نوشته اصلی توسط
j1365
سلام من 27 سالمه و مدت 6 سال با اولین و آخرین عشقم بودم ، خاطرات زیادی داشتیم با هم ، بعد از 6 سال من اقدام به خواستگاری کردم ولی با مخالفت های خانواده ام روبرو بودم مدت 1 سال از خانوادم جدا بودم و عشقم مجبور به ازدواج با کس دیگه ای شد. ما دیوانه وار عاشق هم هستیم الان 8 ماه که ازدواج کرده و من هر چند شب تو تنهایی گریه میکنم و دروغ نگفته باشم تو این 8 ماه هر 2 شب یکبار خوابشو میبینم و چند روز پیش که تولدم بود فقط یک پیام تبریک برام فرستاد و واقعا ادامه زندگی برام سخت شده.
حالا که اون رفته خانوادم برا اینکه من از تنهایی دربیام پیشنهاد ازدواج میدن و میدونن من با کس دیگه نمیتونم ازدواج کنم.تا اینکه یه روز مادرم گفت برو سراغش تا تو دوران عقد هستن بگو از همسرش جدا بشه و با تو ازدواج کنه. از این حرف مادرم تعجب کردم با اینکه خواسته خودمم هست.
حالا من که آدم غیرتی بودم با این وجود راضیم عشقم برگرده.
لطفا کمکم کنید.اینم میدونم باید فراموشش کنم. اون دیگه داره زندگی خودشه میکنه.دنیا همینه.با یکی ازدواج کنی فراموش میشه.لطفا چیز جدید تری بگین .ممنون
گوشم از این حرفا پره