نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: حسادت دوستم به ابراز علاقه من به همسرم

2787
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26427
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    حسادت دوستم به ابراز علاقه من به همسرم

    من یه دوستی دارم که ساکن ایران نیست و حدود دو ساله دوست صمیمی ایم .یعنی قبل از ازدواجم با همسرم با این خانم دوست بودم
    همسرمم کاملا ایشونو میشناسن و قبل از ازدواجمون با هم گه گاهی در حد سلام و احوالپرسی حرف میزدن که بعداز ازدواج خیلی کم شد
    این خانم تو ارتباط من و همسرم کلا همیشه خیلی سعی میکرد مشکل ایجاد کنه .مثلا بعداز عقدمون گذشته ی همسرممو با جزییات از دوست قدیمی همسرم پرسیده بود و به من گفت و مرتب اصرار میکرد که تمومش کنم که من و همسرمم سر اون جریان به شدت دعوامون شد و همسرم ناچار شد کل گذشته شو به من بگه با تمام جزییات تا دعوا ختم ب خیر بشه
    من اصلا خوشم نمیاد همسرم با دخترا چت خصوصی کنه .یعنی کلا دوست های عادی دختر هم ک دوست مشترکمون حساب میشن رو دوست ندارم خصوصی باهاشون حرف بزنه و ایشون هم رعایت میکنه
    اوایل ازدواجمون تو چند تا گروه چت بودیم که بیشتر خواننده بودیم و کمتر حرف میزدیم و بعد از یه مدت هم گروه منحل میشد
    تا دو ماه پیش که همین دوستم درگیر رابطه با یه پسر اروپایی شد و مرتب کمک میخواست که چی کار کنه و چی بگه و منم گاهی نمیدونستم برخورد درست چیه به همسرم میگفتم باهاش حرف میزد
    دو سه هفته ازین روال که گذشت دو سه بار همسرم وقتی سرکار بود من پی ام میدادم جواب نمیداد در صورتیکه آن بود و میفهمیدم داشته با دوستم حرف میزده و کل چتشون هم میدیدما
    بعد بحث میکردیم ک چرا جواب منو نمیده ولی جواب اونی ک ی دوست دوره رو میده میگفت کارش فورس بود و کمک فوری میخواست و..
    بعد از دو سه بار دیگه یه اخطار جدی ب همسرم دادم و گفتم ب هیچ وجه راضی نیستم با اون دختر به قصد کمک حتی حرف بزنه
    چون دوستم دقیقا هر روز ی بهونه ی جدید پیدا میکرد و ب اون متوسل میشد که با شوهرم حرف بزنه
    همسرمم رعایت کرد .حدود دو سه هفته بعد ازین قضیه باز دوستم هی ب من زنگ میزد ک گیر کردم و شوهرت پسرای اروپایی رو خوب میشناسه ازش کمک میخوام و... منم ب همسرم گفتم کمکش کنه
    همون شب همسرم چون حوصله ی چت نداشت به دوستم گفت بریم اسکایپ و حدود یه ساعت حرف زدن که تمام مدت خون خون منو میخورد و خودمو لعنت میکردم که چرا به همسرم گفتم کمکش کنه و چرا اصلا با این دختر دوستم و... حس خوبی نداشتم .بعد از تموم شدن حرفشون همسرم اومد پیشم که بغلم کرد که باهاش خیلی تند برخورد کردم و شب هم جدا خوابیدم و هر چی گفت چی شده گفتم هیچی
    دوستم ازین مدل دختراس که با هر پسری راحت لاس میزنه و فوق العاده هم بی ادبه .چند باری همسرم گفت رابطه تو تموم کن و من هربارمیگفتم علی رغم همه بدی هاش درد و دلامونو ب هم میگیم و خوبه
    فردا صبحش من و همسرم سرکار بودیم .من از ساعت یازده تا یک مرتب واتس اپ همسرمو چک کردم و آن بود .دوستمم آن بود
    حدود ساعت یک همسرم بهم زنگ زد حالمو بپرسه که گفت با فلانی دو سه ساعت واتس آپ حرف زدم و اینا رو گفتیم و کلی خندیدیم و.. منم گفتم چه جالب و قطع کردم
    دیگه همسرم تا شب به من هیچ زنگی نزد.هیچی! ساعت هفت و هشت داشتم از محل کارم برمیگشتم زنگ زدم به شوهرم گفت هنوز سرکارم و سرم خیلی شلوغه این روزا و... منم هر چی داد بود سرش زدم l گفتم میرم خونه ی بابام و قطع کردم
    شب اومد اونجا باهام کلی حرف زد و گفت چون تو گفتی کمکش کردم و اصلا بلاکش میکنم و منم گریه کردم و خلاصه کلی عذرخواهی کرد و برگشتم خونمون
    دیگه همسرم با دوستم حرف نزد.حتی یه کلمه
    گاهی دوستمم پی ام میداد همسرم جواب نمیداد
    تا پریشب که من تو پیج شخصیم عکس خودمو و همسرمو گذاشتم و دوستم اومد زیرش نوشت این مسخره بازیا چیه مثلا میخوای چی رو ثابت کنی؟
    گفت دوست دارم پیج خودمه ! گفت منم هزار تا چیز دوست دارم تو عقده ای ای بدبخت و...
    منم کامنتاشو پاک کردم
    من و دوستم هیچ دعوایی هم قبلش نداشتیما.حتی همون شب کلی حرف زده بودیم! اصلا رفتاراش شوکم کرد.بعد باز کامنت گذاشت ک چرا کامنتمو پاک کردی؟ گفتم خوشم نیومد پیج خودمه و گفت بدبخت نذار دهنم باز شه بگم چه قدر آدم کثیفی بودی و هستی و شوهرت خبر نداره و...گفت هر چی ازت میدونمو میگم .و باز خوب شد شوهرت اومد گرفتت دست از سر نخ دادن به بقیه پسرا برداریو.....منم کاملا هنگ کرده بودم !
    چون میدونه همسر من رو این چیزا حساسه عمدا این دروغ ها و مزخرفاتو نوشت
    من بلاکش کردم به همسرم گفتم اونم بلاکش کرد و گفت بره گم شه دیگه فکرشو نکن
    بعد دوستم به همسرم پی ام داد که واقعا آفرین خیلی مردی به خاطر اون میمون قید همه دوستاتو و گفت تو به خاطر زنت قید فلان خانم (که تو گذشته با همسرم دوست بوده و الان هی پیغام پسغام میفرسته که باز با همسرم باشه و شوهرم محل نمیذار ) و... رو زدی و این یه روز تنهات میذاره بعد میفهمی چه گندی به زندگیت زدی و.... و همسرمم بهش گفت کشش نده و برو به زندگیت برس باز دوستم پی ام داد و همسرم دیگه جواب نداد
    من هنوز باورم نمیشه صمیمی ترین دوستم داره این کارا رو میکنه و اینجوری دروغ میگه برای به هم زدن رابطه ی ما
    آخه چرا انقدر آدما پست شدن
    دیشب انقدر حالم بد بود به همسرم گفتم من از زندگیت میرم واقعا کشش جنگیدن با آدمای گذشته و حیوونای الانو ندارم میدونم کارم اشتباه بود و همسرمم گفت من با توعم نترس
    نگرانم .میترسم بالاخره ب چیزی که میخوان برسن

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26468
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    12
    تشکر شده 20 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار وحشتناک دوستم با دیدن ابراز علاقه ی من به همسرم

    سلام.واقعا خیلی خوبه که شما و همسرتون باهم صادق هستید خیالت راحت باشه تا زمانی که هردو پشت هم باشید و با صداقت باهم برخورد کنید و بهم اعتماد داشته باشید هیچ کس نمیتونه رابطه اتون خراب کنه.تمام راه های ارتباطی با دوستت قطع کن دوستی که اینطور باشه ارزش دوستی نداره و به قول همسرت در ارتباط نباشید بهتر ارزش زندگی به این خوبی بیشتر از این هاس.زندگی خوبی را براتون ارزو مندم

  3. 2 کاربران زیر از ژرمیناسه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : رفتار وحشتناک دوستم با دیدن ابراز علاقه ی من به همسرم

    عزیزم اول از همه خودت هم خوب میدونی که کارت اشتباه بوده که هردفه که دوستت از شوهرت کمک خواست گذاشتی با هم چت کنن یا تو اسکایپ با هم در ارتباط باشن .

    تو که یکی دو دفه بعد برخوردی که با شوهرت داشتیو شوهرت گفت دیگه جوابشو نمیدم بعد گریه و زاریه دوستت نباید دوباره به همسرت میگفتی بره کمکش کنه ...

    کمک که چه عرض کنم ، بهونه واسه حرف زدن ، چون دوست تو با ننه من غریبم بازی که در میورد میخواسته با شوهرت صحبت کنه .

    اون میخواسته به شوهرت نزدیک بشه و تورو یه جورایی از چشمش بندازه .

    شوهرت هم خداروشکر فهمیدست که گفته دیگه جوابشو نمیدم ولی احساس میکنم یه کوچولو هم دوست داشته باهاش حرف بزنه .

    ولی معلومه زندگیشو دوست داره که دیگه بلاک کرده و به دوستت گفته کشش نده و به زندگیت برس... یعنی حرفاش واسه شوهرت مهم نیست .

    فقط تنها کاری که باید بکنی اینه که باز بعد یه مدت ارتباطتو با این دختره از سر نگیری

    بدون این دختره (( دوست )) نیست

    نگو واسه هم دردو دل میکردیم ، تو اگه واسش دردو دل میکردی الان آتو نمیگرفت حرفاتو

    اگه دوستت بود الان بلای زندگیت نمیشد ، اینکه داره تلاش میکنه تو و شوهرتو از هم دور کنه ... پس این دوست نیست !!

    به نظر من به شوهرتم بگو میترسم از روزی که نقشه هاشون بگیره و منو تو رو به جون هم بندازن فقط با دروغاشون ... که شوهرتم اگه از یه جایی یه حرفی شنید راجب شما باور نکنه .
    ویرایش توسط love : 02-13-2016 در ساعت 11:51 AM

  5. 3 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رفتار وحشتناک دوستم با دیدن ابراز علاقه ی من به همسرم

    دوست عزیز کاملا میفهمم چی میگی چون یکی از این ادما تو زندگی من هم هست.
    دوست من بعد از ازدواج افتضاحش رفت شهرستان و هر چندوقت یکبار که میاد تهران مدام اصرار داره بیاد خونه ما. منم متاسفانه روم نمیشه بهش بگم نه.
    اون هم هروقت میاد کلی حرفای زشت به من و همسرم میگه و تا چند روز اعصابمونو خراب میکنه.
    حتی یه بار بهم گفت تعجب میکنم تو که بچه دار هم نشدی، شوهرت چرا نگهت داشته!!!!
    درصورتیکه هروقت میاد خونه ما، صددرصد برای بچه ش هدیه میگیرم و کلی هم ازشون پذیرایی میکنم و هرگز ازدواج داغونش رو به روش نمیارم.

    چیزی که من فهمیدم اینه که بعضی ادما عقده ای هستن. یعنی چشم دیدن شادی دیگرون رو ندارن. حالا یا خودشون به چیزایی که میخواستن نرسیدن (مثل دوست من و شما) و از اینکه دیگرون به چیزایی که میخواستن رسیدن احساس حقارت میکنن در نتیجه با خوار کردن طرف مقابل میخوان خودشونو بالا بکشن.
    یا کلا بیمارن که براشون مهم نیست تو چه جایگاهی هستن. کلا از داشته هاشون لذت نمیبرن و حتی اگه طرف مقابل نصف امکانات اونهارو هم نداشته باشه، با کوچکترین پیشرفت، حسادت اونها برانگیخته میشه و درگیری راه میندازن.

    اما چیزی که جالبه اینه. خود اون فرد حسود، بیشتر از اینکه بقیه رو ازار بده، خودشو ازار میده.
    مطمئن باشین حرفا و کارای دوستتون نیمی از چیزی که تو ذهنشه هم نیست. صد برابر اون رو حرص خورده تا بتونه بخشی شو به شما انتقال بده.
    تنها کاری که میشه کرد قطع رابطه سریع و قطعی با دوستتونه.
    کاری که من هم انجام دادم. ارزش زندگی ادم بیشتر از اونه که به خاطر چهارتا ادم عوضی دور و برش، بهم بخوره.
    اگه همسرتون هم ازتون خواسته با اون خانم رابطه نداشته باشید، پس موظفید به حرفش گوش بدین.
    هرچی رابطه کش پیدا کنه، تاثیرس رو زندگی شما عمیقتر و بدتر میشه.
    وقتی اون خانم براحتی شما و همسرتونو زیر سوال میبره، شمام خجالت و رودربایستی رو کنار بذارین و قاطعانه جلوش وایسین.
    شاید اولش سخت باشه چون خودم هم چندبار اول نتونستم حرفمو قاطع بزنم ولی وقتی به نجات زندگیم فکر کردم، تصمیم گرفتم هرکاری میشه بکنم تا پای اون خانمو از زندگیم ببرم.
    الان اعصابم راحته و ذره ای هم عذاب وجدان ندارم.
    به قول همسرم، اون ادم باید ناراحت باشه که دوست خوبی مثل تورو از دست میده، نه تو. چون همیشه تو برای اون پیشقدم میشدی.
    خیلی راحت حرفتونو بهش بزنین. نمیخواد هم وارد جزییات دلخوریاتون بشین چون ممکنه بخواد توجیه کنه یا شمارو متهم به سوتفاهم کنه.
    فقط یه کلمه بگین همسرم دوست نداره با دوستان سابقم در ارتباط باشم. ببخشید.
    و تمام.
    شاید اولش استرس داشته باشین اما بزودی اونقدر ارامش میگیرین که از وضع حالاتون خنده تون میگیره.


    موفق باشین.

  7. 2 کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : حسادت دوستم به ابراز علاقه من به همسرم

    – صمیمی ترین دوست همسرتان را به یک وعده غذایی در خانه تان دعوت کنید.

    -اگر همسرتان دوست دارد رییسش را به خانه دعوت کند، میزبان خوبی باشید و با او موافقت کنید. این کار باعث می شود او از اینکه همسری حامی دارد احساس غرور کند.

    از توصیه های خانم لاو این دو مورد رو نمیپسندم .تاپیک آقای خونه خانم رو فراموش نکن .

    این دعوت کردن ها این عواقب رو به دنبال داره .البته دوست وکارفرمای مجرد .

    اشتباه شما این بوده که همسرتون رو وارد ماجرا کردید .

    چنانچه کمکی از خودتون بر نمیاد از همسرتون هم کمک نخواهید .

    به هر حال این دوست شما از اول هم نیت خودش رو نشون داده ولی شما دیر متوجه شدید .

    ایشون که ایران نیستن که تهدیدی برای شما به وجود بیاد ولی به هر حال مواظب باشید .

    بلک کردن ایشون زیاد کاربردی نمیتونه باشه .از یه در دیگه وارد میشه

    شما بیشتر از گذشته به همسرتون عشق بورزید تا حتی به ایشون فکر هم نکنه .چه برسه به ارتباط و....

    من موردی رو سراغ دارم که آقا خانم رو به منزل پدرشون میفرسته وقتی خانم بدون اطلاع وارد میشه همسر ودوست عزیزش رو باهم .....
    ا
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  9. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حسادت دوستم به ابراز علاقه من به همسرم

    چرا ب همسرتون گفتین کشش جنگیدن ندارین؟؟؟
    شما باید برای زندگیت تلاش کنی
    ازین ب بعد باید محبتتو بیشتر کنی ب همسرت
    اینقد زیاد ک نتونه ثانیه ای ب یکی دیگه فکر کنه
    یا کسی بتونه ذهنشو درگیر کنه
    مث پروانه دورش بگرد

    بعدشم جوری رفتار کن ک بقیه حسرت ب دل بمونن
    ن اینکه جا خالی بدی
    تا یکی دیگه بیاد از جای خالیت سواستفاده کنه
    و جاتو برای همسرت پر کنه

    تمااااام راهای ارتباطیتو با اون خانوم قط کن
    تمامشو
    هم خودت
    هم همسرت

    خداتو شکر کن ک ایران نیس والا ی مشکل دیگم ب اینا اضافه میشد

    موفق باشی
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خانواده ام دوستم ندارند
    توسط ملیحه رضایی در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 04-14-2022, 11:16 PM
  2. آيا دوستم دارد؟
    توسط Saharp در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 01-13-2016, 10:58 PM
  3. سردی در رفتار دوستم
    توسط Mr.z در انجمن سرد شدن رابطه
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 05-06-2015, 09:24 PM
  4. رابطه با همسر دوستم
    توسط kh.cheshmak در انجمن خیانت
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 04-22-2015, 08:19 PM
  5. افسردگی دوستم بخاطر مرگ پدر
    توسط m&ghafari در انجمن افسردگی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 04-14-2015, 12:33 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد