نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: مشکلات دوره نامزدی

1269
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23794
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات دوره نامزدی

    همه چی وقتی شروع شدکه مادربزرگم دسته گلی روکه نامزدم واسه اولین سالگردعقدمون خریده بودانداخت توسطل زباله.صبح که ازخواب پاشدم وقتی دیدم دسته گلم توسطل اشغاله ناراحت شدم واعتراض کردم.واین اعتراض باعث شدمادرومادربزرگم یک ماه باهام حرف نزنن وحتی به نامزدم بی محلی کنن.ازاونوقت تاحالاحس میکنم نباشم بهتره.انگارسرم داره منفجرمیشه.انگارهیچکس منونمیفهمه.نامزدیمون بخاطرجورنشدن شرایط نامزدم طولانی شده.دنبال کارم اماپیدانمیکنم.خلاصه اینکه خیلی زیاده مشکلم.الان تنهام و فقط نامزدم باهام خوبه.همه تنهام گذاشتن.واقعاخسته ام...کمکم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس کمبوددارم

    ببخشید متوجه نشدم
    شما اقایی؟یا خانوم؟
    اصن چندسالته؟
    مادربزرگت؟؟؟
    مگه ایشون باشما زندگی میکنه؟
    خانوادت با ازدواجت راضی نبودن؟
    قضیه چیه؟لطفا کامل تر بگو
    ممنون
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23794
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس کمبوددارم

    خانمم.24ساله.بله مادربزرگم پیش ماست

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشکلات دوره نامزدی

    نقل قول نوشته اصلی توسط صباواحسان نمایش پست ها
    همه چی وقتی شروع شدکه مادربزرگم دسته گلی روکه نامزدم واسه اولین سالگردعقدمون خریده بودانداخت توسطل زباله.صبح که ازخواب پاشدم وقتی دیدم دسته گلم توسطل اشغاله ناراحت شدم واعتراض کردم.واین اعتراض باعث شدمادرومادربزرگم یک ماه باهام حرف نزنن وحتی به نامزدم بی محلی کنن.ازاونوقت تاحالاحس میکنم نباشم بهتره.انگارسرم داره منفجرمیشه.انگارهیچکس منونمیفهمه.نامزدیمون بخاطرجورنشدن شرایط نامزدم طولانی شده.دنبال کارم اماپیدانمیکنم.خلاصه اینکه خیلی زیاده مشکلم.الان تنهام و فقط نامزدم باهام خوبه.همه تنهام گذاشتن.واقعاخسته ام...کمکم کنید

    متاسفانه دوست عزیز شما به خاطر یک دسته گل برای خودتون و خانواده مشکلات به وجود اوردید

    متاسفانه در این موقعیت که نیاز به حمایتشون دارید ، سعی میکنید ازشون فرار کنید و این کار بسیار اشتباهیه

    شما که نمیتونید یک اشتباه خانواده خودتون رو تحمل کنید چطور میتونید با این حساسیت زندگی مشترک آینده رو مدیریت کنید ؟

    بهتره روی اعصاب و رفتارتون مدیریت و کنترل داشته باشید تا بتونید در زندگی آینده با گذشت به ارامش برسید

    لازمه در این مورد با مشاوری مجرب مشورت کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد