نوشته اصلی توسط
mahsa79155
عین خیلی از دخترای هم سن و سالم (16) عاشق شدم برای اولین بار
اون طرف رو توی عروسی داداشم دیدم و یکی از اشناهای دور خانواده ما و نزدیک خانواده دایی ام هستن
هیچ جوره فراموش نمیشه دارم نابود میشم ولی خب دوست دارم باهاش دوست بشم
این بسر فوق العاده به دل مادرم نشسته و مادرم همش ازش تعریف میکنه البته مادرم به شوخی بهم میگه دوست داره دامادش بشه
اما خب به دلیل اینکه به خانواده داییم نزدیک اند . هیچجوره نمیشه بهشون نزدیک بشم
اگه با دختر داییم این موضوع رو مطرح کنم سریعا به خانوادش میگه و برای من جلوی داییم بد میشه
الان من چیکار کنم؟
توروخدا نصیحت نکنید فقط من شاید سنم کم باشهه اما زیاد میفهمم