نمایش نتایج: از 1 به 32 از 32

موضوع: خیانت مادرم به پدرم

6344
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیانت مادرم به پدرم

    سلام دوستان
    شبتون بخیر
    مادرم چند ماهه با یکی از همکاراش در ارتباطه...اوایل فکر‌میکر م یه رابطه ی سادست ولی رفته رفته فهمیدم عاشق هم شدن...اون آقا زن و بچه داره...منم یه داداش کوچکتر از خودم دارم...
    امروزبه یقین رسیدم که داره خیانت میکنه....من کلا از آدم خائن متنفرم و نمیتونم تحملشون کنم...این خانوم رو هم همین طور...دلیلم هم اینه که اگه ناراضی بود از زندگیش،میرفت طلاق میگرفت از پدرم و بعد با هرکی دوست داشت ازدواج میکرد ولی الان فهمیدم ما پشیزی واسش ارزش نداریم...
    چون این رابطه در اداره شکل گرفته،کاملا مشخصه که دو طرف ترس زیادی ندارن که در اون محیط باهم باشن....
    من چه کنم؟
    ۱۹ سالمه و پشت کنکوریم....با این اوضاع نمیتونم درس بخونم....هیچ وقت خودمو تو هیچی دخالت ندادم ولی این یکبار لازمه...فقط نمیدونم از کحا شروع کنم؟
    نگران پدرمم....خیلی....میدونم شک کرده چون رفتار این خانوم اصلا شبیه زن ۴۵ ساله نیست....مثل دختر ۱۴ ساله شده...
    چون آدیم که سرم به کار خودمه و دخالت کردن رو بلد نیستم، به من شک نکرده که جریان رو فهمیدم....
    به من بگید من چیکار کنم؟به معنای واقعی دارم دیوونه میشم....خودم دوست دارم طلاق بگیرن....بچه ی طلاق که باشی خیلی بهتر از اینه که با یه آدم پست فطرت خائن زیر یه سقف زندگی کنی!
    راهنماییم کنید لطفا....

  2. کاربران زیر از negin*b بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    سلام .
    اروم باش عزیزم .میدونم چقدر ناراحتی .ا ل سعی کن خودت رو کنترل کنی و با فکر باز و روحیه بهتر یه راه حل پیدا کنی .با ناراحتی و عصبانیت خودت رو داعون میکنی .
    اول باید بگی از کجا انقد مطمینی؟شاید خیلی از مسایل دست به دست همداده که این سو تفاهم براتون پیش بیاد و واقعیت ماجرا چیز دیگه ای باشه .
    اینجور مسایل خیلی خیلی حساسن و دختری بهسن شما نمیتونه بر اساس چنتا نشانه چنین برداشت هایی بکنه و به یقین هم برسه .
    از کجا به این یقین رسیدی ؟تا مطمین نشیم که این مسیله واقعیت داره یا نه نمیشه چیزی گفت .سی کن ارامشتو حفط کنی .

  4. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    از کجا این قدر مطمئنی؟
    شاید فقط سوتفاهم هس
    چطوری ب این اطمینان رسیدی؟
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  6. کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    سلام .
    اروم باش عزیزم .میدونم چقدر ناراحتی .ا ل سعی کن خودت رو کنترل کنی و با فکر باز و روحیه بهتر یه راه حل پیدا کنی .با ناراحتی و عصبانیت خودت رو داعون میکنی .
    اول باید بگی از کجا انقد مطمینی؟شاید خیلی از مسایل دست به دست همداده که این سو تفاهم براتون پیش بیاد و واقعیت ماجرا چیز دیگه ای باشه .
    اینجور مسایل خیلی خیلی حساسن و دختری بهسن شما نمیتونه بر اساس چنتا نشانه چنین برداشت هایی بکنه و به یقین هم برسه .
    از کجا به این یقین رسیدی ؟تا مطمین نشیم که این مسیله واقعیت داره یا نه نمیشه چیزی گفت .سی کن ارامشتو حفط کنی .
    ممنون از پاسخت غزال عزیز...
    باید بگم من از حدود ۶ ماه پیش شک کردم....حرکاتشو زیرنظر داشتم....دائم سرش تو گویشه....یواشکی صحبت کردناش تو اتاق....دل دل کردناش واسه شارژ سریع خطتش....خرید سیمکارت جدید به اسم من بدون اطلاع هیچ کس...بردن هردو گوشی بی سیم به اتاق موقع صحبت با اون آقا....سیو اسم اون آقا به عنوان یه دختر و.....
    در نهایت امروز با شنیدن مکالمشون و خوندن یه سری از اس ام اساشون منو نابود و متنفر کرد از خودش....
    آدمی نیستن که زود تصمیم بگیرم....بعد۶ ماه صبر و مدرک به نتیجه رسیدم....
    حالا میخوام با خالم در میون بذارم چون فکر میکنم یه چیزایی میدونه...مشاوره....تنها راهی که به ذهنم میرسه همینه...
    نظر شما چیه؟؟

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    از کجا این قدر مطمئنی؟
    شاید فقط سوتفاهم هس
    چطوری ب این اطمینان رسیدی؟
    در جواب دوست عزیزمون گفتم....
    سوتفاهم نیست شقایق جان....یه حقیقت تلخه....

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin*b نمایش پست ها
    ممنون از پاسخت غزال عزیز...
    باید بگم من از حدود ۶ ماه پیش شک کردم....حرکاتشو زیرنظر داشتم....دائم سرش تو گویشه....یواشکی صحبت کردناش تو اتاق....دل دل کردناش واسه شارژ سریع خطتش....خرید سیمکارت جدید به اسم من بدون اطلاع هیچ کس...بردن هردو گوشی بی سیم به اتاق موقع صحبت با اون آقا....سیو اسم اون آقا به عنوان یه دختر و.....
    در نهایت امروز با شنیدن مکالمشون و خوندن یه سری از اس ام اساشون منو نابود و متنفر کرد از خودش....
    آدمی نیستن که زود تصمیم بگیرم....بعد۶ ماه صبر و مدرک به نتیجه رسیدم....
    حالا میخوام با خالم در میون بذارم چون فکر میکنم یه چیزایی میدونه...مشاوره....تنها راهی که به ذهنم میرسه همینه...
    نظر شما چیه؟؟
    ب خالت؟
    رابطه مامانت با خالت چطوره؟
    خالت کوچتره مامانته؟یا بزرگتر؟
    اگ بزرگتره چندسال؟
    اصن خالت متاهله؟
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  10. کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    ب خالت؟
    رابطه مامانت با خالت چطوره؟
    خالت کوچتره مامانته؟یا بزرگتر؟
    اگ بزرگتره چندسال؟
    اصن خالت متاهله؟
    بله....به خالم....بعد از این همه مدت دارم میترکم....حس میکنم باید تموم شخ این بازی مسخره....
    خالم کوچکتره و مجرد...حدود ۱۰ سال کوچکتره....
    چون روانشناسه میخوام باهاش درمیون بذارم...تنها آدمی که باهاش راحت حرف دلمو میزنم....
    مادرم دختر بزرگ خانواشونه....

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    ب نظر من ب کسی نگو
    این موضوعی نیس ک بخای ب بقیه بگی
    حتی خالت
    اگ میخای با روانشناس درمیون بزاری
    با یکی صحبت کن جز خالت

    بهترین کار اینه با مادرت صحبت کنی
    تنها

    پدرت و برادرت هم متوجه نشن
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  13. کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin*b نمایش پست ها
    ممنون از پاسخت غزال عزیز...
    باید بگم من از حدود ۶ ماه پیش شک کردم....حرکاتشو زیرنظر داشتم....دائم سرش تو گویشه....یواشکی صحبت کردناش تو اتاق....دل دل کردناش واسه شارژ سریع خطتش....خرید سیمکارت جدید به اسم من بدون اطلاع هیچ کس...بردن هردو گوشی بی سیم به اتاق موقع صحبت با اون آقا....سیو اسم اون آقا به عنوان یه دختر و.....
    در نهایت امروز با شنیدن مکالمشون و خوندن یه سری از اس ام اساشون منو نابود و متنفر کرد از خودش....
    آدمی نیستن که زود تصمیم بگیرم....بعد۶ ماه صبر و مدرک به نتیجه رسیدم....
    حالا میخوام با خالم در میون بذارم چون فکر میکنم یه چیزایی میدونه...مشاوره....تنها راهی که به ذهنم میرسه همینه...
    نظر شما چیه؟؟
    همه اینکارهای یواشکیش میتونی دلیل متفاوتی داشته باشه بجز خیانت .ولی اینکه میگی مکالماتشون رو خوندی و شنیدی جای بحث داره .

    خیلی کار خوبی میکنی با خالت مشورت میکنی .چون باز خاله از هرکسی به ادم نزدیک تره و میتونه راز دارتون باشه و در کنارش راهنماییتونم بکنه و مهمتر از همه شما از زیر فشار این چیزایی که میدونی با دردودل کردن سبک بشی .
    حتما باهاش صحبت کن تا مدتی مادرت رو زیر نظر بگیره و مطمین شه و بعدش هم بنا به تشخیص خودش از اونجایب که مشاور هستند ایشون ،یا بامادرت صحبت کنه یا از طریق طرف مقابلش اطلاعی بدست بیاره .فعلا با پدرت اصلا صحبت نکنین .بزارید شاید انشالله با کمک خالت همه چیز حل شدو مادرت متوجه اشتباهش شد .
    نگران نباش عزیزم به خدا توکل کن .ک

  15. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    ب نظر من ب کسی نگو
    این موضوعی نیس ک بخای ب بقیه بگی
    حتی خالت
    اگ میخای با روانشناس درمیون بزاری
    با یکی صحبت کن جز خالت

    بهترین کار اینه با مادرت صحبت کنی
    تنها

    پدرت و برادرت هم متوجه نشن
    آخه خالم در جریان هست....میدونه چی به چیه....اگه مطمئن نبودم هیچ وقت بهش نمیگفتم....
    از طرفی نمیخوام روم تو روی مامانم باز شه....
    ویرایش توسط negin*b : 01-02-2016 در ساعت 02:43 AM

  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    همه اینکارهای یواشکیش میتونی دلیل متفاوتی داشته باشه بجز خیانت .ولی اینکه میگی مکالماتشون رو خوندی و شنیدی جای بحث داره .

    خیلی کار خوبی میکنی با خالت مشورت میکنی .چون باز خاله از هرکسی به ادم نزدیک تره و میتونه راز دارتون باشه و در کنارش راهنماییتونم بکنه و مهمتر از همه شما از زیر فشار این چیزایی که میدونی با دردودل کردن سبک بشی .
    حتما باهاش صحبت کن تا مدتی مادرت رو زیر نظر بگیره و مطمین شه و بعدش هم بنا به تشخیص خودش از اونجایب که مشاور هستند ایشون ،یا بامادرت صحبت کنه یا از طریق طرف مقابلش اطلاعی بدست بیاره .فعلا با پدرت اصلا صحبت نکنین .بزارید شاید انشالله با کمک خالت همه چیز حل شدو مادرت متوجه اشتباهش شد .
    نگران نباش عزیزم به خدا توکل کن .ک
    ممنونم خانومی...
    حالا قراره بیرون ببینمش و باهاش حرف بزنم...چون تا حدودی در جریان هست....
    پدرمم خودش کم کم متوجه میشه....آدم ریزبینی

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    شاید چون این خانوم سبک سر بازیاشو جلوی پدرم کنترل میکنه،تاحالا متوجه نشده....

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25315
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    2
    تشکر شده 78 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    شما با خالت صحبت کن اما در کل این نوع رابطه ها نیا به یه شوک داره که قطع بشه ، حالا اون شوک نه باید ضعیف باشه نه باید اون قدر قوی که خون و خون ریزی و بی آبرویی به بار بیاره ،

    ارتباط باید قطع بشه ، مادرت از کار برکنار بشه ، خونواده اون آقا باید بفهمن ، اگه نفمن مرده هی مزاحم میشه و ارتباط دوباره مخفی تر میشه

  20. کاربران زیر از seyyedmahdifatemi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط seyyedmahdifatemi نمایش پست ها
    شما با خالت صحبت کن اما در کل این نوع رابطه ها نیا به یه شوک داره که قطع بشه ، حالا اون شوک نه باید ضعیف باشه نه باید اون قدر قوی که خون و خون ریزی و بی آبرویی به بار بیاره ، ارتباط باید قطع بشه ، مادرت از کار برکنار بشه ، خونواده اون آقا باید بفهمن ، اگه نفمن مرده هی مزاحم میشه و ارتباط دوباره مخفی تر میشه
    تبعات این چیزایی که میگین خیلی سخته خیلی : ((یه دختر جوون و یه پسر بچه ضربه روحی میخورن ..پدرشون دیگه نمیتونه مادرشون رو بپذیره .از اونور خانواده اون اقا ..اون هن بچه داره و حتما همسرش گناهی نداره ...خیلی پیچیده میشه .من میگم مخفیانه همه چی حل بشه تا جدایی ای این وسز اتفاق نیفته .جدایی هم زمانی اتفاق میفته که همسر های دو طرف متوجه موضوع بشن .عابروریزی هم میشه .بهرحال خیلی بد میشه و ربچه ها تحملاین کشمکش ها و جدایی و عابروریزی حاصله رو ندارن .امیدوارم مسیله اونقدر کوچیک باشه که مخفیانه حل بشه و بنیان خانوادشون اسیب نبینه .

  22. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    چه ناراحت کننده


    ولی عزیزم یادت. نره ایشون مادر شما هستند و اینکه انسان ممکن. خطا کنه

    دلیل زن های که خیانت میکنن تو نت سرچ کن بخون. 80درصد بخاطر کمبود عاطفه از طرف همسر

    که بازم کارش قانع کننده نیست

    باید ببینی دلیل اینکه مادرت داره خیانت میکنه چیه

    الان جز تو کی دل سوزش هست؟,؟؟ عاقلانه رفتار کن
    تنها کسی که میتونه از فلاکت نجاتش بده خودتی خودت باهاش صحبت کن به هیچ هیچ هیچ کسی نگو مخصوصا پدرت نباید بفهمه که کلا این زندگی نابود میشه


    تا با مادرت حرف نزنی هیچ چیزی مشخص نمیشه
    به نظرم حتما تو اولین فرصت باهاش قرار بیرون بذار و صحبت کن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  24. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16374
    نوشته ها
    164
    تشکـر
    23
    تشکر شده 101 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin*b نمایش پست ها
    سلام دوستان
    شبتون بخیر
    مادرم چند ماهه با یکی از همکاراش در ارتباطه...اوایل فکر‌میکر م یه رابطه ی سادست ولی رفته رفته فهمیدم عاشق هم شدن...اون آقا زن و بچه داره...منم یه داداش کوچکتر از خودم دارم...
    امروزبه یقین رسیدم که داره خیانت میکنه....من کلا از آدم خائن متنفرم و نمیتونم تحملشون کنم...این خانوم رو هم همین طور...دلیلم هم اینه که اگه ناراضی بود از زندگیش،میرفت طلاق میگرفت از پدرم و بعد با هرکی دوست داشت ازدواج میکرد ولی الان فهمیدم ما پشیزی واسش ارزش نداریم...
    چون این رابطه در اداره شکل گرفته،کاملا مشخصه که دو طرف ترس زیادی ندارن که در اون محیط باهم باشن....
    من چه کنم؟
    ۱۹ سالمه و پشت کنکوریم....با این اوضاع نمیتونم درس بخونم....هیچ وقت خودمو تو هیچی دخالت ندادم ولی این یکبار لازمه...فقط نمیدونم از کحا شروع کنم؟
    نگران پدرمم....خیلی....میدونم شک کرده چون رفتار این خانوم اصلا شبیه زن ۴۵ ساله نیست....مثل دختر ۱۴ ساله شده...
    چون آدیم که سرم به کار خودمه و دخالت کردن رو بلد نیستم، به من شک نکرده که جریان رو فهمیدم....
    به من بگید من چیکار کنم؟به معنای واقعی دارم دیوونه میشم....خودم دوست دارم طلاق بگیرن....بچه ی طلاق که باشی خیلی بهتر از اینه که با یه آدم پست فطرت خائن زیر یه سقف زندگی کنی!
    راهنماییم کنید لطفا....
    ببین دختر گل
    من میخوام یه مسئله ای رو بهت بگم و اونم اینه که شما واقعا وقاعا صلاحیتشو نداری که مادرتو با همچین لفظی خطاب کنی. اصن به فرض به فرضضض که همه چی به بدترین وضع اتفاق هم افتاده باشه اون بازم مادر شماست و به به عنوان مادرتون شما نباید همچین کلمه ای بهش بگین چون در حق شما خیانت نکرده در حق پدرتون کرده و شما نباید از زبون اون بگین.
    دوما که شما از هیچی خبر ندارین. به عنوان یه دختر 19 ساله هنوز اول راهی و هیچی از این مسائل هنوز نمیدونی. واقعا نمیتونی از روس چنتا مکالمه تلفنی و این نشونه هایی که گفتی به مادرت برچسب خیانت بچسبونی. شما از کجا می دونی که مادرت در درونش یه جنگ بزرگ برقرار نیست؟ یه جتگ بین احساس عشق به اون آدم و بین احساس عشق به بچه هاش و همسرش؟ شما از کجا می دونی که مادرت در برابر این احساس تسلیم شده؟ هیچوقت یک طرفه به قاضی نرو و مادرتو از روی شواهدی که تنهایی و یکطرفه به دست آوردی قضاوت نکن و محکوم نکن.
    نکته سوم اینکه در زندگی مشترک یه زن و شوهر هییییییچکس نمی تونه دخالت کنه یا قضاوت کنه. حتی برادر و خواهرشون، حتی پدر مادرشون. حتتتتتتتتی بچه هاشون و مخصوصا بچه هاشون. دختر گلم شما از خیلی چیزا ممکنه اطلاع نداشته باشی. چیزایی که هیشکی خبر نداره و فقط و فقط بین پدر و مادرته.
    شما خیلی راحت داری میگی که مادرم باید طلاق میگرفت میرفت با این آدم ازدواج می کرد. فکر می کنی مادرت اگه واقعا عاشق این آدم بود این راه به ذهنش نمی رسید؟ میگی مادرت برای شما پشیزی ارزش قائل نیست ولی به ان فکر کردی که اگه شما بچه هاش و شوهرش براش مهم نبودین چی ممکن بود اونو سر این خونه و زندگی نگه داره؟ اگه دوستتون نداشت و آینده شما براش مهم نبود خیلی راحت میرفت و پشت سرشم نیگا نمیکرد.
    اون داستان پیله کرم ابریشمو خوندی؟ که میگه یه نفر داشت بیرون اومدن پروانه از پیله کرم ابریشمو نیگا می کرد اما دیگه خیلی طول کشید و اون آدم اومد کار خوبی انجام بده و پیله رو باز کرد که پروانه راحت تر بیرون بیاد ولی اون پروانه چونکه بدون طی کردن مراحل طبیعیش و بدون اینکه بالهاش محکم بشه بیرون اومده بود چند ثانیه بعد مرد.
    الانم اون پروانه زندگی مشترک پدر و مادر توئه و این چالشو باید با طی کردن روند طبیعی خودش پشت سر بذاره. دخالت تو مثل دخالت اون آدم که پیله رو باز کرد می تونه پروانه رو خیلی شکننده و آسیب پذیر کنه. پس من بهت توصیه می کنم که به فکر درس خودت باشی و پدر و مادرتو نه به خاطر خوبی هایی که به تو می کنند یا باید بکنند بلکه فقط به خاطر اینکه پدر و مادرتن دوست داشته باشی. مطمئن باش اینکه میگی پدرت چیزهایی متوجه شده مسئله خودش روند طبیعیشو طی می کنه.
    امضای ایشان
    ... من ندیدم بیدی
    سایه اش را بفروشد به زمین
    رایگان می بخشد
    نارون، شاخه ی خود را به کلاغ ...

  26. 2 کاربران زیر از yalda_arezou بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط seyyedmahdifatemi نمایش پست ها
    شما با خالت صحبت کن اما در کل این نوع رابطه ها نیا به یه شوک داره که قطع بشه ، حالا اون شوک نه باید ضعیف باشه نه باید اون قدر قوی که خون و خون ریزی و بی آبرویی به بار بیاره ،

    ارتباط باید قطع بشه ، مادرت از کار برکنار بشه ، خونواده اون آقا باید بفهمن ، اگه نفمن مرده هی مزاحم میشه و ارتباط دوباره مخفی تر میشه
    منم در کل با حرف های شما موافقم ولی مشکلات بزرگتری به وجود میاد....ghazal عزیز گفتن چه مشکلاتی....

  28. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    چه ناراحت کننده


    ولی عزیزم یادت. نره ایشون مادر شما هستند و اینکه انسان ممکن. خطا کنه

    دلیل زن های که خیانت میکنن تو نت سرچ کن بخون. 80درصد بخاطر کمبود عاطفه از طرف همسر

    که بازم کارش قانع کننده نیست

    باید ببینی دلیل اینکه مادرت داره خیانت میکنه چیه

    الان جز تو کی دل سوزش هست؟,؟؟ عاقلانه رفتار کن
    تنها کسی که میتونه از فلاکت نجاتش بده خودتی خودت باهاش صحبت کن به هیچ هیچ هیچ کسی نگو مخصوصا پدرت نباید بفهمه که کلا این زندگی نابود میشه


    تا با مادرت حرف نزنی هیچ چیزی مشخص نمیشه
    به نظرم حتما تو اولین فرصت باهاش قرار بیرون بذار و صحبت کن
    ممنون از همدردیت خانومی
    درسته که این خانوم مادر من هستن و میمونن ولی من دیگه نمیتونم به چشم یک مادر نمونه بهش نگاه کنم.بتی که تو ذهنم ازش ساخته بودم شکسته شده.
    باهاش حرف نزدم چون نمیخوام روم تو روش باز شه.
    هیچ وقتم اجازه نداد من بهش نزدیک بشم.همیشه یه حریم بینمون بود.مثل مادر دخترای سال ها پیش.ازهمون بچگی‌با خالم حرف میزدم.الان هم به خاطر همین راحت بودنم و این که میدونم میدونه چه خبره میخوام باهاش حرف بزنم.
    این که میگی دونفری برین بیرون واسم خنده داره چون تا حالا همچین اتفاقی نیفتاده.
    اخلاقم باهاش فرق کرده.دست خودم نیست.من آدم دورویی نیستم برای همین نمیتونم روی اخلاقم کار کنم.
    حق با شماست....از لحاظ عاطفی تأمین نمیشن ولی این میتونه دلیلی باشه واسه خیانت ؟واسه خراب کردن دوتا زندگی؟
    من نمیتونم اینو قبول کنم....باهاش هم نمیتونم کنار بیام.
    با مثل داداش کوچکترمه شروع شد ارتباطشون و به اینجا ختم شد.
    مادر من حتی خانوم و بچه ی اون آقا رو دیده!میشناسه....واقعا از دیشب به این نتیجه رسیدم به هیچ بنی بشری نمیشه اعتماد کرد!حتی مادر!

  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda_arezou نمایش پست ها
    ببین دختر گل
    من میخوام یه مسئله ای رو بهت بگم و اونم اینه که شما واقعا وقاعا صلاحیتشو نداری که مادرتو با همچین لفظی خطاب کنی. اصن به فرض به فرضضض که همه چی به بدترین وضع اتفاق هم افتاده باشه اون بازم مادر شماست و به به عنوان مادرتون شما نباید همچین کلمه ای بهش بگین چون در حق شما خیانت نکرده در حق پدرتون کرده و شما نباید از زبون اون بگین.
    دوما که شما از هیچی خبر ندارین. به عنوان یه دختر 19 ساله هنوز اول راهی و هیچی از این مسائل هنوز نمیدونی. واقعا نمیتونی از روس چنتا مکالمه تلفنی و این نشونه هایی که گفتی به مادرت برچسب خیانت بچسبونی. شما از کجا می دونی که مادرت در درونش یه جنگ بزرگ برقرار نیست؟ یه جتگ بین احساس عشق به اون آدم و بین احساس عشق به بچه هاش و همسرش؟ شما از کجا می دونی که مادرت در برابر این احساس تسلیم شده؟ هیچوقت یک طرفه به قاضی نرو و مادرتو از روی شواهدی که تنهایی و یکطرفه به دست آوردی قضاوت نکن و محکوم نکن.
    نکته سوم اینکه در زندگی مشترک یه زن و شوهر هییییییچکس نمی تونه دخالت کنه یا قضاوت کنه. حتی برادر و خواهرشون، حتی پدر مادرشون. حتتتتتتتتی بچه هاشون و مخصوصا بچه هاشون. دختر گلم شما از خیلی چیزا ممکنه اطلاع نداشته باشی. چیزایی که هیشکی خبر نداره و فقط و فقط بین پدر و مادرته.
    شما خیلی راحت داری میگی که مادرم باید طلاق میگرفت میرفت با این آدم ازدواج می کرد. فکر می کنی مادرت اگه واقعا عاشق این آدم بود این راه به ذهنش نمی رسید؟ میگی مادرت برای شما پشیزی ارزش قائل نیست ولی به ان فکر کردی که اگه شما بچه هاش و شوهرش براش مهم نبودین چی ممکن بود اونو سر این خونه و زندگی نگه داره؟ اگه دوستتون نداشت و آینده شما براش مهم نبود خیلی راحت میرفت و پشت سرشم نیگا نمیکرد.
    اون داستان پیله کرم ابریشمو خوندی؟ که میگه یه نفر داشت بیرون اومدن پروانه از پیله کرم ابریشمو نیگا می کرد اما دیگه خیلی طول کشید و اون آدم اومد کار خوبی انجام بده و پیله رو باز کرد که پروانه راحت تر بیرون بیاد ولی اون پروانه چونکه بدون طی کردن مراحل طبیعیش و بدون اینکه بالهاش محکم بشه بیرون اومده بود چند ثانیه بعد مرد.
    الانم اون پروانه زندگی مشترک پدر و مادر توئه و این چالشو باید با طی کردن روند طبیعی خودش پشت سر بذاره. دخالت تو مثل دخالت اون آدم که پیله رو باز کرد می تونه پروانه رو خیلی شکننده و آسیب پذیر کنه. پس من بهت توصیه می کنم که به فکر درس خودت باشی و پدر و مادرتو نه به خاطر خوبی هایی که به تو می کنند یا باید بکنند بلکه فقط به خاطر اینکه پدر و مادرتن دوست داشته باشی. مطمئن باش اینکه میگی پدرت چیزهایی متوجه شده مسئله خودش روند طبیعیشو طی می کنه.
    ممنون از نصیحتتون...
    من یه سوال دارم از شما...
    شما خیانت رو تو چی میبینید؟این که صرفا افراد وارد رابطه ای بشن که نباید؟
    مادر من از وقتی پاش میرسه خونه سرش تو گوشیش تا قبل خواب...حتی نصفه شبم اس میاد واسش...من نمیدونم اسم این کارا خیانت نیست،چیه؟وقتی فکرش درگیر یکی غیر ماست،درگیر یه مرد دیگه که اونم یه زن بدبختی داره،میشه خیانت!
    گفتین از کجا میدونم تسلیم شده...از مدل حرف زدنش...از کلماتی که میگه...از قدیم گفتن رنگ رخسار خبر میدهد از سر درون...من فقط خودمو گول میزدم تو این6 ماه...هی میگفتم ممکن نیست...مادر من خیانت نمیکنه...خوش بینانه به این فکر میکردم شاید اون آقا با همسرش مشکلی پیدا کرده و با مادر من درمیون میذاره...اینا توجیه بود فقط!
    گفتین از کجا میدونی چه جنگی درونشه بین عشق به اون آقا و شما...باید بگم اگه آینده ی من و داداشم واسش مهم بود هرگز این کارو نمیکرد.هررررگز...پدر من آدم فوق العاااااده حساسی و مادرم اینو به خوبی میدونه...میدونه اگه برملا بشه،اگه بفهمه بابام،جاش دیگه تو این خونه نیست...همه ی اینا رو میدونه و بازم وارد یه همچین رابطه ای شده...
    من فکر میکنم پدرم فهمیده...اونم داره مثل من خودشوگول میزنه و توجیه میکنه...
    من به خوبی حس میکنم چشم وگوش مادرم کور و کر شده...مثل کبک سرشو کرده زیر برف و فکر میکنه کسی حرکاتشو نمیبینه...
    گفتین کسی نمیتونه در دنیای زن و شوهر دخالت کنه...درسته...کسی نمیدونه چی پیش میاد در خلوت دوتا آدمکه دارن کنار هم زندگی میکنن...ولی میتونم اینو بگم هررررچی باشه،دلیل نمیشه بخواد یکی از طرفین همچین کاری کنه...خیانت با هیچی توجیه نمیشه برای من...
    گفتین دخالت نکن...باید بگم تا حالا دخالت نکردم و الان پشیمونم...شاید اگر همون اوایل که فهمیدم سر خودمو شیره نمی مالیدم و بهش میگفتم،تا الان همه چیز تموم شده بود...من حتی هیچ وقت سر بحث هایی که تو هر خانواده ای پیش میاد،خودمو وسط ننداختم...گفتم به من چه؟ولی الان فرق میکنه.بدترین اتفاق ممکن افتاده و من فکر میکنم باید یه کاری کنم...
    من گفتم بهتره طلاق بگیرن...چون پدر من دیر یا زود میفهمه...شایدم میدونه...ولی کم کم به روی خودش میاره...اگر بمونن باهم که من بعید میدونم همچین جیزی باشه،که اگر باشه احتمالا برای تنبیه مادرمه،زندگی میشه پر از شک،پر از دعوا و جنگ و جدال...من ترجیح میدم طلاق بگیرن...
    من میگم مونده چون فعلا مجبوره بمونه...مجبوره نره...مجبوره به خاطر آبروی خودش بمونه...بعید نیست تا چندوقت دیگه بخواد طلاق بگیره ولی کجا میخواد بره نمیدونم!میخواد بشه هوو؟که یه عمر لعن و نفرین زن اولش گریبان گیر من باشه؟
    شایدم میخواد تا ابد و در خفا این رابطه رو ادامه بده....
    تازه من فکر میکنم اگه طلاقشو میگرفت و سرسنگین میرفت و پشت سرشو نگاه نمیکرد،خیلی خیلی بهتر از الان بود.
    مادر من میدونه من از خیانت متنفرم.هرسری که بحث شد راجع به کسانی که خیانت کردن،من بلند میگفتم آدمای نفرت انگیزی هستن...لایق هیچی نیستن...چه قبل شروع رابطه و چه بعد اون...
    اگه مهم بودیم،به عقیده ی ما احترام میذاشت و زیرزیرکی وارد همچین بازی نمیشد...نظرمنو به خوبی میدونست و باز.....
    شما نمیدونی تو دل من داره چی میگذره که میگی صلاحیت اظهار نظر نداری و نباید دخالت کنی...
    6 ماه بس نبود واسه پروانه شدن؟
    شما میگی من چیکار کنم؟مادرم روز به روز داره شیفته تر میشه...هرروز همدیگه رو تو اون اداره ی خراب شده میبینن...گاهی مادرم براش غذا میبره...من چجوری اینا رو ببینم و خفه شم؟چجوری متنفر نشم؟
    ویرایش توسط negin*b : 01-02-2016 در ساعت 12:51 PM

  30. 2 کاربران زیر از negin*b بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم


  32. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10921
    نوشته ها
    155
    تشکـر
    7
    تشکر شده 170 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    من نمیدونم چرا بعضیها با اینکه این خانم فهمیده مادرش خیانت میکنه میگن تو دخالت نکن، و یا از کجا مطمئنی و......دختر خوب وضعیت سختیه،تو اگر به خالت اعتماد داری و میدونی کاری از دستش بر میاد بگو و ازش بخاه با مادرت صحبت کنه وبهش بگه داره زندگیشو خراب میکنه،شما مطمئن باش اون اقا اگر اتفاقی این وسط بیفته خیلی راحت خودشو کنار میکشه و این وسط تنها کسی که ضرر میکنه زندگی مادرتون و شماهاست.چون اون مرد نهایتش اینه زنش بفهمه و چند روز دعوا داشته باشن و بعدش تموم...اما شما با توجه به اینکه گفتید پدر تون هم حساسه معلوم نیست چه اتفاقی میافته..یا خدایی نکرده طلاق میشه نتیجش یا یک زندگی پر از شک و تنش..پس تا دیر نشده به صورت عاقلانه سعی کنید این مسئله رو حل کنید....ببینید من نه روانشناسم نه ادعای اینو دارم که نظرم حتی بتونه کمکت کنه و نه هیچ چیز دیگه.اما اگر هر روانشناسی بهت گفت تو توی زندگی و حریم خصوصی پدر مادرت نباید دخالت کنی و یا اینکه بگه نه تو از کجا میدونی مادرت خیانت میکنه و تو دارری اشتباه میکنی و..............اون ادم هیچی حالیش نیست...این زندگی به شما هم مربوطه...پس چیز کمی نیستش

  33. 2 کاربران زیر از sam64 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam64 نمایش پست ها
    من نمیدونم چرا بعضیها با اینکه این خانم فهمیده مادرش خیانت میکنه میگن تو دخالت نکن، و یا از کجا مطمئنی و......دختر خوب وضعیت سختیه،تو اگر به خالت اعتماد داری و میدونی کاری از دستش بر میاد بگو و ازش بخاه با مادرت صحبت کنه وبهش بگه داره زندگیشو خراب میکنه،شما مطمئن باش اون اقا اگر اتفاقی این وسط بیفته خیلی راحت خودشو کنار میکشه و این وسط تنها کسی که ضرر میکنه زندگی مادرتون و شماهاست.چون اون مرد نهایتش اینه زنش بفهمه و چند روز دعوا داشته باشن و بعدش تموم...اما شما با توجه به اینکه گفتید پدر تون هم حساسه معلوم نیست چه اتفاقی میافته..یا خدایی نکرده طلاق میشه نتیجش یا یک زندگی پر از شک و تنش..پس تا دیر نشده به صورت عاقلانه سعی کنید این مسئله رو حل کنید....ببینید من نه روانشناسم نه ادعای اینو دارم که نظرم حتی بتونه کمکت کنه و نه هیچ چیز دیگه.اما اگر هر روانشناسی بهت گفت تو توی زندگی و حریم خصوصی پدر مادرت نباید دخالت کنی و یا اینکه بگه نه تو از کجا میدونی مادرت خیانت میکنه و تو دارری اشتباه میکنی و..............اون ادم هیچی حالیش نیست...این زندگی به شما هم مربوطه...پس چیز کمی نیستش
    ممنون از راهنماییتون
    کاملا حق با شماست...اون آقا هیچی واسش مهم نیست...من از مادر خودم حرصم میگیره... داره نزدیک میشه به دهه پنجم زندگیش ولی مثل یه دختر بچه،خام یه مرد شده...

  35. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    میشه یکی از مکالمه های که تو اون اس ام اس هایی که ازشون دیدین رو بگید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  36. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    میشه یکی از مکالمه های که تو اون اس ام اس هایی که ازشون دیدین رو بگید
    من بعضی از چیزایی رو که یادم مونده میگم...حالم انقدر تو اون لحظه بد بود که...
    اول،آخر مکالمه ی تلفنیشون رو به صورت اتفاقی شنیدم که بهش گفت تو خونه حواست به گوشیت باشه تا خانومت نفهمه...تقصیر من و تو نیست که این رابطه شکل گرفته...فردا میبینمت...پررو نشو و...
    بعدشم من هنگ کردم...
    تو اس ها هم گفته بود من خواهرمو تا حدودی در جریان گذاشتم که مشاوره...میدونه به هم علاقه مند شدیم...اون آقا هم گفته بود میخوام گناه نکنم و به یه بنده خدایی بگم عاشق زن متاهل شدم...یه جای دیگه هم یه چیزی گفته بود که مادر من درجواب بهش گفته بود فکر میکردم من واست متفاوتم و...از این چرت و پرتا...اونم گفته بود دوست دارم و... حرف هایی که عقم میگیره وقتی دارم تایپشون میکنم...راجع به این گفته بود که سر مامانم غیرتی میشه و....
    یه چیزایی دیگه هم جسته و گریخته یادم هست ولی به قدری حالم بد بود که فقط میخواستم بمیرم....
    راجع به زن اون حرف زده بودن...این که مامانم میگفت عکسشو بده(اون خانوم رو دیده از نزدیک)...این که اون از مامانم میپرسید اگه تو اتاقت تنهایی بیام پیشت حرف بزنیم...میخوام ببینمت...دلم تنگ شده...

  37. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3222
    نوشته ها
    196
    تشکـر
    356
    تشکر شده 287 بار در 145 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    به نظرم هرچه سریع تر با خالتون باید صحبت کنید ببینید نظرشون چیه ، چون بالاخره هم سنشون بیشتر از شماست و عمق فاجعه رو بهتر درک میکنن ، هم بیشتر به شرایط آگاه هستند

    من این وسط نه دو به هم زنم ، نه میخوام پیاز داغش رو زیاد کنم ( هیچی هم این وسط نصیب من نمیشه ! )
    اما به نظرم زندگی پدر و مادرتون دیگه فایده ای نداره و دلیلی برای ادامه دادنش نیست
    خدا رو شکر شما بزرگ شدید و راحت با این مسئله کنار میاید ، فقط برادر کوچکترتون ...

    آخه تازه اول ازدواجشون نیست که بگیم 25 سالشونه و خامن و سرد و گرم روزگار رو نچشیدن !!
    با این حرکات عملا دارن بیان میکنن که تمایلی به زندگی فعلی ندارن

  38. کاربران زیر از positive بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط positive نمایش پست ها
    به نظرم هرچه سریع تر با خالتون باید صحبت کنید ببینید نظرشون چیه ، چون بالاخره هم سنشون بیشتر از شماست و عمق فاجعه رو بهتر درک میکنن ، هم بیشتر به شرایط آگاه هستند

    من این وسط نه دو به هم زنم ، نه میخوام پیاز داغش رو زیاد کنم ( هیچی هم این وسط نصیب من نمیشه ! )
    اما به نظرم زندگی پدر و مادرتون دیگه فایده ای نداره و دلیلی برای ادامه دادنش نیست
    خدا رو شکر شما بزرگ شدید و راحت با این مسئله کنار میاید ، فقط برادر کوچکترتون ...

    آخه تازه اول ازدواجشون نیست که بگیم 25 سالشونه و خامن و سرد و گرم روزگار رو نچشیدن !!
    با این حرکات عملا دارن بیان میکنن که تمایلی به زندگی فعلی ندارن
    ممنونم از نظرتون...
    من خودم نظرم روی طلاقه...حس میکنم طلاق بهتره تا یه زندگی پر از شک و دلهره...
    منم نگران داداشمم...ده سالشه و از چندسال دیگه وارد دوره ی پرخطر نوجوانی میشه...نمیدونم این وسط نگران کی باشم...آینده ی خودم....چندسال دیگه ی داداشم...شکستن بابام...و یا آبروی مامانم....واقعا سردرگمم....
    چندروز دیگه حضوری باخالم حرف میزنم بلکه یکم از این بحران خارج شم...
    و اعتقادم اینه،آدمی که یه بار خیانت کرده،پتانسیل اینو داره که دوباره و سه باره انجامش بده...بعضی از اشتباها غیر قابل جبرانن و با هیچی درست نمیشه لرزه هاشون...این خیانت هم همینطور....
    ویرایش توسط negin*b : 01-02-2016 در ساعت 02:01 PM

  40. 2 کاربران زیر از negin*b بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16374
    نوشته ها
    164
    تشکـر
    23
    تشکر شده 101 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin*b نمایش پست ها
    من بعضی از چیزایی رو که یادم مونده میگم...حالم انقدر تو اون لحظه بد بود که...
    اول،آخر مکالمه ی تلفنیشون رو به صورت اتفاقی شنیدم که بهش گفت تو خونه حواست به گوشیت باشه تا خانومت نفهمه...تقصیر من و تو نیست که این رابطه شکل گرفته...فردا میبینمت...پررو نشو و...
    بعدشم من هنگ کردم...
    تو اس ها هم گفته بود من خواهرمو تا حدودی در جریان گذاشتم که مشاوره...میدونه به هم علاقه مند شدیم...اون آقا هم گفته بود میخوام گناه نکنم و به یه بنده خدایی بگم عاشق زن متاهل شدم...یه جای دیگه هم یه چیزی گفته بود که مادر من درجواب بهش گفته بود فکر میکردم من واست متفاوتم و...از این چرت و پرتا...اونم گفته بود دوست دارم و... حرف هایی که عقم میگیره وقتی دارم تایپشون میکنم...راجع به این گفته بود که سر مامانم غیرتی میشه و....
    یه چیزایی دیگه هم جسته و گریخته یادم هست ولی به قدری حالم بد بود که فقط میخواستم بمیرم....
    راجع به زن اون حرف زده بودن...این که مامانم میگفت عکسشو بده(اون خانوم رو دیده از نزدیک)...این که اون از مامانم میپرسید اگه تو اتاقت تنهایی بیام پیشت حرف بزنیم...میخوام ببینمت...دلم تنگ شده...
    من بازم به شما میگم که تنها کسی که صلاحیت داره در این مورد پیگیری کنه پدر شماست نه شما و خودتم داری میگی که متوجه شده. تو نمیتونی از خودت واسه پدرت دلیل بتراشی بگی واسه این به روی مادرت نمیاره چون داره خودشو گول میزنه و سهل انگاری می کنه. از مجا می دونی که این پدرت نیست که به این رفتار دامن میزنه؟ (مثال میزنم) اصن از کجا می دونی مثلا پدرت اول یه کاری نکرده که مادرتو به شدت دلشکسته کرده باشهو مادرت این آقا رو داداش کوچیک خودش می دونه و با هم دست به یکی کردن که پدرتو گوشمالی بدن که به خودت بیاد و نسبت به همسرش حساستر و علاقمندتر بشه؟ (این یک مثال بود و هزارتا احتمال دیگه مثل این وجود داره که شاید تو به کل ازشون بی اطلاع باشی)
    این کاملا مشخصه که شما با مادرت رابطه گرمی نداری اما به هیچوجه دلیلی نمیشه که محکومش کنی یا با بدبینی در موردش قضاوت کنی و بهش برچسب بچسبونی و از پدرت طرفداری کنی.
    من نمیخوام از مادرت دفاع کنم یا رفتارشو توجیه کنم. من فقط سعی دارم بهت بگم این موضوعی که واقعا در حیطه دخالت تو نیست اجازه نده که فکرتو درگیر کنه و مانع درس خوندنت بشه. اونم درس خوندن تو سالی که قراره آینده خودتو رقم بزنی.
    ضمنا پرسیده بودی 6 ماه برای پروانه شدن بس نیست؟ مگه نه! تو در نظر بگیر که زندگی مشترک پدر و مادرت حداقل 20 سال عمر داره و 6 ماه در برابر این همه سال چیزی نیست. تو مهمون هستی توی زندگی مشترک پدر و مادرت. تو نباید تو مسائلی که به تو مربوط نمیشه دخالت کنی و از همه مهمتر آینده خودتو از دست بدی.
    امضای ایشان
    ... من ندیدم بیدی
    سایه اش را بفروشد به زمین
    رایگان می بخشد
    نارون، شاخه ی خود را به کلاغ ...

  42. کاربران زیر از yalda_arezou بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda_arezou نمایش پست ها
    من بازم به شما میگم که تنها کسی که صلاحیت داره در این مورد پیگیری کنه پدر شماست نه شما و خودتم داری میگی که متوجه شده. تو نمیتونی از خودت واسه پدرت دلیل بتراشی بگی واسه این به روی مادرت نمیاره چون داره خودشو گول میزنه و سهل انگاری می کنه. از مجا می دونی که این پدرت نیست که به این رفتار دامن میزنه؟ (مثال میزنم) اصن از کجا می دونی مثلا پدرت اول یه کاری نکرده که مادرتو به شدت دلشکسته کرده باشهو مادرت این آقا رو داداش کوچیک خودش می دونه و با هم دست به یکی کردن که پدرتو گوشمالی بدن که به خودت بیاد و نسبت به همسرش حساستر و علاقمندتر بشه؟ (این یک مثال بود و هزارتا احتمال دیگه مثل این وجود داره که شاید تو به کل ازشون بی اطلاع باشی)
    این کاملا مشخصه که شما با مادرت رابطه گرمی نداری اما به هیچوجه دلیلی نمیشه که محکومش کنی یا با بدبینی در موردش قضاوت کنی و بهش برچسب بچسبونی و از پدرت طرفداری کنی.
    من نمیخوام از مادرت دفاع کنم یا رفتارشو توجیه کنم. من فقط سعی دارم بهت بگم این موضوعی که واقعا در حیطه دخالت تو نیست اجازه نده که فکرتو درگیر کنه و مانع درس خوندنت بشه. اونم درس خوندن تو سالی که قراره آینده خودتو رقم بزنی.
    ضمنا پرسیده بودی 6 ماه برای پروانه شدن بس نیست؟ مگه نه! تو در نظر بگیر که زندگی مشترک پدر و مادرت حداقل 20 سال عمر داره و 6 ماه در برابر این همه سال چیزی نیست. تو مهمون هستی توی زندگی مشترک پدر و مادرت. تو نباید تو مسائلی که به تو مربوط نمیشه دخالت کنی و از همه مهمتر آینده خودتو از دست بدی.
    پدر من چیو پیگیری کنه وقتی من هنوز مطمئن نیستم میدونه یانه؟من فقط حدس میزنم شک کرده باشه...همین...مامان من جلوی بابام خیلی خودشو کنترل میکنه...
    درضمن...وقتی خونه نیست با اون آقا حرف میزنه...میره تو اتاق و درم میبنده و پچ پچ میکنه...منم به صورت اتفاقی شنیدم چون به خودم اجازه نمیدادم گوش وایسم یا اس ام اس هاشون رو بخونم ولی وقتی شنیدم،خودمو محق میدونم...یه سر این قضیه من و داداشم هستیم...
    رفتار مامان من به کل عوض شده...زمانی که اونو مثل یه داداش میدونست با من راجع بهش حرف میزد گاهی...با پدرمهم...چون در عالم همکاری بودن ولی بعد یه مدت کاملا از این رو به اون رو شد...
    به خاطر همین مثال شما به کل نقض میشه...
    مادر من خیلی جوون تر از سنش میزنه...خییییلی...جوری که همه فکر میکنن ما دوتا خواهریم...همیشه هرجا میریماول فکر میکنن ما خواهریم...همه بهش میگن به شوهرت نمیای...اختلاف سن زیادی ندارن...پدرم دوسال بزرگترهو من فکر میکنم یکی از دلایل این کار مزخرفش،همین حرفای صدمن یه غازه مردمه...
    رابطه ی گرمی ندارم چون هرموقع نزدیکش شدم دور شد...منم کشیدم عقب و دیگه تمایلی نشون ندادم....
    من از پدرم طرفداری نمیکنم فقط میدونم کار مادرم اون قدر زشت هست که باعث دلزدگی ما بشه....
    گیریم پدر منم اشتباهی کرده...کار مادر من که اشتباه تره...اگه بخوایم با این دید بهش نگاه کنیم بدتر میشه...همون جور که گفتم،پدر من خیلی آدم حساسی و مادرم بعد از 21 سال زندگی میدونه این شوخی اصلا مناسب نیست...
    21 سال زندگی، با یک روز ندونم کاری از بیخ خراب میشه چه برسه به 6ماه...البته این نظر منه....
    شما درست میگی...مامهمونیم...ولی واسه یه مهمون مهمه که صاحب خونش در چه وضعیه...واسه مهمون مهمه که خونه ی چه جور آدمی میره...واسه فرد مقابل من در آینده،مهمه چه جورخانواده ای دارم...مهمه که یه وقت نکنه دختره بشه مثل مادرش...مهمه که چرا پدر مادرم طلاق گرفتن و اگه نگیرن هم،باعث شک و شبهه است که چرا سردین با هم...من نگران آینده ی خودمم هستم...چندسال دیگه وارد رابطه ی جدی میشم...مثل هر دختر دیگه ای...و همه ی اینها واسه من مهمون مهمه...مهمه که به فرد مقابلم دروغ نگم...واسم مهمه چون الان از درسم افتادم...هرکاری میکنم حرفاش میاد تو مغزم...بی خواب شدم...هیچکاری نمیتونم کنم جز فکر کردن...
    ویرایش توسط negin*b : 01-02-2016 در ساعت 03:10 PM

  44. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    البته برادی بود که پیش مامان من درد و دل میکرد...همه ی مشکلاتشو میگفت...منم بر همین اساس به خودم میگفتم شاید زندگیش به مشکل برخورده...هرچیزی تو خونش اتفاق میفتاد میذاشت کف دست مامان من...که وقتی مامانم در جمع خاله هام و یا پیش بابام میگفت،ما میگفتیم مردم انقدر خاله زنک؟؟
    یهجورایی میشه گفت کمبود هایی که زنش داشت رو،تو وجود مامان من پیدا کرد و مامان منم خامش شد...
    مامانمم میگفت مرد خوبیه...اجزا صورتش قشنگه و منم از درون حرص میخوردم و اصلا به روی خودم نمیوردم...تا این که متوجه شدم اطرافم چه خبره...
    ومن فکر میکنم مامانم به خاطر احساسی که از اول بهش داشت،با کلمه ی مثل داداشم میمونه خودشو آروم میکرد....
    بین حرفاش گفته بود که خانومش به خودش نمیرسه و... که حتی مامانم کمکش کرد تا خانومشو راضی کنه واسه عمل زیبایی....
    ویرایش توسط negin*b : 01-02-2016 در ساعت 02:54 PM

  45. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin*b نمایش پست ها
    سلام دوستان
    شبتون بخیر
    مادرم چند ماهه با یکی از همکاراش در ارتباطه...اوایل فکر‌میکر م یه رابطه ی سادست ولی رفته رفته فهمیدم عاشق هم شدن...اون آقا زن و بچه داره...منم یه داداش کوچکتر از خودم دارم...
    امروزبه یقین رسیدم که داره خیانت میکنه....من کلا از آدم خائن متنفرم و نمیتونم تحملشون کنم...این خانوم رو هم همین طور...دلیلم هم اینه که اگه ناراضی بود از زندگیش،میرفت طلاق میگرفت از پدرم و بعد با هرکی دوست داشت ازدواج میکرد ولی الان فهمیدم ما پشیزی واسش ارزش نداریم...
    چون این رابطه در اداره شکل گرفته،کاملا مشخصه که دو طرف ترس زیادی ندارن که در اون محیط باهم باشن....
    من چه کنم؟
    ۱۹ سالمه و پشت کنکوریم....با این اوضاع نمیتونم درس بخونم....هیچ وقت خودمو تو هیچی دخالت ندادم ولی این یکبار لازمه...فقط نمیدونم از کحا شروع کنم؟
    نگران پدرمم....خیلی....میدونم شک کرده چون رفتار این خانوم اصلا شبیه زن ۴۵ ساله نیست....مثل دختر ۱۴ ساله شده...
    چون آدیم که سرم به کار خودمه و دخالت کردن رو بلد نیستم، به من شک نکرده که جریان رو فهمیدم....
    به من بگید من چیکار کنم؟به معنای واقعی دارم دیوونه میشم....خودم دوست دارم طلاق بگیرن....بچه ی طلاق که باشی خیلی بهتر از اینه که با یه آدم پست فطرت خائن زیر یه سقف زندگی کنی!
    راهنماییم کنید لطفا....
    سلام

    دختر گلم اولا متاسفم از آنچه که خواندم, ولی امید دارم که تمام حدث و گمانه های شما غلط باشه.

    بهترین راه اینه که عزیز به یک مشاور حاذق(حتما غریبه و نه خوبشاوند وحتما خانم) و مراجعه کنید و بعد اگر ایشون صلاح دیدن از مادر دعوت به عمل میاورند.

    مواظب خودت و بخصوص درس و ورزش و ..... یاش عمر و اینده درازی در پبش داری.

    موفق باشی

    سپاس

    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  46. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25515
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    15
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    دختر گلم اولا متاسفم از آنچه که خواندم, ولی امید دارم که تمام حدث و گمانه های شما غلط باشه.

    بهترین راه اینه که عزیز به یک مشاور حاذق(حتما غریبه و نه خوبشاوند وحتما خانم) و مراجعه کنید و بعد اگر ایشون صلاح دیدن از مادر دعوت به عمل میاورند.

    مواظب خودت و بخصوص درس و ورزش و ..... یاش عمر و اینده درازی در پبش داری.

    موفق باشی

    سپاس

    dr
    متشکرم از راهنمایی و همدردیتون....دلیل این که میگین غریبه باشه چیه؟
    میدونم مشاورا نمیتونن به نزدیکان خودشون مشاوره بدن ولی من حرف زدن با خالم رو یه درد دل میدونم با کسی که درجریان مسائل پیش اومده هست...

  48. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خیانت مادرم به پدرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin*b نمایش پست ها
    متشکرم از راهنمایی و همدردیتون....دلیل این که میگین غریبه باشه چیه؟
    میدونم مشاورا نمیتونن به نزدیکان خودشون مشاوره بدن ولی من حرف زدن با خالم رو یه درد دل میدونم با کسی که درجریان مسائل پیش اومده هست...
    به هزاران دلیل که در این مقال نمیگنجه و تجربه بیش از 25 سال سابقه مشاوره شخصی.

    درد دل هیچ چیز رو درمان نمیکنه, پس لطفا رجوع کنید.

    موفق باشید

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  49. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد