مشکل با همسر

[مریم موسوی پورنژاد]

سلام وقت بخیر
من نزدیک به سه سال هست ازدواج کرده ام ، مشکلی با همسرم دارم که میخوام بهم کمک کنید
شوهر من شغلش با کامپیوتر هست و زمان خاصی نداره، یعنی ساعت کاری خاصی نداره پروژه انجام میده و پول میگیره
در کارش از من خیلی کمک میگیره
مشکل اینجاست که تا وقتی که من در انجام پروژه بهش کمک کنم رفتارش باهام خوبه ولی بعد اینکه پروژه انجام میشه و ... اخلاقش عوض میشه، بخاطر هرچیزی دعوا درست میکنه و.. از اینرو به اون رو میشه و کلا زندگیمون تلخ میشه
یا مثلا اگه بخوایم جایی بریم(مثلا مهمونی از طرف خانواده من دعوت شیم) به شرطی میاد که اول از من قول بگیره که براش پروژه انجام بدم وگرنه میگه نه من کار دارم نمیتونم بیام و ....
احساس میکنم داره ازم سو استفاده میشه
راهنمایی ام کنید چکار کنم؟

[pschy]

سلام وقت بخیر
من نزدیک به سه سال هست ازدواج کرده ام ، مشکلی با همسرم دارم که میخوام بهم کمک کنید
شوهر من شغلش با کامپیوتر هست و زمان خاصی نداره، یعنی ساعت کاری خاصی نداره پروژه انجام میده و پول میگیره
در کارش از من خیلی کمک میگیره
مشکل اینجاست که تا وقتی که من در انجام پروژه بهش کمک کنم رفتارش باهام خوبه ولی بعد اینکه پروژه انجام میشه و ... اخلاقش عوض میشه، بخاطر هرچیزی دعوا درست میکنه و.. از اینرو به اون رو میشه و کلا زندگیمون تلخ میشه
یا مثلا اگه بخوایم جایی بریم(مثلا مهمونی از طرف خانواده من دعوت شیم) به شرطی میاد که اول از من قول بگیره که براش پروژه انجام بدم وگرنه میگه نه من کار دارم نمیتونم بیام و ....
احساس میکنم داره ازم سو استفاده میشه
راهنمایی ام کنید چکار کنم؟

خب تو زندگیتون مشکلات جنسی دارین با همسرتون؟
یا مشکلات خانوادگی و یا مشکلات اخلاقی؟؟؟ یا مشکلات فرهنگی؟؟

[مریم موسوی پورنژاد]

همسرم نمیتونه رابطه خوبی با پدرم داشته باشه، دائما دلش میخواد باهاش بحث کنه و این مسئله خیلی منو آزار میده
و در کل اونجوری که باید و شاید احترام نمیذاره
در مورد مشکل جنسی، من خیلی سعی میکنم که باهاش رابطه خوبی داشته باشم و اون کارایی رو انجام بدم که دوست داره ولی نمیدونم اون هم واقعا راضی هست یا نه
در ظاهر که میگه اره راضیم

[pschy]

همسرم نمیتونه رابطه خوبی با پدرم داشته باشه، دائما دلش میخواد باهاش بحث کنه و این مسئله خیلی منو آزار میده
و در کل اونجوری که باید و شاید احترام نمیذاره
در مورد مشکل جنسی، من خیلی سعی میکنم که باهاش رابطه خوبی داشته باشم و اون کارایی رو انجام بدم که دوست داره ولی نمیدونم اون هم واقعا راضی هست یا نه
در ظاهر که میگه اره راضیم

شاید علت اینکه از رفتن به خانه پدری شما امتناع میورزه
همون مشکلش با پدر شما هست که نمیخاد وارد بحث با ایشون بشه
همچنین در مورد اینکه سر هرچیزی با شما تو خونه دعوا راه میندازه
ممکنه مشکلات کاری زیادی داشته باشه
دوست عزیز من بهت توصیه میکنم شوهرتو درکش کنی
درکش کن که مشکل داره و درکش کن که گاهی عصبی بشه ( حتی سر چیزهای خیلی ساده)
همچنان که همسرت هم باید شما رو درک کنه
ادمها نیاز دارند به یک پشتیبان همیشکی که همسره
که هروقت مشکل دارند و یا هروقت کم میارند پشتشون باشه و به همین دلیل اونهایی که موفقند، پشتشون یه همسر فداکار هست
پس ضمن کمک به همسرت
سعی کن از هر لحاظ حامی اون باشی چون که هر خوبی که در حقش بکنی مطمئنا به خودت برمگیرده نهایتا

[مریم موسوی پورنژاد]

پشتکار و تلاشش در درس و کار خیلی عالیه، توی خانوادم زبانزد شده و همه تحسین میکنن این پشتکارش رو
اما اخلاقش واقعا منو ناراحت میکنه
مثلا امشب که کار داره و در کارش به من لازم داره میگه امشب کمکم کن تا فردا با همکلاسی هام (که فقط دو نفرشون رو میشناخت)بریم بیرون و... همه چی خوبه
فرداش که داریم میریم گردش، یهو دعوا درست میکنه که تو نباید میومدی و ما نمیدونیم اونا کین و تو باید میگفتی نه من نمیام
باید میذاشتی من تنها میرفتم، اگه خوب بودن دفعه بعد تو رو هم میبردم و..... خلاصه کلی دعوا و آخرش هم قهر.(واقعا تقصیره من چیه؟)
احساس میکنم دیشب که به کارم احتیاج داشته ازم سو استفاده کرده
حالا که خرش از پل گذشت......یه بهانه پیدا کرد و دعوا درست کرد

[رزمریم]

سلام وقت بخیر
من نزدیک به سه سال هست ازدواج کرده ام ، مشکلی با همسرم دارم که میخوام بهم کمک کنید
شوهر من شغلش با کامپیوتر هست و زمان خاصی نداره، یعنی ساعت کاری خاصی نداره پروژه انجام میده و پول میگیره
در کارش از من خیلی کمک میگیره
مشکل اینجاست که تا وقتی که من در انجام پروژه بهش کمک کنم رفتارش باهام خوبه ولی بعد اینکه پروژه انجام میشه و ... اخلاقش عوض میشه، بخاطر هرچیزی دعوا درست میکنه و.. از اینرو به اون رو میشه و کلا زندگیمون تلخ میشه
یا مثلا اگه بخوایم جایی بریم(مثلا مهمونی از طرف خانواده من دعوت شیم) به شرطی میاد که اول از من قول بگیره که براش پروژه انجام بدم وگرنه میگه نه من کار دارم نمیتونم بیام و ....
احساس میکنم داره ازم سو استفاده میشه
راهنمایی ام کنید چکار کنم؟

سلام به سایت مشاور خوش اومدین

خب با توجه به چیزایی که گفتید میشه گفت شوهر شما در واقع گروکشی میکنه

این خیلی خوبه که شما هوای همسرتون رو دارید و کمکش میکنید

اما در قبال وظایفی که داره اصلا این رفتار مناسبی نیست

باید بشینی با آرامش باهاش حرف بزنی ببینی واقعا ایراد کار کجاست؟؟؟

شما خودتون چی؟؟؟ شده تا حالا به خاطر اینکه کمکش کردی منت گذاشته باشی؟؟

بهرحال ایراد از رفتار شما هم بوده که در مقابل خواسته هاتون کوتاه اومدین

یه رابطه باید دو طرفه باشه

این درست نیست که در قبال انجام دادن کاری ظایفمون رو انجام بدیم

شاید شما هم به همسرتون اینجور فهموندین که تحت هر شرایطی بهش کمک میکنین تا اون راضی بشه

خب شاید بهتر باشه کمی رفتار خودتون رو وارسی کنید

و البته بهترین کار اینکه به یه مشاور خانواده حاذق مراجعه کنید

[مریم موسوی پورنژاد]

نمیدونم شاید
ولی هر وقت بحث مون میشه
میگه تو واسه من چکار کردی؟
یعنی کمک های من رو کلا نادیده میگیره
این باز بیشتر منو آزار میده
شاید اگه قدر میدونست با جون و دل کمکش میکردم
ولی همون لحظه مهربونه میگه مرسی زحمت کشیدی
ولی بعدش راحت میگه تو واسه من چکار کردی و کار منو خیلی بی ارزش می دونه

[رزمریم]

راستش میخواستم چن تا راهکار بدم ولی به نظرم درست نیست

چون من تجربه ای ندارم در این زمینه

دوستان مشاور میان و بهتر کمکتون میکنن

شما هم بدونید نباید خیلی راحت کوتاه بیاید اونم وقتی میدونید حق با شماست

[مریم موسوی پورنژاد]

خوششحال میشم راهکارهاتون رو بدونم
آخه اکثر مشاورها فقط میگن نه کمکش کن، نه کوتاه بیا
شاید مشکل از خودته و ....

[pschy]

پشتکار و تلاشش در درس و کار خیلی عالیه، توی خانوادم زبانزد شده و همه تحسین میکنن این پشتکارش رو
اما اخلاقش واقعا منو ناراحت میکنه
مثلا امشب که کار داره و در کارش به من لازم داره میگه امشب کمکم کن تا فردا با همکلاسی هام (که فقط دو نفرشون رو میشناخت)بریم بیرون و... همه چی خوبه
فرداش که داریم میریم گردش، یهو دعوا درست میکنه که تو نباید میومدی و ما نمیدونیم اونا کین و تو باید میگفتی نه من نمیام
باید میذاشتی من تنها میرفتم، اگه خوب بودن دفعه بعد تو رو هم میبردم و..... خلاصه کلی دعوا و آخرش هم قهر.(واقعا تقصیره من چیه؟)
احساس میکنم دیشب که به کارم احتیاج داشته ازم سو استفاده کرده
حالا که خرش از پل گذشت......یه بهانه پیدا کرد و دعوا درست کرد

خب شاید واقعا نگرانه
شاید واقعا دلش میخاد دفعه اول با اونها اشنا بشه و در نوبت های بعدی راحتتر شما رو هم همراه خودش ببره
به نظر من که زیاد سخت نگیر
هیچ سواستفاده ای نیست
شما همسرش هستی
همونطوری که اون واسه زندگیتون داره تلاش میکنه و موفقیتش هم تنها مال خودش نیست
بلکه مال هردوی شماست
وقتی که شما این حس که داره ازت سواستفاده میکنه رو داری مطمئن باش که باعث میشه به مرور تو زندگی از هم فاصله بگیرید
و این فاصله به دلیل حس شما باعث میشه خدای نکرده احتمال خیانت به وجود بیاد
دوست عزیز من یه جمله دارم که میگه یک ازدواج موفق رو باید ساخت وگرنه خیلیا بودند که قدر همسرشونو ندونستند و زندگیشون نابود شده