نمایش نتایج: از 1 به 15 از 15

موضوع: دوری از همسر

1634
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    دوری از همسر

    سلام
    من یه مشکل بزرگ دارم
    من از همسرم دورم و فعلا تا مدتها نمیتونیم همدیگرو ببینیم
    درضمن من سنم زیر هجده ساله
    و همسرم بیست سالشه
    ما فقط از طریق اینترنت و تلگرام
    وبه علت مشغله کاری همسرم در شبها میتونیم با هم صحبت کنیم
    و من بخاطر خستگی که درطول روز دارم
    وسط صحبت خوابم میبره
    که خیلی مسخرس!
    یا قبل زمانی که قرار گذاشتیم خوابم میبره و نمیتونم بیدار شم

    و همسرم شدیدا از این موضوع دلخور میشن بارها و بارها این موضوغ پیش اومده
    و منم بارها عذرخواهی کردم
    و ایشون به شدت بامن برخورد کردن ولی باز منو بخشیدن میترسم علاقه ایشون بهمن کمرنگ شه یا از چشمش بیفتم
    هر راهی به نظرم رسیده امتحان کردم ولی باز نتونستم این موضوع رو حلکنم
    واقعا این مساله خیلی جدی شده طوریکه همسرم فکر میکنه ک من دیگه زیادب ایشون علاقه ندارم یا برام ارزشی ندارن
    ب خود من هم تلقین شده که نمیتونم علاقه شدیدی که از قبل داشتم رو بازم حفظ کنم
    لطفا هرچه سریعتر بهم کمک کنین
    ممنونم منتظرتون هستم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    :| کل دلخوشی شوهرت اینه که باهات یا چت کنه یا حرف بزنه اونوقت تو وسطش میخوابی ؟ تو عاشقی ؟ :| مردها خیلی زود از این رفتار ها خسته میشن ، خیلی زود ، و هر وقت که این اتفاق بیفته نسبت به قبل یه مقدار سردتر میشن ، و اگه این روند زیاد ادامه دار بشه مطمعن باش که خیلی راحت ازت دل میکنه (در بهترین حالت ) در بدترین حالت هم میره با یکی که بهش بها بده و اونقدر براش ارزش قایل باشه که چند ساعتی براش بیدار بمونه . البته شما تقصیری نداری چون سنت خیلی کمه ، شوهرت هم توی سنی هست که باید بهش توجه بشه ، دیگه خود دانی

  3. کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    شما نابود کردین منو
    بابا اشکم دراومد من راهکار میخوام
    بخدا دست خودم نیس
    واقعا نمیتونم تحمل کنم از خستگی چشمام باز نمیشه

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    خب دبیرستانی هستید دیگه :| عصر ها بخوابید ، یه موقعی که شوهرتون سر کار هست و وقت صحبت کردن نداره بخوابید .

    آخه من خودم شرایطم دقیقا مثل همسر شما بود ، البته ازدواج نکرده بودیم ، اونقدر اون دختر این کارو کرد که از هر چی رابطه است زده شدم ، میخوابید وسط حرف زدن همیشه ، یا مثلا میگفت واسه دو دقیقه دیگه میام ، یه نیم ساعت بعد میومد میگفتمم کجا بودی نمیگفت ، اونقدر بچه بازی در آورد که دیگه سیم کارتمو عوض کردم ، دیگه هم ازش خبر ندارم ، حالا مورد شما چون ازدواج کردید خیلی پیچیده تر هستش ، هر چند من خودم با ازدواج توی سن پایین مخالفم ، ولی شما دیگه بخواهید و نخواهید باید بیدار بمونید ، شوهرتونم اگه دنبال کار هستش برای آسایش شماست ، مگه نه مرض نداشت که ازدواج کنه و بره دنبال کار ، میتونست مثل اینهمه جوون دیگه دنبال دخترا باشه تو کوچه و خیابون و شب و روزشو به علافی طی کنه، ولی ازدواج کرده که یعنی یکی باشه که بتونه باهاش حرف بزنه نه اینکه وسط حرف بخوابه :| شما با این کارتون (به هر دلیلی اعم از خستگی) فقط و فقط شوهرتونو سرد میکنید . اگه میدیدی نمیتونی یه رابطرو اداره کنی میخواستی بله نگی، دیگه خربزه ایه که خوردی ، ازدواج مسولیت بزرگیه ، بله ای که گفتی با بقیه بله های زندگیت فرق داره .
    ویرایش توسط ehsan1966 : 12-02-2015 در ساعت 12:15 PM

  6. کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    اخه یه مشکل دیگه ای هم هست
    اینکه فکر میکنم دیگه مثل قبل بهش علاقه ندارم
    خیلی از این موضوع ناراحتم
    همش به خاطر اینه ک ازم دوره
    و اینکه همش دعوام میکنه
    من نمیدونم باید چیکار کنم تمام سعیمو میکنم ولی باز میبینم علاقه ای که مثل قبل دارمو ندارم بهش
    تورو خدا بهم بگین چیکار کنم
    من خیلی از دست خودم دلخورم که نمیتونم اندازهقبل دوسش داشته باشم
    واقعا ازتون ممنونم ک کمکم میکنین خدا حفظتون کنه

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    نامزدیتون چقدر طول کشید ؟
    سن دقیقتون ؟
    دلیل ازداجتون؟
    تعداد فرزند ها ی خانواده جفتتون و اینکه شما و شوهرتون چندمی هستید ؟
    همدیگه را از کجا میشناختید ؟

    (پست قبلی هم ادیت کردم )

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    تو هفده سالگی هستم
    من تو دوران عقدم و میشه گفت کمتر از شیش ماهه که ازدواج کردیم
    خونواده من سه تا فرزند داره
    خونواده ایشون پنج تا ایشون فرزند اخری
    منم اخری
    ما واقعا عاشق هم بودیم ولی از اونجایی که اقا همیشه بیشتر از من عاشقه احساس میکنم من کمتر دوسش دارم

    میتونم بپرسم چن مدته دیگه شما باهم نبودید
    واقعا معذرت میخوام که اینو میپرسم ولی میشه بگید راحت تونستید فراموش کنید

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    وای چقد سن جفتتون پاین

    میتونم بپرسم از کدوم شهر هستید؟؟؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه.مر نمایش پست ها
    تو هفده سالگی هستم
    من تو دوران عقدم و میشه گفت کمتر از شیش ماهه که ازدواج کردیم
    خونواده من سه تا فرزند داره
    خونواده ایشون پنج تا ایشون فرزند اخری
    منم اخری
    ما واقعا عاشق هم بودیم ولی از اونجایی که اقا همیشه بیشتر از من عاشقه احساس میکنم من کمتر دوسش دارم

    میتونم بپرسم چن مدته دیگه شما باهم نبودید
    واقعا معذرت میخوام که اینو میپرسم ولی میشه بگید راحت تونستید فراموش کنید
    دوران نامزدی را نگفتید جقدر طول کشید ، شناخت قبلی هم نگفتید از کجا رخ داد .

    دوست عزیز ایشون فرزند پسر آخر یه خونواده 5 نفری هستش ، یعنی توی خونواده خیلی کم بهشون توجه میشده به دلیل مشغله های زیاد پدر و مادر و اینکه احتمالا توی سن 16-17 سالگی سن پدر و مادرشون جوری بوده که خیلی به ایشون توجهی نمیشده ، الان نیاز خیلی شدیدی به توجه داره ، شما امسال کنکور دارید احتمالا که وقتتون اینقدر پره ، البته اون آقا هم باید حواسشون میبوده که شما درستون هنوز اولشه و باید باهاش کنار بیاد . سخته ولی باید وقت بیشتری بزارید براش .

    طرف من هم حدود 3 سال با هم بودیم ، توی دو تا شهر مختلف ، من یه 5-6 باری رفتم شهر ایشون برای دیدار های حداکثر 2 ساعتی ، یعنی حدود 12 ساعت در کل ایشونو ملاقات حضوری داشتم باهاشون ، ولی مثلا حدود هفته ای 7-8 ساعت با اسکایپ تماس تصویری داشتیم و خیلی هم دیگرو دوست داشتیم واقعا ، ولی ایشون اونقدر این رفتار زننده (خوابیدن وسط چت ) را انجام داد و یه چند تا دروغ کوچیک و بی اهمیت هم گفت البته که منو بی اعتماد کرد ، دروغش خیلی کوچیک بود ولی همونشم نباید میگفت که من گداشتم پای اینکه سنش کمه و ... و فراموش کردم دروغاشو ، تا اینکه یه بار وسط حرف زدن (مگالمه تلفتی منطورمه ) خوابش برد :| و من دیگه زدم به سیم آخر و برای همیشه از زندگیم انداختمش بیرون ، از همه جا بلاکش کردم و سیم کارتمم عوض کردم . چون خیلی احمقانس که وسط صحبت کردن خوابت ببره :| اونم با کسی که میگی عاشقشی ، و جالبتر اینکه مواقعی که من سر کار بودم میخوابید و خواب کافی داشت ، ساعت 2 تا 5 عصر میخوابید ، بعدشم شماره دوستمو داشت و کلی التماس و اینا که خبر از فلانی (من ) داری یا نه ، که منم به دوستم گفتم دیگه جوابشو نده و دیگه تموم شد . البته هنوزم دوستش دارم ، ولی نه اونقدری که برای اینکه 1-2 ساعت ببینمش ، 800 کیلومتر راه بکوبم برم یه شهر دیگه ، ارزش محبتی که بهش میشد را نداشت و یه جورایی فک کرده بود خوبی های من وظیفمه و بد عادت شده بود .


    پ.ن : هیچ وقت ابراز علاقه دروغین نکنید . پسر ها هم تا عاشق بشن دیگه هیچی جلودارشون نیست ، شکست عشقی بخورن دیگه چیزی براشون مهم نیست و ممکنه هر کار احمقانه ای بکنن
    ویرایش توسط ehsan1966 : 12-02-2015 در ساعت 12:46 PM

  12. کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    بله من مازندرانی هستم

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    چقدر دردناکه من که تحمل جدایی رو ندارم
    نه من که هرگز توی صحبت تلفنی خوابم نمیبره
    موقعی که ایشون چن دیقه وسط چت صحبت نمیکنن من اینطوری میشم
    ممنونم ازتون خیلی لطف کردین

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    دوران نامزدی حدودا یک سال
    شناخت قبلی از متاسفانه یک شبکه مجازی
    ولی فقط شناخت اولین بارمون

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه.مر نمایش پست ها
    دوران نامزدی حدودا یک سال
    شناخت قبلی از متاسفانه یک شبکه مجازی
    ولی فقط شناخت اولین بارمون
    خب یکم عجله کردید ، نامزدیتون طولانی تر میشد بهتر بود ، ربطی به مجازی بودن نداره ،رابطه مجازی باید توسط نامزدی به وافعی تبدیل بشه و چون شناخت قبلی به دلیل مجازی بودن خیلی کم هستش باید وقت بیشتری با هم میگذروندید ، راهکار خاصی به دهن من نمیرسه ولی الان شما یه سر این رابطه هستید و گرم کردن این رابطه قسمت زیادیش بستگی به خود شما داره و باید مدیریتش کنید به هر روشی که هست ، وقت بیشتری باید بزارید برای کسایی که دوستشون دارید ، مگه نه دودش توی چشم شما و شوهرتون نمیره ، توی چشم کل فامیل شما و کل فامیل همسرتون میره
    نقش مهمی دارید و مسولیت سنگینی که قبولش کردید ، شونه خالی نکنید ، همین

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18757
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده و ازدواج

    ممنونم ازتون لطف کردین

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دوری از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه.مر نمایش پست ها
    سلام
    من یه مشکل بزرگ دارم
    من از همسرم دورم و فعلا تا مدتها نمیتونیم همدیگرو ببینیم
    درضمن من سنم زیر هجده ساله
    و همسرم بیست سالشه
    ما فقط از طریق اینترنت و تلگرام
    وبه علت مشغله کاری همسرم در شبها میتونیم با هم صحبت کنیم
    و من بخاطر خستگی که درطول روز دارم
    وسط صحبت خوابم میبره
    که خیلی مسخرس!
    یا قبل زمانی که قرار گذاشتیم خوابم میبره و نمیتونم بیدار شم

    و همسرم شدیدا از این موضوع دلخور میشن بارها و بارها این موضوغ پیش اومده
    و منم بارها عذرخواهی کردم
    و ایشون به شدت بامن برخورد کردن ولی باز منو بخشیدن میترسم علاقه ایشون بهمن کمرنگ شه یا از چشمش بیفتم
    هر راهی به نظرم رسیده امتحان کردم ولی باز نتونستم این موضوع رو حلکنم
    واقعا این مساله خیلی جدی شده طوریکه همسرم فکر میکنه ک من دیگه زیادب ایشون علاقه ندارم یا برام ارزشی ندارن
    ب خود من هم تلقین شده که نمیتونم علاقه شدیدی که از قبل داشتم رو بازم حفظ کنم
    لطفا هرچه سریعتر بهم کمک کنین
    ممنونم منتظرتون هستم

    متاسفانه زندگی رو با رفتارهای بچگانه شروع کردید و در همین روزهای اول زندگی باید برای حل این مورد اقدام کنید

    و نیاز به گفتگوی با هم دارید ... شما از هم دور هستید و همین اتفاقات میتونه رابطه شمارو سرد کنه

    پس بهتره قول و قراری که میذارید توام با گذشت باشه

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد