چطور عشق قدیمی رو فراموش میکنه ؟

[sonia]

مدت دو سال هست که در محل کارم با پسری که سالهاست به عنوان همکار میشناسم به قصد ازدواج رابطه برقرار کردم.به من گفته بود که به مدت 10 سال با دختری که همکلاس و هم رشته دانشگاهش بوده دوست بوده و با همدیگه مشکل داشتن و نتونستن ازدواج کنن و 5 سال هست که به کل رابطه قطع شده چند وقت پیش اون دختر زمانیکه داشتیم با هم بیرون میرفتیم جلوی ما سبز شد و به من گفت تو کی هستی و باهاش چه رابطه ای داری گفتم شما خودتون کی هستین گفت من دوست دخترشم ابتدا دوستم گفت دروغ میگه و اومده رابطه ما رو خبر کنه ولی بعد از نشونیهایی که دختره داد فهمیدم دختره راست میگه و تو این 5 سال هم دوست دخترش بوده و در تمام مدتی که با من بوده با اون بیرون میرفته خونه دوستاشون میرفتن با هم مهمونی میرفتن و هر روز از طریق تلفن، ایمیل و اس ام اس باهاش صحبت میکرده و حتی باهاش رابطه جنسی داشته و خیلی هم بهش ابراز علاقه میکرده و براش کادو میخریده.حالا به من بگید چی کار کنم دوست پسرم میگه منو ببخش و متاسف هست میگه میخواشتم باهاش قطع رابطه کنم ولی نشده بود و حالا دیگه با این اتفاق همه چی تموم شده به نظرتون باورش کنم؟فکر میکنم نمیتونه اونو فراموش کنه و عاشق اون دختر هست ولی چون به دلایل مالی و اینکه دختره خیلی ازش سرتر هست و نمیتونه اونو خوشبخت کنه نمیتونه با اون ازدواج کنه و داره از روی عقل یکی دیگه مثل من رو انتخاب میکنه.آیا ممکنه بتونه اونو فراموش کنه میترسم باهاش ازدواج کنم وبعد بدبخت بشم.میترسم همیشه منو با اون مقایسه کنه و هیچ وقت عاشق من نشه.تو رو خدا بگید کار درست و عاقلانه چیه؟

[راز]

سلام،من مشاور نیستم اما از زبان پسرها میگم که اگه پسری واقعأ دختری رو دوست داشته باشه نمیتونه فراموشش کنه و دختری که بعدش میاد همش مقایسه میشه مخصوصأ که رابطه جنسی داشته باهاش .آیا شما خودتون با دونستن این موضوع مشکل ندارید؟؟

[sonia]

سلام،من مشاور نیستم اما از زبان پسرها میگم که اگه پسری واقعأ دختری رو دوست داشته باشه نمیتونه فراموشش کنه و دختری که بعدش میاد همش مقایسه میشه مخصوصأ که رابطه جنسی داشته باهاش .آیا شما خودتون با دونستن این موضوع مشکل ندارید؟؟

ممنون که بعنوان یک پسر جوابم رو دادید راستش برام خیلی مهمه ولی الان چون هر روز سر کار میبینمش همش داره توجیه میکنه و منو گیج کرده مثلا میگه رابطه جنسیم از روی عادت بوده و پسرا مثل دخترا نیستن که معنی خاصی بده و این رابطه بدون عشق هم میتونه باشه ولی از طرفی فقط این نیوده خیلی براش کادو میخریده خیلی حمایت مالی و عاطفیش میکرده حتی بهش گفته بوده که من اگه ازدواجم بکنم هر روز بهت فکر میکنم و همیشه هر کاری داشته باشی برات انجام میدم و نمیتونم تصور کنم که رابطم با تو قطع بشه و هیچ خبری ازت نداشته باشم و از طرفی کلی با هم دوستای مشترک و خاطرات مشترک دارن از نظر سن و رشته دانشگاهی هم یکی هستند ولی تو این مدت منو حتی به هیچکدوم از دوستاش نشون نداد. دیگه اینکه اون دختر خیلی چیزا در مورد رابطشون گفت که نشون میده دوست پسرم خیلی بهش افتخار میکرده و دوستش داشته.از روی نشونیهایی که دختره داد متوجه شدم همه حرفاش راسته در حالیکه دوست من میگه دروغ میگه.چیز دیگه ای که خیلی آزارم میده این هست که من از نظر ظاهری خیلی با اون دختر فرق دارم
شما به عنوان یک پسر به من بگید مگه میشه که یک پسر هم از یه دختر سفید و بور و چشم رنگی خوشش بیاد هم از یه دختر چشم و ابرو مشکی؟تا جایی که من شنیدم هرکسی یه سلیقه ای داره.من فکر میکنم منو فقط بخاطر اینکه اخلاقم خوبه و یه زندگی آروم داشته باشه و بچه دار بشه انتخاب کرده و اون کششی که به اون دختر داره به من نداره ولی هر روز در محل کار داره منو توجیه میکنه که اینطور نیست و عشق رو میشه بوجود آورد و من تو رو خیلی دوست دارم و از این حرفا.

[M@hammad]

ازدواج یک دوستی ساده نیست . بحث یک عمر زندگی هست و اگر درست و با شخص درستی نباشه باعث صدمات و مشکلات بیشتری میشه . چون اصولا ازدواج برای صدمه دیدن نیست !

عشق و علاقه مهمه اما چیزی که بیشتر مهمه منطق و شخصیت طرف مقابل هست . شخصی که الان با یه دختر دیگه هست بعد به شما میگه منو ببخش و ... ، اگر فردا هم ازدواج کردید و این کار رو تکرار کرد میخواهید چیکار کنید ؟!

به نظر من زمان بیشتری برای شناخت ایشون بذارید و این تاپیکی که ایجاد کردید رو تا زمانی یکی از مشاور ها بهتون پاسخ کامل تر نداده ادامه بدید . البته باز "نظر شخصی" خود من اینه که همچین فردی به احتمال 80% نمیتونه شخص مناسبی برای ازدواج باشه !

[راز]

sonia من هم دختر هستم ولی حرف یک پسر رو براتون گفتم ، دوسته شما حتی اگر همه حرفاش درست باشه و اون خانوم باقصده خراب کردن رابطه شما جلو اومده باشه ، آیا شک در شما ازبین میره برای همیشه ؟؟ آیا شما با عشقش به اون خانوم مشکل دارید یا با رابطه جنسیش یا با دروغ و پنهان کاریش؟؟؟ بهرحال بنظر من از روی عادت اگر بوده خیلی بدتر هستش . اما اگر عادت بود چرا یک مدت طولانی با یک خانوم بوده؟ ازدواج وتشکیل زندگی مشترک خیلی متفاوت هست، منتظره پاسخ مشاور بمونید.

[sonia]

ازدواج یک دوستی ساده نیست . بحث یک عمر زندگی هست و اگر درست و با شخص درستی نباشه باعث صدمات و مشکلات بیشتری میشه . چون اصولا ازدواج برای صدمه دیدن نیست !

عشق و علاقه مهمه اما چیزی که بیشتر مهمه منطق و شخصیت طرف مقابل هست . شخصی که الان با یه دختر دیگه هست بعد به شما میگه منو ببخش و ... ، اگر فردا هم ازدواج کردید و این کار رو تکرار کرد میخواهید چیکار کنید ؟!

به نظر من زمان بیشتری برای شناخت ایشون بذارید و این تاپیکی که ایجاد کردید رو تا زمانی یکی از مشاور ها بهتون پاسخ کامل تر نداده ادامه بدید . البته باز "نظر شخصی" خود من اینه که همچین فردی به احتمال 80% نمیتونه شخص مناسبی برای ازدواج باشه !

ممنون از نظری که دادید مشکل اینه که ایشون فوق العاده آدمی هست که میتونه خوب صحبت کنه و دیگران رو در هر بحثی مجاب کنه و از اونجایی که ما سر کار با هم هستیم و کارمون هم به طور مستقیم در رابطه با هم هست و من مجبورم مدام به ایشون در حال گزارش کاری و دستور گرفتن باشم میترسم بلاخره با حرفاش منو تحت تاثیر قرار بده بهش گفتم که من دیگه بهت اعتماد ندارم میگه من برای جلب اعتمادت هر کاری انجان میدم رمز فیسبوک و ایمیلمو بهت میدم و موبایلمو هر وقت خواستی بیا چک کن و ببین که من رابطه م با اون قطع شده و همه چی تموم شده.بهش گفتم پس ذهنتو چی کار کنم حتما بهش علاقه داشتی که اینهمه مدت بهش ابراز علاقه میکردی و بهش محبت میکردی میگه نه من فیلم بازی میکردم که متوجه نشه من با کسی هستم و میخواستم ببرمش پیش روانشناس بگه ما بدرد هم نمیخوریم و بعد به خوبی از هم جدا بشیم.میگه ما خیلی با هم دعوامون میشد و من دیگه خشته شده بودم و مطئن بودم بدرد هم نمیخوریم.به نظر شما از اون کار بیام بیرون و دنبال کار دیگه ای باشم؟

[M@hammad]

ممنون از نظری که دادید مشکل اینه که ایشون فوق العاده آدمی هست که میتونه خوب صحبت کنه و دیگران رو در هر بحثی مجاب کنه و از اونجایی که ما سر کار با هم هستیم و کارمون هم به طور مستقیم در رابطه با هم هست و من مجبورم مدام به ایشون در حال گزارش کاری و دستور گرفتن باشم میترسم بلاخره با حرفاش منو تحت تاثیر قرار بده بهش گفتم که من دیگه بهت اعتماد ندارم میگه من برای جلب اعتمادت هر کاری انجان میدم رمز فیسبوک و ایمیلمو بهت میدم و موبایلمو هر وقت خواستی بیا چک کن و ببین که من رابطه م با اون قطع شده و همه چی تموم شده.بهش گفتم پس ذهنتو چی کار کنم حتما بهش علاقه داشتی که اینهمه مدت بهش ابراز علاقه میکردی و بهش محبت میکردی میگه نه من فیلم بازی میکردم که متوجه نشه من با کسی هستم و میخواستم ببرمش پیش روانشناس بگه ما بدرد هم نمیخوریم و بعد به خوبی از هم جدا بشیم.میگه ما خیلی با هم دعوامون میشد و من دیگه خشته شده بودم و مطئن بودم بدرد هم نمیخوریم.به نظر شما از اون کار بیام بیرون و دنبال کار دیگه ای باشم؟

خوب من هم جنس خودم رو خوب میشناسم . وقتی ما مرد ها از کسی خوشمون میاد دیگه این مسائل برامون اهمیتی نداره .

منطقی ترین کار ممکن ! چون همونطور که گفتید ایشون خوب حرف میزنن و احتمال اینکه شما رو گول بزنن زیاد هست و ممکنه بعدا از این قضیه پشیمون بشید .

اما باز من بهتون این نکته رو گوش زد میکنم ، منتظر باشید روانشناس های اصلی سایت پاسخ بدن . چرا که شاید راه حل ما درست نباشه . راه حل هایی که ما ارائه کردیم رو میتونید از هر فرد دیگه از جامعه دریافت کنید . اما حالا که به این سایت اومدید ، بهتره منتظر باشید مشاور های سایت راه کار درست رو در اختیارتون قرار بدن ....

[sonia]

خوب من هم جنس خودم رو خوب میشناسم . وقتی ما مرد ها از کسی خوشمون میاد دیگه این مسائل برامون اهمیتی نداره .

منطقی ترین کار ممکن ! چون همونطور که گفتید ایشون خوب حرف میزنن و احتمال اینکه شما رو گول بزنن زیاد هست و ممکنه بعدا از این قضیه پشیمون بشید .

اما باز من بهتون این نکته رو گوش زد میکنم ، منتظر باشید روانشناس های اصلی سایت پاسخ بدن . چرا که شاید راه حل ما درست نباشه . راه حل هایی که ما ارائه کردیم رو میتونید از هر فرد دیگه از جامعه دریافت کنید . اما حالا که به این سایت اومدید ، بهتره منتظر باشید مشاور های سایت راه کار درست رو در اختیارتون قرار بدن ....

ممنون از اظهار نظرتون حتما منتظر نظر روانشناس میمونم فقط منظورتون رو از اون جمله ای که رنگی کردید نفهمیدم یعنی شما بعنوان یک پسر فکر میکنین اینکه میخواسته اونو ببره پیش مشاور تا صدمه نخوره و از هم جدا بشن یعنی ازش خوشش میومده یا اینکه خودش هنوز دو دل بوده ، منظورتون رو نفهمیدم.

[M@hammad]

ممنون از اظهار نظرتون حتما منتظر نظر روانشناس میمونم فقط منظورتون رو از اون جمله ای که رنگی کردید نفهمیدم یعنی شما بعنوان یک پسر فکر میکنین اینکه میخواسته اونو ببره پیش مشاور تا صدمه نخوره و از هم جدا بشن یعنی ازش خوشش میومده یا اینکه خودش هنوز دو دل بوده ، منظورتون رو نفهمیدم.

منظورم اینه که اگر میخواد با شما باشه دیگه نباید اون دختر براش اهمیتی داشته باشه و اینکه ایشون میگن نگران هستند و میخوان به خوبی تموم بشه کمی مشکوک هست .

این شکی هم که میگم بابت این هست وقتی کسی هم زمان با دو تا دختر هست بهش نمیاد همچین روحیه لطیفی داشته باشه که نخواد به یه نفر صدمه ناشی از جدایی برسه . تعجب بر انگیزه !

[sonia]

ببخشید من روال اینجا رو نمیدونم چقدر طول میکشه روانشناس پاسخ بده به ترتیب هست یا اولویت دیگه ای داره؟ممنون میشم راهنماییم کنید

[mandana]

سلام دوست من
من هم با نظر دوست عزیزمون جناب m.yMJJ موافقم
حتی الامکان اگه براتون ممکنه محیط کارتونو عوض کنین تا مجبور نباشیم هر روز ایشونو ببینین چه بسا اینکه با گفته هاشون شمارو تحت تاثیر قرار بدن
بهتره مدتی با ایشون ملاقات نداشته باشید
با خودتون خلوت کنید و به دور از احساسات به این موضوع فکر کنید تا بتونید بهترین تصمیم رو بگیرید

[Hamid_N]

سلام.به عنوان یک پسر یه چند تا سئوال هست که فکر میکنم اول باید صادقانه بهشون فکر کنی و جواب بدی بعدش راحت تر میتونی تصمیم بگیری:
اول:فکر میکنی دلیل اینکه یک دختری تو خیابون شما رو با هم ببینه و بیاد جلو و به عنوان دوست دختر قبلی دوستت سئوال و جوابت کنه،میتونه از فقط روی قصد خراب کردن رابطه تون باشه؟
دوم:فکر نمیکنی وقتی یک نفر ،اول میگه ما رابطمون تمومه،بعدش معلوم میشه رابطه ادامه داشته و برای جوابش یه توضیحی میده که به گوش وفکر تو قانع کننده بیاد و میگه بر خلاف اینکه عاشقشه نمیتونن با هم باشن،حالا به هر دلیلی ، در واقع داره راهی رو برای رسیدن به خواسته خودش تو رابطتون باز میکنه؟

سوم:فکر نمیکنی خیلی سادگیه که بخوای فکر کنی واقعا یک عشق یا حالا رابطه 15 ساله رو میشه با اومدن کس دیگه ای حذف کرد و آیا دلیل این رابطه جدید اون آدم واقعا عشقه یا از روی تنوع طلبی و احساس کهنه شدن نفر قبلی و نیاز به یه تجربه جدید؟
چهارم:فکر کن و منطقا ببین اگر یکی با یک نفر 15 سال باشه و هنوز با اینکه میگه عاشقشه به دلایل مختلف که فقط برای رفع شکای تو به زبون میاره،باهاش ازدواج نکرده باشه،اینقدر قابل اعتماد هست که بخوای مطمئن باشی بعد از چند سالی برای خودت هم همچین برنامه ای پیاده نمیکنه؟

ببخشی شاید یک مقدارتند صحبت کردم ولی خیلی از ایرادایی که الان تو روابط وجود داره به خاطر اینه که خیلی ها به دلایل مختلف نمیخوان حتی به چیزی که میبینن اعتماد کنن و قبول کنن که داره بهشون دروغ گفته میشه و دارن بازی میخورن به این دلیل که نمیخوان این فرد جدیدی که پیداش شده رو از دست بدن و فکر میکنن شاید بتونن بعدها اوضا رو به نفع خودشون تغییر بدن ولی مطمئن باش کسی که تو رو وارد یه بازی میکنه،خودش مدت هاست تو همین بازیه ودقیقا همه چیز رو طبق قواعد خودش و دقیقا اونجوری که دلش میخواد اداره میکنه.و اگر یک روز تو این رابطه به اون چیزی که میخوای برسی مطمئن باش باز هم بازی برای اون آدم ادامه داره و تو رو از بازی خارج کرده.ما همیشه گول میخوریم دقیقا زمانی که خودمون دلمون بخواد.بعدا نرسی به نقطه ای که بگی گولم زد چون طبق اتفاقایی که تا الان تعریف کردی همه چی مشخصه.اگر تصمیمی میگیری قبلش کامل ازش مطمئن باش .موفق باشی

[sonia]

سلام.به عنوان یک پسر یه چند تا سئوال هست که فکر میکنم اول باید صادقانه بهشون فکر کنی و جواب بدی بعدش راحت تر میتونی تصمیم بگیری:
اول:فکر میکنی دلیل اینکه یک دختری تو خیابون شما رو با هم ببینه و بیاد جلو و به عنوان دوست دختر قبلی دوستت سئوال و جوابت کنه،میتونه از فقط روی قصد خراب کردن رابطه تون باشه؟
دوم:فکر نمیکنی وقتی یک نفر ،اول میگه ما رابطمون تمومه،بعدش معلوم میشه رابطه ادامه داشته و برای جوابش یه توضیحی میده که به گوش وفکر تو قانع کننده بیاد و میگه بر خلاف اینکه عاشقشه نمیتونن با هم باشن،حالا به هر دلیلی ، در واقع داره راهی رو برای رسیدن به خواسته خودش تو رابطتون باز میکنه؟

سوم:فکر نمیکنی خیلی سادگیه که بخوای فکر کنی واقعا یک عشق یا حالا رابطه 15 ساله رو میشه با اومدن کس دیگه ای حذف کرد و آیا دلیل این رابطه جدید اون آدم واقعا عشقه یا از روی تنوع طلبی و احساس کهنه شدن نفر قبلی و نیاز به یه تجربه جدید؟
چهارم:فکر کن و منطقا ببین اگر یکی با یک نفر 15 سال باشه و هنوز با اینکه میگه عاشقشه به دلایل مختلف که فقط برای رفع شکای تو به زبون میاره،باهاش ازدواج نکرده باشه،اینقدر قابل اعتماد هست که بخوای مطمئن باشی بعد از چند سالی برای خودت هم همچین برنامه ای پیاده نمیکنه؟

ببخشی شاید یک مقدارتند صحبت کردم ولی خیلی از ایرادایی که الان تو روابط وجود داره به خاطر اینه که خیلی ها به دلایل مختلف نمیخوان حتی به چیزی که میبینن اعتماد کنن و قبول کنن که داره بهشون دروغ گفته میشه و دارن بازی میخورن به این دلیل که نمیخوان این فرد جدیدی که پیداش شده رو از دست بدن و فکر میکنن شاید بتونن بعدها اوضا رو به نفع خودشون تغییر بدن ولی مطمئن باش کسی که تو رو وارد یه بازی میکنه،خودش مدت هاست تو همین بازیه ودقیقا همه چیز رو طبق قواعد خودش و دقیقا اونجوری که دلش میخواد اداره میکنه.و اگر یک روز تو این رابطه به اون چیزی که میخوای برسی مطمئن باش باز هم بازی برای اون آدم ادامه داره و تو رو از بازی خارج کرده.ما همیشه گول میخوریم دقیقا زمانی که خودمون دلمون بخواد.بعدا نرسی به نقطه ای که بگی گولم زد چون طبق اتفاقایی که تا الان تعریف کردی همه چی مشخصه.اگر تصمیمی میگیری قبلش کامل ازش مطمئن باش .موفق باشی

واقعا ازتون ممنونم که با پرسیدن این سوالا منو روشن میکنین میدونم که باید دقت کنم و خودمو گول نزنم.راستش فردای اونروز اون دختر به من یه ایمیلی داد و من تعجب کردم از اینکه ایمیل منو از کجا داشت توش توضیح داده بود من از روی کامنتهایی که تو فیسبوک بهت میزد بهش شک کردم و اونم کلی قسم خورد که اشتباه میکنی و برای اینکه جلب اعتمادشو بکنه میاد رمز فیسبوکشو میده به اون و بهش میگه برای اینکه خیالت راحت بشه برو همه لایکها و کامنتهایی که بهش زدم رو پاک کن و اونم این کار رو میکنه و تا مدتها رمز فیسبوکش رو داشته ولی چون بازم شکش برطرف نمیشه ایمیل منو یکجا یادداشت میکنه برای روز مبادا .خیلی عصبانی بود از اینکه همکارم گفته بود که اون دروغ میگه اون هم 10 تا ایمیل به من داد شامل کلی ایمیل و اس ام اس از چند ماه گذشته و حتی همون روز و روزهای قبلش که همش پر از ابراز علاقه بود و نشون میداد که همیشه در حال مهمونی رفتن و سینما رفتن و رستوران رفتن بودن به همراه دوستاشون همه با تاریخ و ساعت همه چی واقعی بود و نمیتونست دروغ باشه همه تاریخها با اون تاریخهایی که تو ذهن من بود همخوانی داشت حتی از تمام اتفاقات داخل شرکت ما خبر داشت.این که گفتید شاید تنوع طلب بوده و اون دختر عادی شده بوده درست نمیتونه باشه چون اگه تنوع طلب بود با اون دختر 15 سال نمیموند من با صمیمی ترین دوست همکارم صحبت کردم تایید کرد که 15 سال با اون دختر بود و همیشه با اون توی تمام مهمونیها و بیرون رفتناشون بوده و همیشه میخواسته با اون ازدواج کنه ولی اون میگفته باید از نظر تحصیلی دکترا داشته باشی و از نظر مالی خیلی قوی تر باشی تا با هم ازدواج کنیم حتی گفت همکارم بارها و بارها به دوست صمیمیش گفته که این لعنتی بعد 15 سال هیچیش براش عادی نشده و حسی که به اون داره تا حالا تو زندگیش به کسی نداشته ولی میگفت خیلی دعوا میکردن و اینکه چون اون دختر خیلی از هر نظر دختر بالایی بوده همکار من فکر میکرده نمیتونه خوشبختش کنه و بدرد هم نمیخورن و اینکه همکار من خیلی دوست داشته بچه دار بشه و فکر میکرده که داره دیر میشه و خیلی در رابطه با این موضوع افسرده شده بوده.وقتی من این حرفا و ایمیلا رو به همکارم گفتم به من گفت عشق باید بعد از ازدواج بوجود بیاد من مطمئن بودم که من و اون بدرد هم نمیخوریم.من بهش گفتم اگه فراموش نکردی چی گفت من زیادی اونو بزرگ کردم اونطوریا هم نیست.تو رو دوست دارم و بعد از ازدواج میتونم تبدیل به عشقش بکنم.بهش گفتم پس چرا تو این مدت موفق نشدی رابطه ت رو با اون تموم کنی گفت آخه اون شک کرده بود من نمیخواستم بفهمه و ناراحت بشه میخواستم وقتی باهاش رابطه رو تموم میکنم فکر کنه با کسی نیستم و این ابراز علاقه های این چند ماه به نوعی دروغ بوده و فیلم بازی میکرده.همش هم به من میگه تو پسرا رو نمیشناسی اگه میشناختی حرفمو باور میکردی.میگه خیلی ها از این زابطه ها داشتن که ناموفق بوده و نمیتونستن خوشبخت بشن و بعدش رفتن یه نفر دیگه رو عاقلانه انتخاب کردن و خوشبخت شدن میگه من تو رو از روی عقل انتخاب کردم و میتونیم خوشبخت بشیم.نمیدونم از طرفی این حرفاش منطقی هست از طرفی میترسم و شک دارم و همش فکر میکنم تمام زندگی باید با شک و تردید زندگی کنم.از طرفی توی اون ایمیل اون دختر نوشته بود هیچ وقت همکار منو نمیبخشه و دیگه به هیچ مردی اعتماد نداره و تا آخر عمرش بدبخت میشه و چجوری 15 سال رابطه رو فراموش کنه میترسم از اینکه آه اون دختر ما رو بگیره و بدبخت بشیم.

[سرمه]

خودت اگه 15 سال با یه پسر بودی، بعد میفهمیدی بهت خیانت کرد چه حالی بهت دست میداد?
مطمئن باش با این پسر خوشبخت نمیشی!
چون کسی که انقدر راحت کسی که 15 سال با اون بود رو میذاره کنار و به آینده اون دختر فکر نمیکنه...چطور میتونه ضامن خوشبختی یه دختر دیگه باشه. تا اینجا هم که همه گفتن اون پسر مناسب ازدواج نیست! پ
یه سوال: اون آقا دقیقا چه زمانی رو تعیین کردن که بیان خواستگاری?
برفرض هم اگه واقعا قصدش ازدواجه، بگین که تشریف بیارن خواستگاری بعد اگه پدر و مادرتون قبول کردن، جواب بله است.
شما که بدون نظر پدر و مادرتون نمیتونید به این آقا جواب بله یا خیر بدین.
اول باید پدر و مادرتون راضی باشن.
پدر و مادر شما هم تحقیق میکنن و بهتره راجع به مسئله اون دختر قبلی هم باخبر باشن... به هر حال پدر و مادر همیشه خیر بچه شون رو میخوان و با تجربه تر هستن.
انشالله از مشورت با پدر و مادرتون، به نتیجه قطعی میرسین و تصمیم درست میگیرین.

[sonia]

خودت اگه 15 سال با یه پسر بودی، بعد میفهمیدی بهت خیانت کرد چه حالی بهت دست میداد?
مطمئن باش با این پسر خوشبخت نمیشی!
چون کسی که انقدر راحت کسی که 15 سال با اون بود رو میذاره کنار و به آینده اون دختر فکر نمیکنه...چطور میتونه ضامن خوشبختی یه دختر دیگه باشه. تا اینجا هم که همه گفتن اون پسر مناسب ازدواج نیست! پ
یه سوال: اون آقا دقیقا چه زمانی رو تعیین کردن که بیان خواستگاری?
برفرض هم اگه واقعا قصدش ازدواجه، بگین که تشریف بیارن خواستگاری بعد اگه پدر و مادرتون قبول کردن، جواب بله است.
شما که بدون نظر پدر و مادرتون نمیتونید به این آقا جواب بله یا خیر بدین.
اول باید پدر و مادرتون راضی باشن.
پدر و مادر شما هم تحقیق میکنن و بهتره راجع به مسئله اون دختر قبلی هم باخبر باشن... به هر حال پدر و مادر همیشه خیر بچه شون رو میخوان و با تجربه تر هستن.
انشالله از مشورت با پدر و مادرتون، به نتیجه قطعی میرسین و تصمیم درست میگیرین.

ممنون از اظهار نظرتون در جواب سوالتون باید بگم حتی پدرشون هم که تو شرکت ما کار میکنن نمیدونن یعنی جوری رفتار کردیم که نه پدرشون و نه هیچ کس دیگه ای از همکارامون نفهمه چه برسه به خواستگاری الان میفهمم همه اینا برای این بوده که شک داشته رابطه 15 سالشو تموم کنه یا نه و نمیتونسته اونو فراموش کنه؟من حتی بهش گفتم تو که به 15 سال رابطه ت خیانت کردی از کجا معلوم در آینده اینکار رو با من نکنی به من میگه من برای اون همه کار کردم من 10 سال میخواستم باهاش ازدواج کنم ولی اون نخواست همه دوستامون ازدواج کردن ولی اون باز منو نخواست میگفت تو باید بیشتر درس بخونی و بیشتر پول داشته باشی گفتم خوب الان که میخواست باهات ازدواج کنه چرا این کار رو کردی گفت اون الان چون سنش بالا رفته و نگران بچه دار شدنشه و برای اینا به سختی خودشو راضی کرده بود با من ازدواج کنه در ضمن اون همش منو در گذشته تحقیر میکرد و همش هم دعوا میکردیم و تفاهم نداشتیم و ازدواج با اون درست نبود.میگه من بهش گفته بودم ما بدرد هم نمیخوریم اون اصرار میکرد که میتونیم بریم پیش مشاور و رابطه رو درست کنیم و منم دلم براش میسوخت و میخواستم جوری رابطه رو تموم کنم که صدمه نخوره.در نهایت به من میگه خوب اشتباه کردم و پشیمونم همه آدمها اشتباه میکنن منم جوونم و اشتباه کردم.حتی بهش گفتم اون دختر به من گفت تو این دو سال بارها بهت شک کرده و تو قسم خوردی با کسی رابطه نداری خوب چرا نگفتی آره شکت درسته و من با کس دیگه ای هستم که اونم بره دنبال زندگیش و الان سه نفر آسیب نبینن میگه هر وقت شک میکرد تهدید میکرد اگه بدونم با کس دیگه ای هستی میام آبروت رو میبرم منم از ترسم نمیگفتم بهش گفتم خوب حق داشته تو باید اول تکلیف اونو معلوم میکردی رابطه ت رو تموم میکردی بعد وارد رابطه با من میشدی اونوقت دیگه تهدید نمیکرد.حتی بهش گفتم اگه همه اینا درسته چرا رابطه جنسیتو باهاش قطع نکردی میگه دروغ میگه در صورتی که من توی اس ام اس هاش دیدم که چقدر بی پرده در مورد این مسائل باهاش حرف میزد.متاسفانه هی دارم خودمو گول میزنم

[sonia]

سلام دوست من
من هم با نظر دوست عزیزمون جناب m.yMJJ موافقم
حتی الامکان اگه براتون ممکنه محیط کارتونو عوض کنین تا مجبور نباشیم هر روز ایشونو ببینین چه بسا اینکه با گفته هاشون شمارو تحت تاثیر قرار بدن
بهتره مدتی با ایشون ملاقات نداشته باشید
با خودتون خلوت کنید و به دور از احساسات به این موضوع فکر کنید تا بتونید بهترین تصمیم رو بگیرید

متاسفانه رشته م جوری هست که احتمال پیدا شدن کار برام خیلی کم هست اصلا دوست ندارم از این شرکت برم محیط کار و دوستانم رو دوست دارم و به حقوقم نیاز دارم و اگه اینکار رو بکنم در واقع متحمل دو شکست میشم ولی خیلی عصبانی هستم که اون چرا نمیره جای دیگه کار کنه

[سرمه]

اون آقا چطور به خودش اجازه میده یه نفر رو امتحان کنه و مثل یه مرد ازدواج کرده، با اون دختر رفتار کنه... بعد بگه ببخشید خوشمزه نبود!ما به درد ازدواج نمیخوریم از مزه اش خوشم نیومدیا اول خوشمزه بود، ولی آخراش با من دعوا میکرد و دیگه مثل سابق نبود!چه حرف خنده داری! شخصیت آدما به این راحتی عوض نمیشه. اگه اون آقا واقعا مشکلش اخلاق این خانوم بود، میتونست در عرض 1 سال به این نتیجه برسه. که اون خانوم به دردش نمیخوره... و دوستانه جدا میشد...پس این حرف احمقانه است که اون خانوم یه دفعه تغییر کنه.... اگر هم از اول اخلاق خانوم مناسب نبود، نباید بیشتر از یک سال به رابطه ادامه میداد.. اگه مردی ازدواج کنه... بعد از طلاق یه مهریه ای آخر برای اون زن میمونه...این دختری که چند سال فریب این آقا رو خورده آخرش به چی میرسه?این آقا اگر اهل وجدان درد بود، همزمان با هر دو تون نبوداین حرف که میگه نمیخواستم اون ضربه بخوره همه اش بهانه است برای توجیه ارتباطش با اون دختر و کارهای زشتی که انجام داد.شما خودت دوست نداری با یه پسر پاک ازدواج کنی? به نظرم اگه باهاش ازدواج کنی بعد از یه مدت دچار شک میشی و با خودت میگی نکنه الان هم از من سیر شده? نکنه من هم دیگه مثل روزهای اول براش نیستم?پسری که با دعوا نظرش راجع به یه دختر تغییر میکنه... پس فردا هم از شما انتظاز داره همیشه تاییدش کنی و هیچ وقت باهاش اختلاف نظر نداشته باشی!! هیچ وقت عصبانی نشی که یه وقت آقا بگن تو دیگه مثل روزهای اول نیستی!پسری که شما رو برای ازدواج بخواد حتما شما رو به خانواده اش معرفی میکنه. این روابط مخفی به ضرر شما و به نفع اون آقاست.مواظب باش و به اون نشون بده که مثل دختر قبلی ساده نیستی.من همه ی مسائل اینطوری رو با مادرم درمیون میذارم. مادرا واقعا باتجربه اند.به یه بزرگتر که باهاش راحتی موضوع رو بگو. ببین نظرش چیهشاید اون آقا که روزی رو برای خواستگاری تعیین نکرده، قصدش فقط دوستیه.شما هم فقط قصدت از ارتباط با اون آقا دوستیه?

[عاطی]

سلام
ببین عزیزم اگه واقعا چند سال با اون دوست بوده و الانم ک با هم رابطه دارین بازم باهاش هست نمیتونه ب راحتی فراموشش کنه .مخصوصا اینکه میگی رابطه جنسی هم با هم داشتن اگر یکم بی میلی نشون بدی سریع میره سراغ اون با تو زندگی میکنه ولی عشق و علاقش با تو هس ولی اگر واقعا دوسداشتنشو بهت ثابت کنه اون بحثش جداس
من دیدم ک میگم بهت

[sonia]

سلام
ببین عزیزم اگه واقعا چند سال با اون دوست بوده و الانم ک با هم رابطه دارین بازم باهاش هست نمیتونه ب راحتی فراموشش کنه .مخصوصا اینکه میگی رابطه جنسی هم با هم داشتن اگر یکم بی میلی نشون بدی سریع میره سراغ اون با تو زندگی میکنه ولی عشق و علاقش با تو هس ولی اگر واقعا دوسداشتنشو بهت ثابت کنه اون بحثش جداس
من دیدم ک میگم بهت

منم میخوام از همین مطمئن بشم که عشق و علاقه ش با کی هست؟من یا اون؟من نمیخوام کسی از روی عقل و منطق و یه دوست داشتن ساده به امید اینکه به عشق تبدیل بشه با من ازدواج کنه.اون اس ام اس ها وایمیلهایی که من دیدم به اون دختر داده بود و اون کارهایی که برای اون دختر انجام میداد نوع ابراز علاقه هایی که به اون دختر داشت کادوهایی کا براش خریده بود و چیزایی که اون دختر میگفت و مراقبتی که از اون میکرد خیلی بیشتر از توجهش به من بود نمیدونم اینو به حساب این بزارم که با اون صمیمی تر بود و رابطه ش طولانی بود بعدا با من هم اینطوری میشد یا بزارم به حساب حس خاصی که به اون داشت و در مورد من وجود نداشت در ضمن خودش تو اون لحظه ای که با اون دختر برخورد کردیم وسط حرفها و دعواها سر اون دختر داد کشید و بهش گفت حالا که همه چیز و خراب کردی چرا نمیری؟من برای تو همه کار کردم و 10سال میخواستم باهات ازدواج کنم تو منو نخواستی و همیشه تحقیرم کردی پس هیچ حقی نداری بگی زندگیتو پای من گذاشتی.

[Hamid_N]

من تنها احساسی که از صحبتهات دارم اینه که دقیقا دنبال یه نفر میگردی که بهت بگه برو و کارت درسته و ادامه بده .میخوای یکی مطمئنت کنه که این قضیه به نفع تو تموم میشه و این رابطه درسته حق با توئه.ولی نیست.از هر جهتی هم که نیگا کنی حد اقلش اینه که داری به خاطر هوس یه نفر دیگه و خستگسش از اون دختر بیچاره اولی ونیاز به یه تجربه جدید تر و متفاوت ،قاطی خیانت یه نفر دیگه میشی.به هر حال 15 سال یه عمره.چطوری واقعا تو این 15 سال با اینکه میدیده نهایتا به خواستش نمیرسه باز ادامه داده؟میتونه فقط دو تا دلیل داشته باشه:یا شما اولین کسی نیستی که تو این 15 سال بهش ابراز علاقه کرده و کلی آدم دیگه هم این وسط اومندن وبعد از اینکه تاریخ مصرفشون پیش این آدم تموم شده حذف شدن،یا تا الان با این خانوم بوده چون کس دیگه ای رو نتونسته برای رابطه داشتن با خودش قانع کنه و بعد از اینکه به شما ابراز علاقه کرده و شما جواب مثبت دادین داره به این شکل ادامه میده.و مهمتر از همه اینکه تنها کسی که میتونه این مساله رو حلش کنه خودتی اونم به شرطی که لااقل با خودت روراست باشی.خودت دقیقا میدونی دنبال چه جوابی هستی.همونو بگو و بعد نظرات مثبت و منفی رو جمع بندی کن.بهتره اینجوری.حداقل هر بار که یک نظری برات ارسال میشه نیازی به توجیه اون آدم ورابطه تون و تعریف رفتارای اون با اون خانوم قبلی نداری تا به خودت و بقیه به اجبار بقبولونی که حرفاش درسته و صادقه و عاشق تو.در نهایتش هم بعد ازدواج اونهم به احتمال خیلی کم اگر بشه،اول و حتی خیلی قبل تر از اون ،ازش دلسرد میشی و دلتو میزنه.هیچ وقت نمیتونی با این آرزو که چون با قبلیه خیلی خوب بود و خیلی دوسش داشت و براش کلی کادو میخرید و این حرف،فک کنی که بعد از اینکه باهات ازدواج کرد تو میشی مث اون خانوم براش.چون اولا برعکس تو،هدف اون میتونه فقط یه خوشگذرونی باشه و چون برای ازدواج تو معزوریت گیر میکنه،بعد از ازدواج زنگیت برات کاملا جهنم میشه و کم کم سرد میشی.دقیقا چیزی که شاید هدف اون هم باشه و ثانیا اینکه دنبال یه هدف خیالی رفتن اونهم کاملا با این تفکر که بعدا میتونی همه چیز رو به نفع خودت عوض کنی،یه ضربه بزرگه که خودت به خودت میزنی.چون اجازه میدی به یکی دیگه که برای رسیدن به یک هدف خیالی،به هزار تا هدف برنامه ریزی شده و جهت دار خودش برسه که مطمئن باش هیچکدوم حتی 1 درصد هم نزدیک هدف تو نیست.

[*R Z*]

سلام به همه , و سلام به سونیا جان.
يه جورايي داستانت منو ياد چند سال پيش خودم ميندازه , اون موقع هايي که اصرار ميکردم خودمو بزنم به اون راه , دوتا پنبه ي درست ودرمون هم به نيت کر بودن کرده بودم توي گوشام ! با خودم گفتم اگه هيچ کمکي هم ازم برنياد حداقل چهارتا فحش بهش ميدم تا دلم خنک شه (البته با عرض پوزش ).
ببينم حتما بايد يکي سرت داد بزنه و 2 تا بخابونه زير گوشت تا به خودت بيايي و بيخيال اين رابطه شي ...؟
البته منظورم از اون يه نفر مامان , بابا , روانشناس , دوستت ....نيست ها,از اين ميترسم که سيلي روزگار بخوره به صورتت .
نزديک 20 نفر نظر دادن که اکثرا هم با اين موافق اند که تو رو از اين رابطه منصرف کنن . اما متاسفانه تو هم دنبال يه نفري که تاييدت کنه (به قول حميد خان). تو خيلي راحت ميتوني بدون اينکه بعد از چند سال صاحب يه تجربه تلخ از زندگي بشي از تجربه ديگران استفاده کني. به نظر من همين دو دليهات و شک و ترديدهات واسه ادامه ندادن اين رابطه کافيه , داري دنبال چي ميگردي !با وجود اينکه خودتم ميدوني اگه تا اخر عمر کنارش باشي همين دلشوره ها تا آخر عمر اذيتت خواهد کرد . ببین خانمی ماهایی که داریم از بیرون به قضیه نگاه میکنیم , نظرمون نسبت به داستانت بیشتر منفی تا مثبت ! البته من که کلا مخالفم , فقط چند درصد خیلی کم مثبت به قضیه نگاه میکنم اونم بر اساس گفته های آقای محترم که میفرمایند بعداز ازدواج عاشق میشمو , درست میشمو از این جور صحبتهای مخ زنی .... که با سابقه درخشانی که دارند من یکی بعید میدونم ! نظر کارشناسا رو نمیدونم !!!!
کسی که 15 سال با یه نفر باشه از محالات که فراموشش کنه (با توجه به رابطه صمیمی که داشتن ) فقط در طی زمان شاید خاطراتش کم رنگ بشه . اونم شاید ! مگر اینکه روانکاوی بشه
اون آقا اگه آدم باخدایی می بود اصلا نباید با اون خانم رابطه جنسی برقرار میکرد . هر چیزی یه وقتی داره دیگه . حتی اگه خدا رو در نظر نگیریم (استغفرا...) به دور از انسانیت و مرام که بخوای با احساس و سرنوشت یه دختر بازی کنی . و معمولا این جور مسایل در ذهن خانوما عمیق تر از آقایون هک میشه.
فقط اینو به من بگو با این آلودگی ذهنی و فکرای جور با جور که داری (منظورم 15 سال , اون دختره , کادوها , رابطه شون , محبتاش ....) میتونی با این آقا زیر یه سقف باشی یا نه ؟
البته واسه شمایی که احساساتت درگیر ماجرا هست , شاید جواب دادن برات سخت باشه . سعی کن منطقی باشی. کسی که صداقت نداشته باشه و همزمان با دو نفر حرف بزنه و برای توجیه کردن جداگانه هر دو نفر , خودشو به هر دری بزنه که گندکاریاشو بشوره بره بدرد زندگی نمیخوره .
چرا فکر میکنی اگه باهاش تموم کنی دیگه کسی نیس که بتونی بهش دل ببندی ! آدم قحطی مگه ؟ نمیدونم ها شایدم معیارات واسه ازدواج رو فقط تو این آقا دیدی ! که دیگه اون موقع حرفامو پس میگیرم
آخه من وقتی از بی اف اولم جدا شدم , گریه میکردمو میگفتم : وااای من دیگه هیچ وقت نمیتونم به یه نفر دیگه اینجوری از عمق وجودم علاقه مند باشم! یادم میاد همین حرف رو درباره ی بی اف دومم هم زدم حالا که با هیچ کس نیستم تازه فهمیدم عجب غلط زیادی کردم که این حرفا رو گفتم !!
اینطور تصور میکنم که حتی اگه اون تورو با اون دختره قبلی مقایسه نکنه , تو با این ذهنیت خودت , خودت رو باهاش مقایسه خواهی کرد .
همه اینارو که گفتم با توجه به تصویری بود که شما از اون آقا برامون کشیدی . تصمیم گیرنده ی نهایی تویی ,چون تو درون ماجرایی , سبک سنگینش با خودته . شاید هم واقعا سرش به سنگ خورده و واقعا نیتش ازدواج با شماست .
چقدر حرف زدم من ! (البته خیلیاشم نگفتم ) . امیدوارم این چرت و پرتام به دردت بخوره اما حرف آخرم چرت و پرت نیست...
هیچ وقته , هیچ وقته , هیچ وقت خدا رو فراموش نکن و تو هر کاری که میخوای بکنی اولش خدارو در نظر بگیر
منتظر دیدگاه مشاوران هم باش . آخه اینایی که گفتم چون نظرات شخصیمه جنبه تحمیلی میتونه داشته باشه , اما مشاور خیلی بهتر میتونه راهنماییت کنه .
اگه بی احترامی کردم ببخش . موفق باشی عزیزم .

[sonia]

از همه دوستانی که جواب منو دادند و تجربیات خودشون رو در اختیار من گذاشتند و باعث شدند من به خودم بیام و خودمو گول نزنم ممنون.فعلا که مشاور جوابی نداده ولی واقعیت این هست که همه دوستام و اطرافیانم مثل اکثریت شما معتقدند ادامه این رابطه درست نیست.خودم هم فکر میکنم نمیتونم با مردی باشم که 15 سال با یکنفر اونقدر خاطره داره.البته بر خلاف نظر خیلیهاتون این آقا اصلا تنوع طلب و یا بدجنس و زرنگ و.... نیست خودش هم قبول داره که اشتباه کرده و نتونسته کار درست رو انجام بده در واقع ایشون در درونشون یه جدالی بین عقل و عشق داشتن از طرفی فکر میکردن به اون خانم نمیخورن ولی به خاطر عشقی که داشتن نمیتونستن اونو بزارن کنار و فراموشش کنن از طرف دیگه از نظر عقلی فکر میکردن که ازدواج با من کار درستی هست و عشق میتونه کم کم بوجود بیاد و مهمتر از همه اینکه قبل از اینکه تکلیف اون رابطه رو به صورت صریح مشخص کنن و سعی کنن رابطشون رو قطع کنند و بعد از یک مدت زمانی با فاصله وارد رابطه جدید بشوند همزمان با من رابطه برقرار کردند.خیلی برام سخته و چیزی که بعد از گذشت زمان الان داره منو آزار میده این هست که سه نفر در این رابطه آسیب دیدن البته مقصر اصلی این اقا هست ولی بعد از اون آقا من خودمو سرزنش میکنم که به نشانه ها توجه نکردم و نیومدم مطمئن بشم که رابطه قبلی تموم شده و چون من نفر دومی بودم که بعد از اون خانم وارد رابطه شدم به نوعی احساس عذاب وجدان دارم و فکر میکنم در خیانت به اون خانم شریک هستم و شاید وقتی اون خانمو دیدم باید منکر رابطه ام با این آقا میشدم اینطوری هم ذهن اونو خراب کردم و هم اینکه اگه اون دختر منو نبخشه و تو زندگیش بدبخت بشه حالا چه با این اقا چه با کس دیگه و یا اینکه اصلا نتونه دیگه ازدواج کنه با این عذاب وجدان چی کار کنم شما اگه جای من بودید چه میکردید.به نظرتون کار درست در اون موقعیت چی بود.از نفرین و آرزوی بد اون خانم برای خودم میترسم.لطفا بازم با نظراتتون کمکم کنید.