نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: ترس از آینده دختر

1226
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    ترس از آینده دختر

    بچه ها یه قضیه ای چند وقته ذهنمو مشغول کرده گفتم مطرحش کنم نظر شماهارم بدونم ماجرا از این قراره که ما یه همکار داریم تو شرکتمون که 21 سالشه تقریبا و نسبتش میشه باهام برادر زن پسر خالم این حاجی پا تو یه رابطه ای گذاشته که پایین میگم قضیش چیه که منو نگران کرده ماجرا از این قراره که :

    ایشون 18 سالش که بوده یعنی 3 سال پیش تو کلاس زبان با یه دختری آشنا میشه که اون زمان 15 سالش بوده و الان 18 سالشه و از همون اول بهش قول ازدواج میده و ماجرا را میبره به سمت ازدواج و حتی بدون اجازه از خانوادش با خانواده دختره حرف میزنه و با برادرش رفیق میشه و این حرفا تا الان رسما دختره را زن خودش میدونه و از این لوس بازیا در میاره نامه بنویسه و حلقه واسش خریده بهش داده و گردنبند داده ساختن اسم دختره را توش نوشته و حتی رفته تو کل فامیل پخش کرده فلانی زن منه و بعد از تموم شدن درسم میخوام عقدش کنم و دختره و خانوادش هم دیگه کاملا باورش شده عرض این چند سال که این شوهرشه و این دامادشونه حتی مثلا مامان پسره که از کربلا میومده پسره دختره و خانوادشو برداشته برده بازدید فرودگاه که مامان پسره هم سر سنگین برخورد کرده

    حالا چیزی که منو نگران کرده اینه که : اینا از نظر وضعیت زندگی در یک سطح نیستن بابای دختره نگهبان یه درمانگاه هستش و بابای پسره رئیس بانک وضع مالی خانواده دختره را نمیدونم ولی با توجه به شغل پدرش وضع مالیشون به پسره و خانوادش نمیخوره و پایین ترن وقتی به پسر خالم گفتم فلانی ( برادرزنت) هم که میخواد دوماد شه گفت که ولش کن این دیوونه رو و بابا مامانش گفتن ما به شدت مخالفیم و باباش گفته یا ما یا این دختره و عاقت میکنم و این حرفا و اگه خیلی میخوای ازدواج کنی بیا ماشینی که واست خریدم را پس بده پول و خونه هم بهت نمیدم خودت برو کار کن و اونوقت ببینم بهت دخترشون را میدن یا نه بعدشم پسر خالم گفت باباش اینا میگن این خانواده ( خانواده دختره ) پسره مارو خام گیر آووردن و چون دیدن تک پسره میخوام لقمه را از دست ندن من حتی به خواهرشم که گفتم داداشت اینطوری گفته بهم گفت چرت و پرت میگه و جدیش نگیر و هنوز بچه هستش و این حرفا و ما هم جدیش نمیگیریم او هنوز نه کار درست حسابی داره نه سربازی رفته نه درآمد داره و نه درسش تموم شده

    وقتی من به پسره گفتم ببین فلانی خانوادت شنیدم خیلی مخالفن تاحالا فکر کردی چه ظلمی داری در حق دختره میکنی اومد و خانوادت گفتن یا ما یا دختره تو چیکار میکنی گفت دختره را انتخاب میکنم ولی چیزی که من میدونم این بچه اینقدر تیتیش مامانی هستش که یه هفته هم نتونه دووم بیاره بدون خانوادش ولی خیلی الان تو فاز عشق و عاشقی و این حرفا هستش مثلا شماره دختره را سیو کرده همسرم شماره باباشو نوشته پدر خانم شماره داداششو نوشته برادرزن و این حرفا کربلا که بودم بهش پیام دادم واست دعا کردم اگه قسمت هستش خدا شماها را به هم برسونه برگشته میگه ما عاشق همیم حتما به هم میرسیم

    بچه ها من اصلا نگران این بچه نیستم چشمش کور هرچی سرش بیاد حقشه ولی خیلی نگران دختره هستم چون با رفتارایی که ازشون دیدم به راحتی درک میکنم که اگه این ماجرا به ازدواج نرسه دختره نابود میشه به معنای واقعی از اونور هم رفتارای خانواده پسره را دارم میبینم و خیلی خوشبین نیستم که این ازدواج اصلا صورت میگیره یا نه تقریبا زیر 10 درصد هستش که ازدواج اتفاق بیوفته واقعا نمیدونم باید چیکار کنم یا چجوری باهاش صحبت کنم که سر عقل بیاد و یکم واقع بینانه رفتار کنه و دست از این مسخره بازیا برداره؟
    ویرایش توسط sam127 : 12-06-2015 در ساعت 02:42 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : ...ترس دارم...

    سلام
    برو به داداش دختره زنگ بزن و بصورت ناشناس ماجرا را بگو
    دیگه خودشون میدونن چه کنن

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...ترس دارم...

    2 تا مشکل هست :

    1 اگه یک درصد احتمال بدم شاید این رابطه به ازدواج ختم بشه با اینکارم جلوی یه ازدواج را میگیرم و این گناه بزرگیه

    2 شاید رفته باشه جلوی اینا پز الکی داده باشه یا حتی به دختره که آره پدر مادرم تورو دیدن پسند کردن و این حرفا خب اگه به داداشش بگم هم باعث میشم یه رفاقت خراب بشه هم دل دختره شکسته بشه هم این بنده خدا دروغگو از آب در بیاد

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : ...ترس دارم...

    هرکی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه.
    اون پسر هم اگه بخواد ازدواج کنه رضایت خانواده اش واسه خانواده دختر مهم میشه و وقتی باخانواده اش بره ازدواج صورت میگیره نگران نباشین

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...ترس دارم...

    سام اصلا به توچه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  6. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از آینده دختر

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    بچه ها یه قضیه ای چند وقته ذهنمو مشغول کرده گفتم مطرحش کنم نظر شماهارم بدونم ماجرا از این قراره که ما یه همکار داریم تو شرکتمون که 21 سالشه تقریبا و نسبتش میشه باهام برادر زن پسر خالم این حاجی پا تو یه رابطه ای گذاشته که پایین میگم قضیش چیه که منو نگران کرده ماجرا از این قراره که :

    ایشون 18 سالش که بوده یعنی 3 سال پیش تو کلاس زبان با یه دختری آشنا میشه که اون زمان 15 سالش بوده و الان 18 سالشه و از همون اول بهش قول ازدواج میده و ماجرا را میبره به سمت ازدواج و حتی بدون اجازه از خانوادش با خانواده دختره حرف میزنه و با برادرش رفیق میشه و این حرفا تا الان رسما دختره را زن خودش میدونه و از این لوس بازیا در میاره نامه بنویسه و حلقه واسش خریده بهش داده و گردنبند داده ساختن اسم دختره را توش نوشته و حتی رفته تو کل فامیل پخش کرده فلانی زن منه و بعد از تموم شدن درسم میخوام عقدش کنم و دختره و خانوادش هم دیگه کاملا باورش شده عرض این چند سال که این شوهرشه و این دامادشونه حتی مثلا مامان پسره که از کربلا میومده پسره دختره و خانوادشو برداشته برده بازدید فرودگاه که مامان پسره هم سر سنگین برخورد کرده

    حالا چیزی که منو نگران کرده اینه که : اینا از نظر وضعیت زندگی در یک سطح نیستن بابای دختره نگهبان یه درمانگاه هستش و بابای پسره رئیس بانک وضع مالی خانواده دختره را نمیدونم ولی با توجه به شغل پدرش وضع مالیشون به پسره و خانوادش نمیخوره و پایین ترن وقتی به پسر خالم گفتم فلانی ( برادرزنت) هم که میخواد دوماد شه گفت که ولش کن این دیوونه رو و بابا مامانش گفتن ما به شدت مخالفیم و باباش گفته یا ما یا این دختره و عاقت میکنم و این حرفا و اگه خیلی میخوای ازدواج کنی بیا ماشینی که واست خریدم را پس بده پول و خونه هم بهت نمیدم خودت برو کار کن و اونوقت ببینم بهت دخترشون را میدن یا نه بعدشم پسر خالم گفت باباش اینا میگن این خانواده ( خانواده دختره ) پسره مارو خام گیر آووردن و چون دیدن تک پسره میخوام لقمه را از دست ندن من حتی به خواهرشم که گفتم داداشت اینطوری گفته بهم گفت چرت و پرت میگه و جدیش نگیر و هنوز بچه هستش و این حرفا و ما هم جدیش نمیگیریم او هنوز نه کار درست حسابی داره نه سربازی رفته نه درآمد داره و نه درسش تموم شده

    وقتی من به پسره گفتم ببین فلانی خانوادت شنیدم خیلی مخالفن تاحالا فکر کردی چه ظلمی داری در حق دختره میکنی اومد و خانوادت گفتن یا ما یا دختره تو چیکار میکنی گفت دختره را انتخاب میکنم ولی چیزی که من میدونم این بچه اینقدر تیتیش مامانی هستش که یه هفته هم نتونه دووم بیاره بدون خانوادش ولی خیلی الان تو فاز عشق و عاشقی و این حرفا هستش مثلا شماره دختره را سیو کرده همسرم شماره باباشو نوشته پدر خانم شماره داداششو نوشته برادرزن و این حرفا کربلا که بودم بهش پیام دادم واست دعا کردم اگه قسمت هستش خدا شماها را به هم برسونه برگشته میگه ما عاشق همیم حتما به هم میرسیم

    بچه ها من اصلا نگران این بچه نیستم چشمش کور هرچی سرش بیاد حقشه ولی خیلی نگران دختره هستم چون با رفتارایی که ازشون دیدم به راحتی درک میکنم که اگه این ماجرا به ازدواج نرسه دختره نابود میشه به معنای واقعی از اونور هم رفتارای خانواده پسره را دارم میبینم و خیلی خوشبین نیستم که این ازدواج اصلا صورت میگیره یا نه تقریبا زیر 10 درصد هستش که ازدواج اتفاق بیوفته واقعا نمیدونم باید چیکار کنم یا چجوری باهاش صحبت کنم که سر عقل بیاد و یکم واقع بینانه رفتار کنه و دست از این مسخره بازیا برداره؟

    خب دختر هم اونقدر وابسته شده که اگر در این مورد با ایشون هم صحبت کنید چیزی رو قبول نخواهد کرد

    عشق مثل یک شبنم صبح گاهییه که وقتی آفتاب حقیقت طلوع کنه خیلی سریع میتونه رنگ ببازه

    امیدوارم کسی از نزدیکان دختر باشه که بتونه چشم اندازی از آینده رو برای ایشون تشریح کنه

    این کارو میتونید از طریق فرستادن به مشاوری مجرب پیگیری کنید

    یعنی باید فردی باشه که ایشون رو ترغیب مراجعه حضوری کنه

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از آینده دختر

    ب نظرم ی جوری
    بدون اینکه متوجه بشن کی هستی
    با خانواده دختر خانوم تماس بگیر
    قرار نیس چیز بدی بگی
    یا زبراب پسررو بزنی
    اونم ب دروغ
    قراره واقعیتو بگی
    فقطم در این حد بگو که
    در جریان هستی ک این اقا ب خانوادش چیزی نگفته و
    بخاطر روشن شدن این موضوع
    بخاطر دخترشون
    اون اقا رو مجبور کنن با خانوادش بره
    یا کلا بیخیال شه
    بلکه اینطوری تکلیفشون هم روشن شه

    با بابای دختره صحبت کن

    هرچند این دختر همین الانشم با شنیدن این حرفا نابود میشه
    بالاخره سه سال از بهترین روزاش
    با همین رویا زندگی کرده
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ترس از آینده دختر

    بچه ها چند وقت پیش پینت بال بودم دیدم داداش دختره را هم آوورده منم بلند بلند طوری که داداش دختره متوجه بشه بهش گفتم فلانی حالا مامان بابات و خانودات را چیکار میکنی که مخالف ازدواج تو با فلانی هستن

    ولی داداشه هیچ عکس العملی نشون نداد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد