نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: وسواس فکری

3554
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24559
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question وسواس فکری

    سلام
    من یه مشکلی دارم ک شاید به نظر تاحدی عادی برسه ولی الان دیگه واقعا کلافه ام کرده
    اصلش اینه ک من از دوران دبستان دوست داشتم نویسنده بشم و از همون موقع ها بر اساس علاقه ی شدیدم ب کتابا و فیلمای تخیلی شروع ب خیالبافی توی ذهنم میکردم و یه دنیای بزرگ و پرهیجان میساختم با ادمای مختلف و براشون سرگذشت تعریف میکردم گذشت و این رویه انقدر ادامه پیدا کرد و داستانام انقد برام مهم میشدن ک بخش عمده ی وقتمو ب خودشون اختصاص میدادن اینو وقتی فهمیدم ک کنکور داشتمو نیازم ب زمان بیشتر حس میشد و از اون زمان سعی کردم زمانی ک دارم اینطوری هدر میدمو کم و این افکار ک بیشتر از خیالبافی دارن ب سمت وسواس فکری میرنو کم کنم از اون زمان تا الان 5 سال گذشته و من با وجود موفقیتهای کوتاه مدت هیچ پیشرفتی نداشتم میشه لطفا راهنماییم کنین ک چطور باهاش کنار بیام؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : خیالبافی شدید

    سلام
    چرا سعی نمیکنید ک از دنیای خیالات خودتون استفاده کنین
    هروقت ک افکارتون پرکشید به خیالبافی سعی کنید بنویسید
    اینجوری شاید بتونین از اون مطالب ی داستان جالب بسازین
    و کمترین کاری ک میکنه اینه ک بعد از مدتی افکارتون جهت میگیره چون نوشتن باعث میشه بخشی از مغزتون کار دیگری را درگیر بشه و کم کم کمرنگ میشه این تخیلات اگه بی هدف باشه.

  3. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34738
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیالبافی شدید

    سلام رفقا، میخوام داستان خوب شدن عادت ۱۵ ساله ی خیالبافیمو براتون تعریف کنم. می دونم طولانیه ولی اگه تو هم درگیرشی حتما بخون.

    ۲۶ سالمه، از نوجوونی تا الان این عادت رو داشتم. هر چیزی می تونست منو بندازه تو عالم رویا. با یکی دعوام میشد مدت ها راجب اینکه چجوری حالشو می گیرم خیالبافی می کرد. همش خودمو تو یه جمعی میدیدم که توجه همه رو به خودم جلب کردم. و خیلیییی خیالبافبی های دیگه که خودتون می دونید. اونا که این عادتو دارن می دونن موزیک و فیلم چه بلایی سر ماها میاره. امکان نداشت یه موزیکیو گوش کنم و صرفا از خودش لذت ببرم چون نمی تونستم موزیک گوش کنم و خیالبافی نکنم، حتی موقع کار.
    بعد یه مدت واقعا دیدم کل زندگی من شده خیال و رویا. سنم داره میره بالا و به یک هزارم اون خیالبافی ها هم نرسیدم چون به جای اینکه تو واقعیت بهشون برسم دارم خودمو با رویا و خیال ارضا می کنم. این شد که تصمیم گرفتم ترک کنم. تو اینترنت تو سایتای خارجی سرچ کردم و دیدم خیلیا مثل منن. این یه اختلاله که بهش میگن maladaptive daydream و به تازگی علم روانشناسی داره روش کار می کنه. یه سری راهکار داده بودن برای ترک که برای من هیچکدوم کار نکرد (البته ممکنه برای شما کار کنه). ولی آخر سر خیالبافیم از یه جایی که فکرشو نمی کردم و در زمانی که انتظارشو نداشتم به طرز معجزه واری خوب شد.

    از خیلی قبل از شروع ترک خیالبافی منکه به خداوند ایمان نداشتم طی یک سری اتفاقات دوباره بهش ایمان پیدا کردم. البته نه یه ایمان مذهبی، من شروع کردم که خودم خالق هستی رو از نو بشناسم و جدا از اعتقادات رایجی که هست خودم باهاش ارتباط برقرار کنم و سعی کنم کشفش کنم. خدا هم روز به روز بیشتر خودشو بهم نشون میداد و روز به روز بیشتر بهش نزدیک میشدم و نشونه ها و معجزاتش رو تو زندگیم میدیدم. البته بگم اینم بالا و پایین داشت و هر از گاهی تو ایمانم شکست میخوردم ولی باز ادامه میدادم و دوباره پروردگار خودشو بهم نشون میداد. از یه زمانی به بعد تصمیم گرفتم به روش خودم هر روز خدا رو عبادت کنم. از اون موقع تا الان روزی دو بار در ساعت هایی خاص میرم یه جا خلوت میشینم با خالقمون حرف میزنم، درد دل می کنم، دعا می کنم و ستایشش می کنم.

    یکی از این روزا دلم خیلی سر یه قضیه ای خیلی گرفته بود ، موقع عبادت گفتم "خدایا تو پدر منی، مادر منی، مربی منی، دوست منی، من فقط تو رو دارم، نجاتم بده". همون لحظه بود که یه انرژی خاصی در من شروع شد که منو تو سکوت فرو برد. یه حس عجیبی تو کل بدنم پخش شد که نمی تونم توصیفش کنم. اینقدر عجیب بود که حتی ترسیدم نکنه دارم سکته می کنم. چند دقیقه گذشت دیدم این انرژی در من مونده، یه حالت بهت و جذبه، غیر قابل توصیفه. حال عجیبی داشتم نمی تونستم حرف بزنم یا فکر کنم. هر موقع فکر یا رویایی میومد تو ذهنم سریع متوقف میشد و فقط غرق اون تجربه بودم. چند دقیقه ای تو اون حال موندم تا وقتی که شروع کرد به کم شدن و تونستم برگردم سر کارم. بعد چند روز دیدم تو این چند وقت اصن میلی به خیالبافی ندارم! هر موقع هم یه رویایی میومد تو ذهنم سریعا متوقفش می کردم در حالی که قبلا این قدرت رو نداشتم و ضعیف بودم در برابرش. تا الان که دارم اینو براتون مینویسم که ۳ ماهی میشه حداقل خیالبافی من به طور کامل و قطعی درمان شده. دیگه وقتی موزیک گوش میدم خیالبافی نمی کنم، شدیدترین عاملایی که قبلا منو غرق خیالبافی های چند ساعته می کرد (خیالبافا خوب میدونن چه عاملایی، یه دعوا، یه تحسین و تشویق، دیدن یه جنس مخالف خوشگل، رفتن تو یه جمع و ...) دیگه هیچ تاثیری روم نداره. اصن نمی تونم باور کنم عجیب خوب شدم و دیگه هیچچچچچچ میلی به خیالبافی ندارم، دیگه اصن دوست ندارم رویابافی کنم.

    اینو نگفتم که بگم خدا شما رو هم حتما به همین طریق شفا میده، شاید نوع شفای شما فرق کنه، اینو گفتم که بگم اولا معجزه اتفاق میفته، برای شما هم ممکنه و دوما اینکه خداوند درمان ماست. دوستای گلم، خداوند ما خود شفاست. برای ترک این عادت هر روز برید یه گوشه باهاش حرف بزنید، اگه مذهبی هستید بعد نماز چند دقیقه ای از ته دل با خداوند حرف بزنید، اگرم نیستید مثل من برید یه گوشه تو ساعت هایی مقرر باهاش حرف بزنید. وقتی با خدا حرف می زنید فقط به اون توجه کنید و تمام فکر و دلتون رو بدید بهش. البته نه فقط برای ترک این عادت، خدا رو بخواید برای خودش، برید راجبش تحقیق کنید، کتاب بخونید، با تمام وجودتون بطلبیدش. در سایه ی عشق پروردگار شفا پیدا خواهید کرد. خداوند عادت ۱۵ ساله ی منو چند روزه شفا داد. کافیه بهش ایمان داشته باشید و ازش بخداید و از همه مهمممممممم ترررر، ادامه بدید! حتی اگه در ایمانتون شکست خوردید بازم ادامه بدید، خداوند خودشو نشون میده و شفاتون میده.

    در این مورد حتی مصادیق علمی هست که حرف زدن با خداوند مغز انسان رو تغییر میده، بهتون توصیه می کنم کتاب "چگونه خدا مغز شما را تغییر می دهد" ترجمه شهناز رفیعی رو بخونید. جالبه که بدونید اعتیاد به خیالبافی یه اعتیاده مثل اعتیاد به مواد مخدر و الکل. از مغز کسایی که معتاد خیالبافی بودن اسکن گرفتن دیدن وقتی که خیالبافی می کنن همون قسمت از مغزشون فعال میشه که وقتی که یه الکلی الکل رو می بینه! و خداوند رو همین قسمت دست میزاره و تغییرش میده. خودت رو به پروردگار بسپر، اون خود شفاست.

    اگه کسی سوالی داره من در خدمتش هستم

  5. 2 کاربران زیر از mohammadgm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : خیالبافی شدید

    منم عجیب درگیرشم
    بهتون تبریک میگم

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34738
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیالبافی شدید

    ممنونم فاطمه خانم. پس خواهر عزیزم اگه شما هم درگیرشی با خداوند حرف بزن و فکر و ذهنت رو بده بهش. مطمئن باش خداوند تغییرت میده.
    امیدوارم یه روزی اینجا داستان موفقیت شما رو بخونیم

  8. کاربران زیر از mohammadgm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : خیالبافی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammadgm نمایش پست ها
    ممنونم فاطمه خانم. پس خواهر عزیزم اگه شما هم درگیرشی با خداوند حرف بزن و فکر و ذهنت رو بده بهش. مطمئن باش خداوند تغییرت میده.
    امیدوارم یه روزی اینجا داستان موفقیت شما رو بخونیم
    خیلی سعی کردم اما نتونستم
    انگار خیالبافی ی جور برام مسکن و تفریح هست
    وقتی از چیزی ناراحتم بجای اینکه تو خودم بریزم و حرص بخورم تو خیالم با اون فرد دعوا میکنم و آروم میشم
    و در بقیه زمینه ها ک میدونم تو دنیای واقعی کاری ازم ساخته نیست تو خیالم باهاش کلنجار میرم تا آروم بشم
    نوشته هاتون دقیقا کار منم هست
    و بگم دختر مذهبی هستم و خودم به عقاید مذهبی رسیدم چون واقعا خدا تنها دوستی هست ک همیشه داشتم.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27671
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    995
    تشکر شده 634 بار در 431 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیالبافی شدید

    ترجیح میدهم در رویا زندگی کنم تا اینکه درگیر گذشته ام باشم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وسواس همسرم
    توسط 914914lvdl در انجمن سایر
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 01-04-2020, 09:13 PM
  2. چگونه رفتاری با دیگران داشته باشم؟
    توسط sib در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 11-02-2016, 04:19 PM
  3. وسواس فکری
    توسط باران۶۸ در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-23-2016, 06:12 PM
  4. مشکل وسواس داشتن
    توسط harpy87 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 10-10-2015, 03:52 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد