صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 85

موضوع: مشکل نفقه

8102
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل نفقه

    سلام.
    من اردیبهشت 93 ازدواج کردم یکی دوروز اول نسبت به شوهرم حس بدی داشتم جوریکه ازش متنفر بودم.واشتباهم این بود که تنفرمو نشون میدادم.بعد از حدود یه هفته کم کم حسم برگشت و بهش علاقمند شدم.ولی متاسفانه اون یه ادم دیگه شد و از هر راهی واسه ازار من استفاده کرد.هیچ تماس تلفنی و رفت وامد باهام نداشت و تمام تماسها از سمت من بود هیچ ابراز علاقه ای بهم نداست.و همش حرف جدایی میزد.تلفناش مشکوک بود و حتی وقتی من میرفتم خونشون شبا نمیومد این اوضاع تا دوماه ادامه داشت تا اینکه خلاصه بعد از دوماه ازار روحی و روانی شدید با وجود ابراز علاقه ی شدید من بهم گفت نمیخوامت و ازت بدم میاد.دیگه جواب تلفنامو نمیداد حتی خانواده ها واسطه شدن جلسه گذاشتن ولی تو جلسات شرکت نمیکرد.وباوجود اصرار شدید من که اجازه بده بیام خونتون یا اینکه تو بیا ولی اجازه نداد.فقط حرف جدایی میزد.تا اینکه دوبار خودم رفتم خونشون ولی اصلا سمتم نیومد و حتی بهم نگا نمیکرد.فقط میگفت برو.نمیخوامت .شده بمیرم ولی باهات عروسی نمیگیرم.تنها حرفی که با من میزد همینا بود.برو ازت بدم میاد نمیخوامت.حالم بهم میخوره نگات کنم.
    که حتی پدرش گفت دختر جان پاشو برو خودتو معطل پسر من نکن.این انسانیت نداره.ولی واسه من خیلی غیر منطقی بود که بعد دوماه که اصلا هیچ شناختی رو اخلاقای من نداره بخواد همه چیزو بهم بریزه و اینقد محکم در برابر همه بایسته و بگه فقط طلاق.که حتی بهم میگفت ازدواج ما از اول اشتباه بوده.ولی من هر چی بهش میگفتم چجوری فهمیدی که اشتباه کردی ما که اصلا همدیگرو نمیشناسیم .ولی رفتارای دوروز اول عقدمونو بهانه میکردحتی خیلیییی اصرار کردم بیا قبل طلاق بریم مشاوره .خانوادس اصرار کردن ولی گوش نداد.
    الانم بعد یک سال التماس از سمت من واصرار اون برا طلاق من مجبور شدم قانونی اقدام کنم.دادخواست حقوقی و کیفری نفقه دادم.
    هنوز تعین جلسه نشده.
    الان میخوام راهنماییم کنید باوجود اینهمه رفتارای دور از انسانیت از سمت اون و اصرار شدیدش واسه جدایی و سرنزدن به من از تاریخ عقد تا حالا که دوسال گذشته اگه بیاد دادگاه و بگه این خانم دوروز اول عقد باهام بد رفتار کرده و ناشزه بشم من چه دفاعی میتونم کنم که بعد اینهمه عذاب از سمت اون من محکوم نشم و به حق و حقوقم برسم
    ممنونم.

  2. کاربران زیر از آیسانا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    سلام.
    من اردیبهشت 93 ازدواج کردم یکی دوروز اول نسبت به شوهرم حس بدی داشتم جوریکه ازش متنفر بودم.واشتباهم این بود که تنفرمو نشون میدادم.بعد از حدود یه هفته کم کم حسم برگشت و بهش علاقمند شدم.ولی متاسفانه اون یه ادم دیگه شد و از هر راهی واسه ازار من استفاده کرد.هیچ تماس تلفنی و رفت وامد باهام نداشت و تمام تماسها از سمت من بود هیچ ابراز علاقه ای بهم نداست.و همش حرف جدایی میزد.تلفناش مشکوک بود و حتی وقتی من میرفتم خونشون شبا نمیومد این اوضاع تا دوماه ادامه داشت تا اینکه خلاصه بعد از دوماه ازار روحی و روانی شدید با وجود ابراز علاقه ی شدید من بهم گفت نمیخوامت و ازت بدم میاد.دیگه جواب تلفنامو نمیداد حتی خانواده ها واسطه شدن جلسه گذاشتن ولی تو جلسات شرکت نمیکرد.وباوجود اصرار شدید من که اجازه بده بیام خونتون یا اینکه تو بیا ولی اجازه نداد.فقط حرف جدایی میزد.تا اینکه دوبار خودم رفتم خونشون ولی اصلا سمتم نیومد و حتی بهم نگا نمیکرد.فقط میگفت برو.نمیخوامت .شده بمیرم ولی باهات عروسی نمیگیرم.تنها حرفی که با من میزد همینا بود.برو ازت بدم میاد نمیخوامت.حالم بهم میخوره نگات کنم.
    که حتی پدرش گفت دختر جان پاشو برو خودتو معطل پسر من نکن.این انسانیت نداره.ولی واسه من خیلی غیر منطقی بود که بعد دوماه که اصلا هیچ شناختی رو اخلاقای من نداره بخواد همه چیزو بهم بریزه و اینقد محکم در برابر همه بایسته و بگه فقط طلاق.که حتی بهم میگفت ازدواج ما از اول اشتباه بوده.ولی من هر چی بهش میگفتم چجوری فهمیدی که اشتباه کردی ما که اصلا همدیگرو نمیشناسیم .ولی رفتارای دوروز اول عقدمونو بهانه میکردحتی خیلیییی اصرار کردم بیا قبل طلاق بریم مشاوره .خانوادس اصرار کردن ولی گوش نداد.
    الانم بعد یک سال التماس از سمت من واصرار اون برا طلاق من مجبور شدم قانونی اقدام کنم.دادخواست حقوقی و کیفری نفقه دادم.
    هنوز تعین جلسه نشده.
    الان میخوام راهنماییم کنید باوجود اینهمه رفتارای دور از انسانیت از سمت اون و اصرار شدیدش واسه جدایی و سرنزدن به من از تاریخ عقد تا حالا که دوسال گذشته اگه بیاد دادگاه و بگه این خانم دوروز اول عقد باهام بد رفتار کرده و ناشزه بشم من چه دفاعی میتونم کنم که بعد اینهمه عذاب از سمت اون من محکوم نشم و به حق و حقوقم برسم
    ممنونم.
    یه سوال واقعا واسم ایجاد شد
    شما تو اون دو روز چه بلایی سرش اوردی که اینقدر ازت زده شده؟؟؟
    یعنی باهاش خداییش کاری کردی که دیگه نمیخاد حتی ببینتت!!!!

  4. کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : نفقه

    چرا دوروز اول ازش متنفر بودیو حس بدی داشتی ؟

    چجور با هم آشنا شدید ؟؟

    به زور شمارو وادار به ازدواج کرده بودن ؟؟

    در هرصورت شما حالا که افتادید تو مراحل دادگاهی بهتره که وکیل بگیرید و این سوالات رو از وکیل بپرسید چون اونا چمو خم کارو بهتر بلدن و میتونن از حقوق شما دفاع کنن .

  6. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    شوهرم از اشناهای دورمونه
    نمیدونم چرا ازش متنفر بودم.دست خودم نبود.چون سنتی ازدواج کردم همش فکر میکردم بخاطر پول بابام بامن ازدواج کرده.چون سه سال ازش بزرگترم.
    متاسفانه خیلی رفتارای بدی باهاش داشتم.همش تحقیرش میکردم.حتی جلوی دوستش و خانم دوستش گفتم ازش بدم میاد دوسش ندارم.
    ولی بخدا بعدش بهش علاقمند شدم.دوسش داشتم با اینکه هیچ تلاشی نکرد که منو بخودش علاقمند کنه.واقعا بعد اون دوروز خیلیییی بد شد .کلا منو رها کرده بود ولی من میرفتم سمتش.که بعد دوماه اذیت و ازار من گفت اصلا دوست ندارم.نمیخوامت.نمیتونم با رفتارایی که باهام داشتی کنار بیام.
    ولی من دچار عذاب وجدان شدیدی شدم بخاطر رفتارام.
    ولی اون اصلا باور نکرد.چون میدونست خانواده ی ابروداری هستم و اهل طلاق نیستیم فکر میکرد بخاطر ترس از طلاقه.
    واینم بگم بعد اینهمه تحقیری که شدم تو این مدت ولی هنوزم دوسش دارم.حاظرم باهاش زندگی کنم.
    ولی من بعد دوروز عقد حتی یدونه پیامم ازش ندارم.
    اون دوماهم که بزور باهام بود بقول خودش از ترس خانوادش بوده.

  8. کاربران زیر از آیسانا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل نفقه

    خب حق داره، من اگه جای اون بودم رفتار بدتری باهات میکردم

  10. کاربران زیر از hamidrm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    و ناگفته نمونه شوهرم سه سال اومد خاستگاری و بدلیل بیکاری من جواب رد میدادم.بار اخرم خانوادم گفتن خودمون حمایتتون میکنیم و شهرمم یه کار دست و پا شکسته پیدا کرده بود واسه اینکه بگه من کار دارم و من همش برام سوال بود چرا این پسر باوجود اینکه اصن منو ندیده و از منم کوچیکتره اینقد اصرار داره باهام مزدوج شه.بخاطر همین از همون اول نسبت بهش حس بدی داشتم.
    تا اینکه بار اخر که رفتم خونشون پدرش اعتراف کرد که ما گفتیم شما خانواده داری و تحصیلکرده میتونی اینو ادم کتی.
    که متوجه شدم و با اعتراف پدرش که پسرش اعتیاد داره و مسعولیت پذیر نیست و رفتارای تورو بهانه کرده واسه ختم قاعله.
    الانم پروفایلش عکس خودش و دوس دخترشو گذاشته.
    کلا سو رفتار داره.

  12. کاربران زیر از آیسانا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    شوهرم از اشناهای دورمونه
    نمیدونم چرا ازش متنفر بودم.دست خودم نبود.چون سنتی ازدواج کردم همش فکر میکردم بخاطر پول بابام بامن ازدواج کرده.چون سه سال ازش بزرگترم.
    متاسفانه خیلی رفتارای بدی باهاش داشتم.همش تحقیرش میکردم.حتی جلوی دوستش و خانم دوستش گفتم ازش بدم میاد دوسش ندارم.
    ولی بخدا بعدش بهش علاقمند شدم.دوسش داشتم با اینکه هیچ تلاشی نکرد که منو بخودش علاقمند کنه.واقعا بعد اون دوروز خیلیییی بد شد .کلا منو رها کرده بود ولی من میرفتم سمتش.که بعد دوماه اذیت و ازار من گفت اصلا دوست ندارم.نمیخوامت.نمیتونم با رفتارایی که باهام داشتی کنار بیام.
    ولی من دچار عذاب وجدان شدیدی شدم بخاطر رفتارام.
    ولی اون اصلا باور نکرد.چون میدونست خانواده ی ابروداری هستم و اهل طلاق نیستیم فکر میکرد بخاطر ترس از طلاقه.
    واینم بگم بعد اینهمه تحقیری که شدم تو این مدت ولی هنوزم دوسش دارم.حاظرم باهاش زندگی کنم.
    ولی من بعد دوروز عقد حتی یدونه پیامم ازش ندارم.
    اون دوماهم که بزور باهام بود بقول خودش از ترس خانوادش بوده.
    خب اینکه حتی جلوی دوستشو خانومش تحقیرش کردی این خیلی بده ... آبروشو بردید غرورشو شکستید ولی کاریه که شده .... شاید اینکه بعد از محبت کردن بهش بازم برنگشته ترس از این داشته که دوباره این اخلاقاتونو ادامه بدید از طرفی هم از چشمش افتادی دیگه .

    بازم میگم برای گرفتن حقو حقوقت باید با وکیل صحبت کنی .

    توی این دو سال با کسی رابطه نداشته ؟؟ اینکه دیگه تو فکر بهبود رابطتون نبوده شاید با کسی در ارتباط بوده .

  14. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل نفقه

    شما در اوج عشق و علاقه و رویا6اش ،رویایی که بنابه اظاهار شما بعد سه سال بهش رسیده ،با رفتار نادرست از چشمش افتادی ...همین ...حالا اگر بهشت هم جلوش بزاری ..اون لحظات تلخ تا اخر عمر یادش نمیره ...بهنظرم رفتارش طبیعی بوده و بعد دوسال جدایی هم اینکه اگر دوست دختر داشته باشه جای تعجب نداره .
    بعضی از کارها جای جبران باقی نمیزارن .

    به نظرم بدون اذیت کردن خودت و اون حق و حقوقت رو ببخش و ازش جداشو ...نه از شما چیزی به اون رسیده و نه از اون به شما ..پس هیچکدومتون رو اذیت نکن .شما تصور ازدواج رو تو نظرش خراب کردین تا جایی که هیچوقت نتونیت ببخشدتون و حتی ممکنه این دیدگاه بد روی زندگی ایندشم تاثیر بزاره .
    شما هم یختی کشیدی درسته ،ولی انصاف اینه که دیگه همدیگرو اذیت نکنید بخاطر رضای خدا از حق هم بگزرید و هرکدوم برید سر زندگی خودتون .

  16. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل نفقه

    تو اون دوماه اول فقط از طریق تلفنش اذیتم میکرد.خیلی مشکوک بود
    هر وقت تماس میگرفتم حتی نصف شب درحال مکالمه بود.
    بعد از دوماهم که گفت برو و نمیخوامت هر وقت زنگ میزدم گوشیو میداد دست دختره.
    اینجوری میخواست عذابم بده.
    الانم پروفایلش عکس خودش و دختره گذاشته.
    اخه دوستش همون اوایل بهم گفت اگه بره با یه دختر دیگه دوس شه چیکا میکنی .منم گفتم کی میاد با این دوس شه.
    احساس میکنم داره انتقام میگیره ازم.چون غرورشو خورد کردم.
    ولی واقعا ادم بی ظرفیتیه.چون خیلی زود ازش عذر خواهی کردم.ولی همش میگفت دیگه دیره.غرور له شدم برنمیگرده

  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    تو اون دوماه اول فقط از طریق تلفنش اذیتم میکرد.خیلی مشکوک بود
    هر وقت تماس میگرفتم حتی نصف شب درحال مکالمه بود.
    بعد از دوماهم که گفت برو و نمیخوامت هر وقت زنگ میزدم گوشیو میداد دست دختره.
    اینجوری میخواست عذابم بده.
    الانم پروفایلش عکس خودش و دختره گذاشته.
    اخه دوستش همون اوایل بهم گفت اگه بره با یه دختر دیگه دوس شه چیکا میکنی .منم گفتم کی میاد با این دوس شه.
    احساس میکنم داره انتقام میگیره ازم.چون غرورشو خورد کردم.
    ولی واقعا ادم بی ظرفیتیه.چون خیلی زود ازش عذر خواهی کردم.ولی همش میگفت دیگه دیره.غرور له شدم برنمیگرده
    مقصر این ماجرا شمایی
    حالا تا فردا هم بخای ازش بد بگی من میگم مقصر شمایی
    چون که به خاطر پول بابات و ضعفای اون عین برده باهاش برخورد کردی
    فکر کردی برده هست که هرجور میخای باهاش حرف بزنی
    و نهایتا اونم واکنش بدی نشون داده
    طوری که کلا ازت زده شده
    به نظر میرسه خیل مغروری و باید بری پیش مشاور قبل هر کاری

  19. کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    من اشتباهات خودمو قبول دارم.ولی اون اصلا به من فرصت جبران نداد.همش میگفت بی غیرتم اگه طلاقت ندم.
    بخدا اگه اجازه میداد تلاش کنمو بهش محبت کنم اونوقت میگفت نه .بازم همه چیو میبخشیدم ولی چون اذیتم کرد و نزاشت حتی شخصیت واقعیمو بهش ثابت کنم نمیتونم به این راحتی بگذرم.
    حتی یه جلسه مشاوره میومد باز قانع میشدم .ولی اون اصن نخواست درست بشه .
    کلا منو نمیخواسته.و حدسم درست بوده که قصدش چیز دیگه بوده.
    من هنوزم بخاطر رفتارام عذاب وجدان دارم ولی اون هر روز عکس یه دختر میزاره پروفایلش .

  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    خودمم قبول دارم خیلی مغرورم.و خیلی تند رفتم.و کلا تخریبش کردم.
    بدجور خورد تو پرش.
    ولی زود پشیمون شدم.حاظر بودم هرکاری براش انجام بدم.ولی واقعا اونا نیتشون این بوده من پسرشونو ادم کنم.کاری که خودشون نتونستن کنن.
    منم حدسم درست بود که چرا این پسر اینقد اصرار داره به ازدواج با من.
    من طاهر خوبی دارم ولی اون اصن منو ندیده بود بار اول که اومد خاستگاری.دلیلش چی میتونه باسه جز اینکه ...

  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    من اشتباهات خودمو قبول دارم.ولی اون اصلا به من فرصت جبران نداد.همش میگفت بی غیرتم اگه طلاقت ندم.
    بخدا اگه اجازه میداد تلاش کنمو بهش محبت کنم اونوقت میگفت نه .بازم همه چیو میبخشیدم ولی چون اذیتم کرد و نزاشت حتی شخصیت واقعیمو بهش ثابت کنم نمیتونم به این راحتی بگذرم.
    حتی یه جلسه مشاوره میومد باز قانع میشدم .ولی اون اصن نخواست درست بشه .
    کلا منو نمیخواسته.و حدسم درست بوده که قصدش چیز دیگه بوده.
    من هنوزم بخاطر رفتارام عذاب وجدان دارم ولی اون هر روز عکس یه دختر میزاره پروفایلش .
    اگه تو رو نمیخاست سه سال نمی اومد خاستگاریت...
    پس بیخودی توجیه نکن

  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    خودمم قبول دارم خیلی مغرورم.و خیلی تند رفتم.و کلا تخریبش کردم.
    بدجور خورد تو پرش.
    ولی زود پشیمون شدم.حاظر بودم هرکاری براش انجام بدم.ولی واقعا اونا نیتشون این بوده من پسرشونو ادم کنم.کاری که خودشون نتونستن کنن.
    منم حدسم درست بود که چرا این پسر اینقد اصرار داره به ازدواج با من.
    من طاهر خوبی دارم ولی اون اصن منو ندیده بود بار اول که اومد خاستگاری.دلیلش چی میتونه باسه جز اینکه ...
    همین فکرت تو رو بدبخت کرد
    چون که همش بدبینی
    چرا فکر نمیکنی شاید به خاطر خانواده خوبت امده خاستگاریت؟
    اگه به خاطر پول بابات فکر میکنی اومده چرا باید به این اسونی ولت کنه؟ و چرا باید دو روز بعدش پشیمون بشه؟ مگه الان بهش چیزی میرسه؟

  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    پدرش میگفت ما گفتیم خانواده خوبی داری میتونی پسرمو از رفیقای بدش جدا کنی.
    گفتم شما وادارش کردین که با من ازدواج کنه?گفت نه خودش میگفت.ما هم اصل و ریشه ی شمارو میشناختیم گفتیم کی بهتر از شما.
    الانم حکم جلبشو واسه مهریه گرفتم اصن نیست که نیست.پیداش نمیکنم.

  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    من الان میخوام بدونم بنظر شما حرفای من باعث شده که شوهرم سرد بشه و بره و پشت سرشم نگا نکنه یا موضوع عدم علاقه به منه.
    اخه حتی یه پیام از سمت اون ندارم.
    بالاخره اون منو عقد کرده اگه واقعا اهل زندگی بود یه فرصت کوچیک میداد.چون زندگی اونم هست.بالاخره منم حق و حقوقی دارم .

  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل نفقه

    اخه چه مهریه ای بده اون بدبخت ...وقتی حتی یه روی خوش توی بهترین لحظه عمرش ازتون ندیده ..مگه دست بهت زده اخه؟
    من میگم که اگر بهشنم بزاری جلوش فقط بخاطر اینکه بدجور از چشمش افتادی دیگه براش ارزش نداره ..بعد شما میگی فرصت جبران نداد؟
    احتمالا ادم احساسی بوده و شما زدی وسط همه احساساتش و این شده که یهو دلشو سنگ کردی ...
    حالا پدر مادرشم از برخوردش ناراحتن و یه چیزایی میگن که مثلا ادم نیست و اینا شما جدی نگیر ..اون بیچاره هام میدونن که الان شما میخوای با مهریه و ..پدرشو در بیاری دیگه چکار کنن .
    میگم بین خودت و خدای خودت خلوت کن و ببین حقش نیست اینکارو باهاش بکنی ..یه اشتباه بزرگ شما کردی اونم با نبخشیدن جبران کرد ..یر به یر شدین رفت ..
    خارج از شخصیت خانوادگیتونه که بخواین بخاطر هیچی مهریه بگیرین و یه جوونو بدحال تر از این کنین ..همین که میگی هی عکس عوض میکنه و ..ینی حالش خوب نیست و اشفته شده .شما از دلش چه خبر دارین .
    اون میخواسته یه زندگی تشکیل بده ..یه خانواده ..ولی ...

  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    پدرش میگفت ما گفتیم خانواده خوبی داری میتونی پسرمو از رفیقای بدش جدا کنی.
    گفتم شما وادارش کردین که با من ازدواج کنه?گفت نه خودش میگفت.ما هم اصل و ریشه ی شمارو میشناختیم گفتیم کی بهتر از شما.
    الانم حکم جلبشو واسه مهریه گرفتم اصن نیست که نیست.پیداش نمیکنم.
    با همین برخوردت چه انتظاری از طرفت داری؟
    شما که گفتی پدرت مرفه هست پس چرا اینقدر دنبال نفقه و مهریه ای؟؟
    با اینکه قبول داری اشتباه بزرگی کردی؟

  28. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    من الان میخوام بدونم بنظر شما حرفای من باعث شده که شوهرم سرد بشه و بره و پشت سرشم نگا نکنه یا موضوع عدم علاقه به منه.
    اخه حتی یه پیام از سمت اون ندارم.
    بالاخره اون منو عقد کرده اگه واقعا اهل زندگی بود یه فرصت کوچیک میداد.چون زندگی اونم هست.بالاخره منم حق و حقوقی دارم .
    سه سال بدبختی کشیده که باهات ازدواج کنه
    اخرشم تو جمع کاری کردی که خراب و خرد بشه
    دیگه چه عشقی///؟
    واقعا من دلم سوخت واسه اون پسره ایشالا هرحا هست خدا خودش کمکش کنه

  29. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    اره میفهمم بخدا.
    من خیلی کلنجار رفتم که مهریه اجرا نزارم ولی راستش تنها دلیلش این بود که یخورده اذیت شه و بخودش بیاد که زندگی زناشویی خیلی از این بحثا پیش میاد و نمیشه به این راحتی زن و رها کنی به امان خدا.شاید که سرش بخوره به سنگ برگرده.یا شاید دادگاه بفرسته مشاوره و مشکلمون حل شد .بخدا من ادم بی وجدانی نیستم.توزندگی حتی یه لقمه حروم نخوردم .حال اونم میفهمم انسانیت و گذشت رو میفهمم .به امام حسین قسم هرشب گریه میکنم.که من الان دارم یه انسانو عذاب میدم.از خونه فراری دادم به چه جرمی اخه?فقط به جرم بی پولی که نداره مهریه منو که دستشم بهم نخورده بده?هرشب با خدا و امام زمان حرف میزنم ولی حرف من مشکل من اینه که حتی فرمالیته بهم اجازه نداد که برم سمتش و شاید که محبتم میومد تو دلش.کم کم حسش برمیگشت.
    جلوی تمام خانوادش گفت نمیخوامت فقط برو .حالا من چجوری ببخشمش.
    خودمم بین دوراهی موندم.هدفم اینه که شاید از طریق دادگاه بشینیم و حرفامونو بزنیم یا درست میشه یا نه.اخه اون اصلا نشست حرف بزنه یا حرفای منو بشنوه .یا اینکه یه نفر سومی بینمون باشه و قضاوت کنه.

  30. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل نفقه

    عزیزم فقط یه چیزو بهت بگم یادت بمونه :

    هیچوقت پلای پشت سرتو خراب نکن ...

    شما دقیقا توی اون دوروز پلای پشت سرتو خراب کردی ، همیشه یه راه برگشتی برای خودت بزار ، کاری که شما نکردی ...

    چه تو زندگیه مجردید و در ارتباط با دوستو آشنا چه در آینده در ارتباط با همسرت توی هر بحثی هیچوقت حرفی به زبون نیار یا کاری نکن که پلای پشت سرت خراب بشه ، همیشه باید کنترل شده حرف بزنی که راهی برای برگشت بزاری !!

  31. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل نفقه

    چرا تو دوران نامزدی از هم جدا نشدین؟؟
    چرا با این مشکلات اخلاقی ازدواج کردین؟

  33. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    ما تو دوران عقدیم .یعنی اصن کارمون به عروسی نرسید.از همون روز اول عقدمون دچار مشکل شدیم

  34. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    ما تو دوران عقدیم .یعنی اصن کارمون به عروسی نرسید.از همون روز اول عقدمون دچار مشکل شدیم
    منظورم قبل از عقده
    شما همون اول نامزدی عقد میکنید؟

  35. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    اره.بعد از خاستاری و جواب مثبت فوری عقد میکنیم.

  36. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    اره.بعد از خاستاری و جواب مثبت فوری عقد میکنیم.
    خب این رسم خودش غلطه
    به نظر میرسه که سن شما و نامزدتون کمه
    چندسالتون هست؟

  37. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    من خیلی اصرار کردم یه هفته بعد عقد کنیم ولی خودش اصرار داشت سریع عقد کنیم.اگه بهم فرصت میداد کارمون به اینجاها نمیرسید
    ولی من فکر میکنم اون قبل من با کسی بوده که وقتی از من این رفتارارو دیده دوباره رفته سمت اون.
    الانم اصن از خونه فراری شده از ترس اینکه جلبش نکنم.شایدم رفته یکیو صبغه کرده.

  38. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    من خیلی اصرار کردم یه هفته بعد عقد کنیم ولی خودش اصرار داشت سریع عقد کنیم.اگه بهم فرصت میداد کارمون به اینجاها نمیرسید
    ولی من فکر میکنم اون قبل من با کسی بوده که وقتی از من این رفتارارو دیده دوباره رفته سمت اون.
    الانم اصن از خونه فراری شده از ترس اینکه جلبش نکنم.شایدم رفته یکیو صبغه کرده.
    سنتون؟

  39. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکل نفقه

    خانم محترم با دو الی سه روز بداخلاقی شما ناشزه محسوب نمیشی .
    در ضمن شما هنوز زیر یک سقف نرفتید به نظرم درست نباشه که با وجود وضع مالی ایشون نفقه رو به اجرا بزارید .چون این موضوع بیشتر معطلتون میکنه .
    فکر نمیکنم این رابطه دیگه ترمیم بشه .
    پس بهتره توافقی از هم جدابشید چون با کارهایی که شما در ابتدای امر انجام دادید منظورم توهین وتحقیر ایشون وبه دنبالش عدم توجه ایشون به شما وشکستن غرور شما در برابر خانواده ایشون هر کاری هم که برای بهبود این رابطه انجام بدین بیثمره.
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  40. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26202
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    سلام.
    من اردیبهشت 93 ازدواج کردم یکی دوروز اول نسبت به شوهرم حس بدی داشتم جوریکه ازش متنفر بودم.واشتباهم این بود که تنفرمو نشون میدادم.بعد از حدود یه هفته کم کم حسم برگشت و بهش علاقمند شدم.ولی متاسفانه اون یه ادم دیگه شد و از هر راهی واسه ازار من استفاده کرد.هیچ تماس تلفنی و رفت وامد باهام نداشت و تمام تماسها از سمت من بود هیچ ابراز علاقه ای بهم نداست.و همش حرف جدایی میزد.تلفناش مشکوک بود و حتی وقتی من میرفتم خونشون شبا نمیومد این اوضاع تا دوماه ادامه داشت تا اینکه خلاصه بعد از دوماه ازار روحی و روانی شدید با وجود ابراز علاقه ی شدید من بهم گفت نمیخوامت و ازت بدم میاد.دیگه جواب تلفنامو نمیداد حتی خانواده ها واسطه شدن جلسه گذاشتن ولی تو جلسات شرکت نمیکرد.وباوجود اصرار شدید من که اجازه بده بیام خونتون یا اینکه تو بیا ولی اجازه نداد.فقط حرف جدایی میزد.تا اینکه دوبار خودم رفتم خونشون ولی اصلا سمتم نیومد و حتی بهم نگا نمیکرد.فقط میگفت برو.نمیخوامت .شده بمیرم ولی باهات عروسی نمیگیرم.تنها حرفی که با من میزد همینا بود.برو ازت بدم میاد نمیخوامت.حالم بهم میخوره نگات کنم.
    که حتی پدرش گفت دختر جان پاشو برو خودتو معطل پسر من نکن.این انسانیت نداره.ولی واسه من خیلی غیر منطقی بود که بعد دوماه که اصلا هیچ شناختی رو اخلاقای من نداره بخواد همه چیزو بهم بریزه و اینقد محکم در برابر همه بایسته و بگه فقط طلاق.که حتی بهم میگفت ازدواج ما از اول اشتباه بوده.ولی من هر چی بهش میگفتم چجوری فهمیدی که اشتباه کردی ما که اصلا همدیگرو نمیشناسیم .ولی رفتارای دوروز اول عقدمونو بهانه میکردحتی خیلیییی اصرار کردم بیا قبل طلاق بریم مشاوره .خانوادس اصرار کردن ولی گوش نداد.
    الانم بعد یک سال التماس از سمت من واصرار اون برا طلاق من مجبور شدم قانونی اقدام کنم.دادخواست حقوقی و کیفری نفقه دادم.
    هنوز تعین جلسه نشده.
    الان میخوام راهنماییم کنید باوجود اینهمه رفتارای دور از انسانیت از سمت اون و اصرار شدیدش واسه جدایی و سرنزدن به من از تاریخ عقد تا حالا که دوسال گذشته اگه بیاد دادگاه و بگه این خانم دوروز اول عقد باهام بد رفتار کرده و ناشزه بشم من چه دفاعی میتونم کنم که بعد اینهمه عذاب از سمت اون من محکوم نشم و به حق و حقوقم برسم
    ممنونم.
    تو میخوای به حق و حقوق مالیت برسی
    یا میخوای با شوهرت بمونی و زندگی کنی؟
    اگه میخوای به حق و حقوق مالی برسی که قانونا بهت تعلق میگیره از تاریخ عقد بهت نفقه تعلق میگیره و اون باید پرداخت کنه
    مهریه هم همینطور
    ولی اگه میخوای با شوهرت زندگی کنی
    به نظرم اینکارو نکن چون حرمت های بینتون شکسته شده و حرمت بشکنه نمیتونین یه زندگی خوب باهم داشته باشین
    واسه ی داشتن یه زندگی مشترک خوب باید هر دو طرف بخوان نه یک طرف
    اگه شوهرت واقعا نمیخوادت
    جدا شو و مالی که قانونا بهت میرسه رو بگیر و راه زندگیتو یه جور دیگه در پیش بگیر
    چون دانشجوی حقوقم اگه کمکی از دستم بر میاد در مورد مراحل حقوقی میتونم کمکت کنم

  42. 2 کاربران زیر از shakila1994 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    یه موضوع دیگم هست .اینکه دوروز بعد عقد شوهرم منو رسوند دانشگاه.من با چن تا دوستای صمیمیم نشسته بودیم که یکی از همکلاسیامم اومد پیش ما.من داشتم از رفتارام با شوهرم براشون میگفتم اینکه اصن دوسش ندارم و اینا.بعد اون همکلاسیم که یکی از نخاله های دانشگامون بود و چن تا پرونده تو دادگاه داشت و از تمام خابگاها اخراج شده بود و سابقه ی دوست پسر دزدی داشت و تو دانشگام کمیته انظباطی بود گوشیمو گرفت ازم به بهانه ی اینکه ببینه اسم شوهرمو چی ذخیره کردم.منم با وجود اینکه میدونستم سابقه ی شماره دزدی داره ولی روم نشد گوشیرو ازش بگیرم.احساس میکنم اونروز شماره شوهرمو برداشته از گوشیم.چون بعد اونروز بود که شوهرم دیگه باهام بد شد.احساس میکنم امار بدی از من به شوهرم گفته یا اینکه حرفامو بهش انتقال داده که پیش دوستام گفتم دوسش ندارم و اینا.
    چون وقتی با شوهرم تلفنی دعوامون میشد میگفت دوست شیرازیت سلام میرسونه.
    که من مطمعن شدم دختره شماره رو برداشته و با دادن امار غلط منو تخریب کرده.
    چن روز پیشم که ابلاغیه مهریم دستش رسیده بود واسه اینکه منو بچزونه بهم پی ام داد شوهرم که دوس شیرازیت بیمارستانه زنگ بزن حالشو بپرس.که من مطمعن شدم از همون روز با دختره رفیق شده.
    حالا شما بگین مشکل از منه یا اون?کسیکه دوروز بعد عقد زنشو ول میکنه و با دوست زنش رفیق میشه اصن جایی برای بخشش گذاشته?بنظر من خواست خدا و حکمت خدا بوده من اون رفتارارو کنم و این اتفاقات بیفته تا ذات پلید اون معلوم بشه.

  44. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل نفقه

    عزیزم با چیزایی که از این آقا میگی ، اصلا مرد زندگی نبوده ...

    همون بهتر که با هم زیر یک سقف نرفتید

    ولی همینطور که دوستان گفتن ، مهریه و حق و حقوقتو ببخشو توافقی جداشید ، اینجوری اعصاب خوردیه خودتم کمتره .

    ولی کلا این جریان تجربه ای شد واست که نشناخته آدمارو قضاوت نکنیو سنجیده تر رفتار کنیو پلای پشت سرتو هیچوقت خراب نکنی .

  45. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    .
    تو میخوای به حق و حقوق مالیت برسی
    یا میخوای با شوهرت بمونی و زندگی کنی؟
    اگه میخوای به حق و حقوق مالی برسی که قانونا بهت تعلق میگیره از تاریخ عقد بهت نفقه تعلق میگیره و اون باید پرداخت کنه
    مهریه هم همینطور
    ولی اگه میخوای با شوهرت زندگی کنی
    به نظرم اینکارو نکن چون حرمت های بینتون شکسته شده و حرمت بشکنه نمیتونین یه زندگی خوب باهم داشته باشین
    واسه ی داشتن یه زندگی مشترک خوب باید هر دو طرف بخوان نه یک طرف
    اگه شوهرت واقعا نمیخوادت
    جدا شو و مالی که قانونا بهت میرسه رو بگیر و راه زندگیتو یه جور دیگه در پیش بگیر
    چون دانشجوی حقوقم اگه کمکی از دستم بر میاد در مورد

    ممنونم از لطفتون
    من میخوام اگه واقعا از ته دل و نه برای فرار از مهریه اگه میخواد زندگیمون درست شه و اگه واقعا منو نمیخواد حق.و حقوقمو بگیرم ازش و خلاص

  47. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    یه موضوع دیگم هست .اینکه دوروز بعد عقد شوهرم منو رسوند دانشگاه.من با چن تا دوستای صمیمیم نشسته بودیم که یکی از همکلاسیامم اومد پیش ما.من داشتم از رفتارام با شوهرم براشون میگفتم اینکه اصن دوسش ندارم و اینا.بعد اون همکلاسیم که یکی از نخاله های دانشگامون بود و چن تا پرونده تو دادگاه داشت و از تمام خابگاها اخراج شده بود و سابقه ی دوست پسر دزدی داشت و تو دانشگام کمیته انظباطی بود گوشیمو گرفت ازم به بهانه ی اینکه ببینه اسم شوهرمو چی ذخیره کردم.منم با وجود اینکه میدونستم سابقه ی شماره دزدی داره ولی روم نشد گوشیرو ازش بگیرم.احساس میکنم اونروز شماره شوهرمو برداشته از گوشیم.چون بعد اونروز بود که شوهرم دیگه باهام بد شد.احساس میکنم امار بدی از من به شوهرم گفته یا اینکه حرفامو بهش انتقال داده که پیش دوستام گفتم دوسش ندارم و اینا.
    چون وقتی با شوهرم تلفنی دعوامون میشد میگفت دوست شیرازیت سلام میرسونه.
    که من مطمعن شدم دختره شماره رو برداشته و با دادن امار غلط منو تخریب کرده.
    چن روز پیشم که ابلاغیه مهریم دستش رسیده بود واسه اینکه منو بچزونه بهم پی ام داد شوهرم که دوس شیرازیت بیمارستانه زنگ بزن حالشو بپرس.که من مطمعن شدم از همون روز با دختره رفیق شده.
    حالا شما بگین مشکل از منه یا اون?کسیکه دوروز بعد عقد زنشو ول میکنه و با دوست زنش رفیق میشه اصن جایی برای بخشش گذاشته?بنظر من خواست خدا و حکمت خدا بوده من اون رفتارارو کنم و این اتفاقات بیفته تا ذات پلید اون معلوم بشه.
    من بهت توصیه میکنم بیشتر توضیح ندی
    چون پای خودت بیشتر گیر میره
    خب فرض کنیم اصلا اون بد
    ولی شما چرا بعد دو روز عقدت رفتی تو جمع دانشگاهی در مورد شوهرت بد گفتی؟ و کلا نابودش کردی؟
    اگه دوستش نداشتی و فکر میکردی در حد تو نیست چرا بعله گفتی؟
    همون بار اول رد میکردی نه اینکه جوری نه بگید که سه سال بیفته دنبالت و اخرشم بشه این
    نهایتا تو این ماجرا پای شما گیرتره
    و مقصرترین

  48. کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    .
    تو میخوای به حق و حقوق مالیت برسی
    یا میخوای با شوهرت بمونی و زندگی کنی؟
    اگه میخوای به حق و حقوق مالی برسی که قانونا بهت تعلق میگیره از تاریخ عقد بهت نفقه تعلق میگیره و اون باید پرداخت کنه
    مهریه هم همینطور
    ولی اگه میخوای با شوهرت زندگی کنی
    به نظرم اینکارو نکن چون حرمت های بینتون شکسته شده و حرمت بشکنه نمیتونین یه زندگی خوب باهم داشته باشین
    واسه ی داشتن یه زندگی مشترک خوب باید هر دو طرف بخوان نه یک طرف
    اگه شوهرت واقعا نمیخوادت
    جدا شو و مالی که قانونا بهت میرسه رو بگیر و راه زندگیتو یه جور دیگه در پیش بگیر
    چون دانشجوی حقوقم اگه کمکی از دستم بر میاد در مورد

    ممنونم از لطفتون
    من میخوام اگه واقعا از ته دل و نه برای فرار از مهریه اگه میخواد زندگیمون درست شه و اگه واقعا منو نمیخواد حق.و حقوقمو بگیرم ازش و خلاص
    وقتی باهاش زندگی نکردی چه حق حقوقی؟
    وقتی که میدونی هیچی نداره چه حق و حقوقی؟
    خودتو بزار جای اون چیکار کنه؟؟ نداره
    سه سال اومده بود باهات زندگی کنه و سه سال تلاش کرد ولی تو چی؟
    حتی دو روز هم تحمل نکردی

  50. کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26202
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    ببین خانمی اون اگه تورو بخواد نه به خودش اجازه میده با کسی دوست شه و حرفای کسی رو باور کنه و نه ازت دوری میکنه
    ولی اون هم دوست شده با دوستت
    و هم دو ساله به گفته ی خودت ازت دوری کرده
    اگه واقعا تورو میخواست و مرد شریفی بود به خودش اجازه چنین رفتار سردی رو میداد؟
    پس ازت میخوام نه از روی احساس بلکه از رو عقل بری جلو و روش یه خط قرمز بکشی و برای تنبیه اون که دوساله باهات این رفتار بد رو داره
    طبق روند قانونی پیش بری حقتو بگیری و هم اونو ادب کنی
    اگه هم یک زمانی نرم شد بدون بخاطر ندادن حقته
    چون قبل اینکه قضیه تون دادگاهی بشه راه برای برگشت به سمت تو داشت و نیومد

  52. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    مشکل من اینه که خانوادش میدونستن ما خانواده ی ابروداری هستیم ولی دست پسر معتادشونو گرفتن اومدن در خونه ی ما.و اون رفتارای اول من همه بهانه ای شد که به اعتیاد پسرشون اعتراف کنن.و من خودم دیدم مواد مصرف میکرد.
    اونا بقصد اینکه پسرشون بیاد خونه ی ما درست میشه اومدن خاستگاری من.ولی خدای من یه حس تنفر از اون انداخت تو دلم تا کم کم و همین اول کار ذاتشون معلوم شه.ادم با دشمنش این کارو نمیکنه ولی اینا بخاط اینکه از دست پسرشون راحت شن دختر مردمو بدبخت کردن و با حیثیت ما بازی کردن.اینجاست که نمیتونم بگذرم از حقم.
    اصن اعتیادشو بیخیال شم قضیه دختر بازیشو تنوع طلبیشو چیکار کنم.
    نداشتن علاقشو چیکار کنم.
    اونا با همه چیز من بازی کردن.بخاطر منافع خودشون.
    اون رفتارای اول من بهانه بوده

  53. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26202
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali.moshaver نمایش پست ها
    وقتی باهاش زندگی نکردی چه حق حقوقی؟
    وقتی که میدونی هیچی نداره چه حق و حقوقی؟
    خودتو بزار جای اون چیکار کنه؟؟ نداره
    سه سال اومده بود باهات زندگی کنه و سه سال تلاش کرد ولی تو چی؟
    حتی دو روز هم تحمل نکردی
    یکی میبینی هیچی نداره واقعا هیچی نمیتونی ازش بگیری و توی قضیه ی جدا شدن هیچ گناه و تقصیری نداره
    اینجا باید زن انسانیت داشته باشه و ببخشه و توافقی جدا شه
    ولی گاهی هست که فرد از همین نداشتن ها سو استفاده میکنه و ادم رو بازی میده
    درسته زیر یه سقف نرفتن
    ولی از زمانی که عقد میکنن نفقه باید پرداخت کنه و مخارج زن با شوهره ربط به این نداره که زیر سقف رفتن یا نرفتن این یه چیز قانونی و شرعی هستش
    مگر اینکه زن از تمکین خودداری کنه که این خانم میگن میخواد زندگی کنه ولی شوهر خودداری میکنه
    این رو هم بدونین که دادگاه نمیاد یقه مرد رو بگیره بگه سریع پولو بریز به حساب
    کلی مراحل اعتراض و کارشناسی داره
    گاهی وقتا بوده که طرف سه ماهی یه سکه پرداخت کرده چون واقعا مالی نداشته
    ولی به هر حال ضرر مالی به اون دختر زده و باید تا قسمتی جبران کنه حتی با سه ماهی یه سکه
    بلاخره اینو در نظر بگیر اگه قرار بود برن زیر یه سقف با ندارم ندارم که زندگی نمیکردن باید خرجشو میداد

  54. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط shakila1994 نمایش پست ها
    یکی میبینی هیچی نداره واقعا هیچی نمیتونی ازش بگیری و توی قضیه ی جدا شدن هیچ گناه و تقصیری نداره
    اینجا باید زن انسانیت داشته باشه و ببخشه و توافقی جدا شه
    ولی گاهی هست که فرد از همین نداشتن ها سو استفاده میکنه و ادم رو بازی میده
    درسته زیر یه سقف نرفتن
    ولی از زمانی که عقد میکنن نفقه باید پرداخت کنه و مخارج زن با شوهره ربط به این نداره که زیر سقف رفتن یا نرفتن این یه چیز قانونی و شرعی هستش
    مگر اینکه زن از تمکین خودداری کنه که این خانم میگن میخواد زندگی کنه ولی شوهر خودداری میکنه
    این رو هم بدونین که دادگاه نمیاد یقه مرد رو بگیره بگه سریع پولو بریز به حساب
    کلی مراحل اعتراض و کارشناسی داره
    گاهی وقتا بوده که طرف سه ماهی یه سکه پرداخت کرده چون واقعا مالی نداشته
    ولی به هر حال ضرر مالی به اون دختر زده و باید تا قسمتی جبران کنه حتی با سه ماهی یه سکه
    بلاخره اینو در نظر بگیر اگه قرار بود برن زیر یه سقف با ندارم ندارم که زندگی نمیکردن باید خرجشو میداد
    بعله از منظر حقوقی حق با شماست
    من بیشتر از منظر اخلاقی به مساله نگاه میکنم

  55. کاربران زیر از ali.1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    بخدا همش بهانست.اون منو نمیخواد اصن منو دوس نداسته.من یدونه پیام ازش نداشتم و ندارم.یه شب پیش من نخوابیده.زندگیش شده بود موبایلش و دوستای معتادش.
    ارزوم این بود یه زنگ بزنه حالمو بپرسه.هرموقعم من زنگ میزدم درحال مکالمه بود.خیلییییی عذابم داد.
    الانم دارم گریه میکنم .این اواخر که دیگه رفته بود وقتی زنگ میزدم دختر گوشیشو جواب میداد.میگفت خانمشم .
    اینا واسه یه زن اینم اول ازدواج که چی عرض کنم دوماه بعد عقد خیلییییی سنگینه.

  57. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26202
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    ببین عزیزم هم تو اشتباه کردی هم اون
    یه ازدواج کاملا اشتباه بوده
    الان گریه کردن واسه گذشته دردی دوا نمیکنه
    به این فکر کن چطور میتونی سریع تر از این قضیه پاتو بکشی بیرون و خلاص شی
    قرار نیس یه عمر زندگیت پاسوز این اشتباه شه
    ویرایش توسط shakila1994 : 01-30-2016 در ساعت 11:40 PM

  58. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    بله مشکل قانون ما همینه که اینجور ادمایی که ندارن دلشون گرمه که چون نداریم پس هر روز یه زن میگیریمو راحت ولش میکنیم چون قانونی وجود نداره که از ما پول بگیره.همبن کاری که شوهرم کرد.اون میدونه چخبره که بخودش اجازه داد راحت بعد دوماه اذیت و ازار شدید منو ول کنه و دوساله ازش خبری نیست.و ازش فقط یه اسم تو شناسنامم مونده
    اینا خیلیییی درده بخدا.
    اگه با خوبی و خوشی و رفتار معقول و انسان پسندانه میرفت خیالی نبود ولی شماها نمیدونید چیکار کرد.چون بهتر از ماها میدونه من دستم از لحاظ قانونی جایی بند نیست.
    ولی اینجور ادما نمیدونن از دست من فرار کنه از دست قانون در بره ولی از دست خدا کجا میتونه در بره.
    آهی که از دل من بلند میشه یه روزی به زمین گرم میزنش.خدا جای حق نشسته.خود خدا هم میدونه چقد تلاش کردم از ته قلبم که برش گردونم حتی پیش خود خدا سجده کردم و استغفار کردم بخلطر اینکه دلشو شکسته بودم.به همون خدا قسم من از طلاق نمیترسم.من میخواستم واسه بهبود رابطمون تلاش کنم.اخه اون منو نمیشناخت .چون دوماه بیشتر باهم نبودیم.

  59. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    خب مگه نمیخواست جدا بشه?من بهش التماس میکردم بزار بیام پیشت ولی اون التماس میکرد برو اقدام کن واسه طلاق.
    من از ته دل میگفتم دوست دارم و دلم تنگ شده ولی اون میگفت ازت بدم میاد .
    پس چرا الان نمیاد دادگاه طلاقمو بده?
    اون اگه مرد بود میومد تکلیف زندگی خودشو مشخص میکرد.
    الان کجاس? با کیه?

  60. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    بله مشکل قانون ما همینه که اینجور ادمایی که ندارن دلشون گرمه که چون نداریم پس هر روز یه زن میگیریمو راحت ولش میکنیم چون قانونی وجود نداره که از ما پول بگیره.همبن کاری که شوهرم کرد.اون میدونه چخبره که بخودش اجازه داد راحت بعد دوماه اذیت و ازار شدید منو ول کنه و دوساله ازش خبری نیست.و ازش فقط یه اسم تو شناسنامم مونده
    اینا خیلیییی درده بخدا.
    اگه با خوبی و خوشی و رفتار معقول و انسان پسندانه میرفت خیالی نبود ولی شماها نمیدونید چیکار کرد.چون بهتر از ماها میدونه من دستم از لحاظ قانونی جایی بند نیست.
    ولی اینجور ادما نمیدونن از دست من فرار کنه از دست قانون در بره ولی از دست خدا کجا میتونه در بره.
    آهی که از دل من بلند میشه یه روزی به زمین گرم میزنش.خدا جای حق نشسته.خود خدا هم میدونه چقد تلاش کردم از ته قلبم که برش گردونم حتی پیش خود خدا سجده کردم و استغفار کردم بخلطر اینکه دلشو شکسته بودم.به همون خدا قسم من از طلاق نمیترسم.من میخواستم واسه بهبود رابطمون تلاش کنم.اخه اون منو نمیشناخت .چون دوماه بیشتر باهم نبودیم.
    مثلا میخای چه بلایی سرش بیاد که اروم بگیری؟
    دلت میخاد بمیره اره؟؟
    مگه چیکار کرده؟
    غیر از اینه که الان از خونه پدیریش هم فراریش دادی؟

  61. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26202
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل نفقه

    تو که میدونی داره از همین نداشتنش سو استفاده میکنه قانونی پیش برو
    نمیاد خب نیاد
    اینجور به ضررشه
    قاضی حکمشو میده
    اعتراض هم نکنه خب دیگه بهتر
    کارات سریع تر پیش میره
    پس غصه نیومدنو نخور
    اخر سر بعد نفقه و مهر اقدام به طلاق کنی و نیاد
    بعد سه بار اخطار دادگاه طلاقتو میده
    و اون میمونه زیر بار پرداخت حقت
    میتونی یکم اذیتش کنی به جبران اذیتی که تورو کرد
    تازه قرار نیس که بتونی همه مهرتو بگیری
    نصفش بهت تعلق میگیره و پرداخت شرطو شروطی داره

  62. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    واسه مهریم که چن تا ابلاغیه رفت براش نیومد دادگاه.محکوم شده و حکم جلبشم گرفتم ولی اصن نیست .نفقمم همینطور .یه شکایت دیگه واسه ترک انفاق کردم که کیفریه هنوز واسمون وقت رسیدگی تعیین نشده.
    ترک انفاق واسه اینه که چون نفقه نداده باید بره زندان.جون ترک انفاق جرمه.
    نفقمم کارشناسی شده از زمان عقد تا زمانیکه طلاق بده ماهی سیصد باید پرداخت کنه.
    میگم هیچکدوم از جلساتو نیومده که حداقل بیاد بگه ندارم و قسطی کنه و خودشو راخت کنه.
    الانم هر چی نیاد ماه به ماه به پرداخت نفقم اضافه میشه.
    الان مشکل من اینه اگه تو دادگاه ترک انفاق بیاد و بگه این زن رفتارش باهام اینجوری بوده منو محکوم کنه چیکار میتونم کنم?
    اگه بگم من حلظرم برم زندگی کنم و دوسش دارم بنظرتون بازم میتونه منو محکوم کنه ?جون اگه من محکوم شم نفقه بهم تعلق نمیگیره

  63. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    واسه مهریم که چن تا ابلاغیه رفت براش نیومد دادگاه.محکوم شده و حکم جلبشم گرفتم ولی اصن نیست .نفقمم همینطور .یه شکایت دیگه واسه ترک انفاق کردم که کیفریه هنوز واسمون وقت رسیدگی تعیین نشده.
    ترک انفاق واسه اینه که چون نفقه نداده باید بره زندان.جون ترک انفاق جرمه.
    نفقمم کارشناسی شده از زمان عقد تا زمانیکه طلاق بده ماهی سیصد باید پرداخت کنه.
    میگم هیچکدوم از جلساتو نیومده که حداقل بیاد بگه ندارم و قسطی کنه و خودشو راخت کنه.
    الانم هر چی نیاد ماه به ماه به پرداخت نفقم اضافه میشه.
    الان مشکل من اینه اگه تو دادگاه ترک انفاق بیاد و بگه این زن رفتارش باهام اینجوری بوده منو محکوم کنه چیکار میتونم کنم?
    اگه بگم من حلظرم برم زندگی کنم و دوسش دارم بنظرتون بازم میتونه منو محکوم کنه ?جون اگه من محکوم شم نفقه بهم تعلق نمیگیره
    ماشالا چقدر هم پیگیر زندگیت بودی خخخخ
    بیشتر که دنباله نفقه ای تا زندگی مشترک

  64. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26236
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نفقه

    بله حقمو میگیرم چون درحقم ظلم شده و به تعبیری جنایت.
    حقمو میگیرم چون خودش اینو خواسته من نمیخواستم.
    من میخواستم زندگی کنم ولی اون نخواست.
    نمیتونم بعد دوسال که ترکم کرده یراست برم درخواست طلاق بدم و خوش بحال اون و امثال اون شه .فردا بره همین بلارو سر یه بدبخت دیگه بیاره.

  65. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26202
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل نفقه

    نه اون باید اثبات کنه حرفشو که این زن با من بد رفتاری داشته
    بد رفتاری هم باید پی در پی باشه نه دو سه روز
    پس تو محکوم نمیشی
    و اگر حکم خلاف این داده بشه تو میتونی به حکم اعتراض کنی و با بردن شاهد و پرینت و چیزای دیگه بگی که این اقا همش گفته ک نمیخوامت
    و هیچ رابطه ای با من نداشته چه برسه به اینکه من بخوام پی در پی بد رفتاری کنم
    نترس خانمی حق با توس 100٪ از نظر قانونی
    اون اگه نمیاد سز جلسه ها بخاطر اینه که میدونه حق با توس و دفاعی نداره

  66. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نفقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط آیسانا نمایش پست ها
    بله حقمو میگیرم چون درحقم ظلم شده و به تعبیری جنایت.
    حقمو میگیرم چون خودش اینو خواسته من نمیخواستم.
    من میخواستم زندگی کنم ولی اون نخواست.
    نمیتونم بعد دوسال که ترکم کرده یراست برم درخواست طلاق بدم و خوش بحال اون و امثال اون شه .فردا بره همین بلارو سر یه بدبخت دیگه بیاره.
    رو هم خوب چیزیه، که شما زیادشو داری

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد