نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: عشق مرد متاهل شدم

1617
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    834
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق مرد متاهل شدم

    من3ساله بایکی دوستم ولی یه سال پیش فهمیدم زن وبچه داره .چون خیلی بهش وابسته شده بودم نتونستم ارش دل بکنم اونم خیلی دوسم داره چون راهمون ازهمدیگه خیلی دوره فقط تلفنیبههم دوستیم وسال یه بارهمومیبینیم.امسال من واسه ارشدتوبهترین دانشگاه سراسریقبول شدم ولی اون پاشوکرده تویه کفش که نمیخواددرس بخونی نمیخوام باغریبه هایه جابشینی ودرس بخونی 2ماه زندگیموجهنم کرده نه میتونم ازش دل بکنم نه میتونم قیدادرس واین شرایط عالی روبزنم.توروخداکمکم کنید

  2. کاربران زیر از نسرین بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    MHY

  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    10
    نوشته ها
    55
    تشکـر
    88
    تشکر شده 70 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوراهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط نسرین نمایش پست ها
    من3ساله بایکی دوستم ولی یه سال پیش فهمیدم زن وبچه داره .چون خیلی بهش وابسته شده بودم نتونستم ارش دل بکنم اونم خیلی دوسم داره چون راهمون ازهمدیگه خیلی دوره فقط تلفنی با هم دوستیم وسال یه بارهمومیبینیم.امسال من واسه ارشدتوبهترین دانشگاه سراسریقبول شدم ولی اون پاشوکرده تویه کفش که نمیخواددرس بخونی نمیخوام باغریبه هایه جابشینی ودرس بخونی 2ماه زندگیموجهنم کرده نه میتونم ازش دل بکنم نه میتونم قیدادرس واین شرایط عالی روبزنم.توروخداکمکم کنید
    سلام
    به مشاور خوش آمدید
    ببینید من از شما یه تقاضا دارم:
    خودتونو بزارید جای همسر اون آقا
    و سپس احساستون رو نسبت به این مسئله برامون بنویسید ...

  4. کاربران زیر از MHY بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    834
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی

    آخه خودش میگه که من همسرمودوس نداشتم وبه اجباره خانواده هاباهش ازدواج کردم الانم هیچ عشقی بینمون نیس حتی روزی یه جمله هم باهم حرف نمیزنیم نمیدونم چیکارکنم لطف راه درست روبهم نشون بدین ممنون میشم

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    979
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی

    سلام با عرض ادب.
    ببخشید در این مورد پست گذاشتم چون میخواستم نظرمو بگم اونم رک.
    البته من نه کارشناسم و نه در این زمینه تخصص و سر رشته دارم. تازه خودمم واسه مشکلی که دارم عضو شدم.
    اما بنظرم توی این طور روابط اولین اصل صداقته که با توجه به صحبت هاتون، من صداقتی از سوی دوستتون نمیبینم. باید از اول موضوع همسر داشتنش رو بهت میگفت که شما هم اینقدر بهش وابسته نشید و کار به اینجا بکشه. اگه از زندگیتون و درستون زدید بعدش موضوعات دیگه ای پیش اومد چی؟ آخر این رابطه میخواد به کجا برسه با وجود ازدواج دوستتون. شاید همسرش حاضر به جدایی نشد یا هردو نخواستن. آیا حاضرین با وجود همسرش باهاش زندگی کنید؟
    و مهمتر از اون درستون هست که اگه من بودم درس رو انتخاب میکردم. حداقل ارشد اینقدر ارزششو داره که از همه چیزتون بزنید. مطمئن باشید اگه مدرک ارشد رو بگیرید و حتی بعدش نخواید وارد کار بشید، بازم موقعیت اجتماعیتون رو ارتقا میده و ایشالا موارد بهتری هم در آینده واستون پیدا میشه...
    .
    دوستان کارشناس در صورتی که این متن من از هر نظر مشکل داره و نباید این صحبتها رو میکردم، میتونید حذفش کنید. ناراحت نمیشم...
    .
    در ضمن به یک کارشناس واسه مشاوره در حد 30-45 دقیقه نیاز دارم. میخوام حرفامو خصوصی بزنم...
    .
    ممنون. موفق باشید.

  7. کاربران زیر از darkness بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوراهی

    سلام عزیزم به نظر من سرعتر این ارتباط رو کاملاْ قطع کنید و سعی کنید با ایجاد مشغولیت و ادامه تحصیلتون حال و هوای ذهنتونو از این حس نابجا بیرون بیارید و به موردهای بهتری فکر کنید در ثانی به نظرم شخصی که به این راحتی تعهدات گذاشته اش رو نادیده میگیره و بهانه میاره اصلاً قابل اطمینان نیست.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  9. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1025
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی

    نسرين تو خودت داري ميگي اون زن و بچه داره پس چطور دداره بهت ميگه درستو ول كن من اذت ميخوام فقط كمي عاقلانه فكر كني 10 دقيقه احساساتو كنار بذار و فكر كن. حالا اگه مجرد بود ميشد بهش اعتماد كرد اون اگه واقعا دوست داره چرا ميگه درستو بيخيال شو هنوزم واسه تصميم عاقلانه دير نشده اون متاهله و داره با خوبي زندگي ميكنه در حالي كه داره زندگي تورو خراب ميكنه و اين اصلا نكته خوبي نيست
    ویرایش توسط محمد رضا : 11-25-2013 در ساعت 08:34 PM

  11. 2 کاربران زیر از محمد رضا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1004
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی

    سلام.لطفاکمکم کنیدچون تویه زندگی به جایی رسیدم که مرگ رابهترین چیزبرای خودمیدانم.من33سالمه5سال پیش بادختری دوست شدم وباهاش ازدواج کردم البته اینوهم بگم ازخانواده خودم محبتی ندیده بودم ویجوری این ازدواج فراربودبعدازازدواج اصلادیدم به خانمم علاقه ندارم ازاندام وقیافش خوشم نیومده ونمیاداونی که من میخوام نیست ازنظرجنسی اصلاحسی بهش ندارم بدبختانه ناخواسته هم حامله شدوبه حرف منم گوش نکردوبچه رابدنیااوردومشکلات من1000برابرشدالانم اصلاوقتی ازسرکاربرمیگردم خونه مثل اینه که دارن زوری بهم چیزی راتحمیل میکنن.چیکارکنم.من ازاندام زنم نفرت دارم وقتی میبینم اصلامثل اینه که مادربزرگم رمیبینم ونیازجنسیم سرکوب میشه.اخه منم بااین فشارکاری ومشکلات یه دلخوشی هم ندارم چیکارکنم بخاطردخترم هم نمیتونم طلاق بگیرم درضمن یه چیزی راهم بگم که ازدواج من باخانمم کمی هم زوری شدازطرف خواهرش.لطفاکمکم کنید.چندمدتی هم بخاطرفرارازمشکلات دارم قرص مصرف میکنم ولی نمیشه.دارم یه معتادمیشم

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوراهی

    سلام و خوش اومدین، نظر من در مورد مطلب شما اینه که درسته ظاهر مهمه ولی مسئله شما مشکل با ظاهر همسرتون نیست (یا حداقل همه مشکلتون این نیست) و با عرض پوزش شما باید بدنبال ریشه مشکل در وجود خودتون باشید چون من از گفته تون حس میکنم حتی قبل ازدواج هم مشکلاتی داشتید و به نظرم اگر در مورد ازدواجتون تعهد و انتخاب خودتون رو نادیده بگیرید وضع رو برای خودتون بدتر میکنید و حالتون بدتر میشه. پس بهتره در مورد نا امیدی و احساساتتون از مشاور درمانی و روان درمانی کمک بگیرید چون اغلب مشکلات روحی بسیار مرموز درون آدم نفوذ میکنند طوریکه خود اشخاص متوجه اثرات سوء و علت حسهای بدشون نمیشن ... همینطور بابت فرزند سالمتون شکرگزار باشید و به آیندش فکر کنید. وقتی افسرده نباشید میتونید راه حل پیدا کنید و خلاء های زندگیتون رو عاقلانه و با کمترین ضرر ممکن پر کنید.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  14. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوراهی

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران باران نمایش پست ها
    سلام و خوش اومدین، نظر من در مورد مطلب شما اینه که درسته ظاهر مهمه ولی مسئله شما مشکل با ظاهر همسرتون نیست یا حداقل همه مشکلتون این نیست و با عرض پوزش شما باید بدنبال ریشه مشکل در وجود خودتون باشید چون من از گفته تون حس میکنم حتی قبل ازدواج هم مشکلاتی داشتید و به نظرم اگر در مورد ازدواجتون تعهد و انتخاب خودتون رو نادیده بگیرید وضع رو برای خودتون بدتر میکنید و حالتون بدتر میشه. پس بهتره در مورد نا امیدی و احساساتتون از مشاور درمانی و روان درمانی کمک بگیرید چون اغلب مشکلات روحی بسیار مرموز درون آدم نفوذ میکنند طوریکه خود اشخاص متوجه اثرات سوء و علت حسهای بدشون نمیشن ... همینطور بابت فرزند سالمتون شکرگزار باشید و به آیندش فکر کنید. وقتی افسرده نباشید میتونید راه حل پیدا کنید و خلاء های زندگیتون رو عاقلانه و با کمترین ضرر ممکن پر کنید.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk


    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دوراهی

    لطفاً پارگراف دوم رو در نظربگیرید

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1004
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی

    دوست عزیزخیلی سعی میکنم وکردم ولی نمیتونم دوست داشته باشم علتش هم اینه که ازرابطه جنسی باهاش فراریم واگرهم نزدیکی میکنم اجباریست وحسی ندارم اگه دخترم نبودخیلی وقت پیش طلاق گرفته بودم ولی الان بخاطردخترم فقط تحمل میکنم واینم خودم رانابودمیکنه.

  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    834
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوراهی

    مرسی بابت راهنماییهاتون.ولی گفتن اینکه فراموش کن آسونه باورکن اگه میشدهمون یه سال پیش فراموشش میکردم ولی دل کندن سخته من3ساله شب وروز باهاشم پیشش گریه کردم باهش خندیدم دردای دلموبهش گفتم و....
    الان من چطوری باکلی خاطره بذارمش کنار.میمیرم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد