هر کس در زندگی اش فقط یک بار ستاره ی دنباله دار را می بیند. بعضی ها مثل من اون یه دفعه هم نمی تونن ببینن اونو. در سال 1912 که ستاره ی دنباله دار در آسمان پیدا شد من پنج یا شش ساله بودم. مادرم و خواهرانم برای دیدن این ستاره ی عجیب روی بام رفته بودند. و به من هم نشان می دادند و می گفتند: دیدیش؟ دمش را می بینی؟ من درست عقلم نمی رسید که ستاره چیست و نمی دونستم که ستاره ی دنباله دار یعنی چی. نمی دیدمش ولی می گفتم: آره دیدم.
در سال 1992 هم که این ستاره باز در آسمان طلوع کند من دیگر نخواهم بود و اگر هم باشم چشمانم یاری نخواهد کرد این ستاره ی عجیب را ببینم.پاهایم به من اجازه نمی دهند که روی بام بروم و آن را تماشا کنم. یک مرتبه و فقط یک مرتبه این اتفاق در زندگی اشخاص می افتد. فقط یک مرتبه.خوشبختی هم مثل ستاره ی دنباله دار فقط یک مرتبه در زندگی مردم پیدا می شود. بعضی ها از این یک دفعه هم برخوردار نیستند.
و به قول «برنارد شاو» وقتی در خانه ی همسایه دنبال خوشبختی می گردید، خوشبختی پشت درب خانه ی شما نشسته تا در را به رویش باز کنید ولی شما آن وقت در خانه نیستید.