نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: تجاوز -خیانت

12005
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    740
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    تجاوز -خیانت

    با سلام
    من دو سال تنها جدا از شوهرم تو یک شهری در خارج درس می خوندم و شوهرم توی شهری دیگه کار می کرد. و حتی تو خونه ای که زندگی می کردم دو تا پسر بود. کم کم به مردای درو برم اعتماد کردم. یک روز یکی از دوستای دانشگم که خیلی بهش اعتماد داشتم دعوتم کرد برای قهوه البته شب بعد که منو رسوند خونه خواست من احساس کردم میخواد منو بوس کنه برای خداحافظی و من گفتم منوببخشید و فقط دست دادم. روز بعد اون به من که می دونست شوهر دارم پیشنهاد زنا داد که من گفتم من دوستتم من شوهر دارم که منو بوس کرد از من میخواست بیاد خونمون من هم بهش گفتم من هیچ وقت به شوهرم خیانت نمی کنم. دو سه روز دست از سرم بر نداشت منم بهش فحشی ندادم گفتم شاید بفهمه که در مورد من اشتباه فکر میکنه. یه شب گفت میای خونمون مامانم تا ۹ نیست من هم به خاطر اینکه ازیتش کنم گفتم الان میام .بعدش رفتم بیرون دو بار زنگ زد من جوابشو ندادم تا اینکه از دستش خسته شدم گفتم بیا بیرون کارت دارم من خونتون نمیام. بعد که اومد بیرون هیچی از این که چرا نرفتم خونش نپرسید. داشتیم بستنی میخوردیم که به من دست زد تصمیم گرفتم برگردم خونه. سر کوچه اونا بودیم که گفت بیا بریم خونمون حتی به مامانش هم گفت من با دوستم میام خونه گفتم من نمیام گفت تو به خودت برای یه چایی خونه ی اعتماد نداری. گفتم چرا من به خودم اعتماد دارم. ماشینمو دیدم گفتم نرم خونشون ولی با خودم گفتم مگه شوهرتو دوست نداری نمیذاری کاری بکنه . رو مبل نشسته بودم که رفته بود از اشپزخانه چایی بیاره که ناگهانی اومد طرفم من نتونستم هیچ کاری بکنم سرم داشت گیج می رفت فقط با خودم میگفتم میرم خودکشی می کنم. حتی به شوهرم گفتم میخواست ازم جدا بشه میگه تو که قصدشو میدونستی نباید میرفتی خونش. یه بار هم خودکشی کردم ولی شوهرم زود منو رسوند بیمارستان زنده موندم. من نمی تونم خودمو ببخشم از خودم بدم میاد چرا نتونستم هیچ کاری بکنم به من غیر از شوهرم هیچ کس به من دست نزده بود . شوهرم منو بخشیده ولی من نمیتونم فراموش کنم فقط ارزوی مرگمو میکنم. خواهش میکنم نظر شما چیه؟ ایا من خیانت کردم یا به من تجاوز شده؟ من هر دقیقه می ترسم جرا من عاشق شوهرم بودم و هستم. من می خوام اون شب رو فراموش کنم عذابم میده. من از اون کسافت بدم میاد من اونو یه دوست می دونستم. همه خاطرات خوب گذشتم جلوم می سوزه فکر میکنم یه ادم دیگه ای شدم .ای کاش زمان بر میگشت هیچ وقت این کارو نمی کردم
    ممنون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    744
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    دنیای عجیبه نباید میرفتی حالا که شوهرت بخشیده شمارو و شما قصد خیانت نداشتی اسمش تجاوزه
    عاشق شوهرت باش و اینو مثل یک حادثه تلخ بدون

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    765
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    به نظرم شما باید به مشاور مراجعه کنی تا در چند جلسه کمک کنه تا تجربه بدی رو که داشتی فراموش کنی. بیشتراز پیش به همسرت ابراز علاقه کن و از زندگی مشترکت لذت ببر. آرزوی خوشبختی براتون دارم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    367
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    3
    تشکر شده 31 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    من هنوز بعد از چند دقیقه خوندن این پست هاج و واجم.... چطور ممکنه یه زن شوهردار حتی دوست اجتماعی مرد داشته باشه تا این حد که بره خونش!؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا تو ذهنم جا نمیشه.
    باید بگم شوهر شما احتمالا یه فرشته رو زمینه..
    من با اینکه هیچوقت همچین کارایی نکردم شوهرم منو بخاطر دوستی در دوران بچگی که حتی شوهرم وجود نداشت سرزنش میکنه...
    در هر صورت اون روزا کذاشته منم اسمشو تجاوز نمیزارم اما حالا که شوهرت بخشیده بهتره تو هم پیش خدا توبه کنی و با دست زدن به خود کشی گناهتو بیشتر از این نکنی...اگه توبه کنی و از کارت پشیمون باشی خدا میبخشدت و سعی کن زن خوبی برای شوهرت باشی تا بهت اعتماد داشته باشه و جبران کنی روزای بدی که داشتی رو.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    راحیل جان سرزنش کردن الان دردی از این بنده خدا دوا نمیکنه .
    هیچکدوم ما نمیتونیم به گذشته برگردیم برای همین دیگه نباید به خودت بگی چرا اینجوری شد و .....
    باید به اینده فکر کنی . اینکه هیچکاری انجام ندی که این موضوع واسه شوهرت تداعی بشه.به قول معروف ابی که رفته دیگه به جوی برنمیگرده شما مواظب بقیه کارهات باش.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    367
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    3
    تشکر شده 31 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    آره شیرین جان حق با شماست خودمم اصلا با سرزنش موافق نیستم اما وقتی خودمو با این موضوع مقایسه میکنم میبینم شوهر من خیلی بی انصافه.
    شما بهتره قدر شوهر و زندگیتو بدونی و خودتو وقف زندگیت کنی تا هم خدا و هم خودت بتونی خودتو ببخشی

  7. 3 کاربران زیر از راحیل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6266
    نوشته ها
    70
    تشکـر
    61
    تشکر شده 42 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    عزیزم قدرهمسرمهربونتو بدون،لابد اونقدر عاشقت بوده ودوستت داشته که تونسته این سهل انگاری واشتباه بزرگتو نادیده بگیره و واسه ادامه ی یه زندگی شیرین با شریک زندگیش ببخشتت... پس مثل پروانه دورش بگرد وسعی کن این لطفشو باتمام وجودت واسش جبران کنی.خدای مهربون به طورخاص به شماوزندگیتون عنایت داشته چون شمارو لایق بهترینهادونسته،اونوقت درجوابش شما چیکار کردی؟خودکشی... آخه عزیزدلم این کاره که کردی؟عوض اینکه صبح تاشب خداروشاکرباشی اینطور داری جوابشومیدی؟واقعا بی انصافیه.ازخدا بترس ودیگه حتی به این گناه کبیره فکرهم نکن.مردهایی امثال همسر شما خیلی کم پیدامیشن .از زندگی در کنارش لذت ببر . . . خدا خیلی دوستت داره جونم[replacer_img] موفق باشی

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5739
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    23
    تشکر شده 19 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    وقتی شوهرت تورو بخشیده ، ی بار هم از خودکشی جون سال به در بردی ، چرا فکرای ناجور میکنی؟ حتی خدا هم تورو بخشیده که زنده موندی !!! ببین شوهرت چقد دوستت داشته که اون قضیه رو به راحتی باهاش کنار اومده پس تو هم عاقلانه فکر کن و باهاش کنار بیا و به خاطراتت بسپارش. سعی کن دیگه گول نخوری و عاقلانه تصمیم بگیری عزیزم.
    امیدوارم در زندگیت موفق باشی
    امضای ایشان
    خدایا دستم به آسمانت نمی رسد
    اما تو که دستت به زمین می رسد
    عزت عزیزانم را تا عرش کبریایی خود
    بلند کن...
    ( آمین )

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    خب اگر هم تجاوز محسوب بشه شما خودت شرایطتش رو فراهم کردی و کنجکاو بودی که این طرف چه رفتارهای دیگه ای ممکنه بکنه ..اول که تصمیم به بوسیدن شما داشته ..پس شما میدونستی که اون طرز فکرش درباره شما چیه و وقتی با همچنین مردی و خصوصیاتش آشنا هستی هر احتمالی رو میتونستی بدی ..اما درباره زمان حال به هر حال اینجور مورد سو استفاه قرار گرفتن ها همیشه در ذهن شما باقی خواهد ماند و باید در این زمینه واقع بین بود چون فریب ذهنی تاثیر بدتری خواهد داشت چون هر چی پیش میری و خودت رو گول میزنی که بالاخره درست میشم اون بالاخره هیچ وقت نخواهد اومد ..شوهرت که معرفت به خرج داده در حقت شما تنها کاری که میتونی بکنی اینه که سعی کنی از حالا به بعد یه جوری مشکلت رو با این داستان حل کنی متاسفانه در خارج کشور فرهنگ با فرهنگ ما متفاوته و نمیدونم ذهن مشاورانشون در این باره چه جوری باشه ولی میتونی از مشاوره تلفنی از ایران استفاده کنی البته نمیدونم الان هنوز اونجائی یا نه
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط Asi نمایش پست ها
    با سلام
    من دو سال تنها جدا از شوهرم تو یک شهری در خارج درس می خوندم و شوهرم توی شهری دیگه کار می کرد. و حتی تو خونه ای که زندگی می کردم دو تا پسر بود. کم کم به مردای درو برم اعتماد کردم. یک روز یکی از دوستای دانشگم که خیلی بهش اعتماد داشتم دعوتم کرد برای قهوه البته شب بعد که منو رسوند خونه خواست من احساس کردم میخواد منو بوس کنه برای خداحافظی و من گفتم منوببخشید و فقط دست دادم. روز بعد اون به من که می دونست شوهر دارم پیشنهاد زنا داد که من گفتم من دوستتم من شوهر دارم که منو بوس کرد از من میخواست بیاد خونمون من هم بهش گفتم من هیچ وقت به شوهرم خیانت نمی کنم. دو سه روز دست از سرم بر نداشت منم بهش فحشی ندادم گفتم شاید بفهمه که در مورد من اشتباه فکر میکنه. یه شب گفت میای خونمون مامانم تا ۹ نیست من هم به خاطر اینکه ازیتش کنم گفتم الان میام .بعدش رفتم بیرون دو بار زنگ زد من جوابشو ندادم تا اینکه از دستش خسته شدم گفتم بیا بیرون کارت دارم من خونتون نمیام. بعد که اومد بیرون هیچی از این که چرا نرفتم خونش نپرسید. داشتیم بستنی میخوردیم که به من دست زد تصمیم گرفتم برگردم خونه. سر کوچه اونا بودیم که گفت بیا بریم خونمون حتی به مامانش هم گفت من با دوستم میام خونه گفتم من نمیام گفت تو به خودت برای یه چایی خونه ی اعتماد نداری. گفتم چرا من به خودم اعتماد دارم. ماشینمو دیدم گفتم نرم خونشون ولی با خودم گفتم مگه شوهرتو دوست نداری نمیذاری کاری بکنه . رو مبل نشسته بودم که رفته بود از اشپزخانه چایی بیاره که ناگهانی اومد طرفم من نتونستم هیچ کاری بکنم سرم داشت گیج می رفت فقط با خودم میگفتم میرم خودکشی می کنم. حتی به شوهرم گفتم میخواست ازم جدا بشه میگه تو که قصدشو میدونستی نباید میرفتی خونش. یه بار هم خودکشی کردم ولی شوهرم زود منو رسوند بیمارستان زنده موندم. من نمی تونم خودمو ببخشم از خودم بدم میاد چرا نتونستم هیچ کاری بکنم به من غیر از شوهرم هیچ کس به من دست نزده بود . شوهرم منو بخشیده ولی من نمیتونم فراموش کنم فقط ارزوی مرگمو میکنم. خواهش میکنم نظر شما چیه؟ ایا من خیانت کردم یا به من تجاوز شده؟ من هر دقیقه می ترسم جرا من عاشق شوهرم بودم و هستم. من می خوام اون شب رو فراموش کنم عذابم میده. من از اون کسافت بدم میاد من اونو یه دوست می دونستم. همه خاطرات خوب گذشتم جلوم می سوزه فکر میکنم یه ادم دیگه ای شدم .ای کاش زمان بر میگشت هیچ وقت این کارو نمی کردم
    ممنون
    سلام

    عزیز افراد بر دو نوع هستند که یا از خیانت همسرشان میتوانند گذشت کنند و یا خیر به هیچ وجه نمیتوانند.

    خوشبختانه همسر شما از نوع اول هستند که از این خطای شما چشم پوشی کرده اند. البته شما حتما در این قضیه مقصر هستید (هوس-کودکی) باعث انجام این عمل شده و در نهایت در حالت انجام عمل

    اگر این شخص به زور و یا ضرب وشتم این فعل را انجام داده باشد تجاوز محسوب میشود ولی خوب به عبارتی شما هم در ایجاد محیا کردن شرایط برای این عمل حتما مقصر هستید.

    تقصیر و مسئولیت عمل خود را بپذیرید.

    بخاطر شوهرتان هم که شده باید به زندگی عادی برگردید. مشاور خوب خانم بگیرید,برای کم رنگ کردن ونحوه صحیح برخورد با گذشته. به فعالیت و کار و ورزش و شبکه دوستان خوب خانوادگی بپردازید.

    تنها ثبان و جلب اطمینان دادن به خودتان و همسرتان ..... عدم تکرار خطاست. موفق باشید

  12. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12274
    نوشته ها
    380
    تشکـر
    444
    تشکر شده 347 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    اسباب تجاوز توسط خود شخص مهيا شده!

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : تجاوز -خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط Asi نمایش پست ها
    با سلام
    من دو سال تنها جدا از شوهرم تو یک شهری در خارج درس می خوندم و شوهرم توی شهری دیگه کار می کرد. و حتی تو خونه ای که زندگی می کردم دو تا پسر بود. کم کم به مردای درو برم اعتماد کردم. یک روز یکی از دوستای دانشگم که خیلی بهش اعتماد داشتم دعوتم کرد برای قهوه البته شب بعد که منو رسوند خونه خواست من احساس کردم میخواد منو بوس کنه برای خداحافظی و من گفتم منوببخشید و فقط دست دادم. روز بعد اون به من که می دونست شوهر دارم پیشنهاد زنا داد که من گفتم من دوستتم من شوهر دارم که منو بوس کرد از من میخواست بیاد خونمون من هم بهش گفتم من هیچ وقت به شوهرم خیانت نمی کنم. دو سه روز دست از سرم بر نداشت منم بهش فحشی ندادم گفتم شاید بفهمه که در مورد من اشتباه فکر میکنه. یه شب گفت میای خونمون مامانم تا ۹ نیست من هم به خاطر اینکه ازیتش کنم گفتم الان میام .بعدش رفتم بیرون دو بار زنگ زد من جوابشو ندادم تا اینکه از دستش خسته شدم گفتم بیا بیرون کارت دارم من خونتون نمیام. بعد که اومد بیرون هیچی از این که چرا نرفتم خونش نپرسید. داشتیم بستنی میخوردیم که به من دست زد تصمیم گرفتم برگردم خونه. سر کوچه اونا بودیم که گفت بیا بریم خونمون حتی به مامانش هم گفت من با دوستم میام خونه گفتم من نمیام گفت تو به خودت برای یه چایی خونه ی اعتماد نداری. گفتم چرا من به خودم اعتماد دارم. ماشینمو دیدم گفتم نرم خونشون ولی با خودم گفتم مگه شوهرتو دوست نداری نمیذاری کاری بکنه . رو مبل نشسته بودم که رفته بود از اشپزخانه چایی بیاره که ناگهانی اومد طرفم من نتونستم هیچ کاری بکنم سرم داشت گیج می رفت فقط با خودم میگفتم میرم خودکشی می کنم. حتی به شوهرم گفتم میخواست ازم جدا بشه میگه تو که قصدشو میدونستی نباید میرفتی خونش. یه بار هم خودکشی کردم ولی شوهرم زود منو رسوند بیمارستان زنده موندم. من نمی تونم خودمو ببخشم از خودم بدم میاد چرا نتونستم هیچ کاری بکنم به من غیر از شوهرم هیچ کس به من دست نزده بود . شوهرم منو بخشیده ولی من نمیتونم فراموش کنم فقط ارزوی مرگمو میکنم. خواهش میکنم نظر شما چیه؟ ایا من خیانت کردم یا به من تجاوز شده؟ من هر دقیقه می ترسم جرا من عاشق شوهرم بودم و هستم. من می خوام اون شب رو فراموش کنم عذابم میده. من از اون کسافت بدم میاد من اونو یه دوست می دونستم. همه خاطرات خوب گذشتم جلوم می سوزه فکر میکنم یه ادم دیگه ای شدم .ای کاش زمان بر میگشت هیچ وقت این کارو نمی کردم
    ممنون
    ......
    اشتباه کردی رفتی خونه اون درست
    شوهرت بخشیدتت چون به عشق زنش اعتماد داره چون میدونه خطا از تو نبوده تو رو پاک میدونه
    دیگه خودتو ناراحت نکن اون عوضی اینکارو باهات کرد اون اشتباه کرده چرا تو خودتو ناراحت میکنی..حرفمم احمقانست بگم ناراحت نشو البته که ادم ناراحت میشه ..ولی برا خودت بزرگش نکن همه فکر و ذهنت بزار رو شوهرت ...شوهرت به این باور رسیده که زنش پاک پس خودتو ناپاک ندون توکل کن به خدا که هرچی زودتر این خاطر برات کمرنگ بشه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرمرموز
    توسط آرام در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 11-07-2014, 10:07 PM
  2. چرا فاصله ی بینمان هر روز بیشتر می شود؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-01-2013, 09:52 AM
  3. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-19-2013, 01:53 AM
  4. بیماری آرتروز و درمان آن
    توسط R e z a در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-13-2013, 02:05 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد