سلام به همه
من یه خاستگاری دارم که شرایطش خوبه یعنی از لحاظ مالی،شغل، خانواده و ظاهر گاملا اوکی و عالیه. 100 درصد هم غریبه س یعنی اصلا هیچ شناختی نداریم. من دو جلسه با ایشون صحبت کردم و الان میگن که جواب نهایی رو بدین.
مشکل من اینه که این آقا یکسری اخلاقای عجیب داره که واقعا به دلم نمیشینه که میخام براتون توصیح بدم: (این اخلاقا رو از همون صحبتا که جمعا 3ساعت میشه فهمیدم)
- این آقا تو بحثاش بصورت پراکنده میگفت من با همکارم سز این بحثم شد، با مامانم سر این بحث کردم، و ...( در حالی که یه آدم خوش اخلاق انقدر با این و اون بحث نمیکنه و هم چنین امکان عصبی بودنش هم هست چون میگفت خیلی وقتا در آن واحد عصبانی میشم ولی بعدش پشیمون میشم)
- بابام وقتی رفته بود تحقیق پیش عموشون. بهش گفته بودن که ما خانواذتا مشکل ژنتیکی داریم و بعضی بچه هامون ناقص میشن. بابام این موضوع رو به پدر پسره گفته بود و ایشون تکذیب کرده بود و گفته بود ما با این خانواده مشکل داریم و علت این که بعضی بچه های فامیلشون ناقص شده بودن رو توضیح داده بود. خود پسره تو مراسم گفت من ناراحت شدم و با یه پوزخند مسخره می گفت اای کاش باباتون میدونست بره کجا تحقیق کنه! بعدشم گفت شاید ما باید این سوالو از شما می پرسیدیم
وقتی گفتم منظورتون چیه گفت ولش کنین و .... و کلا با پوزخندش خیلی چیزا میگفت مثلا به همشهریام توهین میکرد در جالی که او اصالتا همشهری منه. یا مثلا جلسه دوم یه حرفشون رو یادم رفته بود از جلسه اول، بعد این آقا با یه حالتی شروع کرد به تعریف از حافظه خودش که یعنی حافظه من بده (وااای ازین اخلاقاش خیلی حرررصم میگرفت
)
جلسه های خاستگاری ما بیشتر حول محور روابط دختر و پسر می چرخید و بشدددددت تاکید داشت دختر باید سنگین باشه چه از لحاظ اخلاقی و چه ظاهری
( من خودم ادم جلفی نیستم در حدی هم که ایشون میخان سنگین نیستم من حاضرم با ایشون راه بیام یعنی باحاب تر شم یا به قول ایشون لباس رنگی رنگی نپوشم ولی مشکل من اینه که میترسم ایشون به شدددددت تعصبی باشن و یجور وسواس فکری داشته باشن.) از خودشون که پرسیدم انکار کردن و گفتن من تعصبی نیستم و میگم هرچی عرف بگه ولی وقتی مثلا من میگفتم میخام چند وقت یبار با دوستام برم بیرون و اینکه دوس دارم کار کنم شاید تو محیط کارم مرد باشه قیافش تغییر میکرد و یجوری میشد ولی میکف عیب نداره ( میترسم الان بگه عیب نداره و بعدا محدودم کنه)
- تو بحثاش همش میگفت حانم باید بیشتر ایثار داشته باشه و مرد بهتر تصمیم میگیره و .... ( با این حرفاش حس میکردم مردسالاره چون همش میگفت زن باید با شوهرش راه بیاد وقتی میگفتم مردم هم باید راه بیاد میگفت بله قبول دارم ولی باز چند دقیقه بعد حرف خوذش میزد
)
- این آقا میگفت من خیییلی دوست دارم ولی از نصف بیشترشون خوشم نمیاد چون قلق من دستشون نیست و فقط چنتا دوست محدود دارم که دوسشون دارم و کلا باهمه نمیسازم.( یه آدم خوش اخلاق با همه میسازه و از کجا معلوم بعدا نکه من از خانواده و دوستات خوشم نمیاد
)
- یجا هم با یه حالت دستوری و .... در حالی که یخورده قرمز شده بود گفت من خییییییلی خیییییلی بدم میاد حرف خونه بیرون زده بشه در حالی که میتونست بهتر اینو بگه
دوستان لطفا کمکم کنید. بنظرتون واقعا فرد عصبی و بد اخلاقیه ؟ بنظرتون شرایطشو نادید بگیرم؟
تو محل کار که تحقیق کردیم گفتن آدم کاری و خوش اخلاقیه ولی تو تحقیق معمولا همه همینا رو میگن
مامانم اینا هم میگن به ظاهر پسر بدی نیس ولی من ازین اخلاقاش میترررررسم. کلا شب خواستگاری جوری نبود که از صحبت باهاش احساس خوبی داشته باشم چون خیلی حرصمو در می آورد
ممنون از همه