز سعی کردم خوشبینانه ترین حالت رو در نظر بگیرم .ولی امروز به بعد واقع بینانه ترین رو .دوست خوبم ممنونم که درد دلم رو خوندی و جواب دادی .

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط من تنهام نمایش پست ها
    سلام دختر شاد
    از راهنماییت متشکرم امروز خیلی حالم بهتره .و سعی کردم منطقی باشم .بعضی از دوستام که باهاشون مشورت کردم میگفتن مقصر من هستم که با لحن تند توی اس یاداور خاطرات گذشتش بودم.تا این لحظه که برنگشته ولی با خودم تصمیم گرفتم اگه برگرده نه دیگه پیشش برم و نه انتظاری رو ازش براورده کنم .بعد از سپری شدن این برهه غم که توی خونشونه ازش بخوام مطرحش کنه .البته قبلا با مادرش مطرح شده موضوع و مادرش از پسرخاله ی من تشکر کرده بخاطر معرفی.ولی هنوز من رو ندیده .بابای محسن نظامیه و مقررات خودش رو داره .من تا امروز سعی کردم خوشبینانه ترین حالت رو در نظر بگیرم .ولی امروز به بعد واقع بینانه ترین رو .دوست خوبم ممنونم که درد دلم رو خوندی و جواب دادی .

    آفرین عزیزم
    موفق باشی
    (ضمنا اینکه باباش نطامیه هم بهانست بابای من م نظامیه اصن از این خبرا نیست گلم )

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23038
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه

    سلام دوست گلم .واقعا تعلل و سکوتش من رو عصبی کرده .هنوز جوابم رو نداده.بهش اس دادم ازش خواستم اگه میخواد تمومش کنه یک جمله بگه من حتی ازش دلیل هم نمیخوام . چون از انتظار متنفرم ولی جواب همین اس رو هم نداد.من توی زندگیم چوب شتابزدگیم رو زیاد خوردم توی تصمیمات احساسی .میگم اینبار این کار رو نکنم.

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23038
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه


    سلام بهاره جان. ممنونم از توجهی که به داستان من داشتین .حرف شما درسته من دختره احساسی هست و خودم رو مسول احساسی میدونم که به دیگران ابراز میکنم.و توی جلسات صحبت به محسن گفتم . به این دلیل من تصمیم گرفتم به شما فکر کنم چون حس میکنم شکست شما در زندگی شاید تشخیص شما رو بالا برده باشه وقدر محبت و احساس واقعی رو بیشتر بدونید.ولی وقتی به مرزی برسم که از شخصی از نظر احساسی نامید بشم دیگه هیچ وقت حسم بهش برنمیگرده دیروز محسن اس داد .هنوز راجب موضوع ازش سوالی نپرسیدم .منتظر هستم که خودش توضیحاتش رو بده .چون من حرفا و استدلال هام رو توی اس یک طرفه براش فرستادم . و اگر به این نتیجه برسم که به قول دختر شاد و شما بهاره جان تکلیفش با خودش معلوم نیست . این رابطه رو کات میکنم.و نهایتا زمان تا اقدام جدی محسن که برای خودم گذاشتم رو بعد از چهلم مادربزرگش .قبل از پایان صفر .بازم نظرتون رو بشنوم خوشحال میشم .من بیش از علاقم به محسن برای احساسی که خودم دارم و ابرازش کردم ارزش قایلم حالا اگر اون این احترام رو بی دلیل برای من زیر پا گذاشته به محض اینکه به یقین برسم رابطه رو کات میکنم.

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه

    سلام.
    دوست عزیز متاسفانه اونطور که خودتون گفتید شما تو مسائل احساسی اصلا باهوش نیستید وگرنه بعد از اینکه فقط یکبار تماس های شما رو مسدود میکرد شما دگ به سمت ایشون نمیرفتید،
    باز هم دیر نشده به نظر من ایشون حتی اگه الان دوباره بیان و به شما توضیح بدن باز هم کارشون تکرار میشه چون شخصیت ثابتی ندارن.
    موفق باشید.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد