نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: ازدواج و ترس دو فرزند طلاق

891
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26463
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation ازدواج و ترس دو فرزند طلاق

    سلام و عرض ادب خدمت مشاور محترم. دختری 21 ساله هستم دانشجوی ترم هشت پزشکی که ده ماه هست با پسری 26 ساله و دارای لیسانس اما دارای شغل ازاد تجهیزات پزشکی در ارتباطم . من در تجربه اولم با پسری هم سن و هم رشته خودم و فوق العاده مذهبی اما رمانتیک ارتباط داشتم که با اینکه حتی دست من هم نگرفت اما سر قضیه خواستگاری خودش و خونوادش به نوعی تحقیرم کردن. به همین دلیل برای ارتباط های بعدی ام به دنبال پسری بزرگتر و منطقی بودم که با شرایط من جور در بیاد. با خیلی ها معرفی شدم و آشنا شدم اما حتی بیشتر از یک هفته آشنایی نمی کشید و می دیدیم به درد هم نمی خوریم
    با پسری که الان هستم همون ابتدای ماجرا مادرم خبردار شد و به دلایلی که فکر می کرد ما حدود رابطه را برقرار نکردیم و زیاد از حد قرار گذاشتیم مجبور کرد پسر را که به خواستگاری من بیاد.
    من و خود آون پسر چون شناخت زیادی از هم نداشتیم منصرف شدیم و ارتباطمون را قطع کردیم. دلیل من عدم شناخت کافی بود. دلیل ایشون رشته من که بالاتر از ایشونه . خلاصه بعد یک ماه باز با هم گشتیم و آیندفعه به قصد شناخت بیشتر من با خونواده اشون معرفی شدم و خواستم بشناسم .
    این مورد هم بگم هم من هم ایشون پدر و مادرمون تو سن بالا جدا شدن . و سر همین دوست نداشتیم بی گدار به آب بزنیم. و شاید دلیل علاقه امون و راحت بودنمون با هم این درک متقابل از طلاق بوده و هست.

    حالا بعد ده ماه که مشکلی هم نداریم تازه به این نتیجه رسیدیم ادامه بیشتر این رابطه منجر به وابستگی میشه . و خواستگار هایی برای من اومده که موقعیتشون بهتر از پسر فعلی زندگی ام هست و مسلما مادرم نظر قبل را نداره و اگر باهاشون مطرح کنم این پسرها را به دوست پسر الانم ترجیح میده. از طرفی دوست پسرم هم می خوان تکلیف خودشون را بدونن و به مشاور مراجعه کنیم و اگر صلاح دید مشاور مثبت بود به مادرم بگم . (چون مادر من بعد از مدت ها تازه فراموش کرده و مطرح کردن دوباره اش خیلی سخته)
    مشکلاتی که تو این چند ماه بهش پی بردیم اینه:
    اولین اختلاف سطح تحصیلات به خصوص اینکه من برای تخصص جدی فکر می کنم و مشکلی با اختلاف تحصیلات ندارم اما پسر فکر می کنن من بعدا این موضوع را سر کوفت می کنم براشون . و خودشون با وجود شغل قصد ادامه تحصیل دوباره دارن. من دوست ندارم مرد زندگی ام دائما خودش فکر کنه از من کمتره. در صورتی که من خودم دوست ندارم با پزشک ازدواج کنم.

    دو اختلاف مالی دوتا خانواده . اون ها موقعیت بهتری دارن نسبت به من که مادرم داره با حساب و کتاب زندگی را اداره می کنه. خودم هم کار می کنم.البته این اختلاف خیلی هم شدید و مساله ساز نیست .

    سوم اختلاف جو خانواده ها. خانواده درجه دو من خیلی مذهبی و سنتی هستند و رابطه فامیلی سردی داریم . در صورتی که ایشون فقط خانواده مادرشون مذهبی هستند. من خودم خیلی اینطور نیستم و با خانواده پدرشون که گرم هستن و آشنا هستم خیلی شاد و راحتم ( در واقع چیزی را که خودمون نداشتیم بین این ها پیدا کردم)

    مشکل چهارم تنها برادرم هست که افسردگی داره و هیچ دوستی نداره و پرخاشگره و تحت درمانه. و به همین دلیل فکر نکنم بعد ازدواج من بتونه راحت یه فرد جدید را قبول کنه. در مقابل برادر ایشون همسن داداش من هستن و بی شمار دوست دختر دارن . و کاملا در دو قطب مخالف !

    من تجربه تلخ طلاق را دیدم و به هیچ وجه نمی خوام یه ازدواج ریسک دار را تجربه کنم با اینکه حاضرم حالا ها حالا ها با این آقا دوست باشم ولی ازدواجی نباشه به دلیل مشکلات بالا که گفتم .

    من آنقدر سختی زندگی قبل و بعد طلاق را دیدم که به آقا پسر قولی ندادم با وجود اینکه حتی رابطه فیزیکی کمی باهاشون داشتم و همیشه از علاقه و عشق بینمون لذت بردم . اما اگر یه درصد بدونم این ازدواج خطر سازه رو این رابطه پا می زارم و ادامه نمیدم. چون اصلا ازدواج شوخی نیست و بحث دوستی کاملا جداست. ازدواج پیوند بین دوتا خانواده است نه فقط دوتا فرد... ایشون هم به طبع با وجود اینکه من را بهترین موقعیت زندگی اشون میدونن برای ازدواج اما دوست دارن که با مشاور جلو بریم. که بعدا شکست نخوریم .

    این هم بگم من اگر این انتخاب را بکنم باید جلوی خیلی ها بیاستم پس راه برگشت و تردید ندارم و نباید ریسک کنم .

    شما حالا بگید با توجه به اینها میشه با مراجعه به مشاور روی این رابطه و ازدواج فکر کرد. یا اصلا قابل بحث نیست و ادامه ندم ؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حساسیت و ترس دو فرزند طلاق در ازدواج با یکدیگر

    میخواستم بیشتر بنویسم ولی خب سوال آخرتون کار رو راحت تر کرد...

    بله مسلما مراجعه به مشاور صد در صد میتونه اثر بخش باشه، به نظرم بهتره اول خودتون به مشاور مراجعه کنید و مسائل رو کامل باهاشون در میون بذارید، اگه لازم باشه خود ایشون ازتون میخوان آقا هم در جلسات آینده مشاوره حضور داشته باشه.
    فقط نکته ای که توی حرف هاتون جلب توجه کرد، سختی اعلام دوباره این رابطه به مادرتون هست که یعنی مخالفت ایشون، و ممکنه مشکل ساز بشه و آینده ایشون مخالفت کنن
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  3. کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26463
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حساسیت و ترس دو فرزند طلاق در ازدواج با یکدیگر

    ممنون بابت خوندن سوال و پاسخگویی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حساسیت بیش از حد
    توسط fateme n در انجمن عدم تفاهم
    پاسخ: 31
    آخرين نوشته: 01-08-2017, 05:53 PM
  2. حساسیت و بدبینی بیش از حد همسر
    توسط saba-negaran در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 10-25-2015, 11:53 AM
  3. چارچوبهای سفت و سخت
    توسط omid123 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 08-17-2015, 11:14 PM
  4. حساسیت به رابطه
    توسط shayan_n در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 11-13-2014, 06:51 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد