سلام،
من دو سال پیش با دختری از طریق پیامک آشنا شدم، دختر مذهبی و خوبی هست. این رابطه اولین رابطه من با جنس مخالف بوده، بطوری که وقتی باهاش صحبت میکردم استرس میگرفتم و میلرزیدم!! بعد از چهار ماه وقتی برای اولین بار دیدمش ظاهرش اصلا به دلم ننشست! بخودم گفتم اشکالی نداره رابطه رو باید تموم کنم ولی هیچوقت نتونستم بهش "نه" بگم و رابطه ادامه پیدا کرد. یه چیز دیگه اینکه این دختر "خیلی کم" به من امید میداد یا از موفقیتهام خوشحال میشد، بیشتر پیگیر این بود که زودتر ازدواج کنیم یا رابطه رو رسمی کنیم. میگفت که تا تضمینی به من ندی نمیتونم بهت دلداری بدم!! که همین باعث میشد هفته ای حداقل یکبار تلفنی باهم مشاجره کنیم!! بعد از یک سال خانوادمو در جریان گذاشتم و رفتیم دیدن، خانواده من هم از ظاهر دختر و شرایط موجود (فاصله زیاد شهرها و تفاوت کم سنی(2 سال)) ناراضی بودن. ولی متاسفانه نظرشون رو بطور جدی به من نگفتن. تا اینکه یکسال دیگه این رابطه با پیامک و تلفن و هر 2-3 ماهی 2 ساعت همدیگه رو دیدن ادامه پیدا کرد. ولی من دیگه نتونستم اینجوری ادامه بدم و رابطه رو قطع کردم ولی وقتی فهمیدم دختر واقعا عاشقم شده و دوستم داره دارم دیوونه میشم. پدر و مادرم میگن تصمیم با خودته، هرچی تو بخوای ولی من یجور به این رابطه وابسته شدم! آیا باید نکته منفی (ظاهری که به دلم ننشسته) رو جدی بگیرم و دیگه ادامه ندم؟ خودم داخل این مدت فهمیدم دوستش دارم ولی عاشقش نیستم...لطفا راهنماییم کنید.