نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: تفکر منفی خیانت

1159
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26322
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    تفکر منفی خیانت

    با سلام پسری هستم 26 ساله و مجرد
    مشکل من اینه که با دیدن شخصی که باهاشم با ی پسر دیگه در لحظه راجع بهش فکر های منفی و غلط میکنم و در همون لحظه با لحن بعد متهمش میکنم و وقتی که اون توضیح میده تازه می فهمم که چقدر اشتباه فکر کردم تا حالا 3 بار این قضیه برام پیش اومده و هر 3 بار اشتباه کردم به خدا خسته شدم از این طرز تفکر تو رو خدا کمکم کنید
    بار اول دوست دختر اولم بود باهاش جدا بودم و یه روز رفیقم اومد بهم گفت که اونا پشت ترک یه موتور دیده من بدون اینکه فکری کنم بهش پیام دادم و اونو به خیانت متهم کردم و بعدش متوجه شدم داییش بوده
    ولی باز برام درس نشد
    بار دوم دوست دخترم را رفتم دنبالش که باهاش برم بیرون از اومدن امتناع کرد و من ناراحت شدم و منتظرش موندم و دنبالش کردم و دیدم سوار ی ماشین شد و دوباره همون موقع بهش اس ام اس دادم و متهمش کردم و باز اشتباه کردم
    و این بار آخر کسی را که واقعا دوسش دارم و بخاطر این رفتارم از دست دادم اتفاقی دیدمش توی محیط دانشگاه با ی پسر هست چون تازه بخاطر اینکه شرایط مالیم درست نبود و نمیتونستم باهاش ازدواج کنم ازم جدا شده بود فکر کردم که با یکی دیگه دوست شده که اینبار هم افتضاح بود
    از این همه اشتباه خسته شدم و می خوام خودمو اصلاح کنم نمیدونم چرا زمانی که این موارد برام اتفاق می فته به جای اینکه با احترام از طرفم علت حضورشو اونجا بپپرسم در لحظه قضاوت می کنم
    مقداری از این فکر های منفی بخاطر شرایطیه که توش بزرگ شدم
    تو رو خدا کمکم کنید واقعا دارم از زندگیم نا امید میشم و احساس می کنم نمیتونم با کسی باشم چون ممکنه راجع بهش قضاوت غلط کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23975
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    49
    تشکر شده 135 بار در 79 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    وقتی شخصی را نمی شناسید و یا کاری را برای بار اول انجام می دهید ، اینکه شک کنید و یا حس بی اعتمادی داشته باشید کاملا عادی است. اما گاهی برخی از افراد نسبت به اشخاصی که شناخت کامل به آنها دارند نیز حس بی اعتمادی دارند …
    بیماری شک از آن بلاهای خانمان سوزی است که فرد مبتلا را محکوم به زندگی در جهنمی دائمی می کند. شک از رذائلی است که دنیا و آخرت انسان را با هم به باد می دهد، فرد را گرفتار نوعی سیاهی و بدبختی طاقت فرسا می کند، روابط را ویران می سازد و خانواده ها را به باد می دهد. انسان شکاک در جامعه جایی ندارد و محکوم به تنهایی ابدی است.
    شک نوعی اختلال وسواسی است که گاه فرد را گرفتار رفتارهای غیرعادی و جنون آمیز می کند. فرد شکاک همواره خود را در معرض خطر می بیند و حالت فرد تحت تعقیب را دارد و عاشق تعبیر «همه از پشت خنجر می زنند» است! معاشرت با فرد شکاک و بی اعتماد، حقیقتاً غیرقابل تحمل و آزاردهنده است، زیرا این افراد بی عاطفه اند و نمی توانند با دیگران رابطه عاطفی پایداری را برقرار کنند. این اختلال گاه شدت می یابد و شخص، کج خیال و بدبین و به اصطلاح پارانوئید می شود. این افراد دائم مانند خانم مارپل دنبال قاتل یا قاتلین می گردند و ذره بینی به اندازه کره زمین در دست گرفته اند تا موارد مشکوک را کشف کنند، پرده از خیانت و بی وفایی این و آن بردارند و به هر کسی که دستشان می رسد، تهمت بزنند.
    در نگاه آن ها هر حرکت کوچکی مدرک خیانت است و دنیا پر از گرگ هایی است که هر لحظه درصددند آن ها را بدرند! در این افراد نشانی از بخشش و مهربانی وجود ندارد، دائم رفتار و گفتار دیگران را تعبیر سوء می کنند، به هیچ کس اعتماد ندارند، هر مطلب ساده ای در نظر آنان یک توطئه بزرگ است، با همه درگیرند، صمیمیت و شادمانی را نمی شناسند، دوست و همراهی ندارند و خدا نکند صاحب پست و مقام هم بشوند. آن وقت است که روز زیردستان خود را سیاه می کنند. همواره دیواری از ترس بین این افراد و دیگران وجود دارد، هیچ کس را دوست ندارند و دیگران هم نمی توانند آن ها را تحمل کنند. به علت تهمت زدن های ناروا به دیگران، پیوسته با همه درگیر می شوند. عاشق شکایت و کلانتری و دادگاه هستند و بیشتر عمرشان را در محاکم مختلف سپری می کنند. بیماری شک در میان زنان شایع تر است در هر حرف ساده ای دنبال سرزنش و توهین می گردند، اشتباهات دیگران را هرگز فراموش نمی کنند، مسائلی را که می توان به سادگی نادیده گرفت، بزرگ می کنند و دنبال تلافی کردن هستند. این افراد غالباً هنگامی برای درمان مراجعه می کنند که اضطراب و افسردگی آن ها شدت پیدا کرده است و معمولاً هم به علت همان بی اعتمادی و شک، درمان را نصفه نیمه رها می کنند.

    روان درمانی راه حل غلبه بر شکاکی
    اطرافیان بیمار از آنجا که کلافه و خسته می شوند، سعی می کنند داروهای آن ها را به شکلی به خوردشان بدهند، اما این شیوه قابل ادامه نیست و در صورتی که بیمار متوجه شود، شک و بی اعتمادی او بیشتر می شود. یگانه راه درمان شک و سوءظن، درمان تخصصی روان درمانی است تا ریشه های بدبینی، احساس حقارت، احساس ناامنی و بی کفایتی بیمار شناسایی و با حوصله و در زمانی نسبتاً طولانی درمان شود. در این فرآیند ممکن است استفاده از دارو هم لازم باشد. از آنجا که افراد شکاک علاقه ای به ارتباط با دیگران ندارند و در صورت ایجاد رابطه، شور و احساسی از خود نشان نمی دهند و بیشتر به دنبال تنهایی و گوشه نشینی هستند..
    راه حل های درمان بی اعتمادی
    شاید یکی از راه های اولیه برای شروع درمان، تشویق آن ها به نوشتن، موسیقی، نقاشی یا هر هنر دیگری باشد که در ابتدای امر نیازی به تماس مستقیم با دیگران ندارند. بیمار از این طریق می تواند احساسات، ترس ها، نگرانی ها و عقده های خود را بیرون بریزد، بی آن که به کسی صدمه بزند. از سوی دیگر این نوع روان درمانی فردی معمولاً یگانه روشی است که این نوع بیماران می توانند تحمل کنند. هنر قادر است احساسات بیمار را برانگیزد و به تدریج در او شور و شوق پدید بیاورد.
    مرحله دوم شناخت اعضای خانواده بیمار از مشکل اوست که موجب می شود بهتر بتوانند او را تحمل کنند. توقع تحمل چنین بیماری آزاردهنده ای از سوی دیگرانی که خبر از وضع بیمار ندارند، توقع بی جایی است، اما اگر اعضای خانواده به درستی توجیه شوند و در جریان این بیماری و عواقب شوم آن قرار بگیرند و حقیقتاً باور کنند که فرد شکاک و بی اعتماد به دیگران، بیمار است، به طور قطع بهتر می توانند به او کمک کنند. پس از آن که بیمار به تدریج ارتباط با خود و جهان پیرامون خود را درک کرد و به مرحله ای رسید که می شود او را کم و بیش تحمل کرد، حالا می توان با حوصله و کم کم مهارت های اجتماعی از قبیل ارتباط سالم با دیگران را شروع کرد.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیازمند نمایش پست ها
    با سلام پسری هستم 26 ساله و مجرد
    مشکل من اینه که با دیدن شخصی که باهاشم با ی پسر دیگه در لحظه راجع بهش فکر های منفی و غلط میکنم و در همون لحظه با لحن بعد متهمش میکنم و وقتی که اون توضیح میده تازه می فهمم که چقدر اشتباه فکر کردم تا حالا 3 بار این قضیه برام پیش اومده و هر 3 بار اشتباه کردم به خدا خسته شدم از این طرز تفکر تو رو خدا کمکم کنید
    بار اول دوست دختر اولم بود باهاش جدا بودم و یه روز رفیقم اومد بهم گفت که اونا پشت ترک یه موتور دیده من بدون اینکه فکری کنم بهش پیام دادم و اونو به خیانت متهم کردم و بعدش متوجه شدم داییش بوده
    ولی باز برام درس نشد
    بار دوم دوست دخترم را رفتم دنبالش که باهاش برم بیرون از اومدن امتناع کرد و من ناراحت شدم و منتظرش موندم و دنبالش کردم و دیدم سوار ی ماشین شد و دوباره همون موقع بهش اس ام اس دادم و متهمش کردم و باز اشتباه کردم
    و این بار آخر کسی را که واقعا دوسش دارم و بخاطر این رفتارم از دست دادم اتفاقی دیدمش توی محیط دانشگاه با ی پسر هست چون تازه بخاطر اینکه شرایط مالیم درست نبود و نمیتونستم باهاش ازدواج کنم ازم جدا شده بود فکر کردم که با یکی دیگه دوست شده که اینبار هم افتضاح بود
    از این همه اشتباه خسته شدم و می خوام خودمو اصلاح کنم نمیدونم چرا زمانی که این موارد برام اتفاق می فته به جای اینکه با احترام از طرفم علت حضورشو اونجا بپپرسم در لحظه قضاوت می کنم
    مقداری از این فکر های منفی بخاطر شرایطیه که توش بزرگ شدم
    تو رو خدا کمکم کنید واقعا دارم از زندگیم نا امید میشم و احساس می کنم نمیتونم با کسی باشم چون ممکنه راجع بهش قضاوت غلط کنم
    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم ولی حرفت کاملا درسته شما در زمان رشد و پرورش آسیب دیده ای و دچار اختلال شک(شخصیت پارانوئیدی) شده ای.!؟

    پسر باهوشی به نظر میایی پس میتونی با کمک یک مشاور آگاه این اختلال رو رفع کنی. پس از یکی از همکاران حاذق ما(مرد) در شهر خودتان کمک بگیرید.

    در ضمن عزیز این اختلال اگر مزمن و حاد بشه خانمان سوزه !!! پس حتما درمان رو شروع کن و تا پایان درمان از ازدواج دوری کن.

    موفق باشی

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  4. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26322
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم ولی حرفت کاملا درسته شما در زمان رشد و پرورش آسیب دیده ای و دچار اختلال شک(شخصیت پارانوئیدی) شده ای.!؟

    پسر باهوشی به نظر میایی پس میتونی با کمک یک مشاور آگاه این اختلال رو رفع کنی. پس از یکی از همکاران حاذق ما(مرد) در شهر خودتان کمک بگیرید.

    در ضمن عزیز این اختلال اگر مزمن و حاد بشه خانمان سوزه !!! پس حتما درمان رو شروع کن و تا پایان درمان از ازدواج دوری کن.

    موفق باشی

    سپاس
    دکتر
    با سلام آقای دکتر ممنون از راهنماییتون حتما باید با یک مشاور در تماس باشم توی این مدت فکر می کردم به مرور زمان و کسب تجربه بیشتر این مساله برام حل میشه توی شرایطی که روابطم با طرفم عادیه این احساسات را درون خودم حلش می کنم ولی اگه جدا باشم دگه نمی تونم به نظر خودم فکر کنم بخاطر ضعیف بودنمه که این رفتار تهاجمی و زشت را دارم و حق با شماست و ریشه در کودکیم داره چون محبت مادر و پدرا نچشیدم و همیشه با وجود بخاطر شرایطتم مجبور به عقب نشینی در مواجه با مسایل بودم و الان همون ترسهاست که داره نابودم میکنه

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26322
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    با عرض معذرت من بایستی به روانشناس مراجعه کنم یا یک مشاور ممنون میشم راهنماییم کنید

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیازمند نمایش پست ها
    با عرض معذرت من بایستی به روانشناس مراجعه کنم یا یک مشاور ممنون میشم راهنماییم کنید
    روانشناس.
    مشاور شمارو در امر ازدواج و تصمیم گیری های دیگر راهنمایی خواهد کرد .

  8. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیازمند نمایش پست ها
    با سلام آقای دکتر ممنون از راهنماییتون حتما باید با یک مشاور در تماس باشم توی این مدت فکر می کردم به مرور زمان و کسب تجربه بیشتر این مساله برام حل میشه توی شرایطی که روابطم با طرفم عادیه این احساسات را درون خودم حلش می کنم ولی اگه جدا باشم دگه نمی تونم به نظر خودم فکر کنم بخاطر ضعیف بودنمه که این رفتار تهاجمی و زشت را دارم و حق با شماست و ریشه در کودکیم داره چون محبت مادر و پدرا نچشیدم و همیشه با وجود بخاطر شرایطتم مجبور به عقب نشینی در مواجه با مسایل بودم و الان همون ترسهاست که داره نابودم میکنه

    نگران نباشید, به فکر درمان باشید بکی از همکاران مشاور حاذق مرد.


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    نگران نباشید, به فکر درمان باشید بکی از همکاران مشاور حاذق مرد.


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر



    ولی در حال حاضر ایشون نیاز به مراجعه به روانشناس دارند ؛همونطور که خودتون هم گفتید برای درمان اختلال شخصیت .

    مشاور درمان انجام نمیده !

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26322
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    نگران نباشید, به فکر درمان باشید بکی از همکاران مشاور حاذق مرد.


    موفق باشید

    سپاس

    دکتر
    متشکرم آقای دکتر همین امروز عصر اقدام کردم و رفتم ولی ایشون روانپزشک بودن و در دسترسم بودن فعلا برام ی قرص نوشتن

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیازمند نمایش پست ها
    متشکرم آقای دکتر همین امروز عصر اقدام کردم و رفتم ولی ایشون روانپزشک بودن و در دسترسم بودن فعلا برام ی قرص نوشتن
    یسیار خوب, ولی توضیحا اینکه درمان بهتره توامان باشه مشاوره+ دارو.

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26322
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    یسیار خوب, ولی توضیحا اینکه درمان بهتره توامان باشه مشاوره+ دارو.

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    با سلام
    ممنوننم از همراهیتون
    کلام شما کاملا درسته ولی دکتر قرص ضد افسردگی بهم داد گفت افسردگی خفیف دارید
    شرمنده آقای دکتر ی مطلبی هست اذیتم میکنه
    رابطه من با شخص آخر که عرض کردم ی رابطه کاملا درست بود و دلیل جدایی ما تنها این بود که ایشون اولویت اولش کار بود بعد زندگی و خانواده و می گفتن که جذابیتی براش نداره این مساله که اولویت اول زندگی باشه و بخاطر این مساله جدا شدیم ولی هنوز دوست بودیم تا اون اشتباه احمقانه دو روز پیش من که باعث شد ایشون به طور کل همه چیا فراموش کنن و بگه از تصمیمم راضیم
    البته حق کاملا با ایشونه و مقصر اصلی خود من هستم
    ولی این فکر که بخاطر این مساله بهترین شخص زندگیمو از دست دادم داره دیوونم میکنه امروز کارم شده فکر کردن و گریه کردن
    خیلی ضعیف شدم ممنون میشم یه راهنماییم بکنید

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26322
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    یسیار خوب, ولی توضیحا اینکه درمان بهتره توامان باشه مشاوره+ دارو.

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    با سلام ممنون از همراهی شما
    صحبت شما کاملا درسته ولی دکتری که مراجعه کردم گفتن من یه افسردگی خفیف دارم و دارو را برای اون تجویز کردن
    ببخشید یه مطلبی هست که خیلی اذیتم میکنه
    رابطه من شخص آخری که خدمتتون عرض کردم یه رابطه سالم و درست بود از همه لحاظ اما بخاطر این عمل زشتی که من انجام دادم ایشون کلا رابطشو با من قطع کرده و این که بخاطر این مساله ایشونو از دست دادم واقعا برام زجر آور شده و زمانی که به این قضیه فکر میکنم دیگه جلوی بغضمو نمی تونم بگیرم و مدام به خودم میگم چرا این عملو انجام دادم واقعا زمان برام اذیت کننده شده
    نمیدنم چکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تفکر منفی خیانت

    ببین پسر خوب حتما این رابطه خوب و...... نبوده!!!!!

    چطور میشه اجر اول و یا ردیف دیوار اول کج چید و بعد بگیم به به این صافترین و پرفکترین دیوار دنیاست!!!!!!؟؟؟؟

    نه عزیز شما تا اختلالت رو حل نکنی و درمان نشه. و رشد عقلی و بلوغ فکری و اجتمایی رو پیدا نکنی وارد هر رابطه ای که بشی حتما غلطه و نادرست!

    پس گذشته در گذشته ولش کن به درمان بپرداز و سپس وارد رابطه بشو.


    موفق باشی

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  16. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد