نوشته اصلی توسط
گل ارکیده
سلام.من 31 سالمه،شوهرم پنج سال از من بزرگتره.دوساله که ازدواج کردیم.قبل از ازدواج هم حدود چهار سال نامزد بودیم.خواهرشوهرم واسطه ی آشنایی ما بود.بعد از ازدواج با خانواده ی شوهرم زندگی میکنیم.من لیسانس حسابداری دارم.الان هم دانشجوی سال آخر حقوق هستم.وقتی با شوهرم آشنا شدم شاغل بودم تا دو سال پیش،که شوهرم ازم خواست تا درسم تمام نشده کار نکنم.شوهرم وقتی 21 سالش بوده ازدواج میکنه و به دلایلی که من دقیق اطلاع ندارم هشت سال بعد، از هم جدا میشن.بچه هم نداشتن.دو سال بعد از طلاقشون با من آشنا شدن .چند ماه بعد از عروسی متوجه شدم که همسرم به شیشه اعتیاد داره.شکاکی و بدبینیش توی اون زمان که اعتیاد داشت خیلی بیشتر شده بود.شش ماه پیش با فشار خانوادهاش و من تصمیم به ترک گرفت.و خداروشکر الان شش ماهه که پاکه.بدبینیاش کمتر شده ولی هنوز هم شکاک و بدبینه.یه برادرشوهر دارم که اونم ازدواج کرده و با خانومش با خانواده شوهرم زندگی میکنند.از نظر پوشش هم با ظاهری کاملا پوشیده و با روسری توی خونه هستیم.شوهرم حتی به برادر خودش هم بدبینه.البته تا حدودی این نوع بدبینی را از پدرشون به ارث بردن ،برادر شوهرم هم نسبت به زنش بدبین هست.حتی یه مدت همسرم حسابهای مالیشو به من سپرده بود منم با دقت تمام انجامش دادم ولی در آخر منو متهم کرد به دزدی.
با این رفتارها فقط منو دلسرد میکنه از زندگی.لطفا منو راهنمایی کنید . با تشکر