احساس اضطراب و سردرگمي

[سما]

باعرض سلام وادب

من كمك فكري مي خوام ويك جورايي دچار اضطراب وسردرگمي هستم نمي دونم همش فكر ميكنم دچار اضطراب مزمن وپارانويا شدم مي دونين چيه متاسفانه همش اين فكرها به سرم ميزنه كه يه عده دارن ازنظرروحي و رواني منو بازي ميدن و من هيچ كاري نمي تونم بكنم نمي دونم احساس مي كنم دچار وسواس فكري بدي شدم كمك كنين به كمك فكري وهمدردي نياز دارم به كسي ديگه اي هم نمي تونم بگم چون حرفم را باور نمي كنن مي گن حساسي زيادي يا زيادي گير ميدي ازنظر كاري ومالي هم دچار اضطراب هستم همش اين فكر مياد به ذهنم كه يه اشتباه مالي مي كنم ومشكل پيدا مي كنم آخه من كارمند حسابداري يك شركت خصوصي هستم

[Ravanshenas]

باعرض سلام وادب

من كمك فكري مي خوام ويك جورايي دچار اضطراب وسردرگمي هستم نمي دونم همش فكر ميكنم دچار اضطراب مزمن وپارانويا شدم مي دونين چيه متاسفانه همش اين فكرها به سرم ميزنه كه يه عده دارن ازنظرروحي و رواني منو بازي ميدن و من هيچ كاري نمي تونم بكنم نمي دونم احساس مي كنم دچار وسواس فكري بدي شدم كمك كنين به كمك فكري وهمدردي نياز دارم به كسي ديگه اي هم نمي تونم بگم چون حرفم را باور نمي كنن مي گن حساسي زيادي يا زيادي گير ميدي ازنظر كاري ومالي هم دچار اضطراب هستم همش اين فكر مياد به ذهنم كه يه اشتباه مالي مي كنم ومشكل پيدا مي كنم آخه من كارمند حسابداري يك شركت خصوصي هستم

باسلام
به مشاور خوش آمديد
چندسالتونه؟
مجرد هستيد يا متأهل؟
چند وقته اين مشکلات رو پيدا کرديد و چى شد که اين افکار به ذهنتون خطور کرده؟ اتفاق خاصى براتون افتاده؟
آيا توى خانواده يا اقوامتون کسى سابقه ى بيماريهاى اعصاب و روان داره؟
خودتون تا به حال مراجعه اى به روانپزشک يا روانشناس داشتين؟

[سما]

باسلام
من 36 سالمه ومجرد هستم .تو خانواده مون هم كسي مشكل اعصاب وروان نداره مشكل من خيلي حاد نيست فقط من كمك مي خوام براي همفكري وتصميم گيري البته اون حسهايي كه گفتم سراغم مي آد ولي اينقدر حالم بد نيست فقط يك مقدار استرس دارم و اين هم بر مي گرده به اشتباهي كه كردم . انتخاب اشتباه ، عشق اشتباه و مي خوام اين عشق اشتباهي را ازبين ببرم ولي هرچي سعي مي كنم موفق نمي شوم . مي دونيد سربسته بگم يك رابطه اشتباه بايك آدم اشتباهي و خلاصه گاهي اوقات رابطه صميمي تر مي شد ولي غافل ازاينكه اين آدم نامزد داره و قرار ه بادخترخاله اش ازدواج كنه ولي به من دروغ گفته ونگفته كه نامزد دارم ومن هم پرس وجو نكردم خلاصه اشتباه پشت اشتباه ولي سه سال است كه اين آقا ازدواج كرده و ازهم مسخره تر اينكه من زير نظر اين آدم دارم كار مي كنم و البته هيچ رابطه اي بااين آدم ندارم فقط رابطه كاري و گاهي اوقات واقعا خيلي عذاب مي كشم نمي تونم توي اين اوضاع كاري كارم رو ازدست بدم ازدواج كه نكردم بيكارهم بيشم ديگه واويلا .كمك فكري مي خوام . درضمن خيلي حالم بدنيست . فقط يك مقدار دودل - مضطرب ودچار وسواس فكري هستم . مي دونين چيه همش اين فكر مي آد به ذهنم كه توي كار حسابداري اين آدم ممكنه يك كاري بكنه كه من ندانسته توي فشار قراربگيرم و... نمي دونين بعضي مواقع اين استرس ها به نظرم كشنده مي آد . البته اعتقاداتم بدنيست و توكلم به خدا ست ولي خب ديگه آدميزاده ديگه غير قابل پيش بيني.

[سما]

باسلام
راستي يه چيز ديگه هم بايد بگم اينه كه من حدود 10سال پيش يك مورد نامزدي نافرجام نزديك به عروسي داشتم كه بخاطر شكاك بودن طرف مقابل نامزدي ام به هم خورد و يك مورد ديگه هم داشتم به خاطر عدم تفاهم اخلاقي واعتقادات به هم خورد وبعد از آن متاسفانه ديگه مورد خوبي براي ازدواج نداشتم خواستگار داشتم ولي باشرايط من جور نبودن يا ميشنيدن كه نامزدي ام به هم خورده مي رفتن و پشت سرشون و هم نگاه نمي كردن .خلاصه بگم خدارو شكر ازنظر سلامتي و ظاهر مشكلي ندارم ولي توي اين موارد بدشانس بودم . الان هم كه وضعيت جوري شده كه كسي كه سن وسالش به من نزديك باشه يا نيست اگه باشه مناسب نيست . يااكثرن هم ازمن كوچكترن .

[helena]

مشاورعزيز جوابم منم بده.توي قسمت كم كم دارم افسردگي ميگيرم سوال نوشتم