نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

3566
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20096
    نوشته ها
    182
    تشکـر
    345
    تشکر شده 132 بار در 83 پست
    میزان امتیاز
    9

    Red face زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    خاطرات زنی قوی رو براتون می نویسم که شوهر بداخلاقش رو عاشق خودش کرد

    من در بست در اختیار شوهرم بودم...یعنی تو بدترین حال و اوضاعم برای شوهرم بهترین بودم...کارایی که من واسش کردم تو این دوره زمونه هیشکی نمیکنه....

    اما خوب محبتهای من بی دریغ که نبود..بی انتظار که نبود...خودم دوسش داشتم بهش نیاز داشتم برای همین بهش محبت میکردم تا بهم محبت کنه...
    من هر روز گریه میکردم و و مدتها از ازدواجم به شدت پشیمون بودمچون همسرم دیوار بودیعنی هیچ حرفی نمیزدروزی که صداشو میشنیدی اون صدا صدای اعتراض بود اونم به شکلی که میکوبوندتاااابراشم فرق نمیکرد که جلو کی باشه...بیشترین تعریفش از ظاهرت این بود که اممممممم بهت میاد شوخی ؟ خنده؟ هههه...

    اصلااااا
    شوهرم تو خیابون حتی کنارم راه نمیرفت ... جلوی مهمونا با فاصله ازم مینشست...منم مینشستم کنارش صاف صاف نگام میکرد میگفت برو اونور زشته... یا صداتو بیار پایین....تو حسرت این بودم بریم مهمونی برای من یه قاشق بذاره جلوی من...میدیدم شوهرای دیگران سالاد و ماست و برنج و .....توی رابطه هم در 70 درصد مواقع من پیش قدم بودم... اما بارها هم از این ناحیه کوبونده شدم و میگفت نه امشب نه....

    هر وقت هم می اومد تو اتاق یه بهونه هایی می اورد که من ازش رابطه نخوام...مثلا در رو باز میذاشت....یا میگفت سرم درده کمرم درده....یا خسته م..
    البته خوبیاش خیلی بود

    ....مثلا یه مرد به تمام معنا بود..هیچ وقت نشده با دوستاش بره بیرون واسه تفریح...یا تنهایی بره مسافرت....یه خونواده ددوسته به تمام معنا بود...
    حواسش به کم و کسریه من و خونه بود..سالم بود.....تمیز بود...عاقل بود...شخصیت اجتماعیش بالا بود...
    همه به گزیده گویی و نجابت می شناختنش...ظاهرش خوب و برازنده بود...و توی مردای اطرافش یه سر و گردن تو خیلی چیزا بالا بود
    این مرد الان یه فرشته س تو خیلی از زمینه ها....
    بهم زنگ میزنه...اس میده...
    ابراز دلتنگی و دوس داشتن میکنه...همش میگه بیا بشین پیشم...ازم تعریف میکنه تو خیلی چیزا....این اواخر ازم میپرسه دوسم داری؟زندگی با من برات دلچسبه؟(فکر کن اون از من میپرسه یه زمانی من اینا رو بهش با گریه میگفتم)...پیش خونواده ش طرفه منو میگیره....توی یه دفتری که ماله ثبت کاراشه یه جا خوندم که نوشته بود خدایا شکرت واسه اینکه زنه خوبی دارم...همسرم 180 درجه نسبت به قبلش عوض شده...بهم تکیه میکنه بهم اعتماد داهر رو من حساب میکنه....قبولم داره...
    تغییرات مثبته این اواخر هم اینه....

    باهام دردودل میکنه....از اتفاقای روزمرش باهام حرف میزنه....

    منو به حرف زدن وادار میکنه....شوخی میکنه باهام بیا و ببین...کشتی میگیره...دلقک بازی درمیاره تا بخندم...هههه دستمو تو خیابون محکم میگیره حتی بعضی وقتا دستشو میندازه دور و کمرم و باهام تو خیابون شوخی میکنه...همین الانم که دارم پست میذارم پای لب تاپ خودشه و هی میگه رویا این برنامه رو بیا ببین این بازی رو نظرت چیه؟یا از پیامایی که تو بازی بین بچه ها رد و بدل میشه با صدای بلند برام میخونه و میخنده....

    تازه داشت میومد خونه زنگ زده میگه خانومم کجاس که سه ساعته از من خبری نمیگیره....
    این چیزایی که دارم مینویسم حاصله 2 سال و نیم زحمته بی وقفه ی منه...دو سال تلاش بدونه نا امیدیبعد از اینکه خیلی از خانم ها پرسیدند که چی کار کردی شوهرت اینطوری شد پاسخ داد:در مرحله ی اول تو زندگیه از خودم پایین تر زوم شدم و خدا رو هزارر بار شکر میکردم به خاطر اینکه همسرم یه سری خوبیهایی داره که اگر نداشت معضل لاینحل بود واسم...همیشه میگفتم اگر عاشق نیس اما مرده زندگیه...حالا تو مثالای بالا به خوبیاش اشاره کردم...خدایی بهش نگاه میکردم و خوبیهاشو از خاطرم میگذروندم....
    مرحله ی بعد زوم شدن تو حرفاش بود.....خیلی از مشکلات با گوش دادن به انتقادای شوهر حل میشه...یعنی یه زنه عاقل این انتقادا میشه براش فرصت......خوب اونم از من نارضایتیهایی داشت...مثلا من اصلا خونه داری بلد نبودم....شلخته بودم....

    من بلد بودم فقط غذا درست کنم....دیگه هیچی....این عیبمو تا درصد بالایی رفع کردم...واقعا الان جلو همه میگه فلان غذای یا فلان کار رویا تو خونه داری نظیر نداره...

    دیگه اینکه وقتی از یه زنی تعریف میکرد از اون زن ایده میگرفتم.طوری که دیگه اون زن دیگه براش بت نبود...میگفت زنه من...زنه من...زنه منیه بار فقط یه بار بهم گفت زن که غر میزنه از چشم می افته....دیگه غز نزدم...خلاصه به انتقاداش گوش کردم و رفعشون کردم...
    مرحله ی بعد من شوهرمو با سکوت روانی کردم....خسته شدم ار بس بهش گفتم بهم محبت کن بهم خوبی کن برام کم نذار...بابا شخصیتم له شد...برای همین دیگه وقتی ازش بدی میدیدم فقط سکوت ....البته نه اینکه شورش دربیاد تا اخلاقشو اصلاح میکرد زود به عنوان پاداش مهربون و شاد میشدم...زنه خوب و دانا همیشه خوبی میکنه تا وقتی محبتشو از شوهرش دریغ کرد شوهره جای خالیشو بفهمه و اون شروع کنه پارو زدن...با سکوت خیلی به شخصیتم جلا دادم....یه وقتایی خوب حرکتش توهین بود...

    یعنی اصلا بحث حیثیتی بود....اونو قهر میکردم اساسی...حتی تو چشاش نگاه نمیکردم...وااای اون داد میزد به من نگاه کن به من نگاه کن...اما رازه کارم این بود که وقتی اون لحظه معذرت میخواست و کوتاه می اومد من همه ی خواسته های مربوط به اون موضوع رو میگفتم و دلایلمو می اوردم و اونم می پذیرفت....و در جا آشتی میکردم...یعین اون توهین اولیه رو از ذهنم پاک میکردم....
    نشده تا حالا بگم اهااااا یادته اون روز هم به من این حرف رو زدی؟
    بزرگترین دلیل موفقیتم خونسردیم بود....

    ادامه ندادن بحث تو زمان عصبانیت اون .....هیچ وقت باهاش دهن به دهن نشدم اما تا شرایطش میشد و میدیدم پذیرای حرفامه انتقادای سازنده و بزرگی ازش میکردم....یه انتقادایی که در زمانای دیگه شاید محکم میزد تو دهنم...هههه
    اینم بگم هیچ وقت از خونواده ش بدی نگفتم حتی با اینکه برادر شوهرم اسیرم کرده بوده و ....باز تو شرایطش که میشد حرفامو میزدم و نارضایتیمو میرسوندم....زبون درازی ممنوع....اشک و گریه سر هر چیزی ممنوع.....طوری که الان وقتی گریه میکنم التماسم میکنه گریه نکنم....

    چون نذاشتم لوث بشه....
    دیگه اینکه وقتی دیدم همش سرش تو بازیه منم هم پاش شدم...تفریحاتشو منم زوری خودمو واردشون کردم...مثالای قشنگ براش خوندم...از رابطه ی بابام اینا یراش گفتم...چون مردا اصلا دوست ندارن با کسی مقایسه شن اما من با تعریفاتم از خونواده ی خودم هم اونو تشویق کردم هم مقایسه ش کردم اینجوری بهش بر نمیخورد.....
    همه ی اون موارد بالا یه طرف این حرفای بعدیم یه طرفمن دست از آویزون بودن و گدایی محبت و وابستگی برداشتم.....شاید 6 ماهه نگفتم که دوستم داری؟ازش انتقادای احساسی نکردم...نگفتم چرا بهم بها نمیدی...در عوض خودم به خودم بها میدادم جلوش....باور کنید عین یه پرنسس هوای خودمو داشتم...چه ظاهر چه غذا چه......منی که همش بغلش میکردم ..همش لمسش میکردم همش بوسش میکردم ...همش میگفتم پس تو چرا اینکارارو نمیکنی...؟؟؟؟دست برداشتم....الان اون اینکارارو میکنه و البته جواب خوبی میگیره از جانب من....
    اون همش بهم مبگه چقدر عوض شدی رویا....چقدر شخصیتت ثبات داره...چقدر آرامش داری.....چون دیگه برای تامین التماسش نمیکنم....

    اجازه میدم اون تمایل به تامین پیدا کنه....

    اون عوض شد ...قبل از اون من عوض شدم.....

    هنوز خیلی با ایده آل هام فاصله داره...

    منم با ایده ال های اون فاصله دارم....هنوزم وقتی یکی از بچه ها یه سیاستی رو رو میکنه من سرم سوت میکشه واااای رویا حواست نبود به این بعده زندگی...اما خوبیه کارم اینه که شش دانگ حواسمو جمع کردم....تیزه تیزم ببینم چی ممکنه زندگیمو له کنه یا ببره تو اوج....هر حرکت اشتباهی تو زندگی اگر فقط یه بار انجام شه و ازش درس گرفته شه موفق میشیم

  2. 6 کاربران زیر از یاسمین بانو بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    گفتين سكوت
    اما اين سكوت معنيش فراموش كردن داستان نيست؟
    مثلا بهش گفتيد بهم محبت كن يا هرچي بعد يه مدت سكوت
    اين موضوع باعث نشد كه موضوع فراموش بشه؟
    چون منم تقريبا كمي از مشكلات شما رو دارم اما وقتي سكوت ميكنم باعث ميشه خودم افسرده بشم و ناراحت شم و حرفي نزنم بعد ديگه حرفي نميشه و اون لحظه من منفجر ميشم

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    الان این داستان بود یا خاطره بود یا واقعیت زندگی خودتون ؟


    من فقط یه مشکل دارم یا اگر مشکل دیگه ای پیش بیاد هم از این مشکل من نشات میگیره ..اونم اینه که دیوونه وااااااااااااااااااار به همسرم وابستم .طوری که حال خودم بهم میخوره .هر دقیقه بهش زنگ بزنم اس بدم ...کلا نه تحمل سکوتو دارم نه یک ثانیه دوری خودش و صداشو .و این خیلی اذیتش میکنه .البته من فک میکنم اذیتش میکنه .
    نمیدونم چکار کنم از این وتبستگی و چسبیدن ها یکم ،کم بشه تا طفلی یکم نفس بکشه .
    هیچ قومی بدون اون نمیتونم بردارم .همیشه میگه فلان کارو خودت که بهتر از من بلدی پس انجامش بده دیگه ،ولی من لج میکنم که نه بدون تو نمیتونم .رابطمون بیشتر شبیه پدر دختر شده .خیلی مواقع هم صدام میکنه دختره بابا

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    گفتين سكوت
    اما اين سكوت معنيش فراموش كردن داستان نيست؟
    مثلا بهش گفتيد بهم محبت كن يا هرچي بعد يه مدت سكوت
    اين موضوع باعث نشد كه موضوع فراموش بشه؟
    چون منم تقريبا كمي از مشكلات شما رو دارم اما وقتي سكوت ميكنم باعث ميشه خودم افسرده بشم و ناراحت شم و حرفي نزنم بعد ديگه حرفي نميشه و اون لحظه من منفجر ميشم
    سلام عزیز
    فکر میکنم دوست خوبمون نقل قول کرده ان چون من این متن رو جای دیگه ای هم خوندم
    اما گفتم فضولی کنم و جواب بدم چون اینکارو خودم هم در مقابل همسرم انجام میدم
    در مقابل عصبانیت و حتی بی احترامی همسر باید سکوت کرد
    میدونم سخته خیلی
    من خودم هم اوایل نمیتونستم و مقابله به مثل میکردم اما با تمرین تونستم
    حتی وقتی بی احترامی هم میکرد سکوت میکردم در حال منفجر شدن بودم اما همیشه
    به خودم میگفتم در شان من نیست این حرفای زشت رو جواب بدم
    چون هرچیزی میگفت و من جواب میدادم باز اروم نمیشدم
    اما از وقتی سکوت کردم احساس قوی بودن بهم دست داد
    خیلی احساس خوبیه که جواب توهینای کسی رو باسکوت بدی
    اما این سکوت معنیش تو سری خور بودن و یا رفتن زیر بار زور نیست
    معنیش اینه فرصتی بدیم به همسرمون تا اروم بشه چون تو عصبانیت اگه حرف منطقی ام بزنیم
    با طرفمون گارد میگیره
    سکوت کن و بگذار یه روز یا نمیدونم هرچند روز که میدونی همسرت بعدش اروم میشه بگذره
    تو مدت سکوت قهر نباش
    سکوت کردن قهر کردن نیست
    زندگی عادیت رو انجام بده
    حتی بهتر از قبل به خودت برس غذای خوشمزه درست کن اما سمت شوهرت نرو
    خودت رو به کارات مشغول کن
    بعدش مطمنن خوشحال میشه که همسرش صبوری کرده
    وقتی دیدی اروم شد و داره میاد سمتت ( منظورم این نیست حتما برای عذر خواهی بیاد همینکه بیاد سمتت و سر حرفرو باز کنه
    هم خودش کلیه )
    توام جوابش رو بده و اغوشت رو به سمتش باز کن وقتی یکم ازین قضیه گذشت
    حرفت رو منطقی بیان کن بگو من از رفتار اونروزت خوشم نیومدو...
    و یه نکته ی خیلی خیلی مهم و کلیدی و بسیار موثر اینه که وقتی میخای از کسی انتقاد کنی یکی دومورد خوبیاشو بگو
    و بعد انتقاد کن
    جواب میده
    من خیلی زندگی سختی داشتم اما شکر خدا همچی خوب شده
    صبوری کن فقط مردا موجودات سرسختی هستند اما ما تو اب کردن قلبشون و تسخیرشون قدرت زیادی داریم شک نکن
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  6. 5 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghazal1 نمایش پست ها
    الان این داستان بود یا خاطره بود یا واقعیت زندگی خودتون ؟


    من فقط یه مشکل دارم یا اگر مشکل دیگه ای پیش بیاد هم از این مشکل من نشات میگیره ..اونم اینه که دیوونه وااااااااااااااااااار به همسرم وابستم .طوری که حال خودم بهم میخوره .هر دقیقه بهش زنگ بزنم اس بدم ...کلا نه تحمل سکوتو دارم نه یک ثانیه دوری خودش و صداشو .و این خیلی اذیتش میکنه .البته من فک میکنم اذیتش میکنه .
    نمیدونم چکار کنم از این وتبستگی و چسبیدن ها یکم ،کم بشه تا طفلی یکم نفس بکشه .
    هیچ قومی بدون اون نمیتونم بردارم .همیشه میگه فلان کارو خودت که بهتر از من بلدی پس انجامش بده دیگه ،ولی من لج میکنم که نه بدون تو نمیتونم .رابطمون بیشتر شبیه پدر دختر شده .خیلی مواقع هم صدام میکنه دختره بابا
    خیلی خوبه انقدر عاشق و شیفته همسرت هستی اما
    مردی که حس کنه شما دخترشی یعنی احساس میکنه همسر نداره و ممکنه بگرده دنبال همسر
    مثل مردی که احساس کنه زنش مادرشه و زن نداره و بگرده دنبال همسر

    ای دختر بابا شاید اسم قشنگی باشه و گاهی جذاب باشه اما اگه این حس توی همسرت به حقیقت به پیونده احساس خلع تو زندگیش ایجاد میکنه که همسر نداره

    بعدشم ایشون حس پدرانه رو بعدا تجربه میکنه شما سعی کن همسرش باشی

    باید سعی کنی توی ابراز احساسات خودت رو کنترل کنی
    فراموش نکن شیرینترین شیرینی ها هم اگه زیاد مصرف شن روزی دل ادم رو میزنن
    با خودت صحبت کن که بعضی روزها بهش ابراز علاقه کنی و بعضی روزها اجازه بدی ایشون ابراز علاقه کنه
    جلوی خودت رو بگیر که گاهی ایشون حالت رو بپرسه
    منم همیشه اوایل اینجور بودم
    دوست داشتم هروز به همسرم ابراز علاقه کنم
    اما الان کمتر کردم
    گاهی اجازه میدم اون بیادو بگم دلم برات تنگ شده
    بگه چرا ازت خبری نیست
    اگه بهش اجازه ندی عادت میکنه نیاد سمتت و
    به محبتت هم عادت میکنه
    پس تعادل رو برقرار کن
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  8. 3 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    سمیرا جان
    منم همین جا خونده بودم .
    با تشکر از یاسمین بانو
    مهم اینه که این خانم با صبرش از غوره حلوا ساخته .
    سمیرا خانم رسیدن بخیر
    کم پیدایی خانم
    الهی شکر مثل این که اوضاع بر وفق مراده .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  10. 2 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سمیرا جان
    منم همین جا خونده بودم .
    با تشکر از یاسمین بانو
    مهم اینه که این خانم با صبرش از غوره حلوا ساخته .
    سمیرا خانم رسیدن بخیر
    کم پیدایی خانم
    الهی شکر مثل این که اوضاع بر وفق مراده .
    سلام ستیلا جان خواهر صبورو بامحبتم
    خیلی ممنون اوضاع بدی داشتم و الان شکر خدا گوش شیطون کر خیلی عالی شده
    دلم برای شما دوستان تنگ بود
    گفتم سر بزنم
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  12. 2 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    سلام عزیز
    فکر میکنم دوست خوبمون نقل قول کرده ان چون من این متن رو جای دیگه ای هم خوندم
    اما گفتم فضولی کنم و جواب بدم چون اینکارو خودم هم در مقابل همسرم انجام میدم
    در مقابل عصبانیت و حتی بی احترامی همسر باید سکوت کرد
    میدونم سخته خیلی
    من خودم هم اوایل نمیتونستم و مقابله به مثل میکردم اما با تمرین تونستم
    حتی وقتی بی احترامی هم میکرد سکوت میکردم در حال منفجر شدن بودم اما همیشه
    به خودم میگفتم در شان من نیست این حرفای زشت رو جواب بدم
    چون هرچیزی میگفت و من جواب میدادم باز اروم نمیشدم
    اما از وقتی سکوت کردم احساس قوی بودن بهم دست داد
    خیلی احساس خوبیه که جواب توهینای کسی رو باسکوت بدی
    اما این سکوت معنیش تو سری خور بودن و یا رفتن زیر بار زور نیست
    معنیش اینه فرصتی بدیم به همسرمون تا اروم بشه چون تو عصبانیت اگه حرف منطقی ام بزنیم
    با طرفمون گارد میگیره
    سکوت کن و بگذار یه روز یا نمیدونم هرچند روز که میدونی همسرت بعدش اروم میشه بگذره
    تو مدت سکوت قهر نباش
    سکوت کردن قهر کردن نیست
    زندگی عادیت رو انجام بده
    حتی بهتر از قبل به خودت برس غذای خوشمزه درست کن اما سمت شوهرت نرو
    خودت رو به کارات مشغول کن
    بعدش مطمنن خوشحال میشه که همسرش صبوری کرده
    وقتی دیدی اروم شد و داره میاد سمتت ( منظورم این نیست حتما برای عذر خواهی بیاد همینکه بیاد سمتت و سر حرفرو باز کنه
    هم خودش کلیه )
    توام جوابش رو بده و اغوشت رو به سمتش باز کن وقتی یکم ازین قضیه گذشت
    حرفت رو منطقی بیان کن بگو من از رفتار اونروزت خوشم نیومدو...
    و یه نکته ی خیلی خیلی مهم و کلیدی و بسیار موثر اینه که وقتی میخای از کسی انتقاد کنی یکی دومورد خوبیاشو بگو
    و بعد انتقاد کن
    جواب میده
    من خیلی زندگی سختی داشتم اما شکر خدا همچی خوب شده
    صبوری کن فقط مردا موجودات سرسختی هستند اما ما تو اب کردن قلبشون و تسخیرشون قدرت زیادی داریم شک نکن
    مرسي عزيزم
    اما گاهي كه در مقابل چيزي سكوت ميكنم هم خودم فراموش ميكنم هم تغييري تو رفتار همسرم ايجاد نميشه بعد كه بهش فكر ميكنم مبينم تغييري نكرده
    همسرم ادم خوبيه منم دوست داره اما گاهي وقتها عين يه پسر بچه شش سالست هيچي حاليش نيست هرچقد رسعي ميكنم اصلاحش كنم نميشه
    مثلا دستش رو ميكنه دهنش ميگم دست رو تو دهنت نكن(پوست دستش رو ميخوره)بهش ميگم انگشتت كثيفه هرچقدرم شسته باشي يه دودقيقه نميخوره بعد ميخوره بعد من ميگم نكن بعد ميگه به توچه انگشت خودمه بعد به من نگاه ميكنه ميخنده دستش رو ميكنه دهنش انگار ميخاد حرصم بده از اينكارا زياد ميكنه نميدونم دست خودش نيست يا ميخاد منو حرص بده

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    خیلی خوبه انقدر عاشق و شیفته همسرت هستی اما
    مردی که حس کنه شما دخترشی یعنی احساس میکنه همسر نداره و ممکنه بگرده دنبال همسر
    مثل مردی که احساس کنه زنش مادرشه و زن نداره و بگرده دنبال همسر

    ای دختر بابا شاید اسم قشنگی باشه و گاهی جذاب باشه اما اگه این حس توی همسرت به حقیقت به پیونده احساس خلع تو زندگیش ایجاد میکنه که همسر نداره

    بعدشم ایشون حس پدرانه رو بعدا تجربه میکنه شما سعی کن همسرش باشی

    باید سعی کنی توی ابراز احساسات خودت رو کنترل کنی
    فراموش نکن شیرینترین شیرینی ها هم اگه زیاد مصرف شن روزی دل ادم رو میزنن
    با خودت صحبت کن که بعضی روزها بهش ابراز علاقه کنی و بعضی روزها اجازه بدی ایشون ابراز علاقه کنه
    جلوی خودت رو بگیر که گاهی ایشون حالت رو بپرسه
    منم همیشه اوایل اینجور بودم
    دوست داشتم هروز به همسرم ابراز علاقه کنم
    اما الان کمتر کردم
    گاهی اجازه میدم اون بیادو بگم دلم برات تنگ شده
    بگه چرا ازت خبری نیست
    اگه بهش اجازه ندی عادت میکنه نیاد سمتت و
    به محبتت هم عادت میکنه
    پس تعادل رو برقرار کن


    خیلی سعی کردم ولی نتونستم .
    من قبل ازدواج خیلی مامانی بودم به اصطلاح ،ولی بعد ازدواج اون حس کمپلت به همسرم منتقل شد و کاملا وابستش شدم .الانم خیلی مواقع ازش عذرخواهی میکنم که این وابستگی های زیادم باعث زحمت افتادنش میشه ..ولی اون میگه نه هیچوقت نباید همچین فکری کنم .
    اخه بدبختی اینه من ترسو هم هستم .مثلا نصف شب اگر بخوام از اتاق بیام بیرون باید بیدارش کنم .خب این خیلی سخته .ولی اگرم بیدارش نکنم و تحمل کنم ناراحت میشه میگه چرا تحمل گردی .خودشم به این وابستگیم دامن میزنه .ولی گاهی هم میبینی میگه خیلی بمن گیر میدی .اونموقع من ناراحت میشم بعد سریع عذرخواهی میکنه .

    دختر بابا رو هم هر وقت دوست داشته باشه واسش لوس بشم یا نازمو بکشه بهم میگه .و تو بقیه موارد فک نکنم تو نقش همسری چیزی کمبود احساس کنه .چون اطرافیان اونقدر از من تعریف میکنن پیشش که میگه به تو حسودیم میشه با این که مال منی .

    ولی خانوادم خیلی دعوام میکنن .میگن پوست شوهرتو کندی انقد بهش گیر میدی و رو کولش سوار میشی .دیگه چی از جونس میخوای

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20096
    نوشته ها
    182
    تشکـر
    345
    تشکر شده 132 بار در 83 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    مرسي عزيزم
    اما گاهي كه در مقابل چيزي سكوت ميكنم هم خودم فراموش ميكنم هم تغييري تو رفتار همسرم ايجاد نميشه بعد كه بهش فكر ميكنم مبينم تغييري نكرده
    همسرم ادم خوبيه منم دوست داره اما گاهي وقتها عين يه پسر بچه شش سالست هيچي حاليش نيست هرچقد رسعي ميكنم اصلاحش كنم نميشه
    مثلا دستش رو ميكنه دهنش ميگم دست رو تو دهنت نكن(پوست دستش رو ميخوره)بهش ميگم انگشتت كثيفه هرچقدرم شسته باشي يه دودقيقه نميخوره بعد ميخوره بعد من ميگم نكن بعد ميگه به توچه انگشت خودمه بعد به من نگاه ميكنه ميخنده دستش رو ميكنه دهنش انگار ميخاد حرصم بده از اينكارا زياد ميكنه نميدونم دست خودش نيست يا ميخاد منو حرص بده

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط یاسمین بانو نمایش پست ها
    ویرایش توسط محمدزاده : 01-26-2016 در ساعت 01:13 PM

  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    مرسي عزيزم
    اما گاهي كه در مقابل چيزي سكوت ميكنم هم خودم فراموش ميكنم هم تغييري تو رفتار همسرم ايجاد نميشه بعد كه بهش فكر ميكنم مبينم تغييري نكرده
    همسرم ادم خوبيه منم دوست داره اما گاهي وقتها عين يه پسر بچه شش سالست هيچي حاليش نيست هرچقد رسعي ميكنم اصلاحش كنم نميشه
    مثلا دستش رو ميكنه دهنش ميگم دست رو تو دهنت نكن(پوست دستش رو ميخوره)بهش ميگم انگشتت كثيفه هرچقدرم شسته باشي يه دودقيقه نميخوره بعد ميخوره بعد من ميگم نكن بعد ميگه به توچه انگشت خودمه بعد به من نگاه ميكنه ميخنده دستش رو ميكنه دهنش انگار ميخاد حرصم بده از اينكارا زياد ميكنه نميدونم دست خودش نيست يا ميخاد منو حرص بده
    خواهش میکنم گلم
    سکوت کردن تنها که جواب نمیده باید حتما تو موقعیت مناسب با همون ترفندی که گفتم انتقاد کنی
    بعدشم این هشدار دست توی دهن نکردن بیشتر شمارو شبیه مادری میکنه که سعی در اصلاح پسرش داره
    نوع گفتنت رو عوض کن
    مثلا بگو عزیزه دلم هروقت فک کردی انگشتت نیاز به جویده شدن داره به من بگو خودم برات بجوم
    چون اینکار هم مریضت میکنه هم صدمه میرسونه به انگشتت
    اما من هم اروم اینکارو میکنم هم حاضرم بجای تو مریض شم
    احتمالا استقبال کنه و اونوقت اینکارو براش انجام بده
    خیلی بامزس
    یه قراره جالب باشه براتون خخخ
    این مثال بودا
    منظورم این بود که زبان زنانت رو بکار بنداز عزیز
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  18. 3 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    خواهش میکنم گلم
    سکوت کردن تنها که جواب نمیده باید حتما تو موقعیت مناسب با همون ترفندی که گفتم انتقاد کنی
    بعدشم این هشدار دست توی دهن نکردن بیشتر شمارو شبیه مادری میکنه که سعی در اصلاح پسرش داره
    نوع گفتنت رو عوض کن
    مثلا بگو عزیزه دلم هروقت فک کردی انگشتت نیاز به جویده شدن داره به من بگو خودم برات بجوم
    چون اینکار هم مریضت میکنه هم صدمه میرسونه به انگشتت
    اما من هم اروم اینکارو میکنم هم حاضرم بجای تو مریض شم
    این مثال بودا
    منظورم این بود که زبان زنانت رو بکار بنداز عزیز

    راست ميگي به ذهن خودمم نرسيده بود
    اخه سر هر چيز اين مدلي كه من بهش گوشزد ميكنم عمدا لج ميكنه بچست ديگه چيكارش كنم بايد ايشون رو هم بزرگ كنم با اينكه سي و چهار سال سن داره
    مردا همينن ديگه

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    راست ميگي به ذهن خودمم نرسيده بود
    اخه سر هر چيز اين مدلي كه من بهش گوشزد ميكنم عمدا لج ميكنه بچست ديگه چيكارش كنم بايد ايشون رو هم بزرگ كنم با اينكه سي و چهار سال سن داره
    مردا همينن ديگه
    اصلا این حس رو از خودت دور کن که اصلاحش کنی
    چون این حس رو به خودش منتقل میکنی
    و مردا ازینکه بچه به چشم بیان خیلی متنفرن

    تربیت رو بزار کنار و تویه هشدارها وانتقادات عشوه زنونه بریز مثل همین مثالی که زدم جواب میده
    شاید همین که احساس میکنی بچست حرصش درمیاد
    همسر منم بشدت لجبازه
    فکر کنم این خصلت رو همشون دارن یکی کم یکی زیاد
    سعی کن لجبازی که کرد نشون ندی که حرص میخوری
    مثلا من یبار با همسرم سر لباس پوشیدنش بحثم شد اون از سر لجبازیش تیشرتی که من خیلی دوست داشتم رو انداخت دور
    توقع داشت من رو خیلی عصبانی کنه
    اما من تو خودم عصبانی نشدم اما نزاشتم بفهمه و بعد اینکه باهم خوب شدیم
    بهش گفتم اخه عشق خوبم حالا از من ناراحتی چرا لباس خودتو انداختی رفت اخه
    با خنده گفتم اونم خندید
    منظورم اینه که بعدا که خوب شدید باهم لجبازیاشو با خنده بهش بگو نه حرص
    که بفهمه لجبازیش واسه تو خنده داره نه حرص درار
    این خیلللللللللللللللللی جواب میده بهت تضمین میدم
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  21. 2 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    اصلا این حس رو از خودت دور کن که اصلاحش کنی
    چون این حس رو به خودش منتقل میکنی
    و مردا ازینکه بچه به چشم بیان خیلی متنفرن

    تربیت رو بزار کنار و تویه هشدارها وانتقادات عشوه زنونه بریز مثل همین مثالی که زدم جواب میده
    شاید همین که احساس میکنی بچست حرصش درمیاد
    همسر منم بشدت لجبازه
    فکر کنم این خصلت رو همشون دارن یکی کم یکی زیاد
    سعی کن لجبازی که کرد نشون ندی که حرص میخوری
    مثلا من یبار با همسرم سر لباس پوشیدنش بحثم شد اون از سر لجبازیش تیشرتی که من خیلی دوست داشتم رو انداخت دور
    توقع داشت من رو خیلی عصبانی کنه
    اما من تو خودم عصبانی نشدم اما نزاشتم بفهمه و بعد اینکه باهم خوب شدیم
    بهش گفتم اخه عشق خوبم حالا از من ناراحتی چرا لباس خودتو انداختی رفت اخه
    با خنده گفتم اونم خندید
    منظورم اینه که بعدا که خوب شدید باهم لجبازیاشو با خنده بهش بگو نه حرص
    که بفهمه لجبازیش واسه تو خنده داره نه حرص درار
    این خیلللللللللللللللللی جواب میده بهت تضمین میدم
    ولي ممكنه سو استفاده هم بكنه خيلي جاها ها
    حق با شماست از امروز شروع كنم حرص نخورم ببينم چيكار ميكنه ولي نميدوني چه كرمي ميريزخ من يه چيزي بهش بگم
    (ولي خدايي خيلي سخته واسم نشون ندم حساسيت رو)
    مرسي گلم بهم انرژي دادي

  23. کاربران زیر از محمدزاده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    خواهش میکنم گلم
    سکوت کردن تنها که جواب نمیده باید حتما تو موقعیت مناسب با همون ترفندی که گفتم انتقاد کنی
    بعدشم این هشدار دست توی دهن نکردن بیشتر شمارو شبیه مادری میکنه که سعی در اصلاح پسرش داره
    نوع گفتنت رو عوض کن
    مثلا بگو عزیزه دلم هروقت فک کردی انگشتت نیاز به جویده شدن داره به من بگو خودم برات بجوم
    چون اینکار هم مریضت میکنه هم صدمه میرسونه به انگشتت
    اما من هم اروم اینکارو میکنم هم حاضرم بجای تو مریض شم
    احتمالا استقبال کنه و اونوقت اینکارو براش انجام بده
    خیلی بامزس
    یه قراره جالب باشه براتون خخخ
    این مثال بودا
    منظورم این بود که زبان زنانت رو بکار بنداز عزیز
    چه باحال
    سیاست زنانه داشتن خیلی خوبه
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  25. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط محمدزاده نمایش پست ها
    ولي ممكنه سو استفاده هم بكنه خيلي جاها ها
    حق با شماست از امروز شروع كنم حرص نخورم ببينم چيكار ميكنه ولي نميدوني چه كرمي ميريزخ من يه چيزي بهش بگم
    (ولي خدايي خيلي سخته واسم نشون ندم حساسيت رو)
    مرسي گلم بهم انرژي دادي
    دور از جونشون
    نه اتفاقا اینا دوست دارن وقتی لجبازی کنن ما بترکیم از حرص اونوق برای اغنا کردن خودشون دست به هرکاری میزنن که حرص مارو بیشتر دربیارن
    حالا اگه موضوع صدمه زدن به خودشون باشه
    ولی وقتی ببینن اینکارشون باعث نمیشه ما حرص بخوریم دیگه نمیکنن
    ینی شگرد طلاییه در مقابل اینکه لجبازیشون رو کنترل کنیم
    سخته اما شدنیه
    خودت رو دست کم نگیر اصلا
    صبرو تحملت رو زیاد کن
    موفق باشی عزیزم
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  26. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    چه باحال
    سیاست زنانه داشتن خیلی خوبه
    آره من اصلا بلد نبودم
    اما تازه از خواهرم یاد گرفتمو زندگیم زیرو رو شده
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  28. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    آره من اصلا بلد نبودم
    اما تازه از خواهرم یاد گرفتمو زندگیم زیرو رو شده
    خداروشکر
    می شه از تجربیاتتون به ما هم بگین
    من به شخصه حاضرم تو هر کلاسی که لازم باشه شرکت کنم
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  29. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سایه هستی نمایش پست ها
    خداروشکر
    می شه از تجربیاتتون به ما هم بگین
    من به شخصه حاضرم تو هر کلاسی که لازم باشه شرکت کنم
    یه موردش رو گفتم به خانوم محمدزاده
    خیلی وسیعه اخه
    اگر موضوعی هست و جایی مشکلی داری مثل موضوعی که خانوم محمدزاده گفتن بگو که مثال بزنم عزیزدلم
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  30. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3893
    نوشته ها
    598
    تشکـر
    301
    تشکر شده 312 بار در 207 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زنی که شوهر بداخلاقش را عاشق خود کرد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    یه موردش رو گفتم به خانوم محمدزاده
    خیلی وسیعه اخه
    اگر موضوعی هست و جایی مشکلی داری مثل موضوعی که خانوم محمدزاده گفتن بگو که مثال بزنم عزیزدلم
    الان یادم نمیاد ، اگه یادم اومد حتما" مزاحمتون می شم
    امضای ایشان
    اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
    هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.

  32. کاربران زیر از سایه هستی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد