نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

1650
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23931
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    با سلام خدمت مشاوران گرامی
    بنده دختری 23 ساله هستم که حدودا 4 سالی با پسری که 16ماه از خودم کوچکتر است ارتباط از راه دور(چت و تلفن) چون در یک شهر نیستیم دارم.این شخص بسیار مهربان و وفادار و خوش اخلاق بوده و با اخلاق من که تندخو و بد اخلاق و غرغرو می باشم کنار میاد یا به اصطلاح منو بلده!
    از طرفی ایشون الان ترم اخر لیسانس هستن و سربازی نرفته و کاری ندارد.در حالی که خانواده من بسیار در این مسایل سختگیر هستن و میگن باید حتما کار دولتی و خونه و ماشین داشته باشه و تو یه شهر خوب و خوش اب و هوا زندگی کنن و حتما تو دانشگاه یا محیط کار(جای متعارف)اشنا شده باشین و.... حتی تعداد خواهر و برادرها و شغل پدر هم براشون ملاکه!!!واسه همین شرایط سختشون و نداشتن هیچکدوم از شرایط bfام،تا حالا چیزی به خانواده نگفتم
    از طرفی خاستگارایی که با شرایط اونا بخونه برام زیاد بوده اما همرو رد کردم بخاطر bfام و از این کار پشیمون نیستم اما این باعث شده نسبت به ایندم حساس بشم و نتونم دیگه صبر کنم تا آقا شرایطو کسب کنه...اخه کم کم 3 سال لازمه و احساس میکنم تا اونموقع سنم خیلی بالا میره.....
    الانم ارشد یه شهر دیگه قبول شدم و آقا ماهی یکبار بهم سر میزنه،دستشو گرفتمو بوسم کرده،بغلم کرده و خیلی احساس گناه میکنم.چرا باید حلال خدا رو بخاطر سختگیری خانواده ها گناه کنن؟
    بهش گفتم تا قبل از سربازی باید بیاد خاستگاری و اونم قبول کرده ولی میترسه و من مطمينم خانوادم هیچوقت راضی نمیشن
    و نمیدونم باید بگم کجا و چجوری اشنا شدیم....خیلی مقید و نکته بینن....بعضی وقتا میگم ولش کن فعلا نمیگم تا بره سربازی و بیاد ببینم چی میشه،از طرفی نگران ایندمم.هیچ امیدی به این رابطه ندارم اما ازش هم نمیگذرم....
    لطفا شما بگین چکار کنم....ممنون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوو نمایش پست ها
    با سلام خدمت مشاوران گرامی
    بنده دختری 23 ساله هستم که حدودا 4 سالی با پسری که 16ماه از خودم کوچکتر است ارتباط از راه دور(چت و تلفن) چون در یک شهر نیستیم دارم.این شخص بسیار مهربان و وفادار و خوش اخلاق بوده و با اخلاق من که تندخو و بد اخلاق و غرغرو می باشم کنار میاد یا به اصطلاح منو بلده!
    از طرفی ایشون الان ترم اخر لیسانس هستن و سربازی نرفته و کاری ندارد.در حالی که خانواده من بسیار در این مسایل سختگیر هستن و میگن باید حتما کار دولتی و خونه و ماشین داشته باشه و تو یه شهر خوب و خوش اب و هوا زندگی کنن و حتما تو دانشگاه یا محیط کار(جای متعارف)اشنا شده باشین و.... حتی تعداد خواهر و برادرها و شغل پدر هم براشون ملاکه!!!واسه همین شرایط سختشون و نداشتن هیچکدوم از شرایط bfام،تا حالا چیزی به خانواده نگفتم
    از طرفی خاستگارایی که با شرایط اونا بخونه برام زیاد بوده اما همرو رد کردم بخاطر bfام و از این کار پشیمون نیستم اما این باعث شده نسبت به ایندم حساس بشم و نتونم دیگه صبر کنم تا آقا شرایطو کسب کنه...اخه کم کم 3 سال لازمه و احساس میکنم تا اونموقع سنم خیلی بالا میره.....
    الانم ارشد یه شهر دیگه قبول شدم و آقا ماهی یکبار بهم سر میزنه،دستشو گرفتمو بوسم کرده،بغلم کرده و خیلی احساس گناه میکنم.چرا باید حلال خدا رو بخاطر سختگیری خانواده ها گناه کنن؟
    بهش گفتم تا قبل از سربازی باید بیاد خاستگاری و اونم قبول کرده ولی میترسه و من مطمينم خانوادم هیچوقت راضی نمیشن
    و نمیدونم باید بگم کجا و چجوری اشنا شدیم....خیلی مقید و نکته بینن....بعضی وقتا میگم ولش کن فعلا نمیگم تا بره سربازی و بیاد ببینم چی میشه،از طرفی نگران ایندمم.هیچ امیدی به این رابطه ندارم اما ازش هم نمیگذرم....
    لطفا شما بگین چکار کنم....ممنون

    خب امیدوارم ایشون به خاطر احساسات بی منطق شما به دام نیفته .... شرمنده رک و صریح حرف میزنم

    چون افرادی مثل شما با همین احساسات بی منطق و سطحی خودتون زندگی رو به کام هم خودتون و هم دیگران تلخ خواهید کرد

    وقتی شرایط ایشون برای ازدواج مهیا نیست ، اصرار شما فق عرصه رو به ایشون تنگ میکنه و ارمغانی جز افسردگی برای شما نخواهد داشت

    امیدوارم بتونید از این سد احساسات رد بشید و کمی عاقلانه به موضوع نگاه کنید چون داشتن شغل و اسقلال مالی برای یک زندگی مشترک شرط لازم و حتمی به حساب میاد
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوو نمایش پست ها
    با سلام خدمت مشاوران گرامی
    بنده دختری 23 ساله هستم که حدودا 4 سالی با پسری که 16ماه از خودم کوچکتر است ارتباط از راه دور(چت و تلفن) چون در یک شهر نیستیم دارم.این شخص بسیار مهربان و وفادار و خوش اخلاق بوده و با اخلاق من که تندخو و بد اخلاق و غرغرو می باشم کنار میاد یا به اصطلاح منو بلده!
    از طرفی ایشون الان ترم اخر لیسانس هستن و سربازی نرفته و کاری ندارد.در حالی که خانواده من بسیار در این مسایل سختگیر هستن و میگن باید حتما کار دولتی و خونه و ماشین داشته باشه و تو یه شهر خوب و خوش اب و هوا زندگی کنن و حتما تو دانشگاه یا محیط کار(جای متعارف)اشنا شده باشین و.... حتی تعداد خواهر و برادرها و شغل پدر هم براشون ملاکه!!!واسه همین شرایط سختشون و نداشتن هیچکدوم از شرایط bfام،تا حالا چیزی به خانواده نگفتم
    از طرفی خاستگارایی که با شرایط اونا بخونه برام زیاد بوده اما همرو رد کردم بخاطر bfام و از این کار پشیمون نیستم اما این باعث شده نسبت به ایندم حساس بشم و نتونم دیگه صبر کنم تا آقا شرایطو کسب کنه...اخه کم کم 3 سال لازمه و احساس میکنم تا اونموقع سنم خیلی بالا میره.....
    الانم ارشد یه شهر دیگه قبول شدم و آقا ماهی یکبار بهم سر میزنه،دستشو گرفتمو بوسم کرده،بغلم کرده و خیلی احساس گناه میکنم.چرا باید حلال خدا رو بخاطر سختگیری خانواده ها گناه کنن؟
    بهش گفتم تا قبل از سربازی باید بیاد خاستگاری و اونم قبول کرده ولی میترسه و من مطمينم خانوادم هیچوقت راضی نمیشن
    و نمیدونم باید بگم کجا و چجوری اشنا شدیم....خیلی مقید و نکته بینن....بعضی وقتا میگم ولش کن فعلا نمیگم تا بره سربازی و بیاد ببینم چی میشه،از طرفی نگران ایندمم.هیچ امیدی به این رابطه ندارم اما ازش هم نمیگذرم....
    لطفا شما بگین چکار کنم....ممنون
    عزيزم هيچوقت واسه ازدواج كردن عجله نكن 23 سالگي نشد سي سالگي اصلا عجله نكن و رو يك گزينه نمون ببين خودت چطور شخصيتي داري خودت خودت رو بهتر از هر كس ديكه ميشناسي از خودت بپرس ميتوني با شخصي كه هيچي نداره از زير صفر شروع كني ايا موفق مي شيد ايا ميتوني تحمل كني آيا ....شايد الان چون عاشق دوست پسرت هستي ويژگيهاي بدش رو نمي توني ببيني خانوادش رو نميشناسي خيلي چيزها رو انسان اينجور مواقع نمي تونه ببينه به خودتون فرصت بدين نظر خانوادت برات اهميت داشته باشه چون جز اونا هيچ كس نمي تونه انقدر خيرت رو بخواهند مطمعنا خانوادت انسانهاي منطقي هستند باهاشون صحبت كن شرايط رو بگو و براي نظرشون ارزش قايل باش.عشق و علاقه بعد از يه مدت سرد ميشه و فروكش ميكنه اونوقته كه سختي هاي زندگي خودشون رو نشون ميدن اونوقته كه مي فهمي اشتباه كردي يا درست انتخاب كردي ببين اگر جز يه خانواده مرفه هستي و هرچي خواستي داشتي فرداها كم كم خودت رو با خانواده يا اقوام مقايسه ميكني كه فلاني فلان لباس گرونقيمت رو خريد اما من نمي تونم فلاني فلان عروسي رو گرفت اما مراسم من ساده بود كم كم اينا واست اهميت پبدا مي كنه اينا رو كسي بهت داره ميگه كه اين چيزها رو تجربه كرده واسه منم اهميت نداشت ولي الان ميبينم كه حق زندگي كردن رو از خودم گرفتم...

  5. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23931
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    همیشه همه فقط آیه یاس میخونن واسم....یعنی عشق وعلاقه تو زندگی هیچ جایی نداره....همه عشقا الکی هستن و همیشه یه طرف میخواد دیگریو گول بزنه....
    من نمیتونم عقلانی فکر کنم.نمیتونم بخاطر شرایط بدی که داره برم با یکی دیگه....چرا زندگیم اینجوری شدبه اونایی که بدون عشق یه ازدواج موفق داشتن حسودیم میشه....

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23931
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    همیشه همه فقط آیه یاس میخونن واسم....یعنی عشق وعلاقه تو زندگی هیچ جایی نداره....همه عشقا الکی هستن و همیشه یه طرف میخواد دیگریو گول بزنه....
    من نمیتونم عقلانی فکر کنم.نمیتونم بخاطر شرایط بدی که داره برم با یکی دیگه....چرا زندگیم اینجوری شد
    به اونایی که بدون عشق یه ازدواج موفق داشتن حسودیم میشه....

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23931
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    عزيزم هيچوقت واسه ازدواج كردن عجله نكن 23 سالگي نشد سي سالگي اصلا عجله نكن و رو يك گزينه نمون ببين خودت چطور شخصيتي داري خودت خودت رو بهتر از هر كس ديكه ميشناسي از خودت بپرس ميتوني با شخصي كه هيچي نداره از زير صفر شروع كني ايا موفق مي شيد ايا ميتوني تحمل كني آيا ....شايد الان چون عاشق دوست پسرت هستي ويژگيهاي بدش رو نمي توني ببيني خانوادش رو نميشناسي خيلي چيزها رو انسان اينجور مواقع نمي تونه ببينه به خودتون فرصت بدين نظر خانوادت برات اهميت داشته باشه چون جز اونا هيچ كس نمي تونه انقدر خيرت رو بخواهند مطمعنا خانوادت انسانهاي منطقي هستند باهاشون صحبت كن شرايط رو بگو و براي نظرشون ارزش قايل باش.عشق و علاقه بعد از يه مدت سرد ميشه و فروكش ميكنه اونوقته كه سختي هاي زندگي خودشون رو نشون ميدن اونوقته كه مي فهمي اشتباه كردي يا درست انتخاب كردي ببين اگر جز يه خانواده مرفه هستي و هرچي خواستي داشتي فرداها كم كم خودت رو با خانواده يا اقوام مقايسه ميكني كه فلاني فلان لباس گرونقيمت رو خريد اما من نمي تونم فلاني فلان عروسي رو گرفت اما مراسم من ساده بود كم كم اينا واست اهميت پبدا مي كنه اينا رو كسي بهت داره ميگه كه اين چيزها رو تجربه كرده واسه منم اهميت نداشت ولي الان ميبينم كه حق زندگي كردن رو از خودم گرفتم...

    همیشه همه فقط آیه یاس میخونن واسم....یعنی عشق وعلاقه تو زندگی هیچ جایی نداره....همه عشقا الکی هستن و همیشه یه طرف میخواد دیگریو گول بزنه....

    من نمیتونم عقلانی فکر کنم.نمیتونم بخاطر شرایط بدی که داره برم با یکی دیگه....چرا زندگیم اینجوری شد
    به اونایی که بدون عشق یه ازدواج موفق داشتن حسودیم میشه....

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوو نمایش پست ها
    همیشه همه فقط آیه یاس میخونن واسم....یعنی عشق وعلاقه تو زندگی هیچ جایی نداره....همه عشقا الکی هستن و همیشه یه طرف میخواد دیگریو گول بزنه....
    من نمیتونم عقلانی فکر کنم.نمیتونم بخاطر شرایط بدی که داره برم با یکی دیگه....چرا زندگیم اینجوری شدبه اونایی که بدون عشق یه ازدواج موفق داشتن حسودیم میشه....
    من نخواستم ايه ياس بخونم برات عزيزم
    گفتم منطقي فكر كن ببين چقدر برات اهميت داره اين چيزها ايا فقط عشق كافيه(به نظر من نيست)هر كسي با چيزي خوشه شايد خوشي هاي ديگه اي هم وجود داشته باشه تو زندگي با ايشون
    اما اين عشقي كه ميگي بعد ازدواج حداقل تا دو سال كم كم كم كم كم ميشه اينو مطمعنم و ديدم و تجربه كردم ديگه مثل دوران مجردي و نامزدي و اوايل ازدواج آتشين نخواهد بود ميتوني بري تحقيق هم بكني

  10. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوو نمایش پست ها

    همیشه همه فقط آیه یاس میخونن واسم....یعنی عشق وعلاقه تو زندگی هیچ جایی نداره....همه عشقا الکی هستن و همیشه یه طرف میخواد دیگریو گول بزنه....

    من نمیتونم عقلانی فکر کنم.نمیتونم بخاطر شرایط بدی که داره برم با یکی دیگه....چرا زندگیم اینجوری شد
    به اونایی که بدون عشق یه ازدواج موفق داشتن حسودیم میشه....

    سعي كن بتوني از رو عقل تصميم بگيري دل ادم روزي هزار تا چيز ميخاد و منصرف ميشه
    اگر ميگي نميتوني در نهايت اين شما هستيد كه ضرر ميكنيد و به خودتون ايندتون ضربه وارد ميكنيد

  12. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23931
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    من نخواستم ايه ياس بخونم برات عزيزم
    گفتم منطقي فكر كن ببين چقدر برات اهميت داره اين چيزها ايا فقط عشق كافيه(به نظر من نيست)هر كسي با چيزي خوشه شايد خوشي هاي ديگه اي هم وجود داشته باشه تو زندگي با ايشون
    اما اين عشقي كه ميگي بعد ازدواج حداقل تا دو سال كم كم كم كم كم ميشه اينو مطمعنم و ديدم و تجربه كردم ديگه مثل دوران مجردي و نامزدي و اوايل ازدواج آتشين نخواهد بود ميتوني بري تحقيق هم بكني
    مادیات هم برام مهمه.ولی هرگز نمیتونم با کسی زندگی کنم که وضعش خوبه ولی عاشقش نیستم....زندگیو واسه جفتمون جهنم میکنم...بعلاوه قرار نیس تا اخر عمرش نره سر کار که

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوو نمایش پست ها
    مادیات هم برام مهمه.ولی هرگز نمیتونم با کسی زندگی کنم که وضعش خوبه ولی عاشقش نیستم....زندگیو واسه جفتمون جهنم میکنم...بعلاوه قرار نیس تا اخر عمرش نره سر کار که
    ببين عزيزم منم بهت گفتم كه منم مثل شما بودم طرز فكر شما رو داشتم من حاضر بودم با عشقم كه بهش نرسيدم برم تو روستا زندگي كنم حاضر بودم بخاطرش چادر سر كنم آرايش نكنم خيلي چيزهاي ديگه(خلاصه نشد و بهم نرسيديم بعد اينكه با شخص ديگه اي ازدواج كردم خدا رو شكر كردم كه نشد و صلاحم اين بود كه نشه(خداروشكر كردم مني كه انقدر عاشقش بودم و براش مي مردم))نميگم جواب رد بده با خانوادت مشورت كن خانواده مهمترين شرطه.
    الان هم سه ساله ازدواج كردم با شخصي اشنا شدم صحبت كردم شرايطم رو گفتم قبول كرد وضعيت مالي خوبي هم داشتند كم كم بهش علاقهمند شدم خلاصه برات تعريف كنم كه متوجه بشي منظورم چيه
    زد و شرايطمون برگشت ديگه كم كم بايد كار ميكرديم و پول اجاره خونه هزينه زندگي رو درمياورديم يك نفر نمي تونست خرجي اين زندگي رو دربياره منم كه يكي از شرايطم شاغل شدن بود اومدم و شروع كردم به كار الان دو نفري كار مي كنيم و خيلي عقبيم و به هيچ چيز نمي رسيم نه مسافرت نه تفريح نه هيچ چيز كم كم احساسم كم شد (از خستگي و كار)غر زدن ها شروع شد گلايه ها شروع شد و خيلي چيزهاي ديگه
    سرت رو در اوردم ميخام بگم خودت بايد ايندت رو بسازي اگر دوسش داري فكر كن ازدواج كردي فكر كن اخلاقش عوض شد و اوني نشد كه فكر ميكردي ميخاي چيكار كني؟
    بازم ميگم نميگم جواب رد بدي بشين فكر كن ببين هدفت چيه باز اگر فكر ميكني باهاش خوشبختي به خانوادت بگو و رو حرفت وايستا

  15. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23931
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده و تقاضای خواستگاری از پسر

    هیچکی جواب منو نمیئه که باید چه غلطی کنم.....فقط باید کلا منصرف شم بعد این همه....

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواستگاری خانواده دختر از پسر
    توسط sara amiriiiii در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 11-05-2015, 02:11 PM
  2. کجای دنیا دختر به خاستگاری پسر میرود
    توسط پریماه. در انجمن فرهنگ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-02-2015, 10:51 AM
  3. پسری تنها هستم !
    توسط CÆSAR در انجمن سایر
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 06-10-2015, 12:01 AM
  4. عدم استقلال مالی پسر
    توسط mozhgan.eb در انجمن مسائل مالی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 01-26-2015, 01:48 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد