دوست دارم نظر دوستان عزیزم رو در مورد چندتا مسئله بدونم و یه کمکی و
مشاوره ای بهم بدید
اول اینکه احساس میکنم خیلی ادم باجنبه ای هستم
طوری که هرکی هر شوخی بامن میکنه ولی من اصلا ناراحت نمیشم یا اگر ناراحت بشم خیلی مقطعی و زودگذره. ولی بقیه خانم های اطرافم اینجور نیستن(تومحیط کار) مثلا توسالنی که من هستم دوتاخانم بیشتر نیستیم و بخاری دقیقا کنارمنه همیشه سراین موضوع ب
قیه اقایون سربه سرمن میذارن که توکه اینقدر چاقی احتیاجی به گرما نداری یا مثلا زیرچادرت گرما ذخیره میکنی و سهم مارو میگیری و .... و همیشه جواب من یه لبخند و یه جواب درحد شوخی خودشونه ولی خانم همکارم اصلا اینجوری نیست یکباربهش گفتن که توهم از خانم.ف. یادگرفتی و میری میچسبی به بخاری خیلی بهش برخورد و عصبانی شد که به اوناچه من چکار میکنم - باورکنید از زودعصبانیت اشک تو چشماش جمع شد
برای من خیلی جالب بود که چرا من اینجوری نیستم ؟؟ نمیدونم چرا اصلا غرور زنونه ندارم؟؟؟بعضی وقتا ذهنم خیلی درگیر میشه که بقیه خانم به کوچکترین مسائل عکس العمل نشون میدن ولی من نه؟؟؟
دوم اینکه من همیشه لبخند میزنم و باهمه سازگارم و همیشه یادگرفتم کم توقع باشم و با بدترین شرایط خودمو سازگار کنم با همه مهربون باشم و هرکاری از دستم برمیاد برای همه انجام میدم ولی این موضوع و این مدل رفتار الان که ازدواج کردم برام دردساز شده تواین سه ماه تاحالاچندبار شده که از رفتار شوهرم یا خانواده ش ناراحت نشدم ولی نتونستم بهشون بگم بخصوص با شوهرم . نمیگم ادم دلقکی هستم و ولی خیلی سخته برام که جدی باشم و روی مسائله ای پافشاری کنم همیشه زود کوتاه میام . م
ثلا از یه سری رفتار و طرز لباس پوشیدن شوهرم خوشم نمیاد و همش نگرانم یه وقت یکی با اون تیپش مارو تو خیابون ببینه که منم اصلا دوست ندارم. دو سه بار بهش گفتم ولی چون به قول معروف اخم و تَخمی توکار نبوده جدی نگرفته و دوباره کارشو تکرار کرده. من زود کوتاه میاد و هیچی نمیگم ولی میترسم از این رفتارم سوء استفاده بشه.
میدونم این مسائل شاید از نظر شما پیش و پا افتاده باشه ولی باورکنید تو مسائل مهم زندگی هم این رفتارو دارم خیلی برام سخته.
مثلا چندوقت پیش یه مشکل مالی برای شوهرم پیش اومد و من نتونستم تحمل ناراحتی و عصبی بودنشو داشته باشم و براش یه وام گرفتم. اینجوری یه لقمه اماده گذاشتم تو دهنش میترسم این روند ادامه داشته باشه و اون به من تکیه کنه تا من به اون. چون اولا دوست دارم بعد از عروسی مون من خانه داری کنم و دیگه سرکار نرم و دوم همسرم به یک ادم راحت طلب تبدیل بشه که من اصلاخوشم نمیاد
میشه راهنمایی کنید چطوری باید خودمو اصلاح کنم؟؟؟
سلام
حتما عزیز.
این که میفرمایید دیگران چنین و چنان میگن من نمیدونم این دیگران کیند و تخصصشان چیه ولی خوب این نظر منه با توجه به بیش از 25 سال سابقه ویزیت و درمان.
برای انسان سالم و یا عادی حریم و حرمت و
پوست روانی اولین پایه است و لازم. پس هیچ کس به هیچ وقت حق شوخی لفظی و دستی رو نداره که باعث هتک حریم من بشه و من هم
همینطور. البته و صد البته این با گنده دماغی و خودپسندی که بیمارین تفاوت داره.
شما فرمودید غرور زنونه ندارم!! غرور بیماریه عزیز و با جنبه بودن نیز به ابن صورت که شما فرمودید عدم عزت نفس و حرمت نفس و جالبه که شما در حسرت غرور زنانه همکارتان!؟
مهر طلبید چون اگر هم ناراحت از مسئله ای بشید به قول خودتان لبخند مبزنید و کوتاه میائید, البته صد در صد پرخاشگری نیز غلطه ولی کنترل خشم و مباحثه بر پایه اصول انسانی و شناختی و روانی روش درسته که در این مقوله نمیگنجه.
مهربان نبستید چون دوست دارید حتی لباس پوشیدن شوهرتان را نیز کنترل کنید ولی از آنطرف چون خودتون رو در مسند قدرت نمیبینید کوتاه میائید و در درون خودتان میریزید. ولی عزیز این هم بیماریه.!!!
بگذارید مثالی خدمتتان عرض کنم دقیقا مثل این میمونه که من سر درد و گلو درد و تب داشته یاشم و حالا بگم ای کاش دل درد و پا درد و قلب درد هم و.... هم مثل فلانی و فلانی داشتم!!!!!؟؟
منظور اینه که نه روش شما درسته و نه همکاران خانم شما .بلکه روش درست تربیتی و زندگی روش علمی و عقلیست بر اساس انسانیت و واقعیت و آزادی و برابری واخلاق که انتصابی نیست
بلکه آموختنی است و اکتسابی.
یبیشتر بخوانید و بدانید و از یکی از همکاران (خانم)ما جهت ساختن خود بر اساس اصول علوم
روانشناسی و اجتمایی و انسانی بهره ببرید.
موفق باشید
سپاس
dr