نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: احساس پشیمانی از ازدواج

2902
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25076
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    18
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post احساس پشیمانی از ازدواج

    با سلام.
    دوستان،خیلی احساس بدی دارم،خاهش میکنم کمکم کنید،ببخشید اگه طولانی شد.
    من ۲۲ سالمه و حدودا۱۰ ماهه ک با پسری ۲۵ ساله عقد کردم.قبل عقد ۶ ماه با هم با تلفن در ارتباط بودیم،چون شهرامون فاصله داشت خییییلی کم و کوتاه همدیگرو میدیدیم.اونقدر حرفاش و رفتاراش و برنامه هاش برا آینده ب نظرم مورد قبول اومد ک فک میکردم بهترین انتخابیه که میتونم داشته باشم و با وجود مخالفت بابام بخاطر سطح پایین خانوادشون و وضعیت سربازی و اقتصادی نامزدم، باز هم اظهار رضایت کردم.
    ولی الان پشیمونم،کاااااش اصرار نمیکردم.الان بعد از گذشت این مدت حس میکنم نه ظاهرش باب میل منه و نه رفتارش اونطوریه ک میگفت...البته خیییلی دوستم داره و اینو بهم ثابت کرده،مثلا با وجود شرایط اقتصادی نامناسبش بخاطر خدمت،بخاطر خاسته ی من ماشین خرید.الانم خودش خیلی ب آینده اقتصادیش امیدواره و به من هم این امید رو داده ک سال جدید با پایان سربازیش شرایط رو اکی میکنه.از طرفی در مسائل جنسی خیییلی درک بالایی داره و به من خیلی اهمیت میده.
    ولی خب با این همه یه وقتایی از سر ناراحتی بخاطر رفتار سردم(ک ناشی از سرد شدنم نسبت بهشه) حرفایی میزنه ک دلسردترم میکنه و بعدش ۱۰۰ درصد پشیمون شده و عذر خواهی میکنه و ابراز عشق میکنه.ولی حرفاش از ذهنم پاک نمیشه.
    در کل،با وجود علاقه زیادش ب من،ولی تا الان نتونسته اقتدار خودش رو توی کارها بهم نشون بده و نتونسته قهرمانم بشه.بدترین اتفاق این اواخرم تصادفش با ماشینمون بود ک بیشتر در نظرم کوچیکش کرد(از بدشانسیش بود یا هر چی ک،من درموردش اینطوری فک میکنم ک هیچ کاری رو نمیتونه درست انجام بده)
    از طرفی مامانش با هر اتفاقی ب مادر من زنگ میزنه و گله میکنه،مثلا اینکه چرا دخترتون اینقد کم میاد خونه ما،چرا همش پسر ما میاد اونجا،چرا دخترتون مجبورش کرده ماشین بخره و تو سختی بیفته و ازین حرفا.
    اولین بار که بعد از عقد رفتم خونشون فهمیدم سطحشون از ما پایین تره.الانم بخاطر تفاوت قومیت(اونها شمالند و ما سمنان) مناسبتها رو ب نفع خودشون میگن ما رسم کادو سنگین نداریم و از طرفی چیزایی ک به نفع خودشونه رو میگن ما رسم داریم.
    نمیدونم چمه،نمیدونم چرا سر در گم شدم.فک میکنم همش ظاهر نامزدم در حالم تاثیر داره،قدش از من ۱۰ سانت بلندتره ولی در کل حدودا ۱۷۰ سانته،و این خیلی منو اذیت میکنه.همش فک میکنم اگه خاستگارای دیگمو انتخاب میکردم و ملاکم رو پول میزاشتم،نه اخلاق،الان خوشبخت تر بودم،چون من خاستگار استاد دانشگاه هم داشتم ولی ملاکم اخلاق بود نه موقعیت و پول.
    ولی الان حس میکنم اشتباه کردم.
    ظاهرش،وضع اقتصادیش،تصادف اواخرش،پایین بودن سطح خانوادش،دخالت های مامانش(هرچند از سر دلسوزی) ،سرزنش دیگران برای اینکه چی دیدم ک انتخابش کردم و اینکه میتونستم انتخاب بهتری داشته باشم،همه و همه داره منو از نامزدم متنفر میکنه.افسردگی شدید گرفتم و حس پوچی میکنم.فک میکنم بقیه زندگیم ب بطالت میگذره!!!
    بازم ببخشید ک طومار نوشتم.و میخام لطف کنید و راهنماییم کنید.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16568
    نوشته ها
    412
    تشکـر
    164
    تشکر شده 286 بار در 181 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    سلام دوست عزیز شما چطوری با همسرتون. اشنا شدین ?
    امضای ایشان
    سختی ها باعث میشوند که بعضی ها بشکنند و بعضی ها رکورد بشکنند

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    سلام دوست خوبم
    این چیزایی ک شما گفتین را باید قبل از عقد بهش میرسیدین مثله کوتاهی قد یا ضعف فرهنگی خانواده یا بدبودن اوضاع اقتصادی.
    آدم باید قبل از ازدواج چشاشو باز کنه و بعد از ازدواج چشاشو ببنده
    انتخابتون با چشم باز نبود و حالا باید از خیلی چیزا چشم پوشی کنید .
    حتما به ی مشاوره حصوری مراجعه کنید چون وضعیت شما ی جوری شک و دودلی هست و با مشاوره رودررو راهنمایی بهتری صورت میگیره.
    گلم گذشته را فراموش کن و همسرت را با خواستگارهایی ک باهاشون زندگی نکردین تا سختی زندگی با اونا را بچشین مقایسه نکنین و سعی کنید همیشه برای همسرتون حامی باشین تا باعث پیشرفتش باشین نه اینکه تحقیرش کنین.
    عزت و احترام به شوهرت میشه باعث سربلندی خودت.

  4. 6 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط مینااااا نمایش پست ها
    با سلام.
    دوستان،خیلی احساس بدی دارم،خاهش میکنم کمکم کنید،ببخشید اگه طولانی شد.
    من ۲۲ سالمه و حدودا۱۰ ماهه ک با پسری ۲۵ ساله عقد کردم.قبل عقد ۶ ماه با هم با تلفن در ارتباط بودیم،چون شهرامون فاصله داشت خییییلی کم و کوتاه همدیگرو میدیدیم.اونقدر حرفاش و رفتاراش و برنامه هاش برا آینده ب نظرم مورد قبول اومد ک فک میکردم بهترین انتخابیه که میتونم داشته باشم و با وجود مخالفت بابام بخاطر سطح پایین خانوادشون و وضعیت سربازی و اقتصادی نامزدم، باز هم اظهار رضایت کردم.
    ولی الان پشیمونم،کاااااش اصرار نمیکردم.الان بعد از گذشت این مدت حس میکنم نه ظاهرش باب میل منه و نه رفتارش اونطوریه ک میگفت...البته خیییلی دوستم داره و اینو بهم ثابت کرده،مثلا با وجود شرایط اقتصادی نامناسبش بخاطر خدمت،بخاطر خاسته ی من ماشین خرید.الانم خودش خیلی ب آینده اقتصادیش امیدواره و به من هم این امید رو داده ک سال جدید با پایان سربازیش شرایط رو اکی میکنه.از طرفی در مسائل جنسی خیییلی درک بالایی داره و به من خیلی اهمیت میده.
    ولی خب با این همه یه وقتایی از سر ناراحتی بخاطر رفتار سردم(ک ناشی از سرد شدنم نسبت بهشه) حرفایی میزنه ک دلسردترم میکنه و بعدش ۱۰۰ درصد پشیمون شده و عذر خواهی میکنه و ابراز عشق میکنه.ولی حرفاش از ذهنم پاک نمیشه.
    در کل،با وجود علاقه زیادش ب من،ولی تا الان نتونسته اقتدار خودش رو توی کارها بهم نشون بده و نتونسته قهرمانم بشه.بدترین اتفاق این اواخرم تصادفش با ماشینمون بود ک بیشتر در نظرم کوچیکش کرد(از بدشانسیش بود یا هر چی ک،من درموردش اینطوری فک میکنم ک هیچ کاری رو نمیتونه درست انجام بده)
    از طرفی مامانش با هر اتفاقی ب مادر من زنگ میزنه و گله میکنه،مثلا اینکه چرا دخترتون اینقد کم میاد خونه ما،چرا همش پسر ما میاد اونجا،چرا دخترتون مجبورش کرده ماشین بخره و تو سختی بیفته و ازین حرفا.
    اولین بار که بعد از عقد رفتم خونشون فهمیدم سطحشون از ما پایین تره.الانم بخاطر تفاوت قومیت(اونها شمالند و ما سمنان) مناسبتها رو ب نفع خودشون میگن ما رسم کادو سنگین نداریم و از طرفی چیزایی ک به نفع خودشونه رو میگن ما رسم داریم.
    نمیدونم چمه،نمیدونم چرا سر در گم شدم.فک میکنم همش ظاهر نامزدم در حالم تاثیر داره،قدش از من ۱۰ سانت بلندتره ولی در کل حدودا ۱۷۰ سانته،و این خیلی منو اذیت میکنه.همش فک میکنم اگه خاستگارای دیگمو انتخاب میکردم و ملاکم رو پول میزاشتم،نه اخلاق،الان خوشبخت تر بودم،چون من خاستگار استاد دانشگاه هم داشتم ولی ملاکم اخلاق بود نه موقعیت و پول.
    ولی الان حس میکنم اشتباه کردم.
    ظاهرش،وضع اقتصادیش،تصادف اواخرش،پایین بودن سطح خانوادش،دخالت های مامانش(هرچند از سر دلسوزی) ،سرزنش دیگران برای اینکه چی دیدم ک انتخابش کردم و اینکه میتونستم انتخاب بهتری داشته باشم،همه و همه داره منو از نامزدم متنفر میکنه.افسردگی شدید گرفتم و حس پوچی میکنم.فک میکنم بقیه زندگیم ب بطالت میگذره!!!
    بازم ببخشید ک طومار نوشتم.و میخام لطف کنید و راهنماییم کنید.
    عزيزم سعي كن به اين تفاوتا كمتر فكر كني شما انتخابتو كردي(من هميشه ميگم وقتي پدرو مادر مخالفت ميكنن بايد به حرفشون گوش داد چون اونا آينده ما رو مي بينن)الان بايد بسازي به حرفاي مردم اهميت نده بهشون بگو كه شوهرت خيلي دوست داره و با همين عشق به شما به خيلي چيزها مي رسه مگه نميگي عشقش ثابت شدست و بخاطرت ماشين خريده سختي كشيده خريده و فلان پس به خيلي چيزهاي ديگه هم ميرسه
    در مورد خريد عروسي و رسومات همه همينطورن همه ميگن ما از ين رسمها ندارن همسر من ترك بود تركها هم تقريبا همه رسم و رسوماتشون سرجاشه اما اينا ميگفتن ما رسم نداريم پول نداريم پس غصه نخور همه مثل همن
    عزيزم ميگي ظاهر همسرت تازه برات مهم شده قبلا مگه نديده بوديش جواب مثبت داده بودي به نكات مثبتش فكر كن به خوبي هاش ببين اگر كفه اخلاق و رفتار خوبش سنگيني ميكنه باهاش بمون اگر مي بيني نه نمي ارزه خودت رو تلف ميكني اول از همه با پدرت مشورت كن فعلا سعي نكن زود عروسي بگيريد بريد زير يك سقف تا تكليفت با خودت مشخص نشده طولش بده تا اين مسئله برات روشن بشه

  6. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25076
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    18
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیانا94 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز شما چطوری با همسرتون. اشنا شدین ?
    یکی از آشناهای دورمون بودند،من مادرشون رو دیده بودم ولی نامزدم رو نه.یک روز برای اینکه نامزدم منو ببینه ب بهانه دیدوبازدید یک سری به خونمون اومدن و یک ماه بعد زنک زدت ک میخان بیان خاستگاری(انگار نامزدم خیلی از من خوشش اومده بود) بطوری ک با اینکه ایشون اعتقاد ب حجاب چادر داشتند ولی حجاب من رو ک مناسب نبود،ندید گرفت...البته بعد از عقد ازم خاسته ک یکم در بحث حجاب رعایت کنم،ولی از معیارهاش کوتاه اومده.
    خلاصه بعد از خاستگاری،خانواده نامزدم اصرار ب نامزدی و بعد عقد داشتند،ولی پدرم با نامزدی علنی بدون عقد مشکل داشت،قرار شد چند ماه زیر نظر خانواده ها با هم در ارتباط باشیم ک چون راهمون دور بود ب تلفن ختم شد.

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25076
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    18
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    دددب
    ویرایش توسط مینااااا : 12-15-2015 در ساعت 05:36 PM

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    باسلام همه این مشکلات طبیعیه وطول میکشه تا زن ومرد همانند سازی کنن وشکل هم بشن یعنی به دلخواه هم رفتار کنن وبه هم دیگه نزدیکتر بشن بلا تشبیه مثله کرم که میخواد پروانه بشه فقط باید باهم صحبت کنین به هم احترام بذارین واقتدارش راهم حفظ کنی نکنه بهش بگی تو هیچ کاری رانمیتونی درست انجام بدی اینم یه اتفاق بوده براش دوست داری یکی بدبیرایاتو پتک کنه بزنه توسرت پس بیشتر هوای شوهرتو داشته باش.ولی تا اخر عمرت هم نمیتونی شکل مادرشوهرت باشی واصلا اهمیتی نداره که شکل اون بشی فقط بهش احترام بگذار وهرجا ازش اساسی ناراحت شدی به شوهرت بگو که از قول خودش بگه این کارو نکنن.همیشه به خواهرمم میگم شمام جای خواهرم اگه خانواده همسرت به رسم شما چیزی نگذاشتن اصلا مهم نیست الحمدلله رب العالمین که محتاج اونا نیستیم حتی اگه محتاج هم باشیم الحمدلله رب العالمین خدا یه روحیه بی نیازی به ما داده که از عهدی خواسته ای نداشته باشیم البته همسر فرق میکنه وایه قرانه که میگه ازدواج کنید تا از فضل خودم بی نیازتان کنم فقط کمی صبر لازمه ما متاهلیم ودیدیم که خدا تا حالا مارا وانگذاشته ورهامون نکرده ورزق روزانه را از ما قطع نکرده فقط باید بهش اعتماد کنیم یا حق موفق باشید.

  10. کاربران زیر از zramzni بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    [quote=مینااااا;145545]
    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    سلام دوست خوبم
    این چیزایی ک شما گفتین را باید قبل از عقد بهش میرسیدین مثله کوتاهی قد یا ضعف فرهنگی خانواده یا بدبودن اوضاع اقتصادی.
    آدم باید قبل از ازدواج چشاشو باز کنه و بعد از ازدواج چشاشو ببنده
    انتخابتون با چشم باز نبود و حالا باید از خیلی چیزا چشم پوشی کنید .
    حتما به ی مشاوره حصوری مراجعه کنید چون وضعیت شما ی جوری شک و دودلی هست و با مشاوره رودررو راهنمایی بهتری صورت میگیره.
    گلم گذشته را فراموش کن و همسرت را با خواستگارهایی ک باهاشون زندگی نکردین تا سختی زندگی با اونا را بچشین مقایسه نکنین و سعی کنید همیشه برای همسرتون حامی باشین تا باعث پیشرفتش باشین نه اینکه تحقیرش کنین.
    عزت و احترام به شوهرت میشه باعث سربلندی خودت.[/quote
    ممنون از جوابتون.
    راستش نامزدم هم خاسته که ب مشاوره بریم تا راه درست زندگیمونو پیدا کنیم.ولی هنوز فرصتش پیش نیومده(بخاطر مرخصی نداشتنش)
    خیلی سعی میکنم ک با حرف کسی کار نداشته باشم،ملاکمو بزارم علاقه ای ک بهم داره و بهش ارزش بدم و منتظر زندگی و خوشبختی ای ک قولشو بهم داده بشینم،ولی نمیشه،نمیتونم،کوچکترین اتفاق بدی بهمم میریزه،از کوچکترین اشتباهاتش نمیتونم بگذرم.بخدا میخام ولی رفتارم باهاش سرد شده،فکرام(فکر ب اینکه شاید درست انتخاب نکردم) رو رفتارم باهاش کاملا تاثیر گذاشته!
    مهمترین علتش اینه که ازهم دورید واظهارنظرها ودخالت های دیگران هم زیاده انشا.عروسی کنین شرایط خیلی خیلی بهتر میشه.

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25076
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    18
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    سلام دوست خوبم
    این چیزایی ک شما گفتین را باید قبل از عقد بهش میرسیدین مثله کوتاهی قد یا ضعف فرهنگی خانواده یا بدبودن اوضاع اقتصادی.
    آدم باید قبل از ازدواج چشاشو باز کنه و بعد از ازدواج چشاشو ببنده
    انتخابتون با چشم باز نبود و حالا باید از خیلی چیزا چشم پوشی کنید .
    حتما به ی مشاوره حصوری مراجعه کنید چون وضعیت شما ی جوری شک و دودلی هست و با مشاوره رودررو راهنمایی بهتری صورت میگیره.
    گلم گذشته را فراموش کن و همسرت را با خواستگارهایی ک باهاشون زندگی نکردین تا سختی زندگی با اونا را بچشین مقایسه نکنین و سعی کنید همیشه برای همسرتون حامی باشین تا باعث پیشرفتش باشین نه اینکه تحقیرش کنین.
    عزت و احترام به شوهرت میشه باعث سربلندی خودت.
    اتفاقا نظر نامزدم هم هست ک ب مشاوره بریم تا راه زندگیمونو پیدا کنیم،ولی بخاطر مرخصی نداشتن وقت نشده.
    قبل از عقد فرصتی نشد ک خونشون بریم،برای همین نتونستم از وضعیتشون چیزی متوجه بشم.
    خیلی دارم سعی میکنم که نامزدمو مقایسه نکنم،ولی نمیتونم،منی ک یه روز خودم رو کنارش خوشبخت میدیدم،الان اخساس میکنم اندازه دنیا ازش دور شدم.

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط مینااااا نمایش پست ها
    اتفاقا نظر نامزدم هم هست ک ب مشاوره بریم تا راه زندگیمونو پیدا کنیم،ولی بخاطر مرخصی نداشتن وقت نشده.
    قبل از عقد فرصتی نشد ک خونشون بریم،برای همین نتونستم از وضعیتشون چیزی متوجه بشم.
    خیلی دارم سعی میکنم که نامزدمو مقایسه نکنم،ولی نمیتونم،منی ک یه روز خودم رو کنارش خوشبخت میدیدم،الان اخساس میکنم اندازه دنیا ازش دور شدم.😓
    عزیزم قبل از اینکه باهمسرت به مشاوره برین اول خودتون تنها برین و راحت حرفتون را بزنین.
    ی حسی داره از درون شعله میکشه ک ممکنه زندگیتون را نابود کنه قبل از شعله ورتر شدنش باید خاموشش کنین.
    شاید تاثیر حرف دیگران یا حسادت به کسی داره این بلا را سرتون میاره.

  14. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    به نظر من نامزدت هیچ مشکلی نداره و این شمایی که مشکل داری !!

    میدونی چرا ؟؟ اگه پستاتو به عنوان یه آدم بی طرف بخونی متوجه میشی که نامزدت اونچه که باید از مردونگی داشته باشه رو داره . یعنی هم دوست داره ، هم دلسوز تو و زندگیشه ( چون حاضره به مشاوره بیاد در صورتیکه خیلی از مردا حاضر نیستن به مشاوره برن ) ، با اینکه از نظر اقتصادی در سطح بالایی نیست ولی تمامه تلاششو برای خوشحال کردن تو انجام میده ، حتی حاضره تو قرض بیفته ولی خودشو بکشه بالا برای خوشحالی شما ، به احساساتت توجه داره .

    تو این چیزارو نمیبینی ، تو تلاششو نمیبینی ، خوبیاشو دیگه نمیبینی چون ازش بدت اومده ، چون شیطون اومده تو جلدت ، که چی ?!?!?! چون سطح اقتصادیه خانوادش پایینتر از ماست نمیخوامش دیگه !! چون تصادف کرده دیگه نمیخوامش !! چون ظاهرش پسندم نیست نمیخوامش !! خودت فکر کن ببین اینا دلیله قابل قبولیه ?!?! ظاهرشو که میتونی تغییر بدی ، وضعیت اقتصادی هم این بنده خدا که داره تلاششو میکنه و به آینده امیدواره چیکار به وضع خونه و زندگیه خانوادش داری ، در آینده خودت خونه زندگیتو هرطور که دوست داری بساز ، تصادفش هم که خیلی مسخرست تفکرت راجبش !! دخالتا و حرفای مادر شوهر هم که همیشه ی خدا هست ( اکثر مواقع) تو با هرکس دیگه هم ازدواج میکردی فکر نکن این مشکلو نداشتی ، یا کلا مشکلاتت صفر میشد !!

    اگه خاستگارای دیگمو انتخاب میکردم و ملاکم رو پول میزاشتم،نه اخلاق،الان خوشبخت تر بودم
    من فکر میکنم هنوز داری به زندگی متاهلی رویایی فکر میکنی ، شوهر استاد دانشگاه ، ماشین مدل بالا ، هیچ بحثی با هیچیک از اقوام شوهر ، سرو وضع زندگیا توپ ، خودمو شوهرم بشینیمو این وسط لاو بترکو نیم . نه عزیزم زندگی این نیست چه تو این زندگی باشی چه تو زندگی دیگه هزاران مشکل داری پس هنوزم بر همین عقیدت بمون که اخلاق واسم مهم باشه نه پولو ثروت .

    چرا نمیتونی از اشتباهاتش بگذری ?!?! مگه شما خودت بی عیبو نقصی ?!?!?!

    مگه قرار نیست شما اشتباهی تو زندگی بکنی که نمیتونی اشتباهات اونو ببینی ?!?!

    اگه خودت اشتباه کردی مگه نه انتظار گذشت داری ازش !! پس چرا نمیتونی از اشتباهاتش بگذری ?!?!?! اینا نهایت خودخواهی نیست ?!?!?!

    اونقدر حرفاش و رفتاراش و برنامه هاش برا آینده ب نظرم مورد قبول اومد ک فک میکردم بهترین انتخابیه که میتونم داشته باشم
    الان بعد از گذشت این مدت حس میکنم نه ظاهرش باب میل منه و نه رفتارش اونطوریه ک میگفت
    میگی قبلا واسم یه طور دیگه بود ، حرفاش ، کاراش ، ولی الان اینطور نیست !!

    عزیزم شوهرت تغییر نکرده این تویی که تغییر کردی .من فکر میکنم تو دوران آشناییتون یه زندگیه رویایی یه شاهزاده ی سوار بر اسب تو نظرت بوده ، شوهرت یه آدم جدید بوده واست ، حرفاش جدید بود ، صداش جدید بود ، از همه چیش لذت میبردی ، ولی الان بعد گذشت چند ماه که دیگه واست عادی شده حالا داری واقعیت زندگی رو میبینی ، واقعیت زندگی اینه که لاو ترکو ندنش مال چند ماهه بعد از اون که همه چیز عادی شد باید حواستو بدی هوا برت نداره که بگی نه شوهرم اخه من قطعا با یکی دیگه خوشبختتر بودم ، شوهرم نمیتونه منو خوشبخت کنه !!

    در هر صورت بدون شوهرت هیچ ایرادی نداره ، بهتره اگه زندگیمون مشکلی داره دنبال پیدا کردن ایراد تو طرف مقابل نباشیم شاید ایراد از خودمون باشه . که اینجا من فکر میکنم مشکل از افکاره اشتباه شماست عزیزم .

    باید با خودت این رو تکرار کنی که شوهرم در کنار خوبیاش بدیهایی هم داره مثل خودم ، چون مطمئن باش شما هم بی عیب نیستی و شوهرت داره با این نکات منفیت سازش میکنه .
    ویرایش توسط love : 12-15-2015 در ساعت 06:17 PM

  16. 3 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    سلام مینای عزیزم

    شما احتمالا یکی از معیارات داشتن پول هست
    ولی شوهر شما همه معیاراش رو داره غیر این یکی
    واسه همین داری یکم اذیت میشی


    یه نصحیت خواهرانه بهت کنم

    یکم قدر نشناسی

    همیشه بالا تر از خودت نبین پاین تر از خودت ببین

    زن هایی هستند ارزووو دارن یه شوهر مثل شما داشته باشن

    که عاشقشون باشه بهت توصیه میکنم تو همین سایت چند نمونه از مشکل های زن هارو بخون میفهمی که تو دسته. گل داری تو دستات


    نمونه این تایپک شوهرش پولدار به نظر میاد ولی داره زجر میکشه بخاطر رفتار شوهرش


    http://forum.moshaver.co/f133/امشب-ح...31/#post145519



    مینا جان شما باید بهش فرصت بدید و کمکش کنید به عنوان یه هم دم رفیقش کمکش کنی از نظر اقتصادی رشد کنه

    اخه کدوم پسرا این دوره پول خودشون دارن 95درصد اونایی که پول دارن دستشون تو جیب باباشون ولی وقتی مرد نباشن نتونن خودشون خودشون اداره کنن دیگه حرفی نمیونه

    به خدا شوهر خیلی خیلی خوبی داری
    مینا جان هیجا کس کامل نیست از کجا معلوم به اون خاستگارات جواب مثبت میدادی اصلا خوشبخت نبودی

    شوهرت خوبه فقط باید بهش زمان بدی خودشو پیدا کنه

    مینا جون تا کسیو از دست ندی هیچ وقت قدرشو نمیدونی


    پسر هست به زنش راحتی خیانت میکنه
    یکذره محل زنش نمیذاره
    جلو زنش زن میاره تو خونه زن صیغه ای داره حروم خور هستن زن دارن ولی چندتا هم دوست دختر دارن پولدار پولدارش از زندگیش راضی نیست


    خوبی هاش بشین بنویس بدی هاشم بنویس ببین چقد ارزش داره باهاش بمونی. ..


    موفق باشی گلم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  18. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط مینااااا نمایش پست ها
    با سلام.
    دوستان،خیلی احساس بدی دارم،خاهش میکنم کمکم کنید،ببخشید اگه طولانی شد.
    من ۲۲ سالمه و حدودا۱۰ ماهه ک با پسری ۲۵ ساله عقد کردم.قبل عقد ۶ ماه با هم با تلفن در ارتباط بودیم،چون شهرامون فاصله داشت خییییلی کم و کوتاه همدیگرو میدیدیم.اونقدر حرفاش و رفتاراش و برنامه هاش برا آینده ب نظرم مورد قبول اومد ک فک میکردم بهترین انتخابیه که میتونم داشته باشم و با وجود مخالفت بابام بخاطر سطح پایین خانوادشون و وضعیت سربازی و اقتصادی نامزدم، باز هم اظهار رضایت کردم.
    ولی الان پشیمونم،کاااااش اصرار نمیکردم.الان بعد از گذشت این مدت حس میکنم نه ظاهرش باب میل منه و نه رفتارش اونطوریه ک میگفت...البته خیییلی دوستم داره و اینو بهم ثابت کرده،مثلا با وجود شرایط اقتصادی نامناسبش بخاطر خدمت،بخاطر خاسته ی من ماشین خرید.الانم خودش خیلی ب آینده اقتصادیش امیدواره و به من هم این امید رو داده ک سال جدید با پایان سربازیش شرایط رو اکی میکنه.از طرفی در مسائل جنسی خیییلی درک بالایی داره و به من خیلی اهمیت میده.
    ولی خب با این همه یه وقتایی از سر ناراحتی بخاطر رفتار سردم(ک ناشی از سرد شدنم نسبت بهشه) حرفایی میزنه ک دلسردترم میکنه و بعدش ۱۰۰ درصد پشیمون شده و عذر خواهی میکنه و ابراز عشق میکنه.ولی حرفاش از ذهنم پاک نمیشه.
    در کل،با وجود علاقه زیادش ب من،ولی تا الان نتونسته اقتدار خودش رو توی کارها بهم نشون بده و نتونسته قهرمانم بشه.بدترین اتفاق این اواخرم تصادفش با ماشینمون بود ک بیشتر در نظرم کوچیکش کرد(از بدشانسیش بود یا هر چی ک،من درموردش اینطوری فک میکنم ک هیچ کاری رو نمیتونه درست انجام بده)
    از طرفی مامانش با هر اتفاقی ب مادر من زنگ میزنه و گله میکنه،مثلا اینکه چرا دخترتون اینقد کم میاد خونه ما،چرا همش پسر ما میاد اونجا،چرا دخترتون مجبورش کرده ماشین بخره و تو سختی بیفته و ازین حرفا.
    اولین بار که بعد از عقد رفتم خونشون فهمیدم سطحشون از ما پایین تره.الانم بخاطر تفاوت قومیت(اونها شمالند و ما سمنان) مناسبتها رو ب نفع خودشون میگن ما رسم کادو سنگین نداریم و از طرفی چیزایی ک به نفع خودشونه رو میگن ما رسم داریم.
    نمیدونم چمه،نمیدونم چرا سر در گم شدم.فک میکنم همش ظاهر نامزدم در حالم تاثیر داره،قدش از من ۱۰ سانت بلندتره ولی در کل حدودا ۱۷۰ سانته،و این خیلی منو اذیت میکنه.همش فک میکنم اگه خاستگارای دیگمو انتخاب میکردم و ملاکم رو پول میزاشتم،نه اخلاق،الان خوشبخت تر بودم،چون من خاستگار استاد دانشگاه هم داشتم ولی ملاکم اخلاق بود نه موقعیت و پول.
    ولی الان حس میکنم اشتباه کردم.
    ظاهرش،وضع اقتصادیش،تصادف اواخرش،پایین بودن سطح خانوادش،دخالت های مامانش(هرچند از سر دلسوزی) ،سرزنش دیگران برای اینکه چی دیدم ک انتخابش کردم و اینکه میتونستم انتخاب بهتری داشته باشم،همه و همه داره منو از نامزدم متنفر میکنه.افسردگی شدید گرفتم و حس پوچی میکنم.فک میکنم بقیه زندگیم ب بطالت میگذره!!!
    بازم ببخشید ک طومار نوشتم.و میخام لطف کنید و راهنماییم کنید.

    ازدواج فقط حلقه به دست کردن و تعیین مراسم روز ازدواج نیست. درست زمانی که حتی فکرش را هم نمی کنید، بروز بعضی مشکلات ممکن است عرصه زندگی را حتی در دوران عقدو زمانی که کارت های عروسی تان را بین اقوام پخش کرده اید، چنان به شما تنگ کند که عطای بودن با همسرتان را به لقایش ببخشید. به همین علت روانشناسان به دخترها و پسرها توصیه می کنند که با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنند تا دوران نامزدی و عقد را به سلامت طی کنندو به خانه بخت بروند.
    با اینحال جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و حتی در دوران نامزدی و عقد هم اگر با بعضی نقایص جدی شخصیتی و رفتاری در طرف مقابلتان روبرو شدید، باید برای ازدواج و ادامه رابطه با چنین فردی، تردید کنید.
    با این حال این نسخه ای برای همگان نیست و شاید زوج هایی هم باشند که با وجود چنین مسائلی ازدواج می کنندو یک عمر هم با تمام مشکلات ناشی از چنین نقایصی می سازند. پس تصمیم با خودتان است. در این گزارش روانشناسان دکتر پروین ناظمی، دکتر عزیزالله تاجیک و یاسمین کریمی، کارشناس ارشد مشاوره در مورد خطراتی که زندگی یک زوج را تهدید می کنند توضیح می دهند.
    چراغ های قرمز: شاید لازم باشد جدا شوید
    اگر در دوران عقد متوجه شدید که همسرتان درگیر یکی از بیماری های جسمی یا روانی است، قبل از جدا شدن یا ادامه زندگی با همسرتان، حتما با پزشک یا یک مشاور و روانشناس در مورد نوع بیماری و علائم آن، نحوه زندگی با او، اقداماتی که می توان برای بهبودش رایط انجام داد و عوارضی که در آینده با آن روبرو خواهید شد و … صحبت کنید.

    1- ابتدا به بیماری های سخت
    بعضی از بیماری ها بسیار هشدار دهنده اند و برای زندگی با مبتلایان به این بیماری ها باید همه چیز را در نظر بگیرید. برخی از ابین بیماری ها عبارتند از: ایدز، هپاتیت c، تومور و سرطان های کشنده پیشرونده. کسی که قرار است با یک فرد مبتلا به بیماری های سخت ازدواج کند، باید بداند که زندگی زناشویی اش ممکن است چندان طولانی نباشد و همسرش بعد از مدتی فوت کند. وقتی طرف مقابل قرار نیست مدت زیادی زنده بماند، همسرش قبل از اینکه وارد فاز سوگواری شود، باید مرحله پیش سوگواری را بگذراند که اصلا کار ساده ای نیست. ضمن اینکه بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت c به شدت مسری اند و فرد باید احتمال آلوده شدن خودش را به این بیماری ها بدهد.
    2- تشخیص اسکیزوفرنی
    اسکیزوفرنی از جمله بیماری های عصبی روانی مزمن و جدی است که روی کل شخصیت فرد تاثیر می گذارد و شایع ترین سن ابتلا بین 15 تا 30 سالگی است. ساختمان مغز این بیماران طبیعی است ولی بعضی از مواد شیمیایی آن عملکرد طبیعی ندارند، به طوری که افزایش و یا کاهش ترشح این مواد اختلالاتی در رفتار، تفکر و هیجان های بیمار ایجاد می کند و در مرحله حاد فعالیت های هیجانی، رفتاری، فکری و به طور کلی عملکرد طبیعی خود را از دست می دهد.
    نشانه های بیماری در افراد مختلف متفاوت است ولی اغلب شامل افسردگی، رفتار عجیب و غریب، تحریک پذیری، خواب زیاد یا عدم توانایی در خوابیدن، گوشه گیری، خصومت بی دلیل، فراموشی نشان دادن واکنش شدید در بحران ها، عدم توانایی در گریه کردن یا گریه های شدید، استفاده از الکل و مواد مخدر، تراشیدن موهای سر و بدن و خودکشی می شود. آنها معمولا چیزهایی را می بینند و می شنوند که برای بقیه قابل رؤیت و شنیدن نیست.
    برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل علائم بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر مدت زمان مصرف دارویشان کوتاه است و بالاخره عده ای که بیماری آنها در پی استرس حاد نظیر بیماری جسمی با زایمان شروع شده ممکن است طی مدت زمان کوتاهی بهبود پیدا کنند.
    3- اطمینان از اعتیاد به مواد مخدر
    معتادان به مواد مخدر و محرک، حتی اگر سم زدایی کنند، بدنشان هرگز مثل سابق و قبل از مصرف مواد مخدر نمی شود. اینها تا زمانی که یک مقدار مشخص مواد مخدر به بدنشان نرسد، نمی توانند عملکرد طبیعی داشته باشند اما باید به این نکته توجه داشته باشیم؛ چون زوج ها در دوران عقد ارتباط مستمری با هم ندارند، اگر یکی از دو طرف اعتیاد داشت، دیگری به راحتی متوجه آن نمی شود؛ مگر اینکه با هم به سفر بروند یا ارتباطشان نزدیکتر شود اما در هر صورت و در شرایط عادی که دو طرف با هم معاشرت عادی دارند، نمی توان به راحتی تشخیص داد که فرد مصرف کننده مواد مخدر است یا نه.
    4- فاش شدن بزهکاری
    انجام رفتارهای خلاف شأن مثل اینکه خانم بهمد درآمد شوهرش از راه کسب حرام است یا در کار قاچاق است هم از جمله مسائلی است که خانم می تواند در همان دوران عقد رابطه را تمام کند.


    چراغ های نارنجی: حتما باید مشاوره کنید
    افراد مبتلا به برخی بیماری های جسمی مانند تالاسمی ماژور. هموفیلی، صرع و ام.اس: این دسته از بیماری ها به سختی خوب می شوند و همین مسئله باعث می شود تا زندگی برای کسی که با فرد مبتلا به یکی از این بیماری ها زندگی می کند، خسته کننده شود. اینها با یکسری محدودیت ها در زندگی مواجه هستند و اگر قرار است وارد زندگی مشترک با فردی شوند، شخص مقابلشان باید به این نکته آگاه باشد که عملکرد افراد مبتلا به صرع یا ام. اس ممکن است در طول زندگی و مراودات اجتماعی کاهش پیدا کند. این کاهش عملکرد مشکلاتی را برای دو طرف این زندگی در پی دارد.
    1- پارانویا
    ویژگی اصلی مبتلایان به این اختلال روانی، عدم اعتماد آنها به دیگران، بدگمانی و بدبینی است. این اختلال بین آقایان شایع تر است و فرد مبتلا، سوءظن بیمارگونه دارد و مدام به همسر خود شک می کند. زندگی با چنین فردی هم سخت است. چرا؟ چون فرد مقابل مدام به این فکر می کند که تا کی باید او را توجیه کنم؟ اینها اهل جر و بحث هستندو خشک و عصبی اند. ضمن اینکه بدبینی بیش از حد ممکن است منجر به خشونت یا اختلالات رفتاری دیگر هم شود.
    2- اختلال شخصیت مرزی
    این دسته از افراد به قدری بی ثبات هستند که اگر اتفاقی بیفتد دنیا را یا سیاه می بینند یا سفید و نگاهشان خاکستری نیست. نشانه هایی همچون روابط بین فردی بسیار بی ثبات، خشم شدید و نزاع های مکرر بدنی، بی ثباتی عاطفی، خرج کردن افراطی، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی نابهنجار، رانندنگی بی مهابا، زیاد خوردن و اقدام مکرر به خودکشی کردن که شکل فریبکارانه دارد، از ویژگی های مهم این اختلال است. اگر پنج علامت از علائم گفته شده را فردی داشته باشد او یک بیمار مرزی یا بوردرلاین است. این دسته از افراد به محض اینکه بحث کوچکی بین آنها و همسرشان در می گیرد یا اتفاق جزیی می افتد؛ بلافاصله دست به خودکشی می زنند تا دیده شوند.
    3- اختلال شخصیت هیستیریونیک (نمایشی)
    اینها هم جزو تهدیدکننده ها محسوب می شوند. رفتار آنها نمایشی است. شخصیت های نمایشی. هم در مردان و هم زنان دیده می شود ولی در خانم ها به مراتب بیشتر است. پوشش ظاهری و حتی آرایششان با بقیه زنان فرق دارد و با این کار دوست دارند خودشان را بیش از پیش مطرح کنند. در مرحله بعدی بیمار از واقعیت های ذهنی و بیرونی دور می شودو اصلا هویت خود را فراموش می کند یا موقتا برای آرامش خود موضوعی را که بار سنگین عاطفی داشته باشد از یاد برده و دست به دامن انکار می شودو با این کار در قالب شخصیت دیگری قرار می گیرد و خود را چیز دیگری نشان می دهد.
    4- دست بزن
    هر چند تنش ها و بحران های موجود در دوران عقد به ندرت به برخوردهای فیزیکی و کتک منتهی می شود، با اینحال اگر جر و بحث در مورد مسائل جزیی و کوچک منجر به کتک زدن شود و یا موضوع کتک زدن چندین بار تکرار شود، حتما باید به این رابطه خاتمه داد، چون چنین شخصی نمی تواند خشمش را کنترل کند. چه بسا این کتک زدن در آینده به قتل هم منجر شود.

    5- اختلاف دو قطبی
    پر بودن خانه از انبوه کارهای نیمه تمام یکی از ویژگی های اختلال دو قطبی است. این افراد معمولا قادر به تمرکز روی یک کار نیستند و میلیون ها کار را شروع می کنند بدون اینکه بتوانند آنها را تمام کنند. آنها یا در فاز افسردگی هستند و یا در فاز هیجان که در هر دو فاز رفتارهای غیرعادیدارند. اینها معمولا مشکل خواب دارند. در فاز افسردگی زیاد می خوابند و همیشه احساس خستگی می کنند اما در فاز جنون و هیجان به اندازه کافی نمی خوابند اما هیچ وقت احساس خستگی نمی کنند.
    6- وسواس
    وسواس یک فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر مضر و اعصاب خردکنی است که با نوعی احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه اوست. وسواس، تعادل روانی و رفتاری را از بیمار گرفته و باعث می شود تا او در سازگاری با محیط دچار مشکل شود. در بیمار مبتلا به وسواس نشانه هایی همچون شک و تردید، ترس، دقت و نظم افراطی، اجبار، احساس بن بست، لجبازی دیده می شود و در مواردی این علائم خود را به شکل دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن لباس، بیقراری، بهانهگیری، بی خوابی، بدخوابی، بی اشتهایی، و … نشان می دهد. مشاهده این علائم در فرد وسواسی به قدری عجیب است که این احساس به اطرافیانش داده می شود که نکند او دیوانه شده باشد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  20. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    ببین عزیزم شما بشین یهورده باخودت فکر کن ببین انقدری که زوم کردی روی نقاطمنفی نامزدت ،خودت مگه گل بی عیبی؟؟؟
    خودت نقطه و خصوصیت منفی نداری؟؟؟؟
    حالا چون ظاهرت ممکنه بهتر از همسرت باشه پس ظاهر اون ایراد داره ؟؟؟؟
    شاید بشه گفت 99 درصد خانوم ها ظاهرشون سرتر از اقاشونه ..
    اینو بدون که اگر این افکار و برداشتت نسبت به نامزدت به زبون بیاد و اون با گوشاش بشنوه یا با قلبش حسش کنه اون موقع هست که اولین جرقه برای زوم کردن روی خصوصیات منفی تو از جانبش صورت میگیره و این حسای قلبیت تبدیل به اختلافات پیچیده زندگی میشه .
    باشه اگر حس میکنی ازش متنفری یا میتونستی انتخاب بهتری داشته باشی اینو بدون پیچوندنش بهش بگو و ازش جداشو
    مطمینا ایشونم میتونه زنی زیباتر و درک بالاتر و فرهنگ و منش بالاتر از شما قسمتش بشه .
    اینو فقط منظورم به شما نیست ..استادمون میگفت هر زن و شوهری (هردوشون) به غیر از همدیگه میتونستن بهتر از همسرشون هم پیداکنن .پس این یک دیدگاه یک طرفه نباید بین یکی از زوجین بوجود بیاد و همیشه یادش باشه که برای همسرش هم همین تفکرات میتونه بوجود بیاد ..حتی اگر خانومش دختر شاه پریون هم باشه باز با این تفورات یعنی چیز بزرگی کم داره و بهتر از اون هم میتونه جود داشته باشه ..
    حالا اگر شما دختر شاه پریون نیستی بیا به ما بگو چطور هستی شاید واقعا ازدواجت اشتباه باشه ....موفق باشید.

  22. 2 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    24912
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    4
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط مینااااا نمایش پست ها
    ظاهرش،وضع اقتصادیش،تصادف اواخرش،پایین بودن سطح خانوادش،دخالت های مامانش(هرچند از سر دلسوزی) ،سرزنش دیگران برای اینکه چی دیدم ک انتخابش کردم و اینکه میتونستم انتخاب بهتری داشته باشم،همه و همه داره منو از نامزدم متنفر میکنه.افسردگی شدید گرفتم و حس پوچی میکنم.فک میکنم بقیه زندگیم ب بطالت میگذره!!!
    .
    سلام
    این همه نقطه ضعف گفتین اما کمتر به نکات مثبت توجه دارین
    قطعا همسر شما نقاط مثبتی هم داره اما چون ذهنتون درگیر پیدا کردن نقاط منفیه کمتر نقاط مثبتش رو می بینید
    یادتون رفته که شما سبک سنگین کردین تا جواب مثبت دادین
    به نظر من یه خورده بیشتر در موردش فک کنید قضاوت درست درمورد آدما کنار هم گذاشتن کل خوبیها و بدیهاشونه البته با یک دید واقع بینانه ونه یک دید بدبینانه بعدش میشه تا حدودی بیشتر به واقعیت نزدیک شد
    اگه نتونستید اینجوری به نتیجه برسید مشاوره مناسبترینه راهه
    ایشالا مشکلتون خل میشه

  24. 2 کاربران زیر از هیدی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12274
    نوشته ها
    380
    تشکـر
    444
    تشکر شده 347 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    چرا خودتون سركار نميريد با اين وضعيت بهتره هردو كار كنيد تا موقعيتتون بهتر بشه
    بعدشم الان وقته افسردگي نيست،برفرض طلاق بگيريد فكر كرديد بعدش چي ميشه؟ دوباره خواستگار داريد؟؟ نه! 5ميليون دختر مجرد داريم كسي دنبال طلاق گرفته نمياد!
    الان راه برگشت نداريد بنظرم بهتره سعي كنيد زندگيتونو بسازيد
    فقط به اميد احتياج داريد ك بنظرم بهتره دونفري يا خودتون پيش مشاور بريد همين!
    امضای ایشان
    هدف های محدود زندگی را محدود می کنند!

  26. کاربران زیر از عباس 95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم ولی شما حتما شخصا خودتون مقصر هستید که به علت شرایط اجتمایی و خانوادگی و فرهنگی متوجه این امر هم هستم.

    شما کالای ازدواج امروز هنوز نیستید عزیز (کم میدانید و سنتون زیر 25 ساله).

    خواستید فقط ازدواج کنید .ببخشید ولی قیمتی روی خودتون گذاشتید ! و اول خیال کردید این آقا قابلیت پرداخت اون قیمت رو داره ولی حالا میبینید اون توانایی رو نداره و پشیمانید و عصبانی !؟ که اون رو نیز

    متوجه هستم. ولی درست یا غلط این ازدواج امروز نیست.

    بهتر اینه که هر دو از یک مشاور کمک بگیرید تستهای لازم رو انجام بدید و ببینید ایا به درد هم میخورید و یا خیر. چون اگر مناسب هم نباشید بهتره الان جدا بشید تا در آینده و با داشتن فرزند یا فرزندان.


    موفق باشید

    سپاس
    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  28. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25076
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    18
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    به نظر من نامزدت هیچ مشکلی نداره و این شمایی که مشکل داری !!

    میدونی چرا ؟؟ اگه پستاتو به عنوان یه آدم بی طرف بخونی متوجه میشی که نامزدت اونچه که باید از مردونگی داشته باشه رو داره . یعنی هم دوست داره ، هم دلسوز تو و زندگیشه ( چون حاضره به مشاوره بیاد در صورتیکه خیلی از مردا حاضر نیستن به مشاوره برن ) ، با اینکه از نظر اقتصادی در سطح بالایی نیست ولی تمامه تلاششو برای خوشحال کردن تو انجام میده ، حتی حاضره تو قرض بیفته ولی خودشو بکشه بالا برای خوشحالی شما ، به احساساتت توجه داره .

    تو این چیزارو نمیبینی ، تو تلاششو نمیبینی ، خوبیاشو دیگه نمیبینی چون ازش بدت اومده ، چون شیطون اومده تو جلدت ، که چی ?!?!?! چون سطح اقتصادیه خانوادش پایینتر از ماست نمیخوامش دیگه !! چون تصادف کرده دیگه نمیخوامش !! چون ظاهرش پسندم نیست نمیخوامش !! خودت فکر کن ببین اینا دلیله قابل قبولیه ?!?! ظاهرشو که میتونی تغییر بدی ، وضعیت اقتصادی هم این بنده خدا که داره تلاششو میکنه و به آینده امیدواره چیکار به وضع خونه و زندگیه خانوادش داری ، در آینده خودت خونه زندگیتو هرطور که دوست داری بساز ، تصادفش هم که خیلی مسخرست تفکرت راجبش !! دخالتا و حرفای مادر شوهر هم که همیشه ی خدا هست ( اکثر مواقع) تو با هرکس دیگه هم ازدواج میکردی فکر نکن این مشکلو نداشتی ، یا کلا مشکلاتت صفر میشد !!



    من فکر میکنم هنوز داری به زندگی متاهلی رویایی فکر میکنی ، شوهر استاد دانشگاه ، ماشین مدل بالا ، هیچ بحثی با هیچیک از اقوام شوهر ، سرو وضع زندگیا توپ ، خودمو شوهرم بشینیمو این وسط لاو بترکو نیم . نه عزیزم زندگی این نیست چه تو این زندگی باشی چه تو زندگی دیگه هزاران مشکل داری پس هنوزم بر همین عقیدت بمون که اخلاق واسم مهم باشه نه پولو ثروت .

    چرا نمیتونی از اشتباهاتش بگذری ?!?! مگه شما خودت بی عیبو نقصی ?!?!?!

    مگه قرار نیست شما اشتباهی تو زندگی بکنی که نمیتونی اشتباهات اونو ببینی ?!?!

    اگه خودت اشتباه کردی مگه نه انتظار گذشت داری ازش !! پس چرا نمیتونی از اشتباهاتش بگذری ?!?!?! اینا نهایت خودخواهی نیست ?!?!?!





    میگی قبلا واسم یه طور دیگه بود ، حرفاش ، کاراش ، ولی الان اینطور نیست !!

    عزیزم شوهرت تغییر نکرده این تویی که تغییر کردی .من فکر میکنم تو دوران آشناییتون یه زندگیه رویایی یه شاهزاده ی سوار بر اسب تو نظرت بوده ، شوهرت یه آدم جدید بوده واست ، حرفاش جدید بود ، صداش جدید بود ، از همه چیش لذت میبردی ، ولی الان بعد گذشت چند ماه که دیگه واست عادی شده حالا داری واقعیت زندگی رو میبینی ، واقعیت زندگی اینه که لاو ترکو ندنش مال چند ماهه بعد از اون که همه چیز عادی شد باید حواستو بدی هوا برت نداره که بگی نه شوهرم اخه من قطعا با یکی دیگه خوشبختتر بودم ، شوهرم نمیتونه منو خوشبخت کنه !!

    در هر صورت بدون شوهرت هیچ ایرادی نداره ، بهتره اگه زندگیمون مشکلی داره دنبال پیدا کردن ایراد تو طرف مقابل نباشیم شاید ایراد از خودمون باشه . که اینجا من فکر میکنم مشکل از افکاره اشتباه شماست عزیزم .

    باید با خودت این رو تکرار کنی که شوهرم در کنار خوبیاش بدیهایی هم داره مثل خودم ، چون مطمئن باش شما هم بی عیب نیستی و شوهرت داره با این نکات منفیت سازش میکنه .
    ممنونم دوست عزیزم،ازینکه برام وقت جواب دادن گذاشتی.
    حرفاتون رو تا یه حدی قبول دارم،ولی نمیدونم چرا اینطوری شدم،نمیدونم این فکرا داره از کجا نشئت میگیره....بطرز عجیبی حرف بقیه برام مهم شده...نمیدونم چرا با وجود همه ی محبتاش بهم،وقتی تو جمعی پیش همیم نمیتونم معنی نگاه اطرافیامو بفهمم،همش احساس میکنم نکنه داذن فکر میکنن ک مینا میتونست انتخاب بهتری داشته باشه،توی اون همه خواستگار چی توی این دیده...بعضی وقتام میگم شاید حسادت میکنن بهم...اصن نمیفهمم چ بلایی داره سر دید من ب نامزدم میاد!

  30. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دلسرد شدن و افسردگی و احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط مینااااا نمایش پست ها
    ممنونم دوست عزیزم،ازینکه برام وقت جواب دادن گذاشتی.
    حرفاتون رو تا یه حدی قبول دارم،ولی نمیدونم چرا اینطوری شدم،نمیدونم این فکرا داره از کجا نشئت میگیره....بطرز عجیبی حرف بقیه برام مهم شده...نمیدونم چرا با وجود همه ی محبتاش بهم،وقتی تو جمعی پیش همیم نمیتونم معنی نگاه اطرافیامو بفهمم،همش احساس میکنم نکنه داذن فکر میکنن ک مینا میتونست انتخاب بهتری داشته باشه،توی اون همه خواستگار چی توی این دیده...بعضی وقتام میگم شاید حسادت میکنن بهم...اصن نمیفهمم چ بلایی داره سر دید من ب نامزدم میاد!
    به نظر من که حسادت میکنن حسادت از اینکه شوهرت انقدر عاشقته
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  31. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25076
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    18
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    سلام مینای عزیزم

    شما احتمالا یکی از معیارات داشتن پول هست
    ولی شوهر شما همه معیاراش رو داره غیر این یکی
    واسه همین داری یکم اذیت میشی


    یه نصحیت خواهرانه بهت کنم

    یکم قدر نشناسی

    همیشه بالا تر از خودت نبین پاین تر از خودت ببین

    زن هایی هستند ارزووو دارن یه شوهر مثل شما داشته باشن

    که عاشقشون باشه بهت توصیه میکنم تو همین سایت چند نمونه از مشکل های زن هارو بخون میفهمی که تو دسته. گل داری تو دستات


    نمونه این تایپک شوهرش پولدار به نظر میاد ولی داره زجر میکشه بخاطر رفتار شوهرش


    http://forum.moshaver.co/f133/امشب-ح...31/#post145519



    مینا جان شما باید بهش فرصت بدید و کمکش کنید به عنوان یه هم دم رفیقش کمکش کنی از نظر اقتصادی رشد کنه

    اخه کدوم پسرا این دوره پول خودشون دارن 95درصد اونایی که پول دارن دستشون تو جیب باباشون ولی وقتی مرد نباشن نتونن خودشون خودشون اداره کنن دیگه حرفی نمیونه

    به خدا شوهر خیلی خیلی خوبی داری
    مینا جان هیجا کس کامل نیست از کجا معلوم به اون خاستگارات جواب مثبت میدادی اصلا خوشبخت نبودی

    شوهرت خوبه فقط باید بهش زمان بدی خودشو پیدا کنه

    مینا جون تا کسیو از دست ندی هیچ وقت قدرشو نمیدونی


    پسر هست به زنش راحتی خیانت میکنه
    یکذره محل زنش نمیذاره
    جلو زنش زن میاره تو خونه زن صیغه ای داره حروم خور هستن زن دارن ولی چندتا هم دوست دختر دارن پولدار پولدارش از زندگیش راضی نیست


    خوبی هاش بشین بنویس بدی هاشم بنویس ببین چقد ارزش داره باهاش بمونی. ..


    موفق باشی گلم
    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    ببین عزیزم شما بشین یهورده باخودت فکر کن ببین انقدری که زوم کردی روی نقاطمنفی نامزدت ،خودت مگه گل بی عیبی؟؟؟
    خودت نقطه و خصوصیت منفی نداری؟؟؟؟
    حالا چون ظاهرت ممکنه بهتر از همسرت باشه پس ظاهر اون ایراد داره ؟؟؟؟
    شاید بشه گفت 99 درصد خانوم ها ظاهرشون سرتر از اقاشونه ..
    اینو بدون که اگر این افکار و برداشتت نسبت به نامزدت به زبون بیاد و اون با گوشاش بشنوه یا با قلبش حسش کنه اون موقع هست که اولین جرقه برای زوم کردن روی خصوصیات منفی تو از جانبش صورت میگیره و این حسای قلبیت تبدیل به اختلافات پیچیده زندگی میشه .
    باشه اگر حس میکنی ازش متنفری یا میتونستی انتخاب بهتری داشته باشی اینو بدون پیچوندنش بهش بگو و ازش جداشو
    مطمینا ایشونم میتونه زنی زیباتر و درک بالاتر و فرهنگ و منش بالاتر از شما قسمتش بشه .
    اینو فقط منظورم به شما نیست ..استادمون میگفت هر زن و شوهری (هردوشون) به غیر از همدیگه میتونستن بهتر از همسرشون هم پیداکنن .پس این یک دیدگاه یک طرفه نباید بین یکی از زوجین بوجود بیاد و همیشه یادش باشه که برای همسرش هم همین تفکرات میتونه بوجود بیاد ..حتی اگر خانومش دختر شاه پریون هم باشه باز با این تفورات یعنی چیز بزرگی کم داره و بهتر از اون هم میتونه جود داشته باشه ..
    حالا اگر شما دختر شاه پریون نیستی بیا به ما بگو چطور هستی شاید واقعا ازدواجت اشتباه باشه ....موفق باشید.
    مرسی دوستم از نظرت.
    ظاهرا خیلی ازش بالاترم،و گاهی با خودم فک میکنم من بهترین گزینه ای بودم ک میتونست پیدا کنه(ظاهری و خانوادگی)
    راستش وقتی به مهربونیاش فکر میکنم،میبینم دوسش دارم و شاید کسی نتونه اینجوری دوستم داشته باشه،ولی وقتی هم به وضعیت کاری و مالی و ظاهری و خانوادگی نگاه میکنم،میترسم ازینکه کار و مالیش اونطور ک بهم وعده داده،نشه(آخه خودش خیلی زیاده خواهه و ازین وعده ها زیاد میده)
    من دختر شاه پریون نیستم،ولی از اون و خانوادش سرترم.توی تمام خانوادشون فقط مادرشوهر و پدرشوهر من پیشرفت نکردن،و از وقتی متوجه این موضوع شدیم،برای اطرافیامون این دید بوجود اومده ک حالا تحفه ای گیرش نیومده!!!نمیدونم حسادته یا واقعیته،ولی با همه فکرای خودم،این حرفام اذیتم میکنه و باعث میشه ناخاسته نکات منفی نامزدم رو بیشتر بشمارم!!

  32. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    یه سوال

    اگه نامزدت و خانوادش پولدارترینو باکلاس ترین خانواده بودن ، طوری که همه حسرت میخوردن به خاطر ازدواجت با همچین شخصه پولدارو خوشتیپو خوشگل تو هم از خوشحالی در پوست خودت نمیگنجیدی ، اونوقت بعد ده ماه نامزدت به خودش میومد ای دل غافل این دختره که مالی نیست ، خانوادش که پولدار نیستن ، اصلا کلاس خانوادش از ما پایینتره ، من ارزشم خیلی بالاتر از این حرفا بود ، من همیشه دلم میخواست خانواده همسرم باکلاس باشنو خونه زندگیشون بهترین باشه ، خوده دختر داف و جیگر باشه ، ای وای حالا چیکار کنم نشد ، احساس میکنم انتخابم اشتباه بود ، این دختر و خانوادش در حدّ منو خانوادم نیستن !!

    همیشه از اینکه با تو تو جمع اقوام و فامیلاش ظاهر بشه خجالت بکشه به خاطر دیدی که دیگران نسبت به تو دارن ، همیشه با خودش فکر کنه الان دیگران چی میگن راجب من ?!?! میگن اینهمه دختره خوشگلو خوشتیپو ( من نمیگم خوشگلو خوشتیپ نیستی میگم یکی که از تو سر تر باشه ) خانواده ی پولدار خونه زندگی عالی بهش معرفی کردیم آخرش رفت اینو گرفت ، نمیدونم تو این دختر چی دیده که اینو گرفته . همیشه خجالت بکشه از بودن با تو به خاطر حرف و نگاه دیگران .



    اگه به دور از دیدنه اخلاقیات و محاسنه تو و خانوادت این حرفارو حالا به تو هم نگه با خودش تکرار کنه ، چه حالی میشی ?!?!?!

    ناراحت نمیشی از اینکه انقدر ظاهر بینه و به شما و خانوادت توهین کرده ?!?!?!?!
    ویرایش توسط love : 12-17-2015 در ساعت 03:33 PM

  33. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25076
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    18
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس پشیمانی از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    یه سوال

    اگه نامزدت و خانوادش پولدارترینو باکلاس ترین خانواده بودن ، طوری که همه حسرت میخوردن به خاطر ازدواجت با همچین شخصه پولدارو خوشتیپو خوشگل تو هم از خوشحالی در پوست خودت نمیگنجیدی ، اونوقت بعد ده ماه نامزدت به خودش میومد ای دل غافل این دختره که مالی نیست ، خانوادش که پولدار نیستن ، اصلا کلاس خانوادش از ما پایینتره ، من ارزشم خیلی بالاتر از این حرفا بود ، من همیشه دلم میخواست خانواده همسرم باکلاس باشنو خونه زندگیشون بهترین باشه ، خوده دختر داف و جیگر باشه ، ای وای حالا چیکار کنم نشد ، احساس میکنم انتخابم اشتباه بود ، این دختر و خانوادش در حدّ منو خانوادم نیستن !!

    همیشه از اینکه با تو تو جمع اقوام و فامیلاش ظاهر بشه خجالت بکشه به خاطر دیدی که دیگران نسبت به تو دارن ، همیشه با خودش فکر کنه الان دیگران چی میگن راجب من ?!?! میگن اینهمه دختره خوشگلو خوشتیپو ( من نمیگم خوشگلو خوشتیپ نیستی میگم یکی که از تو سر تر باشه ) خانواده ی پولدار خونه زندگی عالی بهش معرفی کردیم آخرش رفت اینو گرفت ، نمیدونم تو این دختر چی دیده که اینو گرفته . همیشه خجالت بکشه از بودن با تو به خاطر حرف و نگاه دیگران .



    اگه به دور از دیدنه اخلاقیات و محاسنه تو و خانوادت این حرفارو حالا به تو هم نگه با خودش تکرار کنه ، چه حالی میشی ?!?!?!

    ناراحت نمیشی از اینکه انقدر ظاهر بینه و به شما و خانوادت توهین کرده ?!?!?!?!
    آره خب.اینم حرفیه...
    شاید دارم با خودم تلقین پایین بودن اون و بالا بودن خودم رو میکنم.دخالت های هر چند دلسوزانه مامانش خبلی بهمم میریزه و بیشتر باعث این حالم میشه،کاش بتونم به اخلاق اوایل رابطم برگردم و اون رو برا خودم نگه دارم ،طوری ک خودش با دیدن خوبی های من، خیلی محکم جلو‌مامانشو بگیره.
    مثلا جدیدا ازم خاسته ک فیلم خام عقدمون رو بهش بدم،خب من دلم نمیخاد فیلمم دستش باشه.مگه بد میگم؟؟
    کاش بتونم اون چیزی ک توی ذهنمه رو عملی کنم و ازین طریق جلوش رو بگیرم.
    ممنون از کمک هاتون دوستان.

  35. کاربران زیر از مینااااا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد