نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: خیانت پدرم

910
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26622
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیانت پدرم

    ...چند روزیه که به شدت حالم بده و داغونم...چند روز پیش صبح با صدای پدرم که داشت با گوشی صحبت میکرد بیدار شدم...از کلمات عاشقانه استفاده نمیکرد اما صحبتش رسمی هم نبود...پدرم به خاطره شغلش هفته ایی ۳.۴ ذوز خونه نیست..و یه شهر دیگست...ما تو اون شهر خونه داریم با یه کارگر و زن و بچش که تو حیاط اون خونه زندگی میکنن...اسم. مرده علیه....چند روز پیش که با صدای بابام پا شدم دیدم داره میگه ۲ شنبه میام...بعد پرسید علی کجاست،!!بعد گفت من تو هالم....بعد گفت خسته نیستم از خواب بیدار شدم بیحالم...صحبتاش واسم تازگی داشت...لحن صداش...پا شدم و‌رفتم تو هالل...تو سالن نشسته بود و صورتش به سمت اتاق من بود تا منو دید اسمم رو گفت و گفت بیدار شدی؟!،دستشو گذاشت جلوی گوشی و گوشش!به طرفکه پشت خط بود گفت دخترمه...سریع قطع کرد....بهش گفتم کی بود؟گفت عمو بود..گفتم عمو مگه منو نمیشناسه که گفتی دخترمه؟گفت نوچ کارگرمه!ولی یه جوری دستپاچه شده بود!دروغ میگفت....اخه از طرفف پرسیده بود علی کجاست!چند وقت پیش هم صبا صداشو میشنیدم.
    .واسم جای تعجب داشت که چرا لحنش اینطوریه...اما الان فکر میکنم داره به مامانم خیانت میکنه..غفکر میکنم با زن کارگرش رابطه داره..بعد از ظهر اون روز گوشیشو چک کردم اما تو اون ساعت هیچ تماسی نداشت یعنی تماس اون شمارشو حذف کرده....مامانم کارمنده و صبا خونه نیست...دوستان اگه راهکاری دارین بهم بدین...این ۲.۳ روز بدترین روزای زندگیم‌بوده...حتی نمیتونم تو چشمای بابام نگاه کنم...دلم واسه مامانم میسوزه...دارم نابود میشم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خیانت

    نقل قول نوشته اصلی توسط aramesh e sahel نمایش پست ها
    خیانت
    ...چند روزیه که به شدت حالم بده و داغونم...چند روز پیش صبح با صدای پدرم که داشت با گوشی صحبت میکرد بیدار شدم...از کلمات عاشقانه استفاده نمیکرد اما صحبتش رسمی هم نبود...پدرم به خاطره شغلش هفته ایی ۳.۴ ذوز خونه نیست..و یه شهر دیگست...ما تو اون شهر خونه داریم با یه کارگر و زن و بچش که تو حیاط اون خونه زندگی میکنن...اسم. مرده علیه....چند روز پیش که با صدای بابام پا شدم دیدم داره میگه ۲ شنبه میام...بعد پرسید علی کجاست،!!بعد گفت من تو هالم....بعد گفت خسته نیستم از خواب بیدار شدم بیحالم...صحبتاش واسم تازگی داشت...لحن صداش...پا شدم و‌رفتم تو هالل...تو سالن نشسته بود و صورتش به سمت اتاق من بود تا منو دید اسمم رو گفت و گفت بیدار شدی؟!،دستشو گذاشت جلوی گوشی و گوشش!به طرفکه پشت خط بود گفت دخترمه...سریع قطع کرد....بهش گفتم کی بود؟گفت عمو بود..گفتم عمو مگه منو نمیشناسه که گفتی دخترمه؟گفت نوچ کارگرمه!ولی یه جوری دستپاچه شده بود!دروغ میگفت....اخه از طرفف پرسیده بود علی کجاست!چند وقت پیش هم صبا صداشو میشنیدم.
    .واسم جای تعجب داشت که چرا لحنش اینطوریه...اما الان فکر میکنم داره به مامانم خیانت میکنه..غفکر میکنم با زن کارگرش رابطه داره..بعد از ظهر اون روز گوشیشو چک کردم اما تو اون ساعت هیچ تماسی نداشت یعنی تماس اون شمارشو حذف کرده....مامانم کارمنده و صبا خونه نیست...دوستان اگه راهکاری دارین بهم بدین...این ۲.۳ روز بدترین روزای زندگیم‌بوده...حتی نمیتونم تو چشمای بابام نگاه کنم...دلم واسه مامانم میسوزه...دارم نابود میشم

    سلام

    عزیزم نمیدونم دختری یا پسر ولی کار بسیار بدی کردین اصلا تو زندگی زناشویی پدر و مادر نباید فضولی کرد!!!!!

    فرض کنیم که پدر دارند خیانت میکنند(البته عرض کردم فرض کنیم) خوب این دونستن شما چه مشکلی رو حل میکنه!!!!

    کلا بهتره این کنجکاوی بیهوده رو رها کنید و به یکی از همکاران جهت گرفتن مشاوره رجوع کنید.

    به درس و زندگی خود بپردازید

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد